هدایت شده از فارس پلاس
▪️یه روز معمولی تو تگزاس: همسایهها به یارو گفتن نصف شب تو حیاط خونه تیراندازی نکن میخوایم بخوابیم، زده پنجتاشون رو کشته!
💬 اژدمارنگ
@Fars_plus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 از " محمد علی کلی " میپرسن چرا خانومت #حجاب دﺍره!؟
جواب محمدعلی کلی خیلی تامل بر انگیزه...
همین کلیپ برای جواب دادن به تمام شبهات حجاب بسه❤️
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَج
🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجرای طرح عفاف و حجاب در ایستگاههای متروی تهران
هدایت شده از فارس پلاس
▪️از وقتی این کلیپ رو دیدم حقیقتا خیلی بهم ریختم. بنده خدا ثانیه ای تعلل نکرد و رفت که دفاع کنه، خوشا به غیرتت مَرد! تو دوره ای که عده ای فریاد من بی ناموسم سر میدن تو جونت رو فدای ناموس مردمت کردی. با دوستان صحبت می کردم گفتم ای کاش بچه مذهبیا و باغیرتا که نمی تونن نسبت به این کثافت کاری ها بی تفاوت باشند و احتمال درگیری وجود داره حتما دفاع شخصی کار کنن، نیازی نیست مدت زیادی رو وقت بگذارند. میدونم وسط درگیری، سخته تمرکز کردن، اما همینقدر که بتونن از خودشون خوب دفاع کنن کفایت میکنه. مثل اینکه پشت به دیوار باشه تا مثل این بیشرف از پشت بهش حمله نکنه، وقتی طرف چاقو داره اگر کاپشن/کت داره دربیاره ازش استفاده کنه یا کمربندش رو وسیله کنه.
💬 سید حسینی
@Fars_plus
هدایت شده از ♥️حدیث عشق♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 صد پسر در خون بغلتد، گُم نگردد دختری😭
شهید حمیدرضا الداغی
شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
سبزوار، هنگام دفاع از ناموس مردم
♥️حدیث عشق♥️
https://eitaa.com/hadiseeeshgh
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی:
اگر انسان می خواهد فکر کند که این دنیا آخرش چیست، بهترین راه این است که به گذشته فکر کند. به این فکر کند که عمری که کرده است، در این مدت چه شده است؟ باقی عمرش هم همین خواهد بود دیگر! چرا غفلت می کنیم و غافلیم؟ چرا فکر مردن نیستیم.
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این چند روزه دریابی
گاهی خودمان را نصیحت کنیم. به خود بگوییم که رفقای ما همه مرده اند، آنها که از ما قوی تر و پول دارتر بودند مردند، پس ما هم می میریم. راجع به گذشته ی خود فکر کنیم که چه کردیم؟ بقیه اش هم همان خواهد بود.
دل خود را به دنیا خوش نکنیم. به خود بگوییم قدیم تر که ما جوان و قوی بودیم، این همه گرفتاری داشتیم، بقیه ی عمر که بدتر است. دل خود را به چه چیز خوش کنیم؟
🌴🌴🌴🌴🌴
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
❤️پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
✨ این شش چیز را شما قبول کنید، ما هم در مقابل بهشت را برای شما قبول میکنیم؛ یعنی قول میدهیم.
⚜إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا
[هرگاه سخن گفتید،] دروغ [مگویید.]
⚜وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا
[هر گاه وعده دادید، خُلف وعده نکنید.]
⚜وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا
[هرگاه امینتان دانستند، خیانت نکنید. در] امانت مالی، امانت موقعیت و مسئولیت، امانت سخن و حرف و خبر خیانت نشود.
⚜وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ
[چشمانتان را] از چیزهایی که خلاف محارم الهی است [فرو بندید.]
⚜وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ
شهوت خودتان را نگه دارید.
⚜وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ
زبان و دست خودتان را نگه دارید؛ یعنی در اختیار داشته باشید.
📚الامالی شیخ صدوق، صفحهی 150
🍁🍁🍁🍁🍁
🍏🍎🍏🍎🍏
از بیانات امام خمینى(ره ) بهنقل از آیت اللّه شیخ علىپناه اشتهاردى در درس اخلاقشان در مدرسه فیضیه:
راننده به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من( امام خمینی) چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت : اگر مىدانستم، تو را اصلاً سوار نمىکردم...
