در راه ایمانش از همه چیزهایی که علاقه داشت گذشت. محمدرضا به موتورش علاقه خاصی داشت، روزی که اعزام میشد به مادرش گفت که؛ دو روز دیگر دوستم میآید و موتور را میبرد، موتورم را به او بخشیدم.
به موهایش هم خیلی علاقه داشت، وقتی میخواست برود موهایش را از ته زد...
این مو و موتور یک نماد است... یک نماد برای وابستگی های شخصی هر آدمی که تا از آن ها نگذرد پر و بال اوج گرفتن پیدا نمیکند...
بعضی ها از آنچه دوست دارند میگذرند و به چیزهای بزرگتر میرسند و بعضی ها بخاطر دودوتا چهارتای دنیایشان حتی خدا را هم بنده نیستند و انقدر گیر علاقه هایشان به دارایی شان به امکاناتشان به این چهره؛ به این خانه؛ به این ماشین؛ به این مارک و آن مدل میشوند که دیگر اصلا به ابدیت فکر نمیکنند...
محمدرضاها از دوستداشتنیترین علاقه هایشان قبل از رفتن گذشتند تا نشاندهند ؛ زیبایی های دنیا در خدمت تو باید باشد؛ نه تو در خدمت چیزهایی که بالاخره روزی جایی باید بگذاری و بروی...باید...
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#سحر_شهریاری
#هوالشهـــــــیداینجاست 👇🌱
@saharshahriary