هدایت شده از مرتضی عابد
*ا✿✵🌀🥀<❈﷽❈>🥀🌀✵✿*
*هـر شــ🌙ــب*
*📗بــــا داستــان*
*💠مــعنـــــوے*
*ا┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅─*
*خضر نبی در سایه درختی نشسته بود سائلی سمت او آمد و از اول سوال کرد خضر دست در لباسش برده اما چیزی دستش را نگرفت*
*گفت ای سائل ببخشم چیزی ندارم سایل گفت تو را به خدا سوگند میدهم نیازم بسیار است کمی بیشتر بگرد شاید چیزی داری و نمیدانی*
*خضر برخواست گفت صبر کن دارم بیا برویم، به بازار برده فروشان آمد و گفت مرا بفروش و پولش بگیر و ببر چاره علاجت کن سائل گفت نه هرگز!!!*
*خضر نبی گفت باید اینکار را انجام دهی القصه خضر را سائل بفروخت و پول را گرفته و شادمان راهی شد.*
*خضر را مردی خرید و آورد خانه دید پیرمردی نورانی است، دلش سوخت و کار زیادی به او نمیسپرد.*
*روزی مرد قصد سفر کرد و از خضر خواست تا خانه و فرزندانش را در غیاب او محافظت کند و مایحتاج آنها را بخرد.*
*خضر گفت کاری به من بسپار من از اینکه غلام تو باشم و کاری نکنم ناراحتم*
*مرد گفت همین بس*
*خضر اصرار کرد، مرد گفت پس اگر دوست داشتی برای من از دل کوه سنگهای کوچک بیاور تا در حیاط منزل خانه دیگری بسازم*
*خضر نبی پذیرفت و در غیاب صاحب خانه با قدرت تمام، خانهای زیبا به کمک اجنه و فرشتگان در آن خانه بنا ساخت صاحب خضر آمد و چون آن خانه را دید باور کرد این پیر مرد انسان معمولی نیست!*
*گفت تو کیستی ای مرد خود را معرفی کن،گفت غلام توام*
*گفت تو را به خدا سوگند خودت را معرفی کن، خضر گفت مرا چرا به خالقم سوگند دادی؟*
*یکبار سائلی مرا به خالقم سوگند داد، چیزی نداشتم به او دهم*
*خودم را به بردگی فروختم!!!*
*من خضر نبی هستم*
*مرد گریست و گفت مرا ببخش نشناختمت*
*گفت: اصلاً من خود خواستم* *نشناسی تا راحت امر و نهی کنی مرا چون غلامان گفت ای خضر در قبال این خانه که ساختی از من چیزی بخواه گفت ای صاحب و مولای من از زمانی که غلام تو شدهام به راحتی نمیتوانم برای خالقم در پنهان عبادت کنم و راحت نمیتوانم اشک بریزم چرا که میترسم هر لحظه در زمان لذتم با معشوقم مرا احضار کنی و اگر اجابت نکنم معصیت کرده باشم.*
*مرا لطف فرموده آزاد کن صاحب خضر گریست و او را آزاد کرد.*
*حضرت خضر کسی است که برای وصال معشوقش خود t4*
▫️پسرم غریب است به مانند خودم...
▪️مرحوم میرجهانی می گفت:
در عالم رؤیا،
مادر مظلومم حضرت فاطمه صدیقه(سلام الله علیها)
را دیدم و ایشان سه بیت شعر فارسی خواند،
وقتی بیدار شدم فقط یک بیت را به یاد داشتم
و آن بیت این گونه است:
دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود
در این زمان دل فرزند من شکسته تر است
📚شیفتگان حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف جلد ۱
#بحق_الزهرا_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
*🔻حاجیزاده: غربیها در حوزه نظامی و امنیتی هیچ غلطی نمیتوانند بکنند*
*👤 فرمانده نیروی هوافضای سپاه:*
*🔸غربیها به این نتیجه رسیدهاند که در حوزه نظامی و امنیتی نمیتوانند هیچ غلطی بکنند و روشهای ضربه زدنشان نیز متفاوت با گذشته است.*
*🔸آنها به دنبال القای این تفکر هستند که حاکمیت دینی، نمیتواند پاسخگوی نیاز مردم باشد لذا به دنبال تفرقهافکنی در جامعه و ناامیدسازی و جذب نخبگان هستند تا طرحهای خود را پیادهسازی کنند.*
#سلام_امام_زمانم💚✨
مۍنـــویــسم زتـوڪہ
دار و نـدارم شـده اۍ
بـیقرارتـــ شدم و
صبـرو قــرارم شده اۍ
مـن ڪہ بیتاب توأم
اۍ همہ تاب وتبم
تو همہ دلخوشۍ
لیل ونهارم شده اۍ
السلام علیک یا ابا صالح المهدی💚