eitaa logo
انتشارات صهبا - موسسه جهادی
1.9هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
270 ویدیو
41 فایل
📚 انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی 🌍 www.jahadi.ir 🖼 www.instagram.com/sahba_nashr 📞 025-33551212 ✅ ارتباط با ما 🆔 @sahba_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 🇵🇸 روز قدس روزى است که باید همت کنید و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم. 🖼️ طرح از جناب آقای علی‌رضا باقری 📚 کتاب از هراره تا تهران ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 💢 شش ماه پس از پیروزی انقلاب، در میانۀ ماه رمضان، امام از قم پیامی دادند و آخرین جمعۀ ماه مبارک را «روز قدس» اعلام کردند. و نُه روز بعد، یک روز مانده به روز قدس، در صحبت‌ها‌یشان با مردم، نگاه وسیعشان به این روز و این مسئله را بیان کردند: ‏ 🇵🇸 روز قدس یک روز جهانى است. روزى نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است. 🇵🇸 روز مقابله ملت‌هایى که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر آمریکا بودند، درمقابلِ ابرقدرت‌هاست. 🇵🇸 روزى است که باید مستضعفین مجهز بشوند درمقابلِ مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند. 📚 کتاب از هراره تا تهران ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 🇵🇸 روز قدس یک روز جهــ🌎ـــانى است. روزى است که باید مستضعفین مجهز بشوند درمقابلِ مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند. 📚 کتاب از هراره تا تهران ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
انتشارات صهبا - موسسه جهادی
🌙✨ #شب_قدر 🤲 «وَ اَن تَجعَلَنی بِرَحمَتِکَ مِمَّن خِرتَ لَهُ لَیلَـة القَدرِ وَ جَعَلتَها لَهُ خَیر
🌙✨ 🤲 «وَ اَن تَجعَلَنی بِرَحمَتِکَ مِمَّن خِرتَ لَهُ لَیلَـة القَدرِ وَ جَعَلتَها لَهُ خَیراً مِن اَلفِ شَهرٍ» یعنی خدایا من را از کسانی قرار بده که توفیق درک لیلـةالقدر را به‌دست آوردند و لیلـةالقدر برای آنها از هزار ماه بهتر و باارزش‌تر شده. 🌒 آنی‌که لیلـةالقدر ـ شب بیست‌وسوم یا شب بیست‌ویکم ـ برایش با شب بیست‌وسوم هر ماه دیگری فرقی ندارد، نه ذکری، نه توجهی، نه حالی، ..این آدم که برایش لیلـةالقدر بهتر از هزار شب نیست. یک شب است، آن‌هم یک شبِ خُسران‌بار. خیری برای او ندارد لیلـةالقدر. 🌙 لیلـةالقدر برای آن کسی از هزار ماه بهتر است که ساعات و دقایق آن شب را قدر بداند، از دقایق آن شب استفاده بکند. و در آن دعا می‌خوانیم: خدایا ما را از آنان قرار بده 🤲 که شب قدرشان پوچ نشده باشد، از دست نرفته باشد. ۱۳۶۶/۳/۷ 📚 کتاب استغفار و توبه ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🌙✨ 🤲 امروز که خدای متعال اجازه داده است که شما زاری کنید، تضرّع کنید، گریه کنید، دست ارادت به‌سوی او دراز کنید، اظهار محبت کنید، اشک صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشم‌های خودتان جاری کنید، این فرصت را مغتنم بشمارید. ✨ وإلّا خدای متعال روزی هست که به مجرمین بفرماید: «لا تَجاَرُوا الیَومَ» بروید، زاری نکنید، تضرّع نکنید، فایده‌ای ندارد «اِنَّکُم مِنّا