eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
170 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 شجاعت 📌 ⭕️ ❇️ تبیین قرآنی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های مجاهدین راه تبیین، شجاعت است. هیچ جهادی را پیدا نمی‌کنید که فردی با ترس و بزدلی بتواند در آن پیروز شود. ♦️ شجاعت امام خمینی (ره) شهدا الگوهایی از میان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و علما داشتند. الگوی روز شهدا حضرت امام (رحمه‌الله) بود که به جرئت می‌توان گفت جدای از معصومان، انسانی شجاع‌تر از ایشان پیدا نمی‌شود. ایشان در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، زمانی که تهران موشک‌باران می‌شد، حاضر نشد حتی یک بار به پناهگاه برود. به امام (رحمه‌الله) گفتند: «آقا، در محله‌ی جماران پناهگاه زده‌اند. بروید آنجا پناه بگیرید.» فرمود: «هر وقت همه‌ی مردم ایران پناهگاه داشتند، من هم می‌روم.» 🌐 دریافت فایل پی دی اف کتاب تبیین با تبیان 💠اندیشکده راهبردی
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت سی و یکم پنجم عید بود و بیشتر دید و بازدیدهایمان را رفته بودیم. صبح که از خواب بید
قسمت سی و دوم تا صبح خواب های آشفته و ناجور می دیدم. صبح زود، بعد از نماز، صبحانه نخورده پدرشوهرم آماده رفتن شد. مادرشوهرم هم چادرش را برداشت و دنبالش دوید. دیگر نمی توانستم تاب بیاورم. چادرم را سرکردم و گفتم: «من هم می آیم.» پدرشوهرم با عصبانیت گفت: «نه نمی شود. تو کجا می خواهی بیایی؟! ما کار داریم. تو بمان خانه پیش بچه هایت.» گریه ام گرفت. می نالیدم و می گفتم: «تو را به خدا راستش را بگویید. چه بلایی سر صمد آمده؟! من که می دانم صمد طوری شده. راستش را بگویید.» پدرشوهرم دوباره گفت: «تو برو به مهمان هایت برس. الان از خواب بیدار می شوند، صبحانه می خواهند.» زارزار گریه می کردم و به پهنای صورتم اشک می ریختم، گفتم: «شیرین جان هست. اگر مرا نبرید، خودم همین الان می روم دادگاه انقلاب.» این را که گفتم، پدرشوهرم کوتاه آمد. مادرشوهرم هم دلش برایم سوخت و گفت: «ما هم درست و حسابی خبر نداریم. می گویند صمد زخمی شده و الان بیمارستان است.» این را که شنیدم، پاهایم سست شد. اینکه چطور سوار ماشین شدیم و به بیمارستان رسیدیم را به خاطر ندارم. توی بیمارستان با چشم، دنبال جنازه صمد می گشتم که دیدم تیمور دوید جلوی راهمان و چیزی در گوش پدرش گفت و با هم راه افتادند طرف بخش. من و مادرشوهرم هم دنبالشان می دویدیم. تیمور داشت ریزریز جریان و اتفاقاتی را که افتاده بود برای پدرش تعریف می کرد و ما هم می شنیدیم که دیروز صمد و یکی از همکارانش چند تا منافق را دستگیر می کنند. یکی از منافق ها زن بوده، صمد و دوستش به خاطر حفظ شئونات اسلامی ، زن را بازرسی بدنی نمی کنند و می گویند: «راستش را بگو اسلحه داری؟» زن قسم می خورد اسلحه همراهم نیست. صمد و همکارش هم آن ها را سوار ماشین می کنند تا