eitaa logo
انتشارات صهبا - موسسه جهادی
1.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
271 ویدیو
42 فایل
📚 انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی 🌍 www.jahadi.ir 🖼 www.instagram.com/sahba_nashr 📞 025-33551212 ✅ ارتباط با ما 🆔 @sahba_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 شهید «جانی بت اوشانا»، آشوری دفاع مقدس است که حالا پس از ۳۹ سال شناسایی شده. به همین مناسبت بخش‌هایی از کتاب «مسیح در شب قدر» را که به روایت‌ دیدار مقام معظّم رهبری با خانوادۀ این شهید معزّز اختصاص داده شده است، را تقدیم حضورتان می‌‌کنیم: 👇👇
🔖 🌷 شهید جانی بت اوشانا 🔹 برادر شهید: ژانی، درحالی‌که دو ماه مانده بود سربازی‌اش تمام بشود، در جبهه، در یک جایی به اسم هورالهویزه شهید شد؛ اما پیکرش را برای ما نیاوردند. گفتند شهید شده، اما پیکرش گم شده؛ مفقودالاثر شده. از همان زمان که این خبر را به ما دادند، مادر همیشه منتظر است و چشمش به در. حالا مادر خواب دیده که ژانی برگشته. تا امروز، خوابِ برگشتنِ ژانی را ندیده است. خوابِ خودِ داداش ژانی را دیده، اما خواب برگشتنش را، نه! به خودش امید می‌دهد که حتماً خبری می‌شود! 🔸 دل توی دلم نیست و آرام و قرار ندارم. امروز جمعه است و همه خانه‌اند. ساعت یازده صبح است که زنگ خانه را می‌زنند. می‌دوم طرف درِ حیاط. در را که باز می‌کنم، می‌بینم خبری از ژانی نیست! پشتِ در، خاله سوری است. تا ساعت دوازده، یکی دو نفر دیگر هم زنگ خانه را می‌زنند؛ اما هیچ‌کدامشان ربطی به ژانی ندارند. ساعت دوازده‌ونیم ظهر، دوباره زنگِ خانه را می‌زنند. 🔹 از پشت پنجرۀ اتاق، بیرون را نگاه می‌کنم ببینم چه خبر است! جانسون ایستاده است و با یک نفر که از پشت پنجره دیده نمی‌شود، حرف می‌زند. حرفشان چند دقیقه طول می‌کشد. فکر می‌کنم یکی از دوستانش است، اما مطمئن نیستم. شاید هم آن‌که پشت در است، ارتباطی با ژانی دارد! در همین فکرهایم که جانسون در را می‌بندد. یک پاکت نامه در دستش هست. دستش را بالا می‌آورد و از همان حیاط، بریده‌بریده، داد می‌زند: ما... ما... مامان... مامان... ژا... ژا... ژانی... ژانی! 🔸 مادر پاکــ💌ــــــت نامه را گرفته، چسبانده به قلبش، و های‌های گریه می‌کند. خواب دیشبش با همین پاکت نامه تعبیر شده! یکی از رفقای آشوریِ ژانی در جبهه، این نامه را برایمان آورده. ژانی یک روز قبل از شهادتش، پاکتی به او داده و گفته: «این وصیت‌نامۀ من است. این را به خانواده‌ام برسان.» ولی رفیقش مجروح شده و نتوانسته بود بیاورد، تا امروز! فضای خانه، عطر و بوی 🍃 داداش ژانی را گرفته. انگار واقعاً برگشته.. 📚 کتاب مسیح در شب قدر، روایت حضور آیت‌الله خامنه‌ای در منزل شهید ژانی بت‌اوشانا ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 🌷 شهید جانی بت اوشانا 🔹 برادر شهید: حاج‌آقا عکس‌های روی طاقچه را نگاه می‌کنند و با اشاره به یکی از قاب‌ها، می‌پرسند این عکس شهید است؟ 