چنان بخشیده حق بر فاطمه نام عزیزش را که حتی برده بالا عزتش، شأن کنیزش را بساط فیض عالم، بر رضای فاطمه بند است مقرب می کند زهرای اطهر، خادمانش را دعوتید به هیئت موکب الزهراء محفل بانوان هیئتی انقلابی https://eitaa.com/Heyatalzahra 👆👆👆 #نارمک_تهران

#بفرمایید_شعر ❤️☕️ حتما نباید دست آدم تار و دَف باشد تا که وجودش غرقِ در شور و شعف باشد . از بچگی طی کرده ام با دست هایم که انگشترم باید فقط دُرِّ نجف باشد . اعمال ما را با ترازوی تو می سنجند حاشا که خلقت با وجودت بی هدف باشد . پُشتم به تو گرم است وقتی که خودت گفتی: هر کس به تو بَد می کند با من طرف باشد! . این بچه شیعه خوب می داند فقط باید با از تو گفتن در پِی کسب شرف باشد . دیوانگی را از پدر آموخته ، یعنی سعی خودش را کرده فرزند خَلَف باشد . در دین ما حَد می خورد هر کس که مِی خورده الّا کسی که مست انگور نجف باشد بهههههه بههههه👏👌 احسنت و ماشاءالله به شاعرش آقای #شایان_مصلح شاعر اهل بیت و بازیکن تیم پرسپولیس❤️😍 #سحر_شهریاری @saharshahriary

بزرگواران! در پست های قبلی با هشتک👇 #یک_پیشنهاد_خوب کتاب هایی که دوست داشتنی و اثرگذارند را معرفی کرده ام. جستجو کنید و بخوانید و لذت ببرید... 📖♥️

#یک_پیشنهاد_خوب 📖♥️ «پرواز ۶۹» نخستین دفتر شعر شایان مصلح، بازیکن فوتبال تیم پرسپولیس تهران است. خودش گفته این دفتر شعر حاصل شش سال تلاش وی برای سرایش شعر است. خودش درمورد فعالیت ادبی اش گفته که من قبل از اینکه فوتبالیست باشم، شاعر هستم. اگر بخواهم بین همه علاقه‌هایم یکی را انتخاب کنم حتما اعتقاداتم و مداحی را انتخاب می‌کنم.👌 در کتاب شعر آقای فوتبالیست که حالا بعضی از اشعارش در هیئتهای مطرح توسط ذاکران اهل بیت خوانده می شود یا خودش در هیئات مذهبی شعرخوانی می کند، هم شعر عاشقانه هست و هم شعر آئینی. ۶۰ قطعه شعر که مجموعش به یاد زلزله ی غمبار سال ۱۳۶۹ رودبار؛ پرواز ۶۹ نام گرفته. این کتاب را با امضای خود آقای مصلح در نمایشگاه کتاب امسال تهیه کردم‌ و پیشنهاد می کنم، اگر شما هم شعر دوست دارید و با شعر صفا می کنید، تراوش احساس و قلم این فوتبالیست شاعر جوان را هم از دست ندهید. #سحر_شهریاری @saharshahriary

آخر شبی چون حال خودم هم همینه، با اجازتون یک شعر دیگه از این کتاب رو با هم مرور می کنیم... متاسفانه شعر زیباییه😐😔😢👇👇

آدمیزاد است دیگر... @saharshahriary

آدمیزاد است دیگر، دوست دارد دق کند گاه‌گاهی گوشه‌ای بنشیند و هق‌هق کند با خودش خلوت کند از دست بی کس بودنش هی شکایت از خودش، از خلق و از خالق کند من شدم این روزها خورشید سرگردان که حیف در پی‌ات باید مکرر مغرب و مشرق کند آن قدر با چشم‌هایت دلبری کردی که شیخ جرأت این را ندارد صحبت از منطق کند حد بی‌انصاف بودن را رعایت کن... برو ماندن تو می‌تواند شهر را عاشق کند کاش می‌شد کنج دنجی را شبی پیدا کنم آدمیزاد است دیگر... دوست دارد دق کند #شایان_مصلح @saharshahriary