🔶لِلَّذینَ اَحسَنُوا الحُسنَی وَ زِیَادَهُُ وَ لَا یَرهَقُ وُجُوهَهُم قَتَرُُ وَلَا ذِلَّه اُولئِکَ اَصحَبُ الجَنَّهِ هُم فِیهَا خَالِدُون🔸
📍برای کسانی که نیکی کردند، بهترین پاداش و افزون بر آن است و چهره آنان را سیاهی و خواری نمی پوشاند
آنان اهل بهشتاند و در آن جاودانهاند📍
📚 سوره یونس آیه ۲۶
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💔
@sahebzamanchanel
✨﷽✨
#حکایت
💠جنازهای که کسی بالای سرش حاضر نشد؟!
✍شيخ بهائى مى گويد : از مردى مورد اطمينان شنيدم ، گنهكارى از دنيا رفت ; همسرش براى انجام مراسم تغسيل و تكفين و تدفين از مردم درخواست كمك كرد ، ولى شدت نفرت مردم نسبت به آن گنهكار به اندازه اى بود كه كسى براى انجام مراسم حاضر نشد ، به ناچار كسى را اجير كرد كه جنازه را به مصلاى شهر ببرد ، شايد اهل ايمان به انجام مراسم اقدام كنند ، ولى يك نفر براى حضور در مراسم حاضر نشد !
پس جنازه را به وسيله اجير به صحرا برد تا آن را بى غسل و كفن و نماز دفن كند .نزديك آن صحرا كوهى بود كه در آن كوه زاهدى مى زيست كه همه عمر به عبادت گذرانده بود و ميان مردمى كه در آن نزديكى مى زيستند مشهور به زهد و تقوا بود . همين كه جنازه را ديد از صومعه خود به سوى جنازه رفت تا در مراسم او شركت كند ، اهل آن اطراف وقتى اين مطلب را شنيدند به سرعت خود را به آنجا رساندند تا همراه عابد در مراسم مربوط به ميت حاضر شوند.
مردم سبب شركت كردن عابد را در مراسم آن گنهكار از شخص عابد پرسيدند ، گفت : در عالم رؤيا به من گفتند فردا از محل عبادت خود به فلان موضع از صحرا برو ، در آنجا جنازه اى است كه جز يك زن كسى همراه او نيست ، پس بر او نماز گذار كه او مورد آمرزش و عفو قرار گرفته است .مردم از اين واقعه تعجب كردند و در دريايى از حيرت فرو رفتند . عابد همسر ميّت را خواست و از احوالات ميت پرسيد ، همسر ميت گفت : بيشتر روزها دچار يكى از گناهان بود .
💥عابد گفت: آيا عمل خيرى از او سراغ دارى؟ گفت: آرى سه عمل خير از او مى ديدم:
1️⃣ هر روز پس از ارتكاب گناه، جامه هايش را عوض مى كرد و وضو مى گرفت و خاشعانه به نماز مى ايستاد.
2️⃣ هيچ گاه خانه اش از يتيم خالى نبود و بيش از مقدارى كه به فرزندان خود احسان مى كرد به يتيم احسان مى نمود .
3️⃣ هر ساعت از شب بيدار مى شد مى گريست و مى گفت: پروردگارا! كدام زاويه از زواياى دوزخ را با اين گنهكار پُر خواهى كرد؟!
📚برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز، نوشته استاد حسین انصاریان
@sahebzamanchanel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ مسابقه سلیمانی کیست ؟
شماره ۹🌷
📹 جوانها! با مطالبه انتقام دشمن را بترسانید!
🔻این انتقام گرفته خواهد شد ...
#پایگاه_صاحب_الزمان عج
#حوزه_حضرت_رقیه س
#ناحیه_امام_صادق ع
@sahebzamanchanel
🌷🌷🌷🌷🌷
پایان مسابقه سلیمانی کیست ؟
فرداسه شنبه ۱۷دیماه
ارائه سوالات مسابقه نیزپنج شنبه ۱۹دیماه
زمان پاسخگویی تاس ۲۴ یکشنبه ۲۲دیماه
اعلام برندگان ۴شنبه ۲۵دیماه
🌷🌷🌷🌷🌷
@sahebzamanchanel
98-Panahian-ShakhsiyatMehrabanVaMazloomiyatAyatollaMesbah-18k.mp3
9.18M
🎙سخنرانی علیرضا پناهیان با موضوع
"شخصیت مهربان و مظلوم علامه مصباح"
📅 سال۹۸
#پایگاه_صاحب_ الزمان عج
#حوزه_حضرت_رقیه س
@sahebzamanchanel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین کلیپ مسابقه سلیمانی کیست؟
شماره ۱۰🌷
✅عاقبت بخیری
#پایگاه_صاحب الزمان عج
#حوزه_حضرت_رقیه س
#ناحیه_امام_صادق ع
@sahebzamanchanel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر جالب شهیدحاج قاسم سلیمانی درباره خالکوبی زنجیرزنها: اینها رزمندههای خیلی خوبی میشوند
روح این بزرگمرد شاد که جذب حداکثری داشت🙏
@sahebzamanchanel
فکر کن الان ربع #پهلوی پادشاه ایران بود،
مثل عربستان و امارات چهارتا #واکسن داغون پرت میکردن جلوش، تهش هم سینه چاکان پادشاه عکس جشنهای ۲۵۰۰ ساله رو میذاشتن میگفتن اگه تونستی این تعداد از سران دنیا رو یه جا جمع کنی اون وقت به پهلوی انتقاد کن
#واکسن_ایرانی_کرونا
@sahebzamanchanel
1_695774592.mp3
10.59M
▪️بسم الله القاصم الجبارین (مداحی حماسی فارسی و عربی)
🎙بانوای: #حاجمیثممطیعی
🏴 ویژه اولین سالگرد شهادت
حاج #قاسم_سلیمانی
@sahebzamanchanel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاج قاسم را از این زاویه دیده بودید؟!