🔸 من سریع بلند می‌شوم و قاب عکسِ ژانی را از روی طاقچه به دست حاج‌آقا می‌دهم. ایشان به قاب عکس خیره می‌شوند و مادر شروع می‌کند از ژانی تعریف کردن. 🔹 مادر شهید: وقتی می‌گویم ژانی بهترین بود، می‌گویند به‌خاطر حس مادری‌اش است؛ ولی به همه می‌گویم این ربطی به مادربودنم ندارد. ژانیِ من در کل فامیل، از همه لحاظ تک بود، ازنظر ایمان، ازنظر اخلاق، ازنظر درس؛ زبانزد دوست و آشنا بود. کلیسایش ترک نمی‌شد و هر هفته مقیّد بود به عبادت در کلیسا. 🔸 جای پدر و جانسون در خانه خیلی خالی است. پدر رانندۀ کامیون است و دیشب یک باری را برای کرمان برد و زودِ زود برسد خانه، پس‌فردا صبح است! جانسون هم برای درس ‌خواندن، دو ماه پیش به آلمان رفت و حالا نیست تا آقای خامنه‌ای را از نزدیک ببیند. 🔹 حاج‌آقا بعد از دلداری‌دادن مادر، و صحبت از مقام بالای شهدا پیش خداوند، با من و چارلی حرف می‌زنند؛ از اینکه مشغول درس‌خواندنیم یا کارکردن. مادر خیلی خیلی خوشحال است از حضور حاج‌آقا در منزلمان. 🔸 چارلی بلند می‌شود و می‌رود چای می‌آورد. مادر برای ایام عید، شیرینی پخته و دو بشقاب از این شیرینی‌ها هم روی میز است. وقتی مادر به حاج‌آقا تعارف می‌کنند، ایشان با مهربانی تکه‌های شیرینی را با دستشان به ما می‌دهند و بعد هم برای خودشان برمی‌دارند. شیرینیِ این شیرینی به جانم می‌نشیند.. ۶۵/۱۰/۱۱ 📚 مسیح در شب قدر ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 📆 هشتم اردیبهشت ماه، سالگرد حاج‌عبدالله والی، داغی که هیچ‌وقت فراموش نخواهیم کرد.. یاد یاران سفرکرده به‌خیر.. 💔 ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 📹 دیدار خانواده مرحوم حاج عبدالله والی با رهبر انقلاب 🔹 بعضی‌ها هستند، هر کاری می‌خواهند بکنند، قبل از اینکه کار انجام بگیرد، تابلویش را می‌زنند! مدت‌ها این تابلو آنجاست، هیچ کاری هم انجام نگرفته. 🔸 بعضی‌ها هم نه، کار را انجام می‌دهند، هیچ تابلویی هم ندارد. 🔹 کار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها، از این نوعِ دوم است، یعنی بی‌تابلو رفتید و برای خدا، کارِ واقعی کردید. 🔸 اینها خیلی باارزش است. ۱۳۹۱/۰۳/۰۹ 📚 کتاب تاخمینی‌شهر ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 🌷 شهید جانی بت اوشانا 🔹 پیکر شهید «جانی بِت اوشانا فقی بکلو» سرباز تیپ ۵۵ هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران و از شهدای گران‌قدر آشوری پس از نمازجمعۀ تهران تشییع شد. 💫 به همین مناسبت فایل pdf این بخش از کتاب «مسیح در شب قدر» را پیشکش حضورتان می‌کنیم. 👇👇
مسیح در شب قدر - شهید ژانی بت‌اوشانا.pdf
7.16M
🔖 🌷 شهید جانی بت اوشانا ✨ حالا که بعد از این چند روز، معلوم شده «جانی» در درگاه الهی هم جایی داشته و مأموریتی، داستانش را در کتاب بخوانید، تا رنگ‌وبوی متفاوتش را حس کنید.. ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 🌷 شهید جانی بت اوشانا 🔹 خانوادۀ عزیزتر از جانم سلام؛ هنگامی‌که این کاغذها را در دست دارید، امیدوارم که حالتان خوب باشد. و در کنار هم، آن زندگی خوش و خرّمی را که همواره در نظر من بوده است، داشته باشید و از عنایات ایزد یکتا و حضرت عیسی مسیح و حضرت مریم که تنها حامیان مسیحیان، به‌خصوص خانوادۀ ما می‌باشند، بهره‌مند باشید. 