eitaa logo
هوالشهید🇵🇸🇮🇷
7.1هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
16 فایل
ضیافت‌قلم‌ودست‌نوشته های #سحر_شهریاری ارشد ادبیات،دانشجوی دکترای مدیریت، معلم،نویسنده،فعال اجتماعی و فرهنگی،سخنران و مجری کشوری،مبلّغ و کارشناس محافل بانوان و دختران،شاگردی درحال آموختن. حذف لینک و نام نویسنده به‌رسم امانتداری جایزنیست تبادل @FatemehSat
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 ؛ از هر چیزی، نشونه‌ی ضعف هست! یادم باشه اگر وسعت روح پیدا کنم، اضطراب‌هام از بین می‌رن. یادم باشه آدم‌های کوچیک می‌ترسن و دائم اضطراب دارن. من اگه دلم با خداست این خرده ریزهای دنیا نباید انقدر منو نگران کنه. نباید هر فشار و غصه ای قلب منو مچاله کنه... برای اینکه دستم به مقامِ اصلی هر انسانی یعنی 👇 "رسد آدمی به جایی، که بجز خدا نبیند " برسه ؛ باید همه‌ی ترس‌هام ذرّّه ذره بریزه! تا روزی که ببینم هیچ ترسی از هیـچ چیز و هیچ کس، جز در قلبم نیست... راستش می خوام به اتفاقاتِ خوبِ نیفتاده اعتماد کنم و ایمان داشته باشم که هرکی فقط از خدا بترسه واقعا شاده، واقعا آرومه... درست لابه لای ترس‌ها و اضطراب‌هایی که دارن از سر و کول زندگی ام بالا میرن... در دلِ نگرانی هایی که حوالی باورهایِ من جا خوش کرده ان! و در اعماقِ خستگی های مفرط و تکراری ام خدا تمام قد ایستاده وسط همه این حمله‌های چپ و راست شیطون؛ فقل حسبی الله... خدا برام بسه... راستی ترس های الانِ من چیه؟؟ نگرانی‌هایی که الان خوره روحم شده... ترس از شکست خودم... ترس از موفقیت و جلو زدن دیگران... ترس از دست دادن ها... ترس از سرزنش... ترس از تحقیر... ترس نداشتن فلان چیز... ترس از مریضی... نگرانی‌هایی که هرچی گشتم لابه لای هیچ کدومش آرامش نبود... خدا نبود... اما ضعف بود... بی ارادگی بود... چون آدمی که بی تابی میکنه... آدمی که میترسه... شیطان زمینش میزنه... یکسره کنار گوشش نجوا میکنه... نکنه قبولم نکنن. نکنه مریض شم... نکنه به دستش نیارم... نکنه از دستش بدم... نکنه حالمو بگیرن... نکنه نتونم... اون کارشو خوب بلده... بی تاب کردن من و ایجاد دلهره‌های ریز و درشتی که به خاطر توقعات خودم یا تنبلی یا حتی خطاهای عمدی که کردم به وجود اومده... و حالا آرامشم رو به هم زده... ترس هایی که نشانه ای از توکل محض توش نیست... ترس هایی که گاهی باعث میشه فراموش کنم کسی که واقعا امورش رو به خدا بسپره و در حد توان تلاش هم بکنه بهترین نتیجه رو میگیره... راستش این روزها دلم از اون یقین های ناب می‌خواد از اون ایمان هایی که بوی نم نمیده... از اون اعتماد به برنامه‌های خدا که توش اعتراض و ناله و بی تابی و ترس خبری نیست... دارالقراره... خود بهشته... مثل نگاه آخر یک مرد جوان وسط ترسناک‌ترین لحظه‌های دنیا معلق بین زندگی و مرگ... که صاف زل بزنه وسط چشم ترس و بگه برو کنار... تو هیچی نیستی... بذار چشمام تو چشمای خدا باشه... به لبخند آسمونیا... مثل نگاه آخر محسنِ حججی... ولاخوف علیهم ولایحزنون... فقط فوروارد🙏 👇🌱 @saharshahriary