به دادگاه ببرند. بین راه، زن یک دفعه ضامن نارنجکش را می کشد و می اندازد وسط ماشین. آقای مسگریان، دوست صمد، در دم شهید، اما صمد زخمی می شود. جلوی در بخش که رسیدیم، تیمور به نگهبانی که جلوی در نشسته بود گفت: «می خواهیم آقای ابراهیمی را ببینیم.» نگهبان مخالفت کرد و گفت: «ایشان ممنوع الملاقات هستند.» دست خودم نبود. شروع کردم به گریه و التماس کردن. در همین موقع، پرستاری از راه رسید. وقتی فهمید همسر صمد هستم، دلش سوخت و گفت: «فقط تو می توانی بروی تو. بیشتر از دو سه دقیقه نشود، زود برگرد.» پاهایم رمق راه رفتن نداشت. جلوی در ایستادم و دستم را از چهارچوب در گرفتم که زمین نیفتم. با چشم تمام تخت ها را از نظر گذراندم. صمد در آن اتاق نبود. قلبم داشت از حرکت می ایستاد. نفسم بالا نمی آمد. پس صمد من کجاست؟! چه بلایی سرش آمده؟! یک دفعه چشمم افتاد به آقای یادگاری، یکی از دوستان صمد. روی تخت کنار پنجره خوابیده بود. او هم مرا دید، گفت: «سلام خانم ابراهیمی. آقای ابراهیمی اینجا خوابیده اند و اشاره کرد به تخت کناری.» باورم نمی شد. یعنی آن مردی که روی تخت خوابیده بود، صمد بود. چقدر لاغر و زرد و ضعیف شده بود. گونه هایش تو رفته بود و استخوان های زیر چشم هایش بیرون زده بود. جلوتر رفتم. یک لحظه ترس بَرَم داشت. پاهای زردش، که از ملحفه بیرون مانده بود، لاغر و خشک شده بود. با خودم فکر کردم، نکند خدای نکرده... رفتم کنارش ایستادم. متوجه ام شد. به آرامی چشم هایش را باز کرد و به سختی گفت: «بچه ها کجا هستند؟!» بغض راه گلویم را بسته بود. به سختی می توانستم حرف بزنم؛ اما به هر جان کندنی بود گفتم: «پیش خواهرم هستند. حالشان خوب است. تو خوبی؟!» نتوانست جوابم را بدهد. سرش را به نشانه تأیید تکان داد و چشم هایش را بست. این شد تمام حرفی که بین من و او زده شد. چشمم به سِرُم و کیسه خونی بود که به او وصل شده بود. همان پرستار سر رسید و اشاره کرد بروم بیرون. توی راهرو که رسیدم، دیگر اختیار دست خودم نبود. نشستم کنار دیوار. پرستار دستم را گرفت، بلندم کرد و گفت: «بیا با دکترش حرف بزن.» مرا برد پیش دکتری که توی راهرو کنار ایستگاه پرستاری ایستاده بود. گفت: «آقای دکتر، ایشان خانم آقای ابراهیمی هستند.» دکتر پرونده ای را مطالعه می کرد، پرونده را بست، به من نگاه کرد و با لبخند و آرامشی خاص سلام و احوال پرسی کرد و گفت: «خانم ابراهیمی ! خدا هم به شما رحم کرد و هم به آقای ابراهیمی. هر دو کلیه همسرتان به شدت آسیب دیده. اما وضع یکی از کلیه هایش وخیم تر است. احتمالاً از کار افتاده.» بعد مکثی کرد و گفت: «دیشب داشتند اعزامشان می کردند تهران که بنده رسیدم و فوری عملشان کردم. اگر کمی دیرتر رسیده بودم و اعزام شده بودند، حتماً توی راه برایشان مشکل جدی پیش می آمد. عملی که رویشان انجام دادم، رضایت بخش است. فعلاً خطر رفع شده. البته متاسفانه همان طور که عرض کردم برای یکی از کلیه های ایشان کاری از دست ما ساخته نبود.»