🔹 این سطور را در لحظه‌های قبل از حرکت، برای بازپس‌گیری حق و خاک کشورمان، به‌سوی دشمن متجاوز، برایتان می‌نویسم و اینکه دست‌خطم مطلوب نمی‌باشد، به آن خاطر است که در داخل یک چالۀ کوچک، به همراه یک نفر دیگر نشسته‌ایم و خودمان را از گزند هواپیماهای جنگی عراق محفوظ کرده‌ایم. 🔹 می‌خواستم برایتان چند کلمه‌ای بنویسم، تا احیاناً حرف‌هایی را در دل خود نگفته، به دیدار معبود نروم. . . 🔹 از همۀ آشنایان، از همۀ اقوام و فامیل، اعم از دایی‌ها و زن‌دایی‌ها و بچه‌هایشان؛ و عموهایم و بچه‌هایشان که بیش از حد مزاحم ایشان بودم، معذرت می‌خواهم. همین‌طور از عمه‌های عزیزم. اگر کاری بر اثر ندانم‌کاری انجام دادم، طلب عفو دارم. پدربزرگ و مادربزرگم را هم به خدای بزرگ می‌سپارم. سلام مرا به دوستانم هم برسانید؛ مخصوصاً به اپریم و یوسف و خانواده‌هایشان. 🔹 حتم دارم از این لحظه به بعد، روح من شاد و قرین نعمت خواهد بود، آن‌هم با دعاهای شما. فقط خواهشمندم زیاد افسوس و شیون و ناله نکنید، چون ارزش این محبت‌های شما را ندارم. فرزند و ارادتمند شما ۶۳/۱۲/۲۱ 📚 کتاب مسیح در شب قدر - روایت حضور آیت‌الله خامنه‌ای در منزل شهید ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 🌷 سالروز شهادت شهید مطهری 🔹 مرحوم مطهری رضوان‌الله‌علیه یک انسانی بود که علی‌رغم ظاهری که به او این رقت‌ها و لطافت‌ها خیلی در آن حالت استدلال و مثلاً منطقی برخوردکردنِ با مسائل نمی‌آمد و تصور نمی‌شد، باطن بسیار رقیق و لطیفی داشت. 🔸 یک‌وقتی ایشان در حدود سال‌های شاید پنجاه‌ودو و پنجاه‌وسه به یک مناسبتی می‌گفتند که من مایل هستم یک فرصتی پیدا کنم و کارهای دانشگاهی و درسی و اینها را بگذارم کنار و بروم قم و آنجا حالا تعبیری که ایشان می‌کردند شاید مثلاً این بود که خدا را ببینم یا مثلاً به لقای حق برسم، یک‌چنین تعبیری داشت. که مقصود ایشان این بود که بروند آنجا و کار فرهنگی و فکری، توأم با خلوت مناسبِ با عبادت و ریاضت و توجه داشته باشند؛ یک‌چنین روحی ایشان داشت. 🔹 مرد بسیار رقیق و ظریفی بود. به‌شدت تحت تأثیر هیجانات عرفانی و معنوی قرار داشت. با دیوان حافظ و اشعار عرفانی مأنوس بود. با قرآن ایشان زیاد مأنوس بود. تصور می‌کنم این‌جور بود که هر شب ایشان تا یک مقداری قرآن نمی‌خواندند، نمی‌خوابیدند.. ۱۳۶۳/۲/۱۰ ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 📖 «آینده خواندنی‌ست» 🔹 ان‌شاءالله در سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هم در کنارتان هستیم. 🗓 ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ 📍مصلای امام خمینی (ره) ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────
🔖 📖 «آینده خواندنی‌ست» ⏳ مشتاق دیداریم.. 🗓 ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ 📍مصلای امام خمینی (ره) ╭────── 📱 @sahba_nashr ╰────────────