لا تُنصَرونَ». ✨ این فرصت، فرصت زندگی است، فرصت حیات است که در اختیار من و شماست، برای بازگشت به خدا، و بهترین فرصت‌ها ایامی از سال است که ازجملۀ آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶ 📚 کتاب استغفار و توبه ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🌙✨ شب قدر، فرصتی است برای طلب مغفرت، برای عذرخواهی. ✨ حالا که خدای متعال میدان‌داده است به من و شما که ما برگردیم به او، طلب مغفرت کنیم، از او معذرت‌خواهی کنیم، بکنیم. ✨ وإلّا *روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لا یُؤذَنُ لَهُم فَیَعتَذِرونَ». اجازۀ عذرخواهی به ما نخواهند داد در قیامت، خدای‌نکرده. به مجرمین اجازه نمی‌دهند که زبان باز کنند به عذرخواهی، جای عذرخواهی نیست آنجا.* ✨ اینجا که میدان هست، اینجا که اجازه هست، اینجا که عذرخواهی برای شما درجه درست می‌کند، گناهان را می‌شوید، شما را پاک می‌کند، نورانی می‌کند، عذرخواهی کنید از خدای متعال. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶ 📚 کتاب استغفار و توبه ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🌙✨ 📿 «فَاذکُر‌ونی اَذکُرکُم» مرا به یاد بیاورید، تا من شما را به یاد بیاورم. ✨ یعنی در همان لحظه‌ای که شما دلتان را متوجه خدای متعال می‌کنید و خدا را در دل خودتان حاضر می‌کنید و به یاد خدا می‌افتید، در همان لحظه، خدای متعال چشم لطف و مهر و عطوفتش متوجه شماست، دست لطف و بذل و بخشش به‌سوی شما دراز است. خدا را به یاد خودتان بیندازید؛ وإلّا روزی خواهد رسید که خطاب الهی به‌سمت گناهکاران می‌آید که «اِنّا نَسیناکُم» 😔 ما شما را فراموش کردیم، ما شما را به ‌دست فراموشی سپرده‌ایم، بروید! عرصۀ قیامت این‌طوری است. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶ 📚 کتاب استغفار و توبه ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🌸🌸 عید سعید فطر را به همۀ شما عزیزان تبریک عرض می‌کنیم. 🌸🌸   در عظمت این روز همین بس که در قنوتِ نماز آن بارها ذکر الهی را می‌گوییم، خدا را قسم می‌دهیم «بِحَقِّ هٰذَا الیَوم»؛ این، عظمت این روز را به ما یادآوری می‌کند. ۱۳۹۸/۳/۱۵ ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
💢 شهید «جانی بت اوشانا»، آشوری دفاع مقدس است که حالا پس از ۳۹ سال شناسایی شده. به همین مناسبت بخش‌هایی از کتاب «مسیح در شب قدر» را که به روایت‌ دیدار مقام معظّم رهبری با خانوادۀ این شهید معزّز اختصاص داده شده است، را تقدیم حضورتان می‌‌کنیم: 👇👇
🔖 🌷 شهید جانی بت اوشانا 🔹 برادر شهید: ژانی، درحالی‌که دو ماه مانده بود سربازی‌اش تمام بشود، در جبهه، در یک جایی به اسم هورالهویزه شهید شد؛ اما پیکرش را برای ما نیاوردند. گفتند شهید شده، اما پیکرش گم شده؛ مفقودالاثر شده. از همان زمان که این خبر را به ما دادند، مادر همیشه منتظر است و چشمش به در. حالا مادر خواب دیده که ژانی برگشته. تا امروز، خوابِ برگشتنِ ژانی را ندیده است. خوابِ خودِ داداش ژانی را دیده، اما خواب برگشتنش را، نه! به خودش امید می‌دهد که حتماً خبری می‌شود! 