فرزانه میگفت؛ لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب (س) ! هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ میزنم، فقط یه چیزی !
از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»
به حمید گفتم: «پشت گوشی بجای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو میفهمم»
از پیشنهادم خوشش آمده بود، پلهها را که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!»
لبخندی زدم و گفتم: یادم هست! یادم هست!
ای شهید!
میخواهم بگویم یادت باشد که یادت هستیم... از بلندی های عرش یادمان باش و... دعایمان کن...
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
#ایامشهادتش
#سحر_شهریاری
#هوالشهـــــــیداینجاست 👇🌱
@saharshahriary