🔮 قلیان، بس!🔮
خاطرات #شهید_مجید_قربانخانی.
خواستگاری هم برایش رفته بودیم.
آن زمان سوریه بود.
آخرین جملات پدرش در آخرین مکالمه📞 با مجید هم همین بود که پسر طوریت نشود؛😁
می خواهم برایت زن 💑 بگیرم؛
که او هم اطمینان داده بود که طوریم نمی شود و بر می گردم.
یک سال قبل از سوریه رفتنش کربلا🕌 رفته بود و آنجا از امام حسین(ع)💞 خواسته بود آدم شود
و وقتی بازگشته بود حتی قلیان کشیدن را هم کنار گذاشته بود.😳
☘تعجیل درظهور امام زمان (عج) و شادی اروح اموات و شهدا صلوات🌸
☘ لطفا انتشار این پست درصورت تمایل همراه با صلواتی بر محمدو ال محمد 🌸باشد.
💎@sahebzamanchanel
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔮هیئتِ شهیدساز🔮
خاطرات #شهید_مجید_قربانخانی.
مرتضی کریمی پاسداری بود که به قهوه خانه مجید می رفت و آنجا با هم آشنا شده و رفاقت 💖پیدا کرده بودند
همین رفاقت هم فکر رفتن به سوریه را به سر مجید انداخت.
یک شب مجید به دعوت مرتضی هیئتی رفت که در آن درباره مظلومیت حضرت زینب(س) در سوریه گفته شد که بعدا گفتند مجید آن شب در آن هیئت خیلی تحت تأثیر 😴 قرار گرفت.
4 نفر از آنهایی که همان شب در آن هیئت بودند بعدا در سوریه به شهادت💔 رسیدند و مجید یکی از آنها بود.🌷
☘تعجیل درظهور امام زمان (عج) و شادی اروح اموات و شهدا صلوات🌸
☘ لطفا انتشار این پست درصورت تمایل همراه با صلواتی بر محمدو ال محمد 🌸باشد.
💎@sahebzamanchanel
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔮از آلمان به سوریه!🔮
خاطرات #شهید_مجید_قربانخانی.
زمانی آمد و اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. 😳
تصور🤔 می کرد اگر بگوید سوریه ما اجازه نمی دهیم
و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم.
من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود.
مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد.
شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دختری دوست شده 😉و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود.
اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است.
💕💕
☘تعجیل درظهور امام زمان (عج) و شادی اروح اموات و شهدا صلوات🌸
☘ لطفا انتشار این پست درصورت تمایل همراه با صلواتی بر محمدو ال محمد 🌸باشد.
💎@sahebzamanchanel
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔮 اگر این را بخورید شهید می شوید!🔮
خاطرات #شهید_مجید_قربانخانی.
یک شب چغندر پخته🥣 بودند که مجید گفته اگر این را بخورید شهید 🌷می شوید😳 😍😂
بعضی از آنها نخورده بودند.
همه آنهایی که خورده بودند شهید🌷 شده بودند
و آنها که برگشته اند امروز خیلی ناراحت😞 بودند.
☘تعجیل درظهور امام زمان (عج) و شادی اروح اموات و شهدا صلوات🌸
☘ لطفا انتشار این پست درصورت تمایل همراه با صلواتی بر محمدو ال محمد 🌸باشد.
💎@sahebzamanchanel
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔮13 نفر را جدا کرد🔮
خاطرات#شهید_مجید_قربانخانی.
سیزده دی ماه رسید سوریه.
مجید در خان طومان مسئول غذا 🍱و پشتیبانی بود
. حتی یکی از همرزمانش می گفت غذای خودش را نمی خورد و به بقیه می داد
. همیشه به بقیه می گفت که او را هم خط ببرند.
روز آخر بعد از یک هفته گفت امشب شب آخر است، مرا هم با خود عملیات ببرید.
یکی از فرماندهان به نام شهید حسن امیدواری خواب می بیند که یک گروهی در حرم حضرت زینب صف کشیده اند.
یک خانم سه ساله😥 آمد
13 نفر از این گروه را جدا کرد و گفت: شماها یک قدم جلو بیایید.
همه آن 13 نفر هم شهید 🌷شدند.
☘تعجیل درظهور امام زمان (عج) و شادی اروح اموات و شهدا صلوات🌸
☘ لطفا انتشار این پست درصورت تمایل همراه با صلواتی بر محمدو ال محمد 🌸باشد.
💎@sahebzamanchanel
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔮حضرت زینب(س)پاکش می کند!🔮
خاطرات #شهید_مجید_قربانخانی.
