#کتاب_شنود📚 #قسمت_دوم (مننژیت) در اورژانس یادم هست که یک دکتر بالای سرم آمد و مرا تکانی داد گفت: الان دقیقا چه مشکلی داری؟ نمی‌دانم چه کسی به زبانم انداخت که گفتم: فکر کنم مننژیت دارم. دکتر سکوت کرد. شرایط مرا که بررسی کرد، حدس زد درست گفته باشم. بلافاصله مقدمات لازم را فراهم کرد. یک ماسک به صورتم زد و مرا به یک اتاق کوچک ایزوله انتقال دادند و مشغول گرفتن آزمایش‌ها شدند. به شدت سردرد داشتم. چشمانم هیچ جا را نمی‌دید. هیچ دستگاهی به من وصل نبود. همسرم که تازه شیمی درمانی کرده بود داشت کارهای بستری شدن مرا انجام می‌داد. اورژانس شلوغ بود و به غیر از من، چند مریض دیگر در بخش بودند. صدا و نور خیلی مرا اذیت می‌کرد. من به یک اتاق مخصوص یک تخته منتقل شدم. از شدت سردرد سرم را به تخت فشار میدادم و ذکر میگفتم. صدای دکتر که به همسرم در مورد وضعیت وخیم من توضیح می‌داد را شنیدم‌. میگفت: چرا اینقدر دیر مریض را رساندید؟! اما وقتی شرایط همسر مرا دید دیگر حرفی نزد. من اینقدر درد داشتم که به مرگم راضی بودم. صدای قلبم هر لحظه شدیدتر میشد‌. دیگه صدای بیمارستان رو نمی‌شنیدم. فقط صدای تپش قلبم بود. تا اینکه یکباره تنفس من قطع شد! برای کمتر از چند ثانیه صدای قلبم نیز قطع شد! سال‌ها قبل، وقتی در دوره آموزشی مشغول غواصی بودم، در چند متر زیر آب گیر کردم و نزدیک بود غرق شوم. آن لحظات وقتی به سطح آب نگاه میکردم، خورشید را مانند یک گوی نورانی بر سطح آب می‌دیدم که هر لحظه آرزو داشتم به آن نزدیک شوم. آنجا مسیر نور خورشید را شبیه یک دالان نورانی به سمت بالا می‌دیدم. حالا پس از سال‌ها که از آن روز می‌گذشت، یکبار دیگر همان اتفاق افتاد! تمام دنیا سیاه شد. فقط بالای سرم را می‌دیدم که یک نقطه بسیار روشن می‌درخشید. در همان اتاق کوچک بیمارستان، احساس کردم سی متر زیر آب دریا قرار دارم و میخوام خودم را به سطح آب برسانم! خورشید را همانند قبل، مثل یک گوی یا دالان نورانی بر روی آب می‌دیدم و میخواستم به سویش بروم. با تلاش میخواستم به سطح آب برسم که صداهای مبهمی به گوشم خورد. صدای مادربزرگ مرحوم خودم را کامل شناختم که از شخص نامعلومی میپرسید: هنوز وقتش نشده که فلانی بیاد؟ دیگری میگفت: الان میاد پیش ما و... بعد صدای همهمه‌ای آمد که گویی تعداد زیادی در آن سوی نور منتظر من هستند! من صدای گفتگوی اموات فامیل رو شنیدم. پدربزرگ، مادربزرگ و... دکتر منتظر جواب آزمایش‌ها بود و هنوز هیچ دستگاهی برای بررسی وضیعت، به من وصل نشده بود. من دردی را حس نمیکردم. صدای تپش قلبم را هم نمیشنیدم و انگار راحت شده بودم. در همین حین که تلاش میکردم به سطح آب بیایم، احساس کردم سینه‌ام سنگین شد! چنان سنگین که گویی یک بار سنگین را روی آن قرار دادند! صفحات: ۱۱ و ۱۲ کتاب📖 #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب #امام_زمان کانال صحاب👇 https://eitaa.com/joinchat/44564696C1d01d3528e

🌸بِسـمِ اللَّـہِ الـرَحܩنِ الرَحیــم🌸 《چگونه‌یک‌نماز‌خوب‌بخوانیم》 #قسمت_دوم نماز محور تمامی عبادت‌ها😇🌿 اگر بخواهیم ابتدا درباره اهمیت عبادت صحبت کنیم، و بعد به نماز به عنوان مهمترین عبادت بپردازیم، راه خود را طولانی کرده‌ایم!🤦‍♀️ نماز محور تمامی عبادات و حتی طاعات است. به حدی که فرموده‌اند: "اگر نماز بنده‌ای قبول شود، اعمال دیگر او نیز قبول میشود"😱 نماز در راس همه عبادت‌ها قرار دارد! و این را خود خداوند متعال تعیین فرموده... نماز عمود خیمه دین شماست. رسول اکرم پروردگار شما بسیار مهربان است که از عمل کوچکی هم تقدیر می‌کند. مثلا بنده‌ او دو رکعت نماز با خلوص نیت و برای رضای حق میخواند، خداوند بخاطر همین عمل او را داخل بهشت می‌نماید. امام صادق و در جای دیگری فرمودند: هر کسی که خداوند از او یک نماز را قبول کند، عذابش نمی‌نماید!🥺 از سوی دیگر روایات زیادی در مذمت ترک نماز داریم! رسول خدا فرموده‌اند: هر کس بدون عذر نماز را ترک کند و نخواند از امان و پناه خدا و رسولش دور خواهد بود! امیرالمؤمنین: خدایا، لعنت کن کسی را که عمدا نماز را ترک کند😥 پیامبر اکرم: به یهودیان و مسیحیان سلام دهید، اما به یهودیان امت من سلام ندهید. گفتند: یهودیان امت شما چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که نماز نمیخوانند💔 اگر دستوری واقعا ارزش نداشته باشد، خداوند به هیچ وجه انقدر بر آن تاکید نمی‌کند... #امام‌_زمان #حجاب #سیده_شهلا @sahabenghelab

مگه خود #امام_حسین نمیدونست که اگه بره شهید میشه؟ پس چرا رفت‌؟ اینجوری که خود کشی محسوب میشه، حتی خانوادشون هم شهید شدن😰 2⃣ #قسمت_دوم ویژه برنامه #محرم این یه شبهه است که پاسخش هم ساده است و زیبا اما اگه حل نشه برای کسایی که براشون سواله چی⁉️ بفرست برای دوستات و نوجوون های دور و برت که بدونن ... @sahab_3_1_3