🔸 دل توی دلم نیست و آرام و قرار ندارم. امروز جمعه است و همه خانه‌اند. ساعت یازده صبح است که زنگ خانه را می‌زنند. می‌دوم طرف درِ حیاط. در را که باز می‌کنم، می‌بینم خبری از ژانی نیست! پشتِ در، خاله سوری است. تا ساعت دوازده، یکی دو نفر دیگر هم زنگ خانه را می‌زنند؛ اما هیچ‌کدامشان ربطی به ژانی ندارند. ساعت دوازده‌ونیم ظهر، دوباره زنگِ خانه را می‌زنند. 🔹 از پشت پنجرۀ اتاق، بیرون را نگاه می‌کنم ببینم چه خبر است! جانسون ایستاده است و با یک نفر که از پشت پنجره دیده نمی‌شود، حرف می‌زند. حرفشان چند دقیقه طول می‌کشد. فکر می‌کنم یکی از دوستانش است، اما مطمئن نیستم. شاید هم آن‌که پشت در است، ارتباطی با ژانی دارد! در همین فکرهایم که جانسون در را می‌بندد. یک پاکت نامه در دستش هست. دستش را بالا می‌آورد و از همان حیاط، بریده‌بریده، داد می‌زند: ما... ما... مامان... مامان... ژا... ژا... ژانی... ژانی! 🔸 مادر پاکــ💌ــــــت نامه را گرفته، چسبانده به قلبش، و های‌های گریه می‌کند. خواب دیشبش با همین پاکت نامه تعبیر شده! یکی از رفقای آشوریِ ژانی در جبهه، این نامه را برایمان آورده. ژانی یک روز قبل از شهادتش، پاکتی به او داده و گفته: «این وصیت‌نامۀ من است. این را به خانواده‌ام برسان.» ولی رفیقش مجروح شده و نتوانسته بود بیاورد، تا امروز! فضای خانه، عطر و بوی 🍃 داداش ژانی را گرفته. انگار واقعاً برگشته.. 📚 کتاب مسیح در شب قدر، روایت حضور آیت‌الله خامنه‌ای در منزل شهید ژانی بت‌اوشانا ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 🌷 شهید جانی بت اوشانا 🔹 برادر شهید: حاج‌آقا عکس‌های روی طاقچه را نگاه می‌کنند و با اشاره به یکی از قاب‌ها، می‌پرسند این عکس شهید است؟ 🔸 من سریع بلند می‌شوم و قاب عکسِ ژانی را از روی طاقچه به دست حاج‌آقا می‌دهم. ایشان به قاب عکس خیره می‌شوند و مادر شروع می‌کند از ژانی تعریف کردن. 🔹 مادر شهید: وقتی می‌گویم ژانی بهترین بود، می‌گویند به‌خاطر حس مادری‌اش است؛ ولی به همه می‌گویم این ربطی به مادربودنم ندارد. ژانیِ من در کل فامیل، از همه لحاظ تک بود، ازنظر ایمان، ازنظر اخلاق، ازنظر درس؛ زبانزد دوست و آشنا بود. کلیسایش ترک نمی‌شد و هر هفته مقیّد بود به عبادت در کلیسا. 🔸 جای پدر و جانسون در خانه خیلی خالی است. پدر رانندۀ کامیون است و دیشب یک باری را برای کرمان برد و زودِ زود برسد خانه، پس‌فردا صبح است! جانسون هم برای درس ‌خواندن، دو ماه پیش به آلمان رفت و حالا نیست تا آقای خامنه‌ای را از نزدیک ببیند. 🔹 حاج‌آقا بعد از دلداری‌دادن مادر، و صحبت از مقام بالای شهدا پیش خداوند، با من و چارلی حرف می‌زنند؛ از اینکه مشغول درس‌خواندنیم یا کارکردن. مادر خیلی خیلی خوشحال است از حضور حاج‌آقا در منزلمان. 🔸 چارلی بلند می‌شود و می‌رود چای می‌آورد. مادر برای ایام عید، شیرینی پخته و دو بشقاب از این شیرینی‌ها هم روی میز است. وقتی مادر به حاج‌آقا تعارف می‌کنند، ایشان با مهربانی تکه‌های شیرینی را با دستشان به ما می‌دهند و بعد هم برای خودشان برمی‌دارند. شیرینیِ این شیرینی به جانم می‌نشیند.. ۶۵/۱۰/۱۱ 📚 مسیح در شب قدر ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 📆 هشتم اردیبهشت ماه، سالگرد حاج‌عبدالله والی، داغی که هیچ‌وقت فراموش نخواهیم کرد.. یاد یاران سفرکرده به‌خیر.. 