#طنز_جبهه
دکتر میخواست ترکش رو دربیاره دید روی لباس رزمنده نوشته:
(ورود هر نوع ترکش و گلوله اکیدا ممنوع)
دکتره گفت: چرا بازم ورود کردن؟
رزمنده گفت: نامردا، بلژیکی بودن زبان مارو نفهمیدن غیر مجاز وارد شدن فارسی بلد
نبودن...😁
.
|#طنز_جبهه😂|
.
قبل عملیات بود
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم،
اگر گیر افتادیم چطور توی بےسیم به
هم رزمامون خبر بدیم🧐
که تکفیریا نفهمن...
یهو سید ابراهیم
(#شهیدمصطفیصدرزاده)
بلند گفت:
اقا اگه من پشت بے سیم📞
گفتم همهچۍ آرومه من چقدر خوشبختم/:
بدونید نابود شدیم تموم شده رفته シ
شادیروحشهداصلوات💛
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید 👇
@saghebin
⭕️طنز جبهه: پلنگ صورتی!!
🔻شب عملیات بود!
🌱حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:
برو ببین تیربارچی چه ذکری داره میگه که اینطور استوار جلویِ تیر و ترکش ایستاده و اصلاً ترسی به دلش راه نمیده!!؟
نزدیک تیربارچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه:
دِرن، دِرن، دِرن، دِرن...
(آهنگ پلنگ صورتی!) 😅🤣
#طنز_جبهه
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید ↓
🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸
#طنز_جبهه
🍃اسیر شده بودیم
قرار شد بچه ها برا خانواده هاشون نامه📝 بنویسن.🙂
🍂بین اسرا چند تا بی سواد و کم سواد هم بودند که نمی تونستن نامه✏️ بنویسن..🥲
🍃اون روزا چند تا کتاب 📓برامون آورده بودن که نهجالبلاغه هم لابه لاشون بود.😍
🍂یه روز یکی از بچه های کم سواد اومد و بهم گفت:
من نمیتونم نامه بنویسم
از نهج البلاغه یکی از نامه های کوتاه امیرالمومنین(ع)رو نوشتم روی این کاغذ
میخوام بفرستمش برا بابام..😊
🍃نامه📃رو گرفتم و خوندم
از خنده روده بُر شدم.🤣
🍂بنده خدا نامه ی📜 امیرالمومنین(ع) به معاویه رو برداشته و برای باباش نوشته بود..🤭😅😂
#با_هم_بخندیم 😂
❤️اللهم عجل لولیک الفرج
به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️
ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید↓
🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