مردم شهر ما عادت کرده بودند به عجله. به دویدن بدون فایده. به اینکه
همیشه همهی کارهایشان را با عجله انجام بدهند.
عجله ی خوب، برای کارهای مفید نه!!!
از آن عجله های بی سر و ته، که فقط بدو بدو دارد برای رسیدن به نقطه های دور، بدون لذت بردن از خوشبختی های دم دستی.
آن ها چای را داغ سر می کشیدند،
پشت ترافیک، بوق را یکسره می کردند،
شب را با استرس می خوابیدند و صبح را با عجله سمت محل کار می دویدند،
در پیاده رو به هم می خوردند و بَد و بیراه می گفتند،
برای سود بیشتر کم فروشی می کردند و همان پول خرج زخم های ناگهانی میشد.
بی هدف ازدواج می کردند و زود هم پشیمان میشدند.
آنقدر عجله کردند که وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود.
کرونا مثل یک ترمزگیر عجیب افتاد زیر پای همه مان که بگوید:
باور کنید انتهایش چیزی نیست.
وقتی به خودتان میآیید، که درون آینه فقط یک مرد!!! یک زن!!! با موهای جوگندمی نگاهتان میکند.
گذر عمر به قدر کافی تند میدَود، شما آهسته راه بروید و به آرزوهایتان برسید.
و هر روز به خودتان نگاه کنید، آدم ها را یواش یواش دوست بدارید، و چای را پای حرفهای آدم های دوست داشتنی زندگیتان سرد کنید،
خیابان ها را با عشق قدم بزنید و از خنده ی کودکان، از هوای خوب، از زنده بودن و خدا را اطاعت کردن لذت ببرید. فراموش نکنید هرگز به سن و سالِ الانتان برنمیگردید.
انقدر با عجله های بیهوده دنبال خوشبختی ندوید، خوشبختی در همین لحظه هاست، بین سینی چای هل دار و شیرینی شکلاتی عصرانه کنار لبخند آن هایی که دستهایشان هنوز گرم است و لبخندشان امیدوارتان می کند...
🌸🍃☕️♥️
#سحر_شهریاری
@saharshahriary
جُز علیّـاً ولی الله، تمـامیِ علـیست
علی اکبر نوه یِ اَرشد وُ نامی علیست
#علیاکبرگللیلا
🌸🌱
@saharshahriary
4_5783164517647124502.mp3
2.48M
📣مردم شهر ما عادت کرده بودند به عجله. به دویدن بدون فایده. به اینکه
همیشه همهی کارهایشان را با عجله انجام بدهند.
عجله ی خوب، برای کارهای مفید نه!!!
از آن عجله های بی سر و ته، که فقط بدو بدو دارد برای رسیدن به نقطه های دور، بدون لذت بردن از خوشبختی های دم دستی.
آن ها چای را داغ سر می کشیدند،
پشت ترافیک، بوق را یکسره می کردند،
شب را با استرس می خوابیدند و صبح را با عجله سمت محل کار می دویدند،
در پیاده رو به هم می خوردند و بَد و بیراه می گفتند،
برای سود بیشتر کم فروشی می کردند و همان پول خرج زخم های ناگهانی میشد.
بی هدف ازدواج می کردند و زود هم پشیمان میشدند.
آنقدر عجله کردند که وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود.
کرونا مثل یک ترمزگیر عجیب افتاد، زیر پای همه مان که بگوید: ....
خوانش:فاطمه معروفی
به قلم:سحر شهریاری
@saharshahriary
هوالشهید🇵🇸🇮🇷
📣مردم شهر ما عادت کرده بودند به عجله. به دویدن بدون فایده. به اینکه همیشه همهی کارهایشان را با عجله
ممنونم از خواهر هنرمند و توانمندم، که با بیان گیرا به این متن، روح دادند. شما هم دعوتید به شنیدن این کلام و صدای دل انگیز.❤️👏😊🙏
بغض و درددل و داغون شدن بهبود رو دیشب دیدید؟ دیدید چه حالی داشت بعد حمله بی اراده به خانواده و وسایل خونه اش...
الان چهل ساله بعضی بچه های جانباز اعصاب و روان، میگن اون حالت کتک خوردن و شکسته شدن وسایلمون، یه طرف، اون شرمندگی و حال داغون پدرمون بعد اروم شدن که مرگشو از خدا میخواد یه طرف...
اینا رو دیدیدم... اونا رو یاد کنیم...
بعد از کرونا دیدار با جانبازان عزیز رو توی برنامه ثابتمون قرار بدیم🙏👌
#سحر_شهریاری
@saharshahriary
پویش جهانی استغاثه به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه).mp3
17.45M
🔷 توضیحات استاد #مهدوی_ارفع درباره
✅ پویش جهانی استغاثه به امام عصر اواحنا فداه
👈 نحوه عمل به این استغاثه و طرح عظیم چیست؟
@saharshahriary
هرسال چنین شبی جشن داشتم برای آقاعلی اکبر، اول گل پسر ارباب... امسال که نشد حضوری... 💔 اما مجازی عرض ادب میکنیم...
🎉🎈🎊عرض تبریک به محضر بانو لیلا و آقاجانمون امام حسین تولد مؤذن کرببلا و اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسول الله
بفرمایید دهنتون رو شیرین کنید 🍰🍰🍰🍰🍰
علی علی علی
نقل است روزي علي اكبر علیهالسلام به نزد والي مدينه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او ميبرد، در آخر والي مدينه از علي اكبرسوال كرد نام تو چيست؟
فرمود: علي سوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علي آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ »
پدرت چه مي خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را علي اكبر علیهالسلام نزد اباعبدالله الحسين علیهالسلام برد، ايشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنايت كند نام همه ي آنها را علي مي گذارم و اگر ده ها فرزند دختر به من عطا، نمايد نام همه ي آن ها را نيز فاطمه ميگذارم.
❤️👏👏👏👏❤️ای جانم
@saharshahriary