🔹️پاسخ جالب مردم را ببینید.
یامهدی:
@sahebzamanchanel
گونه های بسیاری از موز وجود دارد مثلاً یک گونه مزه بستنی وانیلی می دهد اما به دلیل اینکه تنها این نوعی که ما مصرف میکنیم می تواند در هنگام حمل و نقل دوام بیاورد، رواج یافته است
@sahebzamanchanel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار مثل پدر
خواننده: کودک ۵ ساله زینب صفری
یامهدی:
سلام خدمت عزیزان جان
بفرمایید روضه🏴🥀🍂
پایگاه تاروز شهادت حضرت زهرا س از ساعت ۱۵:۳۰تا ۱۷:۰۰_برنامه زیارت عاشورا ابتدا وسخنرانی پس از آن، لطفا تشریف بیاورید،🏴🥀🍂
📣👇📣👇📣👇📣👇📣👇📣👇
از امروزسه شنبه تا پنج شنبه بانی خانم دیندار...از روز جمعه تاسه شنبه هفته آینده بانی خانم یاحی...چهار شنبه و پنج شنبه بانی ها خانم مطهری و خانم دستجردی وخانم هراتیان...روزجمعه بانی خانم جوادی... روز شنبه بانی خانم آقادادی...و روز یک شنبه روز شهادت حضرت زهرا ع بانی خانم زارع اجرتون با بی بی دو عالم حضرت زهرا علیها سلام انشاءالله🤲
🔻 درسته طولانیه ولی حتما بخونید
🔹۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز. رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم. صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه تپل و شیرین سه یا چهار ساله داشتند.
اتوبوس راه افتاد. ۱۶ ساعت راه بود.
🔸طی راه بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید.
چند بار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید. دست بچه یه کاکائو
که نمیخوردش، تو دالیبازی یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم؛ بچه کمی خندید.
کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین؛ بالاخره کاکائو را خورد.
دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم
بذار بیشتر خوشحال بشند.
خلاصه سه تا کاکائو را کم کم از دست بچه یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید.
مدتی بعد خسته شدم.
چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم که یهو ای وای ...
🔹مردم از دل پیچه، دل و رودهام اومد تو دهنم، سرگیجه داشتم، داشتم میترکیدم.
دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غرغر تو یه کافه ایستاد.
عین سوپرمن پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم.
برگشتم و از راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی.
🔸اتوبوس راه افتاد، هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که دل پیچه شروع شد.
طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم. از درد میخواستم داد بزنم. چه دل پیچه وحشتناکی، تموم بدنم را میکشیدند، مردم خدا ...
دویدم پیش راننده و با التماس وضعیتم را گفتم.
راننده اومد اعتراض کنه که با صدای عجیبی که ازم در شد راننده زد بغل جاده و گفت: بدو داداش
🔹پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس و تشکر کردم.
🔸از درد داشتم میمردم.
دهنم خشک شده بود و چشمام سیاهی میرفت.
رفتم روی صندلی نشستم.
گفتم چرا اینجوری شدم؟
غذای فاسد که نخورده بودم!
🔹دیدم دست بچه باز کاکائو هست.
از پدر بچه پرسیدم: بچهتون کاکائو خیلی میخوره؟
پدرش گفت: نه، کاکائو براش بده.
مادرش گفت:
حقیقت بچهمون یبوست داره، روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛ تا حالام دو سه تا هم خورده ولی بی فایده بوده!
🔸من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجدداً اومد. میخواستم داد بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم، رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت: خجالت بکش؛ وسط بیابونه ماشین که شخصی نیست.
برو بشین!
مونده بودم بین درد و خجالت.
🔹یه فکری کردم؛ برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم: من هم یبوست دارم، میشه به من هم کاکائو بدید؟
🔸سه تا کاکائو مسهلی گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: عزیز چرا داد میزنی؟ نوکرتم، فداتم؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست، معذرت میخوام. بیا و دهنت را شیرین کن!
🔹راننده هم که سبیل کلفت و لوطی بود، گفت ایول، دمت گرم، بامرامی، آخر مردای عالمی!
خلاصه، سه تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم.
🔸 ۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کرد و گفت:
داداش؛ جون بچهات چی به خورد من دادی؟ ترکیدم!
🔹داستان کاکائو و بچه را براش گفتم.
راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین.
🔸خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و میگفت: بریم رفیق!
🔹مسافرها هم اعتراض که میکردند راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد توی جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره!
ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.
🔸این را عرض کردم که بدانید برای رفع هر مشکلی #مسئولش باید همدرد مردم باشه تا حس کنه طرف چی میکشه ...