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
وجه چهارم از انواع احتمال تاثیر این هست که گناه به خفا برود. 🤔⬇️ ببینید گاهی وقتا هست طرف علنی داره
وجه پنجم این هست که مراجع اینا رو فرمودن مراجع بزرگوار تقلید در استفتائات که ما انجام دادیم.⬇️ می فرمایند آقا ممکنه که هیچ کدومه این تاثیرها نباشه ولی لااقل گناه به تاخیر بیفته شما مطمئنی که آدم میخواد این گناه رو مرتکب بشه.🤔 میگی شاید حالا با تذکر ما یه ۱۰ دقیقه دیرتر این گناه رو مرتکب بشه. دو ماه دیرتر، یک سال دیرتر، این گناه رو مرتکب بشه.⚠️✅ واجب است ولو اینکه احتمال ضعیف میدی ها. ولی واجب است بگی.✅⚠️ از این ستون به اون ستون فرجه 👌 گناه رو به تاخیر انداختن شاید اسباب هدایتش هم تو همون فاصله مهیا شد.👍 ثاقبین
💎عاشقانه های جوشن کبیر سُبْحَانَكَ يَا لاَ إلَهَ إلاَّ أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ يَا رَبِ 🌱 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
گشت ارشاد02.mp3
5.63M
چالشهای گشت ارشاد... 🎙 | يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | 💡سید فخرالدین موسوی 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
روش ترک اعتیاد بچه ها به فضای مجازی و اغتشاشات-.mp3
26.65M
🔴🎙روش ترک اعتیاد بچه ها به فضای مجازی ➖آسیب های فضای مجازی برای دختران ➖آسیب های فضای مجازی برای پسران ➖روش عملی ترک اعتیاد نوجوانان به 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
بسمه تعالی اصل هفتم : طبق دستور قرآن کریم ( و امرهم شوری بینهم ) و ( شاورهم فی الامر ) شورا ها ، مج
بسمه تعالی اصل هشتم : در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر ، امر به معروف ونهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یک دیگر ، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت ، شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می کند ( و المومنون و المؤمنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر) 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
📚 تزریق واکسن کرونا هنگام روزه داری 🔴 سوال: آیا تزریق واکسن_کرونا موجب باطل شدن روزه می شود؟ ✅ پاسخ رهبر انقلاب: تزریق_واکسن کرونا، مبطل روزه نمی باشد. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🌙 🌹مجرد بود و فرزند دوم خانواده. تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی بیشتر ادامه نداد. بعد از آن به کار کشاورزی روی آورد و در کنار برادر در امر زراعت تلاش می‌‌کرد. صبور بود و آرام، منظم و دقیق. هرگز در مقابل مشکلات کم نمی‌‌آورد و با صبر و حوصله سختی‌‌ها را از پیش پای خود برمی‌‌داشت. 🌹 به بزرگ‌‌ترها احترام می‌‌گذاشت و شاید یکی ازخصوصیات بارز ایشان همین صفت بود. مقید به انجام واجبات بود و تحت هیچ شرایطی بر مرکب محرمات سوار نمی‌‌شد. در جلسات قرآن روستا که در مسجد برگزار می‌‌شد شرکت می‌‌کرد؛ اما شب و صبح آدینه خودش مراسم دعای کمیل و ندبه برگزار می‌‌کرد و همۀ دوستانش را دعوت می‌‌کرد تا در این امر معنوی حضور یابند. 🌹 به حلال ‌‌و حرام خیلی اهمیت می‌‌داد و دیگران را نیز به رعایت این امر توصیه می‌‌کرد. 🌷 🥀🕊 ✨ 💫
❣ 💛ای بهارانه‌ترین فصل خداوند بیا... 🔅 کاش عشق تو نصیبِ دلِ بیمار شود💕 ساکنِ کویِ تو این عبد گنهکار شود...🌱 با دعای سحرت نیمه شبی مهدی جان🕊 دلِ غفلت زده ام کاش که بیدار شود... 🤲
دعای روزانه ماه مبارک رمضان🦋 ✨روز هفدهم
