eitaa logo
هوالشهید🇵🇸🇮🇷
7.1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
16 فایل
ضیافت‌قلم‌ودست‌نوشته های #سحر_شهریاری ارشد ادبیات،دانشجوی دکترای مدیریت، معلم،نویسنده،فعال اجتماعی و فرهنگی،سخنران و مجری کشوری،مبلّغ و کارشناس محافل بانوان و دختران،شاگردی درحال آموختن. حذف لینک و نام نویسنده به‌رسم امانتداری جایزنیست تبادل @FatemehSat
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️بصائر الدرجات الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الشَّامِیِّ عَنْ أَبِی دَاوُدَ السَّبِیعِیِّ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ عَنْ رُمَیْلَةَ قَالَ: وُعِکْتُ وَعْکاً شَدِیداً فِی زَمَانِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَوَجَدْتُ مِنْ نَفْسِی خِفَّةً فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ قُلْتُ لَا أَعْرِفُ شَیْئاً أَفْضَلَ مِنْ أَنْ أُفِیضَ عَلَی نَفْسِی مِنَ الْمَاءِ وَ أُصَلِّیَ خَلْفَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَفَعَلْتُ ثُمَّ جِئْتُ إِلَی الْمَسْجِدِ فَلَمَّا صَعِدَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْمِنْبَرَ عَادَ عَلَیَّ ذَلِکَ الْوَعْکُ فَلَمَّا انْصَرَفَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ دَخَلَ الْقَصْرَ دَخَلْتُ مَعَهُ فَقَالَ یَا رُمَیْلَةُ رَأَیْتُکَ وَ أَنْتَ مُتَشَبِّکٌ بَعْضُکَ فِی بَعْضٍ فَقُلْتُ نَعَمْ وَ قَصَصْتُ عَلَیْهِ الْقِصَّةَ الَّتِی کُنْتُ فِیهَا وَ الَّذِی حَمَلَنِی عَلَی الرَّغْبَةِ فِی الصَّلَاةِ خَلْفَهُ فَقَالَ یَا رُمَیْلَةُ لَیْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ یَمْرَضُ إِلَّا مَرِضْنَا بِمَرَضِهِ وَ لَا یَحْزَنُ إِلَّا حَزِنَّا بِحُزْنِهِ وَ لَا یَدْعُو إِلَّا أَمَّنَّا لِدُعَائِهِ وَ لَا یَسْکُتُ إِلَّا دَعَوْنَا لَهُ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ هَذَا لِمَنْ مَعَکَ فِی الْقَصْرِ أَ رَأَیْتَ مَنْ کَانَ فِی أَطْرَافِ الْأَرْضِ قَالَ یَا رُمَیْلَةُ لَیْسَ یَغِیبُ عَنَّا مُؤْمِنٌ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا فِی غَیْرِهَا. ▪️رمیله گفت: در زمان امیرالمؤمنین علیه السّلام روزی تب شدیدی داشتم. روز جمعه آرامشی در خود دیدم و با خود گفتم بهترین کار این است که روی خودم مقداری آب بریزم و پشت سر امیرالمؤمنین علیه السّلام نماز بخوانم. این کار را کردم و به جانب مسجد رفتم. همین که مولی امیرالمؤمنین روی منبر رفت، تبم دوباره برگشت. وقتی آن جناب نماز را تمام کرد و به جانب خانه رفت، من نیز با ایشان رفتم. فرمود: رمیله! دیدم در خود پیچیده بودی. عرض کردم: آری، و جریان را به عرض ایشان رساندم که علاقه داشتم نمازی پشت سر شما بخوانم. فرمود: رمیله! هر مؤمنی که مریض می‌شود، ما نیز به واسطه بیماری او مریض می‌شویم، و محزون نمی شود مگر اینکه ما نیز از اندوه او محزون می‌شویم، و دعایی نمی کند مگر اینکه دعای او را آمین می‌گوییم، و ساکت نمی شود مگر اینکه ما برایش دعا می‌کنیم. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! خداوند مرا فدایتان کند! این برای کسی است که با شما در خانه باشد، اما آنها که در اطراف زمین هستند چطور؟ فرمود: رمیله! در شرق و غیر آن، مؤمنی از نظر ما پنهان نیست. 📚 بحارالأنوار , جلد 26 , صفحه 140 @saharshahriary
