eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
169 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
Part06_قرارگاه محمود.mp3
16.58M
📗کتاب صوتی فصل 6⃣ "گام دوم زندگی، قبولی در دانشگاه "
Part07_قرارگاه محمود.mp3
7.99M
📗کتاب صوتی فصل 7⃣ "دروان هوایی برای نفس کشیدن"
Part08_قرارگاه محمود.mp3
9.41M
📗کتاب صوتی فصل 8⃣ "اولین سفر به سوریه "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت پنجاه دست و دلم به کار نمی رفت. یک لحظه خودم را دلداری می دادم و می گفتم: « اگر صم
قسمت پنجاه و یکم بچه ها توی اتاق آمده بودند و با سر و صدا بازی می کردند. مهدی از خواب بیدار شده بود و گریه می کرد. انگار گرسنه بود. به صمد نگاه کردم. به همین زودی خوابش برده بود؛ راحت و آسوده. انگار صد سال است نخوابیده. مجروحیت صمد طوری بود که تا ده روز نتوانست از خانه بیرون برود. بعد از آن هم تا مدتی با عصا از این طرف به آن طرف می رفت. عصرها دوست هایش می آمدند سراغش و برای سرکشی به خانواده شهدا به دیدن آن ها می رفتند. گاهی هم به مساجد و مدارس می رفت و برای مردم و دانش آموزان سخنرانی می کرد. وضعیت جبهه ها را برای آن ها بازگو می کرد و آن ها را تشویق می کرد به جبهه بروند. اول از همه از خانواده خودش شروع کرده بود. چند ماهی می شد برادرش، ستار، را به منطقه برده بود. همیشه و همه جا کنار هم بودند. آقا ستار مدتی بود ازدواج کرده بود. اما با این حال دست از جبهه برنمی داشت. نزدیک بیست روزی از مجروحیت صمد می گذشت. یک روز صبح دیدم یونیفرمش را پوشید. ساکش را برداشت. گفتم: «کجا؟!» گفت: «منطقه.» از تعجب دهانم باز مانده بود. باورم نمی شد. دکتر حداقل برایش سه ماه استراحت نوشته بود. گفتم: «با این اوضاع و احوال؟!» خندید و گفت: «مگر چطوری ام؟! شَل شدم یا چلاق. امروز حالم از همیشه بهتر است.» گفتم: «تو که حالت خوب نشده.» لنگان لنگان رفت بالای سر بچه ها نشست. هر سه شان خواب بودند. با خونسردی گفت: «هیچ، چه کار داریم بکنیم؟! قطعش می کنیم. می اندازیمش دور. فدای سر امام.» از بی تفاوتی اش کفری شدم. گفتم: «صمد!» گفت: «جانم.» گفتم: «برو بنشین سر جایت، هر وقت دکتر اجازه داد، من هم اجازه می دهم.» تکیه اش را به عصایش داد و گفت: «قدم جان! این همه سال خانمی کردی، بزرگی کردی. خیلی جور من و بچه ها را کشیدی، ممنون. اما رفیق نیمه راه نشو. اَجرت را بی ثواب نکن. ببین من همان روز اولی که امام را دیدم، قسم خوردم تا آخرین قطره خون سربازش باشم و هر چه گفت بگویم چشم. حتماً یادت هست؟ حالا هم امام فرمان جهاد داده و گفته جهاد کنید. از دین و کشور دفاع کنید. من هم گفته ام چشم. نگذار روسیاه شوم.» گفتم: «باشد بگو چشم؛ اما هر وقت حالت خوب شد.» گفت: «قدم! به خدا حالم خوب است. تو که ندیدی چه طور بچه ها با پای قطع شده، با یک دست می آیند منطقه، آخ هم نمی گویند. من که چیزی ام نیست.» گفتم: «تو اصلاً خانواده ات را دوست نداری.» سرش را برگرداند. چیزی نگفت. لنگان لنگان رفت گوشه هال نشست و گفت: «حق داری آنچه باید برایتان می کردم، نکردم. اما به خدا همیشه دوستتان داشته و دارم.» خم شد و پیشانی شان را بوسید. بلند شد. عصایش را از کنار دیوار برداشت و گفت: «قدم جان! کاری نداری؟!» زودتر از او دویدم جلوی در، دست هایم را باز کردم و روی چهارچوب در گذاشتم و گفتم: «نمی گذارم بروی.» جلو آمد. سینه به سینه ام ایستاد و گفت: «این کارها چیه خجالت بکش.» گفتم: «خجالت نمی کشم. محال است بگذارم بروی.» ابروهایش در هم گره خورد: « چرا این طور می کنی؟! به گمانم شیطان توی جلدت رفته. تو که این طور نبودی.» گریه ام گرفت، گفتم: «تا امروز هر چه کشیدم به خاطر تو بود؛ این همه سختی، زندگی توی این شهر بدون کمک و یار و همراه، با سه تا بچه قد و نیم قد. همه را به خاطر تو تحمل کردم. چون تو این طور می خواستی. چون تو این طوری راحت بودی. هر وقت رفتی، هر وقت آمدی، چیزی نگفتم. اما امروز جلویت می ایستم، نمی گذارم بروی. همیشه از حق خودم و بچه هایم گذشتم؛ اما این بار پای سلامتی خودت در میان است. نمی گذارم. از حق تو نمی گذرم. از حق بچه هایم نمی گذرم. بچه هایم بابا می خواهند. نمی گذارم سلامتی ات را به خطر بیندازی. اگر پایت عفونت کند، چه کار کنیم.» گفتم: «نه، تو جبهه و امام را بیشتر از ما دوست داری.» از دستم کلافه شده بود گفت: «قدم! امروز چرا این طوری شدی؟ چرا سربه سرم می گذاری؟!» یک دفعه از دهانم پرید و گفتم: «چون دوستت دارم.» این اولین باری بود که این حرف را می زدم.. دیدم سرش را گذاشت روی زانویش و های های گریه کرد. خودم هم حالم بد شد. رفتم آشپزخانه و نشستم گوشه ای و زارزار گریه کردم. کمی بعد لنگان لنگان آمد بالای سرم. دستش را گذاشت روی شانه ام. گفت: «یک عمر منتظر شنیدن این جمله بودم قدم جان. حالا چرا؟! کاش این دم آخر هم نگفته بودی. دلم را می لرزانی و می فرستی ام دم تیغ. من هم تو را دوست دارم. اما چه کنم؟! تکلیف چیز دیگری است.» کمی مکث کرد. انگار داشت فکر می کرد. بین رفتن و نرفتن مانده بود. اما یک دفعه گفت: «برای دو سه ماهتان پول گذاشته ام روی طاقچه. کمتر غصه بخور. به بچه ها برس. مواظب مهدی باش. او مرد خانه است.» گفت:«اگر واقعاً دوستم داری، نگذار حرفی که به امام زده ام و قولی که داده ام، پس بگیرم. کمکم کن تا آخرین لحظه سر حرفم باشم. اگر فقط یک ذره دوستم داری، قول بده کمکم کنی.» قول دادم و گفتم:«چشم.»