💔 ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 📹 دیدار خانواده مرحوم حاج عبدالله والی با رهبر انقلاب 🔹 بعضی‌ها هستند، هر کاری می‌خواهند بکنند، قبل از اینکه کار انجام بگیرد، تابلویش را می‌زنند! مدت‌ها این تابلو آنجاست، هیچ کاری هم انجام نگرفته. 🔸 بعضی‌ها هم نه، کار را انجام می‌دهند، هیچ تابلویی هم ندارد. 🔹 کار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها، از این نوعِ دوم است، یعنی بی‌تابلو رفتید و برای خدا، کارِ واقعی کردید. 🔸 اینها خیلی باارزش است. ۱۳۹۱/۰۳/۰۹ 📚 کتاب تاخمینی‌شهر ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 🌷 شهید جانی بت اوشانا 🔹 پیکر شهید «جانی بِت اوشانا فقی بکلو» سرباز تیپ ۵۵ هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران و از شهدای گران‌قدر آشوری پس از نمازجمعۀ تهران تشییع شد. 💫 به همین مناسبت فایل pdf این بخش از کتاب «مسیح در شب قدر» را پیشکش حضورتان می‌کنیم. 👇👇
مسیح در شب قدر - شهید ژانی بت‌اوشانا.pdf
7.16M
🔖 🌷 شهید جانی بت اوشانا ✨ حالا که بعد از این چند روز، معلوم شده «جانی» در درگاه الهی هم جایی داشته و مأموریتی، داستانش را در کتاب بخوانید، تا رنگ‌وبوی متفاوتش را حس کنید.. ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 🌷 شهید جانی بت اوشانا 🔹 خانوادۀ عزیزتر از جانم سلام؛ هنگامی‌که این کاغذها را در دست دارید، امیدوارم که حالتان خوب باشد. و در کنار هم، آن زندگی خوش و خرّمی را که همواره در نظر من بوده است، داشته باشید و از عنایات ایزد یکتا و حضرت عیسی مسیح و حضرت مریم که تنها حامیان مسیحیان، به‌خصوص خانوادۀ ما می‌باشند، بهره‌مند باشید. 🔹 این سطور را در لحظه‌های قبل از حرکت، برای بازپس‌گیری حق و خاک کشورمان، به‌سوی دشمن متجاوز، برایتان می‌نویسم و اینکه دست‌خطم مطلوب نمی‌باشد، به آن خاطر است که در داخل یک چالۀ کوچک، به همراه یک نفر دیگر نشسته‌ایم و خودمان را از گزند هواپیماهای جنگی عراق محفوظ کرده‌ایم. 🔹 می‌خواستم برایتان چند کلمه‌ای بنویسم، تا احیاناً حرف‌هایی را در دل خود نگفته، به دیدار معبود نروم. . . 🔹 از همۀ آشنایان، از همۀ اقوام و فامیل، اعم از دایی‌ها و زن‌دایی‌ها و بچه‌هایشان؛ و عموهایم و بچه‌هایشان که بیش از حد مزاحم ایشان بودم، معذرت می‌خواهم. همین‌طور از عمه‌های عزیزم. اگر کاری بر اثر ندانم‌کاری انجام دادم، طلب عفو دارم. پدربزرگ و مادربزرگم را هم به خدای بزرگ می‌سپارم. سلام مرا به دوستانم هم برسانید؛ مخصوصاً به اپریم و یوسف و خانواده‌هایشان. 🔹 حتم دارم از این لحظه به بعد، روح من شاد و قرین نعمت خواهد بود، آن‌هم با دعاهای شما. فقط خواهشمندم زیاد افسوس و شیون و ناله نکنید، چون ارزش این محبت‌های شما را ندارم. فرزند و ارادتمند شما ۶۳/۱۲/۲۱ 📚 کتاب مسیح در شب قدر - روایت حضور آیت‌الله خامنه‌ای در منزل شهید ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 🌷 سالروز شهادت شهید مطهری 🔹 مرحوم مطهری رضوان‌الله‌علیه یک انسانی بود که علی‌رغم ظاهری که به او این رقت‌ها و لطافت‌ها خیلی در آن حالت استدلال و مثلاً منطقی برخوردکردنِ با مسائل نمی‌آمد و تصور نمی‌شد، باطن بسیار رقیق و لطیفی داشت. 