هوالشهید🇵🇸🇮🇷
▪️بصائر الدرجات الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الشَّامِیِّ عَنْ أَبِی دَ
درد و تب و مشکلاتتون یادتون نرفت مثل من؟؟؟ حتما رفته میدونم رفته چقدر خوشبختیم ما که شیعه ایم😍👏 @saharshahriary
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپی دیدنی از کربلای معلی- صبح بین الحرمین🌈☀️ 💕تقدیم به عاشقان حسینی 🌹 @SAHARSHAHRIARY
|♥️ زلفت اگر نبود، نسیم سحر نبود گمراه می شدیم نگاهت اگر نبود مهر شما به داد تمنای ما رسید ورنه پل صراط، چنین بی خطر نبود تعداد بی نظیریِ تان روی این زمین از چهارده نفر به خدا بیشتر نبود پیراهن، اشتیاق نسیمانه ای نداشت تا چشم های حضرت یعقوب تر نبود بی تو چه گویمت که در این خاک سرزمین صدها درخت بود ولیکن، ثمر نبود ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟ ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟ این جشن ها برای تو تشکیل می شود این اشک ها برای تو تنزیل می شود رفتی، برای آمدنت گریه می کنم چشمانمان به آینه تبدیل می شود بوی خزان گرفته ی پاییز می دهد سالی که بی نگاه تو تحویل می شود ایمان ما که اکثراً از ریشه ناقص است با خطبه های توست که تکمیل می شود تقویم را ورق بزن و انتخاب کن این جمعه ها برای تو تعطیل می شود ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟ ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟ ای آخرین توسل خورشید بام ها ای نام تو ادامه ی نام امام ها می خواستم بخوانمت اما نمی شود لکنت گرفته اند زبان کلام ها ما آن سلام اول ادعیه ی توییم چشم انتظار صبحِ جواب سلام ها آقا چگونه دست توسل نیاوریم وقتی گدا به چشم تو دارد مقام ها! از جا نماز رو به خدا و بهشتی ات عطری بیاورید برای مشام ها ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟ ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟ آقا بیا که میوه ی ما کال می شود جبریل مان بدون پر و بال می شود در آسمان و در شب شعر خدا هنوز قافیه های چشم تو دنبال می شود یعنی تو آمدی و همه گرم دیدن اند وقتی کنار پنجره جنجال می شود روز ظهور نوبت پرواز می رسد روز ظهور بال همه بال می شود بیش از تمام بال و پر یا کریم ها دست کبودِ فاطمه خوشحال می شود ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟ ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟ شعر؛ علیه السلام در ایتا👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1666777100C9ca21a858d
4_5893162731791451422.mp3
3.01M
🕊💕سرود زیبا ویژۀ میلادِ گل سرسبد عالم حضرت بقیه الله العظم مهدی موعود روحی له الفدا 👏❤️👏 حاج سید مجید بنی فاطمه ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ دعوتید به هیئت موکب الزهراء خواهران👇 @heyatalzahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته مادر شهيدمجيد قربانخاني به مناسبت بازگشت پيكر شهيد سلام داداش پهلوانم ،سلام داداش خوبم سلام داداش مجيدم درعجبم كه روزگار رسم و بازي هاي پيچيده اي دارد داستان شهادتت چقدر زيبا بود فكر ميكنم نسل هاي