Live2_1.mp3
29.83M
📣📣📣بنا بر درخواست های شما همراهان گرامی 🔊انتشار صوت «دومین» جلسه پاسخگویی به شبهات 🟠در بستر پخش زنده پیامرسان ایتا 📺مشاهده فایل تصویری جلسه👇 https://aparat.com/v/xVHT5 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
ذلت های پهلوی 🔻قسمت بیست و هفتم 🔸منتظر اجازه یک عرب صحبت جزایر ابوموسی و تنب را کردم و‌سفیر آمریکا گفت می دانیم انگلیسی ها خیلی فشار آورده اند که این کار بشود ولی الان ملک فیصل تأمل دارد. 📚کتاب یادداشت های علم، ج۲، ص۱۷۵ 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
ذلت های پهلوی 🔻قسمت بیست و هشتم 🔸بی حرمتی ملکه انگلیس به شاهنشاه کاغذی از ملکه انگلیس رسیده بود که به جای ولیعهد انگلیس که قرار بود برای برگزاری جشن های شاهنشاه به تهران بیاید شوهر ملکه می خواد بیاید غیررسمی هم گفته اند اگر بخواهید دختر ملکه انگلیس هم خواهد اند من خیلی عصبانی شدم. 📚کتاب یادداشت های علم، ج۲، ص۱۸۷ 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فروشنده‌ای که به ضابطین امربه معروف اهواز گستاخی کرد و با فرستادن فیلم در فضای مجازی موضوع هنجارشکنی خود را نشر داده بود، حالا ببینید چگونه به عذرخواهی افتاده، ملک مجرم پلمپ، بازداشت و روانه زندان شد. 🔹️ تا درس عبرتی باشد برای دیگران 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
📥 سوال: غیبت را تعریف کنید.؟ 📤 پاسخ: ✍ امام خمینی: اگر صفتی ناروا در شخص مؤمن باشد و یا کار خلافی انجام داده باشد که دیگران از آن بی‌اطلاعند و دوست ندارد کسی آن را برای دیگران بازگو کند، بازگو کردن آن در غیاب او پیش دیگران، به قصد تنقیص و عیب‌جویی غیبت است و چنین کاری برای گوینده و شنونده حرام است. ✍ آیت الله خامنه ای: غيبت آن است كه پشت سر مسلمان و مؤمن عيب مستور او (امرى که مستور عرفى است) گفته شود که حقیقت دارد، لکن اگر او مطلع شود ناراحت می‌شود، مشروط به اينكه به قصد تنقيص باشد، يا در نزد عرف تنقيص به‌حساب آيد. ✍ آیت الله بهجت: هر چه از عیوب مخفی مؤمن باشد و او را ناراحت کند از موارد غیبت است. ✍ آیت الله مکارم: غیبت آن است که عیب پنهان کسی را پشت سر او بگویند. ✍ آیت الله سیستانی: غیبت حرام است و منظور از غیبت این است که انسان عیب پنهانی شیعه‌ی دوازده امامی را در غیاب و پشت سرش نزد دیگری یاد کند، چه به قصد اهانت و پایین آوردن شخصیت او باشد و چه بدون این قصد باشد و اگر به قصد اهانت و توهین عیب وی را اظهار نماید، دو گناه مرتکب شده است. فرقی ندارد در این که آن عیب در اندام فرد باشد یا در نسب و خاندانش یا در عملکرد و رفتار یا اخلاقش باشد یا در سخنان و گفتارش یا در امور دینی یا دنیوی باشد. همچنین فرقی ندارد آن عیب را به کنایه یا صراحت بگوید؛ نیز فرقی نمی‌کند یاد کردن عیب با گفتار باشد یا نوشتار یا با عملی باشد که آن عیب را بفهماند (مثل اشاره با سر، حرکات دست یا چشم یا ارائه‌ی آن به دیگری از طریق پخش از نوار، سی‌دی، فیلم ویدیویی، پیامک، بلوتوث و مانند آن ...). بنابراین غیبت تنها یک گناه زبانی نیست و دامنه‌ی وسیعی دارد. 📚 منابع: استفتائات، امام، ج 2، سال 1380، ص 618-619، س 9 و 13. سایت leader . ir ، قسمت مسائل فرهنگی و اجتماعی، م 429، بخش استفتائات جدید، قسمت غیبت. استفتائات، مکارم، ج 1، سال 1390، ص 137، م 552. استفتائات، بهجت، ج 4، ص 560، س 6467. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