مردی از حکیم پرسید: 😇 چگونه عیب خودم را بشناسم؟ حکیم گفت:😔😳 کافیست یک عیب زنت را به او بگویی و خواهی دید که تمام عیب های خودت، پدر، مادر و بستگانت را به تو خواهد گفت.😂😭😂😳 به نام خداوند عیب‌پوش سلام امام حسین علیه السلام إيّاكَ أن تَكونَ مِمَّن يَخافُ عَلَى العِبادِ مِن ذُنوبِهِم ويَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ مبادا از كسانى باشى كه به سبب گناهانِ بندگانِ خدا بر سرنوشت آنان بيمناك است، (نگران گنان دیگران است که شاید عقاب شوند) ولى خود را از سزاى گناه خويش ايمن مى داند (نگران گناه خویش نیست) تحف العقول، ص240 اولا سعی کنیم آنقدر به عیب های خویش و تزکیه خود بپردازیم که فرصت عیب جویی از دیگران را نداشته باشیم. ثانیا اگر متوجه خطا یاعیب کسی شدیم بجای خرده گرفتن، بابت هر عیبی که آنها دارند و ما نداریم، خدا را شکر کنیم و زبان از عیب جویی ببندیم. در قرآن یکی از شدیدترین تهدیدها در سوره همزه آمده: وای بر هر عیب جوی هرزه زبان آن سفله مشو که چشم خود وا نکند وز کبر، عیوب خویش پیدا نکند از کیفر جُرم دیگران اندیشد وز کیفر جُرم خویش پروا نکند ✍مشاور 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته، صبح اول هفته‌تون بخیر و نیکی و متبرک به برکات الهی و منور به انوار ربوبی، در این صبح دل انگیز، تک تک لحظاتتون سرشار از آرامش و شادی طاعات و عباداتتون مورد قبول حق...
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌ انتظار یک عمل است، نه یک حالت‏ ❌ باغبانی که نهال درخت میوه‌ای می‌کارد، از نهال مراقبت می‌کند، خاکش را تقویت می‌کند، بطور منظم آبیاری و رسیدگی می‌کند، در سرمای زمستان آن را می‌پوشاند که از سوز و سرما محفوظ باشد، کم کم این نهال تناور شده و آماده میوه دادن می‌شود، باغبان انتظار می‌کشد تا درخت به بار بنشیند، در حین انتظار هم بیکار نمی‌نشیند، به مراقبت و آبیاری به طور منظم ادامه می‌دهد... ❌ این انتظار عقلانی است، چون تلاش و همتی پشت آن قرار دارد، اما اگر کسی که هیچ کاری انجام نداده، به انتظار به بار نشستن درخت میوه نشست، دیوانه‌ای بیش نیست... 🔸 می‏‌گویند «افضل الاعمال انتظار الفرج» نمی‏‌گویند «افضل الحالات» انتظار عمل است نه حالت... 🔸 بعضی‏ها می‏‌گویند ما منتظر امام زمان هستیم، خوب بنشینیم، منتظر بمانیم... انتظار به معنی سکوت و احتضار و ساکن بودن نیست، روایت داریم ثواب انتظار مثل ثواب غلطیدن در خون خود در راه خداست، انتظار یعنی امید به آینده، نه اینکه در خانه‌ات بنشینی و منتظر باشی که آقا خودش می‏‌آید درست می‏‌کند... از جنگ صفین به این طرف کج فهمی شده، قرآن را سر دست گرفتند هر چه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود من قرآن ناطق هستم، احمق‏‌هایی بودند آنجا که قبول نکردند... انتظار را بد معنا می‏‌کنند، نفهمیده‌اند انتظار یعنی چه؟ مثل محبت به ولای علی، درویش‌ها می‌گویند یاهو، یا علی، علی جویم، علی گویم، علی مولا، آن وقت کشکول دستش می‌گیرد و گدایی می‌کند، علی اینطوری بود؟ درویش سربار جامعه است، علی اینطور بود؟... علی در جبهه بود و می‌جنگید، علی در نماز بود، علی در متن جامعه بود، علی بیل دستش می‌گرفت کار می‌کرد، علی یاور مظلومان بود، درویش نه جماعت می‌شناسد، و نه نماز را می‌شناسد، نه کار می‌کند، کدام یاهو علی؟ ای درویش نادان، چرا کج می‏‌فهمی ولایت علی را... در بحث انتظار هم همین ماجراست، معنای انتظار چیست؟ انتظار یعنی ایمان به خدا، ایمان به رسول خدا، ایمان به غیب، ایمان به ولایت فقیه، حضرت امام جعفرصادق علیه السلام فرمود منتظر باید تقوا داشته باشد، اخلاق‏ خوب داشته باشد... تو منتظری؟ منتظر تبلیغ می‏‌کند برای دین خدا، صبح تا شب تلاش می‏‌کند برای دین، دلسوز دردمندان است، یاور ضعیفان است، انتظار یعنی دید باز، انتظار یعنی امید بلند، انتظار یعنی همت بلند، انتظار یعنی دوری از خودخواهی، انتظار یعنی جهانی بودن، یعنی جنگیدن در جبهه یمن و فلسطین و محرومان، یعنی حمایت از مظلومین عالم، یعنی در اوج سختی و تحریم، مثل کوه ایستاده باشی و ولی فقیه‌ات را بشناسی و حمایت کنی، این بخشی از معنای انتظار است... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️حبیب الله یوسفی 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ، ﻣﺎ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﺎ ﭘﻴﺸﻲ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ ، ﻭ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ، ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺪﻩ . ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺗﻮ ﺭﺅﻭﻑ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ .
لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﺎﻥ(یهودیان) [ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺘﺤﺪ ﻭ ﻳﻚ ﭘﺎﺭﭼﻪ ] ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻰ ﺟﻨﮕﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺁﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺣﺼﺎﺭ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ ﻭ ﺩژ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﻳﺎ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﻳﻮﺍﺭﻫﺎ ، ﺩﻟﺎﻭﺭﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺷﺪﻳﺪ ﺍﺳﺖ [ ﻭﻟﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﻳﺎﺭﻭﻳﻲ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻨﺪ ] ، ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺤﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻰ ﭘﻨﺪﺍﺭﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﻌﻘّﻞ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻨﺪ .(١٤) حکایت این روزهای اسرائیل و دیوار بتنی که در مرز لبنان کشیده اند...
🔴بدبخت کسانی که فریب شیطان و مریدان او را می خورند، مثلاً کشف حجاب می کنند و حتی شیطان که آنان را گمراه کرده، از آنان بیزار می شود، چون خود شیطان از عواقب کار آگاه است و از خدای مقتدر و آگاه، می ترسد، ولی افرادی که حکم خدا را به فرمان شیطان زیر پا می گذارند، هیچگونه ترسی در دل از خدای جهانیان ندارند و خود شیطان هم از آنان بیزاری می کند. 🌸كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ🌸 [ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺩﺭﻭﻍ ﻓﺮﻳﻔﺘﻨﺪ ] ﭼﻮﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﻛﺎﻓﺮ ﺷﻮ . ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪ ، ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻴﺰﺍﺭم ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻢ .(الحشر ١٦) 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🌸🌿🍃 🌿 سالروز تاسیس مسجد مقدس جمکران به دستور مستقیم ولی الله الاعظم ارواحنا فداه در ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۷۳هـ ق گرامی باد. این دستور حضرت در بیداری به جناب حسن بن مثله جمکرانی ابلاغ گردید. امام عصر عج به حسن بن مثله فرمودند: به مردم بگو به این مکان روی آورند و آن را گرامی دارند... هرکه در این دو نماز (تحیت مسجد و نماز ولی عصر) را در این مکان بخواند مانند آن است که در کعبه نماز خوانده باشد. 📚نجم الثّاقب 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
‍ ‍ 🌿 به مناسبت سالروز تاسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام عصر علیه السلام (17 رمضان) ⚡️بازسازی مسجد تازه شروع شده بود. برای بنایی، آب را از قم می آوردند. سخت بود. قرار شد به حفر چاه. رفت تهران. با یک شرکت حفّاری صحبت کرد. چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند. جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد. ⚡️قرار شد از شنبه شروع کنند. شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست. قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛ حضرت، پیغام داده بودند که: «آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!» قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد. ⚡️صبح شنبه شد. از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست. از او اصرار که فقط همین جا! تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت. ⚡️چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛ خوشحال و حیرت زده! آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند. آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک. متوسل شد به صاحب جمکران! روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد. صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد. مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه. ⚡️از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که: «این مسجد صاحب دارد.» گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران. چک را پس دادند و گره،گشوده شد. 📚 راه وصال، ص119.
