eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
170 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت بیست و نهم انجام دادن کارهای روزانه ام شدم؛ اما خوب که نشدم هیچ، دردم بیشتر شد. خ
قسمت سی خواهرم کنار پنجره ایستاده بود. به شیشه اتاق زد. صمد هول شد. زود دستم را رها کرد. خجالت کشید. سرخ شد. خواهرم هم خجالت کشید، سرش را پایین انداخت و گفت: «آقا صمد شیرین جان می خواهد برنج دم کند. می آیید سر دیگ را بگیریم؟» بلند شد برود. جلوی در که رسید، برگشت و نگاهم کرد و گفت: «حرف هایت از صمیم دل بود؟» خندیدم و گفتم: «آره، خیالت راحت.» ظهر شده بود. اتاق کوچک مان پر از مهمان بود. یکی سفره می انداخت و آن یکی نان و ماست و ترشی وسط سفره می گذاشت. صمد داشت استکان ها را از جلوی مهمان ها جمع می کرد. دو تا استکان توی هم رفته بود و جدا نمی شد. همان طور که سعی می کرد استکان ها را از داخل هم دربیاورد، یکی از آن ها شکست و دستش را برید. شیرین جان دوید و دستمال آورد و دستش را بست. توی این هیر و ویری شوهرخواهرم سراسیمه توی اتاق آمد و گفت: «گرجی بدجوری خون دماغ شده. نیم ساعت است خونِ دماغش بند نمی آید.» چند وقتی بود صمد ژیان خریده بود. سوییچ را از روی طاقچه برداشت و گفت: «برو آماده اش کن، ببریمش دکتر.» بعد رو به من کرد و گفت: «شما ناهارتان را بخورید.» سفره را که انداختند و ناهار را آوردند، یک دفعه بغضم ترکید. سرم را زیر لحاف بردم و دور از چشم همه زدم زیر گریه. دلم می خواست صمد خودش پیش مهمان هایش بود و از آن ها پذیرایی می کرد. با خودم فکر کردم چرا باید همه چیز دست به دست هم بدهد تا صمد از مهمانی دخترش جا بماند. وقتی ناهار را کشیدند و همه مشغول غذا خوردن شدند و صدای قاشق ها که به بشقاب های چینی می خورد، بلند شد، دختر خواهرم توی اتاق آمد و کنارم نشست و در گوشم گفت: «خاله! آقا صمد با مامان و بابایم رفتند رزن. گفت به شما بگویم نگران نشوید.» مهمان ها ناهارشان را خوردند. چای بعد از ناهار را هم آوردند. خواهرها و زن داداش هایم رفتند و ظرف ها را شستند. اما صمد نیامد. عصر شد. مهمان ها میوه و شیرینی شان را هم خوردند. باز هم صمد نیامد. حاج آقایم بچه را بغل گرفت. اذان و اقامه را در گوشش گفت. اسمش را گذاشت، معصومه و توی هر دو گوشش اسمش را صدا زد. هوا کم کم داشت تاریک می شد، مهمان ها بلند شدند، خداحافظی کردند و رفتند. شب شد. همه رفته بودند. شیرین جان و خدیجه پیشم ماندند. شیرین جان شام مرا آماده کرد. خدیجه سفره را انداخته بود که در باز شد و شوهرخواهر و خواهرم آمدند. صمد با آن ها نبود. با نگرانی پرسیدم: «پس صمد کو؟!» خواهرم کنارم نشست. حالش خوب شده بود. شوهرخواهرم گفت: «ظهر از اینجا رفتیم رزن. دکتر نبود. آقا صمد خیلی به زحمت افتاد. ما را برد بیمارستان همدان. دکتر با چند تا آمپول و قرص خونِ دماغِ گرجی را بند آورد. عصر شده بود. خواستیم برگردیم، آقا صمد گفت: ‘شما ماشین را بردارید و بروید. من که باید فردا صبح برگردم. این چه کاری است این همه راه را بکوبم و تا قایش بیایم. به قدم بگویید پنج شنبه هفته بعد برمی گردم.’» پیش خواهر و شوهرخواهرم چیزی نگفتم، اما از غصه داشتم می ترکیدم. بعد از شام همه رفتند. شیرین جان می خواست بماند. به زور فرستادمش برود. گفتم: «حاج آقا تنهاست. شام نخورده. راضی نیستم به خاطر من تنهایش بگذاری.» وقتی همه رفتند، بلند شدم چراغ ها را خاموش کردم و توی تاریکی زارزار گریه کردم حالا دو تا دختر داشتم و کلی کار. صبح که از خواب بیدار می شدم، یا کارهای خانه بود یا شست وشو و رُفت و روب و آشپزی یا کارهای بچه ها. زن داداشم نعمت بزرگی بود. هیچ وقت مرا دست تنها نمی گذاشت. یا او خانه ما بود، یا من خانه آن ها. خیلی روزها هم می رفتم خانه حاج آقایم می ماندم. اما پنج شنبه ها حسابش با بقیه روزها