حجت الاسلام از طلاب فعال و کادر که جهت تحصیل و کسب معارف اهل بیت علیهم السلام اخیرا به قم هجرت کرده اند، امروز صبح در حوالی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مورد حمله و سوء قصد قرار گرفته اند. ایشان ابتدا با خودرو زیر گرفته شده اند و سپس مورد ضربات چاقو واقع شده اند. جهت سلامتی این دوست و همکار عزیز ما در موسسه تعالی، میتوانید در طرح ختم حمد شفا و حدیث کساء و همچنین طرح ذبح ماهیانه شرکت بفرمایید. https://iPorse.ir/6228963 به فرمود یکی از اساتید اخلاق دعاهای شما عزیزان اثر کرد برادر عزیزمون روند بهبود را طی می‌کنند و به آغوش خانواده برمی‌گردن. الحمدالله باخبر شدیم که بهوش آمدن. یاالله ممنونیم ازت بزرگواران تا بهبودی کامل برادر عزیزمون از دعا برای شفای کامل برادر عزیزمون غفلت نکنند. دستان تک تک شما عزیزان را میبوسیم که با دعاهای خیرتان باعث شدید برادر عزیزمان به ما برگردد. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید 🔅امیرالمومنین (ع) فرمودند: 🌴کسی که کارهای شایسته ای از خود به یادگار گذارد که دیگران از او پیروی کنند هرگز نمرده است بلکه زنده و جاوید است 📚کنزالفوائد ،ج۱،ص۳۴۹ 🌸  ذکر روز:  یا ذوالجلال والاکرام 📌 یکشنبه ☀️ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ هجری شمسی 🌙 ۹ شوّال ۱۴۴۴ هجری قمری 🎄 30 آوریل 2023 میلادی ✨ مناسبت روز : . روز ملّی خلیج فارس . روز جهانی بیماری ام اس
‌∞♥∞ ❣ ❣ اے راحت دل، قرار جانها برگرد درمان دل شکسته‌ےِ ما برگرد مانديم در انتظارِ ديدار، اے داد دلها همه تنگِ توست، آقا برگرد وفرجنا به به حق عمه جان زینب(س)🤲
‏تو خیابون راه میرفتم یکی گفت آقا ببخشید میتونم ازتون یه خواهش کنم؟ گفتم نمیشه و رفتم🚶🏻‍♂😏 آقازاده ی مغرور بودن واقعا سخته، سه روزه فکرم درگیره چیکار داشت😩😂😂😂 به نام خدای بیزار از تکبر سلام امیر المؤمنین علی علیه السلام التَّوَاضُعُ زِينَةُ الْحَسَبِ تواضع زینت آقازادگی است. (کشف الغمه ج2 ص 347) اگر به واسطه انتساب به بزرگی، بزرگ شدید در برابر دیگران تواضع و فروتنی کنید که این انتساب با فروتنی زیبا و ستودنی، و با فخر فروشی و تکبر موجب پستی و بی ارزشی و نابودی آقای منتسَب خواهد شد. ✍مشاور 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ 🔴 کور دلان در آخرت هم کور هستند 🔵 قرآن می‌فرماید «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» (اسراء/۳۶) چشم و گوش و دل مسئولند، از چشم می‌پرسند چرا نگاه گناه آلود کردی‌؟ از گوش می‌پرسند چرا باطل شنیدی؟ از دل می‌پرسند چرا حق را نمی‌دیدی؟... رابطه انسان با دنیای خارج چشم است، بعضی‌ها در ظاهر می‌بینند ولی در حقیقت نمی‌بینند، کور هستند «وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ» (بقره/۷) روی چشم بعضی‌ها پرده است اصلاً حق را نمی‌بینند «وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها» (اعراف/۱۷۹) چشم دارد اما آیات خداوند را نمی‌بیند، ماه و خورشید و فلک را می‌بیند و خدا را انکار می‌کند، قرآن می‌فرماید اینهایی که در دنیا کور هستند در آخرت هم کور هستند «وَ مَنْ كانَ فی‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبیلاً» (اسراء/۷۲) کسی که اینجا حق را نبیند روز قیامت هم کور از قبر محشور می‌شود، در آن حالت کوری به خدا اعتراض می‌کند «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی‏ أَعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصیراً» (طه /۱۲۵) می‌گوید خدایا در دنیا چشم داشتم، چرا اینجا نابینا هستم؟ خداوند می‌فرماید بخاطر اینکه در دنیا چشم داشتی و حق را ندیدی، حق را پشت سر انداخته و از باطل پیروی می‌کردی، با دشمنان اسلام و قرآن دوستی می‌کردی، آیات مرا می‌دیدی و مرا انکار می‌کردی، از سخنان فریبنده واعظان گمراه پیروی می‌کردی، چون در دنیا حق را نادیده گرفتی، در آخرت کور هستی... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ حبیب‌الله یوسفی 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻اقدام مسلحانه در سیستان و بلوچستان ▪️شهادت رئیس پلیس آگاهی سراوان 🔹تیراندازی افراد مسلح ناشناس به سمت خودروی رئیس پلیس آگاهی شهرستان سراوان منجر به شهادت وی شد. 🔹همسر او نیز در جریان این حمله مجروح شد که گفته می شود حال ایشان نیز مساعد نمی باشد. 🔹شناسایی عامل یا عاملین این حادثه در دستور کار قرار گرفته است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادمان نرود_5924895960218993255.mp3
3.03M
سخنرانی: حجت الاسلام عالی ♦️موضوع: غیبت امام زمان عجل الله فرجه عادی شده😔 🔴 از هر معصومی حاجت بخواین فقط با اجازه امام زمان بهتون میدن 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
⭕️‌ خیالی را که آب با خودش برد... 🔻‌ ١٠ ارديبهشت روز ملی خلیج فارس 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🔰پایان کار فاطمی‌‌امین در وزارت صمت/ استیضاح وزیر رای آورد 🔹نمایندگان مجلس با استیضاح سیدرضا فاطمی‌امین وزیر صنعت، معدن و تجارت موافقت کردند. از مجموع ۲۷۲ نفر، ۱۶۲ نفر موافق و ۱۰۲ نفر مخالف استیضاح وزیر بودند.
هدایت شده از 🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
📗📗 کتاب "قرارگاه محمود" به قلم خانم مهدیه دانایی ، روایتی داستانی از زندگی شهید محمود نریمانی است. شهید محمود نریمانی از دانشجویان شاخص استان البرز بود که در جریان حملات تکفیری داعش بارها به سوریه اعزام شده بود و در نهایت در مرداد ماه سال ۹۵ به فیض شهادت نائل آمد. داشته ها و باورهای ایمانی شهید نریمانی مهمترین شاخصه این کتاب داستانی است که با توجه به زمان بندی معین شده یکساله و در جریان مصاحبه های مختلف از خانواده و همرزمان این شهید والامقام نگارش شده است. شهید محمود نریمانی در یکی از روزهای سرد دی ماه سال ۱۳۶۶ در روستای دروان کرج به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم به دانشگاه امام حسین سپاه راه یافت و دوره های نظامی را پشت سر گذاشت ، همچنین وی در رشته مهندسی کامیپوتر دانشگاه علمی کاربردی مشغول تحصیل بود . شهید نریمانی به صورت داوطلبانه ۴ نوبت برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفت در حالی که خانواده و نزدیکانش فقط از دو نوبت پایانی اطلاع داشتند ، سرانجام در روز دهم مرداد ماه سال ۹۵ در جریان خنثًی سازی بمب های خوشه ای در منطقه حماء سوریه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای کرج آرمید. از شهید نریمانی یک فرزند به نام محمدهادی به یادگار مانده است.