بعد داستان شهادت تو را هميشه به ياد بياورند آخر ميداني چرا چون حُِر شدن در دستگاه اهل بيت جگر ميخواهد گذشتن از دنيا براي اهل بيت دلي بزرگ ميخواهد هر كسي نميتواند حر بشود تو شايد حربن رياحي نباشي اما حر بي بي زينب (س) شده اي اما وقتي رفتي سوريه تمام آرزوهاي من را هم با خودت بردي از دامادي تا دست به عصا بودن براي پيري. زمانيكه شهيد شدي تو در غريبي در سوريه و من در ايران حالا هم كه آمدي قهرمانم تو در ايران بودي و من در كربلا ! نور ديده ام حس ميكنم حكمتي دارد اين دوري نميدانم چرا مداوم بياد حضرت ام البنين هستم او هم زمانيكه مولا اباالفضل شهيد شدند در كربلا نبود و زمانيكه كه كاروان برگشت عباس در كربلا بود و مادر چشم براه داداش جان ! تو من را رو سفيد كردي داماد قشنگم بهشت گوارايت من تا تو را كامل به خدا نبخشيدم تو برنگشتي . پهلوانم شما هديه من به علي اكبر بودي خوش آمدی پسرم @pelakkhaki 👈👈🌷🌷
بهش میگفتن مجید بربری، از بس برای قهوه خونه محل نون بربری میخرید و پاتوقش قهوه خونه ها بود. اهل نماز و روزه نبود. تا اینکه یک شب در روضه ی حضرت زینب دلش شکست و قول داد تا آخرین نفس از حرم اهل بیت دفاع کنه. رفت سوریه... شد مدافع حرم... چهار ماهه شد نورانی و خالص، از اون دل هایی که رفته ولی پشیمون برگشته... شب آخر داشت جوراب‌های همرزمانش رو می‌شست، همرزمش به مجید گفت: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستته. مجید گفت: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شه و یا پاک. و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد، برای همیشه رفت... یک تیر به بازوی سمت چپش خورد، دستش مجروح شد. با همون حال سه تا از تکفیری‌ها را کشت ، سه یا چهار تیر به سینه و پهلویش ‌خورد و بعد شهید شد. محل شهادتش جنوب ، خان طومان، باغ زیتون. پیکر مطهرش بعداز چهارسال چشم انتظاری ایام ولادت علی اکبرحسین سال ۹۸ به وطن بازگشت، تا دست دل های زیادی را بگیرد که برگردند و بمانند و هوس هیچ جایی بجز خیمه ی یار را نکنند. :۱۳۶۹ : ۲۱دی ۱۳۹۴ @saharshahriary 👈👈👈
چه کسی می گوید با یک گل بهار نمی شود؟! تو آمده ای و بهار در تمامِ شهر ریشه کرده است =) #خوش_اومدی_آقا_مجید♥️ @saharshahriary💫 #شهید_مجید_قربانخانی
|💔 همین الان با چشم های خودم دیدم که یک کلاغ سیاه آمد و تخم کوچک و سفیدِ دو تا یاکریمی که مهمان تازه ی حیاط خانه مان شده بودند را با سرعت به منقار گرفت و برد... کلاغ ها صدا و سیمای خوبی ندارند، اما مغزشان از باقی پرندگان بزرگتر است. همیشه بی هوا می قاپند و هوشمندانه می دزدند و در گوشه ای ترتیبش را میدهند... بعضی آدم های زندگی، مثل کلاغ هستند. صدای افکارشان، سیمای رفتارشان مثل کلاغ ناخوشایند است... روحشان ایمان و زبانشان پاکی ندارد، آرام نیستند و نمی گذارند دیگری هم آرام باشد. کلام خوب، حس خوب، تشکر کردن، انگیزه دادن، تحسین کردن، دیدن خوبی های دیگران، در این ها راه ندارد. فقط قار و قار حسادت، فقط قار و قار خشم، فقط قار و قار کینه، فقط قار و قار تحمل موفقیت دیگران را نداشتن... این آدم های کلاغ صفت، فقط کنارت می نشینند که سر فرصت قسمتی از آرامش زندگی ات را بردارند و بروند و گوشه ای بنشینند و بخورند. درست مثل کلاغ ها... @saharshahriary