✍ #خاطره_ای_از_شهید_شریف_نصیری
🌷چند ساعتی از شروع عملیات والفجر8 نگذشته بود.
شریف را دیدم و به سراغش رفتم . نگاهم در چهره اش ماند. چهره اش خیلی فرق کرده بود . نوری در چهره اش متبلور شده بود به او نزدیک شدم .
ناگهان در ذهنم فکر #شهادتش خطور کرد. او را در آغوش گرفتم و صورتش را بوسیدم و گفتم :
- شریف قول می دهی در #آخرت_شفیعم بشوی؟
تبسمی بر روی لبانش نشست و گفت:
- دیگه سر به سرمان نذار
چند قدمی از من دورتر شد . حس شهادتی که در دلم افتاده بود آرام و قرار را از من ربوده بود. دوباره به سمتش دویدم و گفتم:
- تا #قول_شفاعت رو ندی نمی ذارم حرکت کنی
با یک حالت عجیبی گفت:
باشد... اگر شهید شدم...
تا کلمه باشد را از او شنیدم #قرآن کوچکی را که در جیب داشتم را بیرون آوردم . و گفتم:
- شریف به قرآن قسم بخور
اشک امان شریف را نداد از چشمانش فرو ریخت و روی گونه هایش جاری شد. قرآن را بوسید و دستانش را روی قرآن گذاشت و گفت:
- #قول_می_دهم.
دوباره او را بوسیدم . و چند قدمی که از او دور شدم . خمپاره ای پیکر زیبایش را به خون نشاند و او هم به دیدار #مولایش شتافت.🌷
❤️ #کپی_با_ذکر_صلوات_آزاد_است❤️
🌹خاطرات و زندگی نامه شهداء🍃🌺🍃
✍ #زندگی_نامه_شهید_امرالله_بختیان
“ #بسم_رب_الشهداءوالصدیقین”
🌷بیستمین روز دیماه سال هزاروسیصدوسیوهشت بود و سوز سرما؛ اما شوق دیدار روی نورسیده، خانه را برای اهالی با صفایش گلستان کرده بود. در شهرستان #دامغان به دنیا آمد و نامش را امرالله نهادند تا همیشه بندهای مطیع برای #مولایش باشد.
حسینآقا مردی که لحظهای از کار و تلاش غافل نبود و رزق و روزی خانوادهاش را با عرق جبین درمیآورد و در کاسۀ اخلاص، سر سفرۀ خانه و خانواده میگذاشت تا فرزندانی #سالم و #صالح تربیت نماید.
امرالله در آغوش #مادری_پاکدامن و #پدری_زحمتکش بزرگ شد. تحصیلاتش را تا پایان دوران متوسطه در هنرستان گذراند و با نمرات عالی #دیپلم گرفت.
همزمان با دوران جوانیاش، #فعالیتهای_انقلابی از گوشه و کنار شهر آغاز شده بود. در اکثر جریانهای انقلاب حضور فعال داشت؛ از #دیوارنویسیهای_شبانه گرفته تا #تکثیر و #پخش_اعلامیه.
به علت فعالیتهای سیاسی، دانشگاه قبول نشد. سربازی او، همزمان با شروع جنگ بود. دوره آموزش تانک و نفربر را در شیراز گذراند و از آنجا خود را به جبهههای جنوب رساند و در سوسنگرد مشغول خدمت شد.
امرالله با خدای خودش عهد بسته بود که تا #آخرین_قطره_خونش را فدای اسلام و وطن نماید. پنجم مردادماه سال هزاروسیصدوشصت در #عملیات_شهید_چمران، او و خدایش هر دو به عهد و پیمانشان وفا کردند. او سر و جان به راه جانان داد و خدایش نیز او را در زمرۀ « فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی» پذیرا شد.
#راهش_جاوید_باد”🌷
❤️ #کپی_با_ذکر_صلوات_آزاد_است❤️
🌹خاطرات و زندگی نامه شهداء🍃🌺🍃