🌹۱۹ فروردین ۱۳۵۹؛ شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر و خواهرش بنت الهدی 🕊شادی روح بلندش صلوات 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🌹شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی صدر 19 فروردین 1359 ♦️شهید آیت الله محمدباقر صدر در 25 ذیقعده 1353 ه . ق در خانواده ای اهل علم و تقوا در شهر کاظمین به دنیا آمد . در کودکی پدر خود را از دست داد و در نوجوانی همراه برادرش عازم نجف اشرف شد و در حوزه این شهر به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و به درجه اجتهاد رسید . آنگاه به تربیت شاگردان و عرضه تحقیقات علمی خود پرداخت . ایشان علوم اسلامی را با سبکی نو و با تحقیقات انجام یافته لازم مطرح کرده و به مسائل روز و مبتلا به جامعه اسلامی می پرداختند و سیستم آموزشی جدیدی را در جهت اصلاح و پویایی حوزه بنیان نهادند تالیفات بسیار گرانبهای ایشان در علوم و زمینه های مختلف از جمله اقتصاد ، فلسفه ، تاریخ ، بانکداری و ... حکایت از نبوغ و تبحر ایشان در علوم مختلف دارد. ♦️ایشان با شروع نهضت اسلامی در ایران در سال 1342 شمسی با موضعگیری قاطع به حمایت از حضرت امام پرداختند و پس از تبعید امام به نجف رابطه نزدیکی میان این دو عالم بزرگوار برقرار گردید . بدنبال پیروزی نهضت اسلامی در ایران در 22 بهمن 1357 ، رژیم بعثی عراق فشارهای خود را بر ایشان بیشتر کرد اما شهید صدر با اعلام تبعیت از امام خمینی (ره ) در برابر همه شداید مقاومت کردند. مردم عراق به منظور اعلام همبستگی با ایشان به سوی نجف حرکت کردند اما رژیم بعثی که از این قیام به وحشت افتاده بود با حمله به مردم حدود 20 هزار زن و مرد را دستگیر و روانه زندانها کرد. ♦️آیت الله صدر روز شانزدهم رجب 1399 را اعتصاب عمومی اعلام کردند و به دنبال آن مردم عراق دست از کار کشیده و مغازه ها را تعطیل کردند . فردای آن روز عوامل رژیم بعثی آیت الله صدر را دستگیر کرده و در پی این دستگیری ، خواهر ایشان شهید بنت الهدی صدر نقش رهبری را بر عهده گرفتند. با اوج گیری اعتراضات، رژیم بعثی ایشان را موقتا آزاد کرد اما پس از مدتی در 16 فروردین 1359 با حمله به منزل ایشان مجددا ایشان و خواهر گرامیشان را دستگیر به بغداد منتقل کردند. پس از 3 روز ، این دو بزرگوار در زیر شدیدترین شکنجه های رژیم جنایتکار بعثی به شهادت رسیدند . 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🏷 فرازی از وصیت‌نامه سردارِ شهید حاج قاسم سلیمانی: خدایا! به عفو تو امید دارم‌؛ ای خدای عزیز و‌ ای خالق حکیم بی‌همتا! دستم خالی است و کوله‌پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه‌ای به امید ضیافتِ عفو و کرم تو می‌آیم. من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون فقیر [را]در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟! سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرَم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🔹 حدیث صبحگاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز هم تقطیع این‌بار توسط مذهبی های صورتی!! 📵 همان بهتر که ما جاهل ها امر به معروف و نهی از منکر نکنیم؟!!! ❌در بسیاری از کانال ها این صحبت شهید مطهری در مورد امر به معروف بصورت تقطیع شده مطرح شده است که اصلا امر به معروف نکنیم 🎞فیلم کامل سخنان شهید مطهری درباره امر به معروف و نهی از منکر جاهل!! 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