فرق می کرد. صبح زود که از خواب بیدار می شدم، روی پایم بند نبودم. اصلاً چهارشنبه شب ها زود می خوابیدم تا زودتر پنج شنبه شود. از صبح زود می رُفتم و می شستم و همه جا را برق می انداختم. بچه ها را تر و تمیز می کردم. همه چیز را دستمال می کشیدم. هر کس می دید، فکر می کرد مهمان عزیزی دارم. صمد مهمان عزیزم بود. غذای مورد علاقه اش را بار می گذاشتم. آن قدر به آن غذا می رسیدم که خودم حوصله ام سر می رفت. گاهی عصر که می شد، زن داداشم می آمد و بچه ها را با خودش می برد و می گفت: «کمی به سر و وضع خودت برس.» این طوری روزها و هفته ها را می گذراندیم. تا عید هم از راه رسید
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
احتمال تاثیر وجوه مختلف داره🤔⬇️ اولین وجه احتمال تاثیر این است که ممکنه حرف شما در آینده در اون شخ
کاهش گناه نوع سوم از اثر امر به معروف است.🤔 همین که شما به خانم بدحجاب تذکر میدی یه ذره روسری شو می کشد جلو به اون آقایی که روزه خواری علنی میکنه تذکر میدی میره یه ذره ور خفا روزه خواری کمتر انجام میده.✅ قرار نیست گناهکار یه دفعه با تذکر ما گناه رو کلا بزاره کنار. هی بعضیا نگن که امر به معروف میکنیم فایده نداره اثر نداره. ❌⚠️ اثر لحظه ای شو که نمیتونی ببینی برادر من خواهر من⁉️ طرف ده سال چهار سال دوسال طول کشیده تا به این انحراف رفته به این گناه خو گرفته اینکه ما انتظار داشته باشیم با یه تذکر ما یهو درست شه انتظار غلطیه.❌ قراره هرکی سهم خودش رو ایفا کنه هر کی ۱۰ درصد اثر داره تذکرش ۱۰ نفر بگن میشه ۱۰۰ درصد. شاید شما نفر اولی بگو راه رو برای بقیه باز کن شاید نفر دهمی ۹ نفر گفتن بگو که...✅ البته بعضی گناه ها بزرگتره تعداد تذکرای بیشتری لازمه.⚠️ بعضی گناه کارا دفعه اولشونه گناه میکنن با یه دونه دوتا تذکر گناهشون رو میزارن کنار☺️
280.7K
🎙 《 ۱۵ فروردین ۱۴۰۲》 🔴 یا محجبـه‌های اطرافتـون رو آمـر به‌ معـروف ڪنیـد، یا به زودی همـه‌‌شـون بی‌حجـاب میشـن❌ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده ... 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
530.9K
🎙 مهّـم، فــوری💕 قضیه سطـل ماست و ۲ درس مهـّم😉👏👏👏👏 این۳ دقیقه رو حتما گوش بدید👌 🌸 دوره آمــوزش مجــازۍ امــر به معــروف و نهــی از منڪـر 📖با تدریــس استاد توانمنــد ڪشوری ✨جهت ثبـت نام: ڪلمـه‌ۍ‌ "معروف "‌ را به شناسه👇 🆔 @vajeb123 ارسال ڪنیـد. در پیـام رسانهـاۍ💐ایتا 💐گپ 💐آی‌گپ 💐سروش 💐روبیکا 💐بله 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده ... 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
28.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 (ع) 💐خوش اومدی که ما همه گداتیم 💐خوش اومدی منتظر نگاهتیم میلاد کریم اهل بیت علیهم السلام مبارک باد💖 🎙 👏 👌فوق زیبا اسعد الله ایامکم یا بقیه الله
44.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام. ۱۴۰۲/۱/۱۵
💠 روزه گرفتن با وجود منع پزشک 💬 سؤال: اگر پزشکی به جهت بیماری از گرفتن روزه منع کند، روزه گرفتن چه حکمی دارد؟ ✅ جواب: اگر از گفتۀ پزشک امین، یقین یا اطمینان حاصل کند یا بترسد که روزه برایش ضرر داشته باشد، روزه واجب نیست، بلکه در مواردی حرام است. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
بسمه تعالی اصل پنجم : در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج) ولایت امر با فقیه جامع الشرایط که مدیر و مدبر
بسمه تعالی اصل ششم : در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکا آرا عمومی اداره شود ، از راه انتخابات ، انتخاب رئیس جمهور ، نمایندگان مجلس شورا اسلامی ، اعضا شورا ها و نظائر این ها ، یا از راه همه پرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین می گردد. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