🔸 یک‌وقتی ایشان در حدود سال‌های شاید پنجاه‌ودو و پنجاه‌وسه به یک مناسبتی می‌گفتند که من مایل هستم یک فرصتی پیدا کنم و کارهای دانشگاهی و درسی و اینها را بگذارم کنار و بروم قم و آنجا حالا تعبیری که ایشان می‌کردند شاید مثلاً این بود که خدا را ببینم یا مثلاً به لقای حق برسم، یک‌چنین تعبیری داشت. که مقصود ایشان این بود که بروند آنجا و کار فرهنگی و فکری، توأم با خلوت مناسبِ با عبادت و ریاضت و توجه داشته باشند؛ یک‌چنین روحی ایشان داشت. 🔹 مرد بسیار رقیق و ظریفی بود. به‌شدت تحت تأثیر هیجانات عرفانی و معنوی قرار داشت. با دیوان حافظ و اشعار عرفانی مأنوس بود. با قرآن ایشان زیاد مأنوس بود. تصور می‌کنم این‌جور بود که هر شب ایشان تا یک مقداری قرآن نمی‌خواندند، نمی‌خوابیدند.. ۱۳۶۳/۲/۱۰ ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 📖 «آینده خواندنی‌ست» 🔹 ان‌شاءالله در سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هم در کنارتان هستیم. 🗓 ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ 📍مصلای امام خمینی (ره) ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 📖 «آینده خواندنی‌ست» ⏳ مشتاق دیداریم.. 🗓 ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ 📍مصلای امام خمینی (ره) ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 سالروز 🔹 آیت‌الله خامنه‌ای از دوران جوانی، یعنی دوران مبارزه و پیش از انقلاب، هم‌نشین و هم‌نَفَس و هم‌صحبت مردم بودند و با اقشار مختلف، از پیر و جوان و زن و مرد گرفته تا کاسب و کارگر و کارمند و دانشجو و دانش‌آموز و طلبه، ارتباطی مستقیم و صمیمی داشتند. با رهبرشدن ایشان، گمان عمومی به این سمت رفت که سفر به استان‌ها قطع خواهد شد؛ اما این تصور چند ماهی بیشتر دوام نیاورد! 🔸 آیت‌الله خامنه‌ای بار دیگر سفرکردن به استان‌های کشور را آغاز کردند؛ سفرهایی مشابهِ سفرهای دورۀ ریاست‌جمهوری، اما به وسعت و گستردگی دیدارِ خیل امت با امام خود، و با رنگ‌وبوی تجدید بیعت با انقلاب و رهبر آن. تنوع دیدارهایی که حضرت آقا در این سفرها داشته‌اند زیاد است؛ از دیدار با مردم و علما و خانوادۀ شهدا و ایثارگران و بسیجیان و معلمان و دانشجویان و نخبگان و اساتید، تا دیدار با مسئولان و نیروهای مسلح. اما یکی از برنامه‌های ثابت رهبر انقلاب در این سفرها، حضور در خانۀ شهدا و دیدار صمیمانه با خانواده‌های معظم آنهاست. 🔹 رهبر انقلاب از این دیدارها با تعابیر بسیار والایی یاد کرده‌اند. یکی از آخرین تعبیرهای ایشان، جمله‌ای‌ست که در دی‌ماه ۱۳۹۴ در دیدار با خانوادۀ شهیدان اعلمی فرمودند: «بدون تعارف می‌گویم که نشستن پهلوی والدین شهدا، روی فرش آنها و زیر سقف آنها را برای خودم سعادت می‌دانم؛ برای خودم مفید می‌دانم. ما از شماها، کسب روحیه و معنویت می‌کنیم.» 🔸 «کریمانه» روایتگر دیدارهای مقام معظم رهبری با خانواده‌های شهدای کرمانی‌ست که در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۴ در جریان سفر ایشان به استان کرمان صورت گرفته است.