به گزارش خبرگزاری تسنیم بهنقل از تبیان، امام خمینی رحمة الله علیه خاطرهای از سفر خود با مرحوم حاج شیخ عباس قمی بیان میکند:
خورشید خود را بالاى سر ماشین کشیده بود و باران گرما بر سرمان مىریخت. بیابان سوزان و بىانتها در چشمهایمان رنگ مىباخت و به کبودى مىگرایید، از دور هم چیزى دیده نمىشد،
ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت ایستاد، راننده که مردى بلند و سیاهچرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت:
بله پنچر شد. و آنگاه به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت:
اگر مىدانستم، تو را اصلاً سوار نمىکردم، از نحسى قدم تو بود که ماشین، ما را در این وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت، یااللّه برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى.
مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. هم
من هم بلند شدم که با شیخ عباس پیاده شوم اما او مانع شد، ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمىکرد که با او باشم، هرچه من پافشارى مىکردم، او نهى مىکرد،
دست آخر گفت: فلانى، راضى نیستم تو ، هم مثل من اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت مىکنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده سوار ماشین شدم ...
بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند مىکردم نگه نمىداشت،
تا اینکه یک ماشین کامیونى که بارش آجر بود برایم نگه داشت.
وقتى سوار شدم، راننده آدم خوب و خونگرمى بود، و بهگرمى پذیرایم شد و تحویلم گرفت،
خیلى زود با هم گرم شدیم قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنی است و مسیرش همدان است، از دست قضا من هم مىخواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب مىگشتم و در جایى نیافته بودم فقط مىدانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان مىتوانم آنها را بهدست آورم، به این خاطر مىخواستم به همدان بروم.
راننده با آنکه ارمنى بود آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام و مذهب تشیع و... برایش گفتم.
وقتى او را مشتاق و علاقهمند دیدم، بیشتر برایش خواندم، سعى مىکردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم.
تا این که به نزدیکهاى همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه مىکند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد هنوز چند لحظهاى نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشکآلود گفت:
فلانى، اینطور که تو مىگویى و من از حرفهایت برداشت کردم، پس اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش، من همین الآن پیش تو مسلمان مىشوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیلهایى را که از من حرفشنوى دارند مسلمان مىکنم.
بعد هم شهدتین را گفت
بله، خدا را بنگرید که چه مىکند، ماشین پنچر مىشود، راننده پیادهاش مىکند، کامیونى مىرسد که مسیرش همان جایى است که او مىخواهد برود و از همه مهمتر آن ثواب را خداوند نصیبش مىکند که از آن زمان به بعد از نسل و ذرّیّه آن مرد هرکس به دنیا بیاید مسلمان است و ثواب و حسنهاش براى مرحوم حاج شیخ عباس قمى(ره ) مىباشد.
این روح بلند و مطیع این بزرگان است که آنها را اینچنین مطیع در برابر قضای الهی نموده است که تمام وجودشان را در راه خدا فدا کردهاند و اینگونه است که خدا اینچنین به آنها عنایت میکند، شاید هرکدام از ما انسانهای کوتاهبین بودیم، همان موقع عصبانی شده و کلی با راننده ماشین دعوا میکردیم که تقصیر ما چیست؟!
و حاضر به پیاده شدن نبودیم، غافل از آنکه این مشیت الهی است که میخواهد به این وسیله انسانی را بهدست ما به دین حق دعوت کند، این ثواب بزرگ را در برابر صبر و شکیبایی که بهخاطر خدا و دین او تحمل کردهایم عنایت فرموده است و در آن شرایط بد جامعه که افکار عمومی بر علیه روحانیت است، بهخاطر خدا و حفظ دین، تمام مشکلات و سختیها را به جان می خرند
🍏🍎🍏🍎🍏
نکاتی از قرآن 125
ابراهیم پس از استقرار خانواده اش در نزدیکی کعبه دعا کرد که دل مردم به آن محل گراييده و رزق آنها در آن محل لم یزرع برقرار باشد. گفت خدایا من و والدینم و مومنین را در روز حساب بیامرز.
ما خود از قرآن محافظت می کنیم. هر جن شیطان که برای فضولی به آسمان نزدیک شود با شهاب تعقیب می شود. معیشت انسان ها و سایر حیوانات را تقدیر نموده ایم. و منبع هر چیز نزد ماست که مقداری از آن را در اختیار شما گذاشته ایم.
هدایت شده از توییتر فارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین سلفی
حماقت هایی که بعضیا برای لایک در فضای مجازی انجام میدن
@OfficialPersianTwitter