14.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃ما روزه دار ها همه یاد لب توییم 🍃ای تشنهِ لب تر از همه ی تشنه ها ❤️ 🌙
✅ اگر صلح امام مجتبی علیه‌السلام نبود، دشمنان یک شیعه را هم زنده نمی‌گذاشتند! ابوسعيد عقيصا گويد: به حضرت علیه‌السلام عرض کردم: یابن رسول الله! چرا با علیه‌الهاویة كردید و حال آنكه حق با شماست و معاويه، گمراه و ستمگر است؟ حضرت فرمودند: «آيا من پس از پدرم، حجّت خدا و امام نيستم؟» گفتم: آرى؛ فرمودند: «مگر رسول خدا در حقّ من و برادرم نفرمود: "حسن و حسين امامند، چه قيام كنند و چه بنشینند؟" (الحَسَنُ وَالحُسَينُ إِمامانِ قَامَا أَو قَعَدَا)» گفتم: آرى؛ امام علیه‌السلام فرمودند: «پس من امام هستم، چه قيام كنم و چه نكنم.» سپس فرمودند: 🍃 «به همان سبب با معاويه صلح كردم كه پيامبر خدا با بنى‌ضمره و بنى‌اشجع و اهل مكّه در حديبيّه صلح نمود؛ با اين تفاوت كه آنان كافرِ تنزیلی بودند (کفرشان بر اساس کتاب خدا، مُحرز و علنی بود)، اما معاويه و يارانش كافرِ تأویلی‌اند (شهادتین گفتند و به ظاهر مسلمانند)؛ اى ابوسعيد! اگر من از جانب خداوند متعال امامم، ديگر معنا ندارد كه رأى مرا سبک بشماری، گرچه حکمت و مصلحت آن بر تو پوشيده باشد! مَثَلِ من و تو، چون خضر و موسى است؛ خضر علیه‌السلام کشتی را سوراخ کرد و نوجوانی را کشت و دیواری را بنا کرد كه موسى علیه‌السلام حکمت این کارهایش را نمى‌دانست و خشمگین و معترض مى‌شد، اما چون خضر او را آگاه ساخت، آرام گرفت؛ من هم خشم شما را بر انگيخته‌ام، به اين جهت كه حکمت كارهای مرا نمی‌دانید و جاهلید؛ اما همين قدر بدان كه اگر با معاويه صلح نمى‌كردم، شيعه‌اى بر روى زمين باقی نمی‌ماند!» 📚 علل الشرائع (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۲۱۱ الطرائف (سیدبن‌طاووس)، ج۱، ص۱۹۶
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی آقای غلامرضا کافی در محضر رهبرانقلاب با موضوع می خواهم این که آیینه جان ببینمت کاری نکن که آینه گردان ببینمت پوشیده باش در دل من، مثل رازِ عشق باری چه حاجت است نمایان ببینمت ای گوهر نفیس، نَفَس در هوس مَزن در پرده باش تا که درخشان ببینمت زیبایی ات حَراج، به بازارِ تن مَباد پوشیده باش تا که فقط جان ببینمت لطف خداست این که لطیف است خلقتت حیف است این که بَرده ی شیطان ببینمت گوهر به حُقّه ی صدف آسوده خاطر است ایمن ز حُقّه بازی دوران ببینمت سخت است بَر تو تا گِرِهِ سُستِ روسَری می آید این که سخت پشیمان ببینمت چشم هوس فرا نرود از حصار جسم تا کی اسیر چشم هوس ران ببینمت دلشوره ام فقط نه به موی پریش توست آشفته ام که باز پریشان ببینمت زن زندگی ظرافت و زیبایی‌ات به جا کی در مقام شامخ انسان ببینمت فرق است در ترانه ی تاریکِ چَرت خوان، یا در بیانِ روشن قرآن ببینمت خواهی که زیر خواهش راعیل له شوی، یا در شکوه دختر عِمران ببینمت؟ دین هَرزه، چند در پیِ ناقورِ این و آن؟ آزاده باش تا که مسلمان ببینمت در اختیار توست که دوزخ نشین شوی یا در بهشت و سبزه ریحان ببینمت گُردآفریدِ عصر تویی، دخت نامدار! بر تارکِ تَبارکِ ایران ببینمت ای دختر عزیز من ای غنچه ی بهار! چون بوی گل درآی که پنهان ببینمت ای گل به لاله‌های وطن خیره شو، مباد شرمنده ی مرام شهیدان ببینمت‌‌ 🌸 امشب - دیدار رمضانی شاعران و اساتید ادبیات فارسی با رهبر انقلاب 🌻 1402/1/16
حَسَن از حُسن و زیبایی می آید و از چهره زیبای امام حسن مجتبی علیه السلام، طبق روایات، ایشان دو بار کل اموال خود را در راه خدای متعال، بخشیدند و دو بار هم نصف از اموال خود را و لذا بخاطر همین، ایشان کریم اهل بیت هستند. سلام ما به بقیع سلام ما به ائمه معصومین غریب بقیع اشک ما جاری می شود حتی در هنگام میلاد شما، در غربت بقیع، دل ما هم تنگ می شود حتی برای تبریک ولادت شما...