🔖 🌷 دیدار با خانوادۀ شهدا 🔹 حضرت آقا در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۴ در امتداد سفر ده‌روزۀ خود به استان کرمان در خانۀ چندین حضور یافته‌اند که شرح آن دیدارها در این کتاب آمده است. مطالعۀ جزئیات این دیدارهای نزدیک و صمیمی، به قدم‌زدن در باغ‌های رنگارنگ و پرشکوفه‌ای می‌ماند که سرشارند از عطــ🍃ــرهایی بهشتی. ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 سالروز 🌷 دیدار با خانوادۀ شهدا 🔹 اولین خانواده‌ای که قرار است میزبان حضرت آقا باشد، خانوادۀ شهیدان سیف‌الدینی‌ست. جلیله ‌سادات قوامی ـ معروف به ام‌البنین کرمان ـ مادرِ شهیدان محمدحسن، محمدحسین، محمدعباس سیف‌الدینی، و مادربزرگ شهید محسن برهانی تا لحظاتی دیگر میزبان رهبر انقلاب خواهد بود. 🔸 نیم‌ساعت قبل، به او خبر داده‌اند که چه کسی قرار است به خانه‌اش بیاید، اما او به‌خاطر کهولت سن و سنگینی گوش، درست متوجه نشده بود مهمانش چه کسی‌ست، و گفته بود: هرکسی می‌آید، قدمش سرِ چشم. 🔹 حالا، مادرِ شهدا در خانه تنهاست. قابِ‌عکس شهدایش را روی تختش چیده و به‌انتظار نشسته که زنگِ خانه‌اش به صدا درمی‌آید. با عصا و به‌زحمت، بلند می‌شود و دکمۀ آیفون را می‌زند. بعد آرام‌آرام حرکت می‌کند که خود را به در ورودیِ اتاق ‌برساند. 🔸 قبل از اینکه در را باز کند، یکی از محافظان حضرت آقا  که نیم‌‌ساعت پیش وارد خانه شده بود ـ یاالله‌گویان در را باز می‌کند و سلام می‌دهد. بعد از ورود محافظ به اتاق، مادر شهدا خود را به آستانۀ در می‌رساند تا ببیند مهمانش چه کسی‌ست. نگاهش که به حیاط خانه می‌افتد، می‌بیند حضرت آقا دارند به‌طرف او می‌آیند.. 📚 کتاب کریمانه ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 شهادت ▪️ بعد از آنکه نصرت و پیروزی الهی در جنگ بدر به فضل و رحمت الهی و به همت مسلمانان، نصیب رزمندگان اسلام شد، دشمن که به این زودی دست از دشمنی برنمی‌داشت، جنگ اُحُد را تدارک دید. ▪️ در جنگ احد، در اول کار، مسلمان‌ها به‌خاطر اتحاد و اتفاق، بازهم صف دشمن را شکست دادند؛ اما بعد از آنکه به پیروزی زودرس نائل شدند، آن پنجاه نفری که مأمور بودند شکاف کوه را از دسترس دشمن محافظت کنند، برای اینکه از غنیمت جمع‌کردن عقب نیفتند، مأموریت خود را رها کردند و به محل جمع غنائم و به صحنۀ تجمع غفلت‌آمیز مسلمانان، آنها هم ملحق شدند. ▪️ فقط ده نفر از مسلمانانِ مأمورِ شکاف کوه آنجا ماندند و وظیفۀ خود را انجام دادند؛ اما دشمن این فرصت را پیدا کرد که از پشت، کوه را دور بزند و از شکاف و منفذی که نگهبان کافی نداشت به مسلمانان حمله کند. ▪️ این حمله برای مسلمانان گران تمام شد؛ اسلام شکست نخورد، اما پیروزی اسلام اولاً دیرتر شد، ثانیاً جان سرداران شجاع و عزیزی مانند حمزۀ سیدالشهدا در این راه قربانی شد. ۱۳۵۹/۲/۱۹ 📚 کتاب حلقۀ دوم «انسان ۲۵۰ساله» ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 📖 «آینده خواندنی‌ست» ⏳ ۴ روز تا شروع نمایشگاه؛ در حال ساخت غرفه.. 🗓 ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ 📍مصلای امام خمینی (ره)، راهرو ۱۴، غرفۀ ۱۰ ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────