eitaa logo
هوالشهید🇵🇸🇮🇷
7.2هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
16 فایل
ضیافت‌قلم‌ودست‌نوشته های #سحر_شهریاری ارشد ادبیات،دانشجوی دکترای مدیریت، معلم،نویسنده،فعال اجتماعی و فرهنگی،سخنران و مجری کشوری،مبلّغ و کارشناس محافل بانوان و دختران،شاگردی درحال آموختن. حذف لینک و نام نویسنده به‌رسم امانتداری جایزنیست تبادل @FatemehSat
مشاهده در ایتا
دانلود
•° هر کس صدایش زد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یاباب‌الحوائج... یا موسی‌بن‌جعفر... 👇🌱 @saharshahriary
🏴 امام زمان از چه کسانی می پذیرد ؟ 🦋 ماجرای عجیب امام کاظم علیه السلام و شطیطۀ نیشابوری 🌕 آیت الله حائری شیرازی (ره) : 🔹 شطیطه یک خانم نیشابوری است. اهالی نیشابور برای موسی بن جعفر علیه السلام وجوهات‌شان که شامل سکه‌های طلا می‌شد را فرستادند. شطیطه چهار سکه درهم سیاه فرستاد با یک کلاف نخ. فردی که به نمایندگی از اهل نیشابور به مدینه رفته بود، وجوهات را تحویل امام داد. حضرت نگاه به سکه‌ها کرد، کیسه، کیسه، کیسه طلا. حضرت فرمود: من قبول نمی‌کنم، ما نیازی نداریم، اینها را به صاحب‌شان برگردانید. حضرت فرمود: دیگر چیزی نیست؟ مرد نیشابوری گفت نه. بار دیگر امام فرمود: خوب فکر کن. مرد نیشابوری گفت بله، یک زنی وقتی من می‌خواستم بیایم یک کلافی داد و چند تا درهم سیاه، چون قابل شما را نداشت؛ من رویم نشد بیاورم. امام فرمود: همان را بیاور. حضرت سکه سیاه و کلاف را برداشت. بعد به او فرمود: بلند شو؛ رفتند یک مقداری پارچه آوردند، یک مقدار پول، گفت این را بده به آن خانم؛ بگو این پارچه از پنبه‌ای بود که ملک اجدادی ماست و خواهرم حکیمه به دست خودش این پنبه را رشته و این پارچه را بافته. این را دادم برای کفنت. از وقتی که این پارچه به تو می‌رسد تا وقتی این پول را مصرف کنی در حیات هستی. مقداری می‌ماند برای خرج بقیه مقدمات کفن و دفن. به او سلام برسان و بگو روز رفتن تو ما می‌آییم، و من بر تو نماز می‌خوانم. این فرد می‌گوید من برگشتم نیشابور. وقتی برگشتم همین‌هایی که پول طلا داده بودند، از امام موسی بن جعفر علیه السلام برگشته بودند و به عبدالله افطح رجوع کرده بودند. طبیعی بود که احساس می‌کردند پول شان هدر رفته اگر حضرت قبول کرده باشد. وقتی پول را به ایشان دادم خوشحال شدند که پول شان به ایشان برگشته. رفتم سراغ شطیطه، پارچه و سکه‌ها را به او دادم، سلام آقا را رساندم. [گفتم] درهم‌ها را تحویل گرفتند و آقا دعا کرد. من روزشماری می‌کردم ببینم این زن کی فوت می‌کند. روز نوزدهم شطیطه فوت کرد و من به علما گفتم حضرت مال هیچکس را قبول نکرد الا این زن. تجلیل عجیب و تشییع پرشکوهی از او شد و من می‌خواستم بدانم چه کسی بر او نماز می‌خواند. علما به صف ایستاده بودند، همه به صف ایستاده بودند، یک دفعه دیدم موسی بن جعفر علیه السلام آنجا حاضر شد؛ تکبیر را گفت و نماز را خواند و اینها هم گفتند شاید یکی از علما برای یک شهر دیگر بوده، آمدند جلو به احترام او. هیچکس نفهمید کی بود. حضرت نماز را بر او خواند. وقتی نمازش تمام شد، به من یک نگاهی کرد یعنی یادت آمد من وعده دادم؟ عملی کردم. زبانم بند آمده بود که حرفی بزنم. این دستگاه امام زمان است. سکۀ طلای آنها را نمی‌پذیرد اما کلاف آن زن را می‌پذیرد و شما می‌خواهید پذیرفته شوید. دستگاه پذیرش او دستگاه دقیقی است. ممکن است یک سرباز صفر شما را قبول کند، اما یک فرماندۀ بزرگتان را قبول نکند. ممکن است یک بی‌اسم و بی‌شهرت و بی‌عنوان و کفش بردار و آب بده و جاروکش و فرد بی‌قابلیتی را بپذیرد و خدمات او را قبول کند، اما یک معروفِ مشهورِ صاحب منصبِ پر سابقۀ همه چیز تمام را قبول نکند. 👇🌱 @saharshahriary
این مطالب برش هایی از سخنرانی امام موسی صدر هست، بسیار عالی برای من و شما که خیلی وقت ها در مواجهه با افراد مخالف، احساس ضعف میکنیم و با خودمون میگیم نگم... اگر بگم ممکنه منو تحقیر کنه... نگم اگر بگم ممکنه به من بپره... نگم اگر بگم اینجا با من بد میشن... این کلمات یادمان می آورد، برای برای دفاع از باورهایمان، هیچ وقت بیشتر از موسی بن جعفر سختی نکشیده ایم... پس کم آوردن و احساس ضعف و حقارت معنا نداره... 👇👇👇 امام تحت ظلم و ستم شدیدی زندگی می‏کرده است که در زیارت‌نامه خاص ایشان نیز به آن اشاره شده است. امام در زندان به سر می‏برد و از این زندان به آن زندان منتقل می‏شد. امام موسی بن جعفر بیشتر دوران نشاط زندگی‏اش را در زیر ظلم و ستمی پیوسته به سر می‏برد. کدام ظلم؟ ظلم جدا کردن و دور نگه داشتن ایشان از مردم... ما هیچ عذری برای ترک واجباتمان نداریم. آیا فقری سخت‏تر از فقر موسی بن جعفر می‏خواهید؟ ظلم و ستمی بیش از آنچه بر ایشان روا رفته است می‏خواهید؟ امام با وجود همه این سختی‏ها برای اصلاح و تقویت دین و بالا بردن نام الله تلاش می‏کرد و در هر شرایطی حق را می‏گفت. ما به محض اینکه احساس کردیم مردم پشت کرده‏اند و از دین رو گردانده‏اند می‏ترسیم سخن بگوییم، چرا که شاید فلانی یا فلانی رنجیده و دلخور شود! یا فلانی با ما بحث کند یا ما را آزار دهد و متهم کند یا... بگذارید چنین باشد! اینکه من یا شما را تحقیر می‏کنند به خاطر آن است که شما بر حق هستید و این برای شما مایه شرف و افتخار است... مخلوق کیست، چه کسی است آیا روزی‏دهنده شماست؟ آیا عامل جاودانگی شماست؟ هرگز! به مجرد اینکه دیدیدم مردم روگردانده‏اند می‏ترسیم و از حرکت می‏ایستیم. چرا می‏ایستیم؟ چون جریان مردم شدید و کوبنده و سرزنش گر است؟ اگر آنها چیزی بگویند و شما نیز چیزی بگویید چه می‏شود؟ اگر شما سخن حق را بگویید و درست رفتار کنید چه می‏شود؟ می‏گویند تو عقب‏مانده‏ای؟ به تو اتهام می‏زنند؟ بگذارید هر چه می‏خواهند بگویند. این برای انسان مایه افتخار است. همین که خدا با شماست کافی است وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا... 👇🌱 @saharshahriary