🔴 چرا وضعیت دوران امام حسن (علیه‌السلام) از زمان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دشوارتر بود؟ ♦️ معظم انقلاب: «وقتی غبار غلیظ‌تر می‌گردد، می‌شود دوران امام حسن؛ و شما می‌بینید که چه اتفاقی افتاد. باز در دوران امیرالمؤمنین، قدری غبار رقیق‌تر بود؛ کسانی مثل عمار یاسر - آن افشاگر بزرگ دستگاه امیرالمؤمنین - بودند. هرجا حادثه‌ای اتفاق می‌افتاد، عمار یاسر و بزرگانی از صحابه‌ی پیامبر بودند که می‌رفتند حرف می‌زدند، توجیه می‌کردند و لااقل برای عده‌ای غبارها زدوده می‌شد؛ ♦️اما در دوران امام حسن، همان هم نبود. در دوران و در دوران جنگ با کافر_غیرصریح، جنگ با کسانی که می‌توانند شعارها را بر هدف‌های خودشان منطبق کنند، بسیار بسیار دشوار است؛ باید هوشیار بود.» 💚 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
1.31M
جنگ جهانی حجاب1⃣ | يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | 💡سید فخرالدین موسوی 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
3.49M
جنگ جهانی حجاب2⃣ | يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | سید فخرالدین موسوی 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ 🔴 جهل انسان منشأ نافرمانی از خداوند است ❌ مردم جاهل آن قدر بر جهل خود پای فشاری می‌کنند، آن قدر دروازه عقل خود را بسته نگه می‌دارند که فرستاده خدا از شدت اندوه آدم نشدن اینها، نزدیک است جان به جان آفرین تسلیم کند... «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» (شعراء/۳) [ﺍی ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ] ﮔﻮیی میﺧﻮﺍهی ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﻥ ﻛﻪ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ نمیﺁﻭﺭﻧﺪ، [ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺍﻧﺪﻭﻩ] ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﻠﺎﮎ ﻛﻨﻰ. 🔹قرآن دو بار این تعبیر را بکار برده «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ» ای پیامبر نزدیک است از شدت غم و غصه خود را هلاک کنی... 🔸 وقتی علم نباشد، شناخت نباشد، دروازه فهم و درک آدمی از عقل منتقل می‌شود به چشم، ظاهر بین می‌شود، ظاهر بینی و جهل انسان را برده شیطان می‌کند. 🔸 جهل، صاحبش را اذیت نمی‌کند، جاهل خودش درک نمی‌کند جهلش را، به همین دلیل دانائی که قصد هدایت او را دارد باید رنج عظیمی متحمل شود... 🔸 در حديثى از حضرت پيامبر اكرم صلوات الله علیه آمده است كه فرمود: خداوند به من چنين وحى كرد: هركس در طريقى گام بگذارد كه علم و دانش طلبد راهى به سوى بهشت براى او مى گشايم (بحار الانوار، مجلسى، ج۱، ص۱۷۳) وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ حبیب‌الله یوسفی 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
💐 حدیث صبحگاهی
دعای روزانه ماه مبارک رمضان🦋 ✨روز پانزدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
22.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎐 | | 🏷شعرخوانی حسن زرنقی از تبریز برای شهید سلیمانی؛ «قسم به عشق که مرزی نداشت میهن تو...» ▫️رهبر انقلاب: برای حاج قاسم شعرگفتن خیلی خوب و خیلی بجاست. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