یکی از فرماندهان می گفت مجید وضو 💧می گرفت
و همه دست و بالش خالکوبی بود
که فرمانده به او گفته بود مجید این کارها چیه آخه‼️❓
گفت حضرت زینب(س) فردا پاکش می کند😍😳
☘تعجیل درظهور امام زمان (عج) و شادی اروح اموات و شهدا صلوات🌸
☘ لطفا انتشار این پست درصورت تمایل همراه با صلواتی بر محمدو ال محمد 🌸باشد.
💎@sahebzamanchanel
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی که #شهید_مجید_قربانخانی
با آهنگ آخرین قدم حامد زمانی ساخت و برای دوستانش ارسال کرده است
🌸شادی روح همه اموات
🌸شهدا
🌸امام راحل و دو فرزندشان
🌸به ویژه این شهید عزیز مجید قربانخانی
به روح علی اکبر امام حسین ع که همزمان شده با روزی که پیکر این شهید پس از چهار سال به وطنش بازگشته است
سه صلوات🌸 برمحمد وآل محمد 🌸 میفرستیم.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید:
داستان یک جاسوس درسریال گاندو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پای روحانی به گاندو هم باز شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید:
سه جاسوس در مزاکرات هسته ای و برجام
⭕️ اگه بخوان ادامه سریال #گاندو رو بسازن باید چیزی شبیه سریال های ترکیه ای بشه
قسمت ۹۸۷ سریال گاندو از شبکه سه سیما..
از بس زیادن این جاسوسان و خائنان
اطلاعیه
پخش مجدد فیلم تک تیر انداز داستان زندگی نابغه تیر اندازی دنیا شهید عبد الرسول زرین ( برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی در جشنواره فیلم فجر ۹۹) دوشنبه نهم فروردین شبکه یک ساعت ۱۱:۱۵ دقیقه
در حد توان اطلاع رسانی کنید🙏
✳️ « عبرتی شگفت انگیز!. »
🟡 وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ/ اعراف ۱۸۲
( و آنان که آیات ما را تکذیب کردند، به زودی آن ها را به عذاب و هلاکت میافکنیم؛ از جایی که فهم آن نکنند!. )
✅ در زمان روی کار آمدن صدام از جمله احزاب مخالف، حزب سوسیالیست بود که، صدام دستور قلع و قمع اعضاء آن را به برادر نانتنی خود "برزان تکریتی " سپرد.
از جمله دست گیر شده گان این حزب، «میاده» زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند.
«میاده» نُه ماهه حامله بود، که قبل از اعدام نامه یی برای «برزان تکریتی» می نویسد و از او در خواست می کند، اعدام اش را تا زمان تولد بچه، به تأخیر بیاندازد!.
«برزان» اما قبول نکرد و در جواب میاده نوشت: که جنین داخل شکم ات هم باید بمیرد و با شما دفن گردد!!...
"میاده حامله ی ۹ ماهه" در روز موعود بالای چوبه ی دار رفت، اما بالای چوبه ی دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پائین افتاد!.
"رضیه " زنِ زندانبان، با اشاره ی رئیس زندان، طفل را در لباس های مادرش پیچید و به گوشه یی منتقل کرد!.
«برزان» پس از اجرای حکم اعدام از رئیس زندان، حال و روز «میاده» و جنین اش را جویا شد، گفتند: که جنین با مادر در چوبه ی دار ماند تا مُرد ...
رئیس و پزشک زندان و "رضیه " زنِ زندان بان، هم قسم شددند که هم دیگر را به «برزان تکریتی» نفروشند و توافق کردند که "رضیه " جنین را به خانه اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناس نامه برای کودک بگیرد...
از آن پس نوزاد را «ولید» می خواندند، سال ها گذشت و ولید بزرگ شد.
برادر "میاده" و دایی ولید در آلمان زنده گی می کرد. او سال ها پیش تر، خبر هایی در باره ی خواهر زاده اش ولید از رضیه دریافت کرده بود.
او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعث به عراق بر گشت، تا یاد گار خواهرش را پیدا و با خود به آلمان ببرد و او را یافت!...
ولید قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: "رضیه " مثل مادرم هست او مرا نجات داد و زحمت بسیاری برایذمنکشید، هرگز تنهایش نمی گذارم....
و این زمانی بود که رضیه باز نشست شده بود.
رضیه، "ولید "را به جای خود، به عنوان زندان بان و مأمور استخدام می کند.
ملت عراق، افراد حزب بعث را یکی بعد از دیگری دست گیر می کردند که از جمله دست گیر شده گان "برزان تکریتی "بود!.
از قضا و قدر الهی، «ولید» پسر «میاده»، مسؤول مستقیم سلول «برزان تکریتی» شد و هم آن جا قصه ی مادر و فرزند درون شکم اش را به او گفت!.
پس از صدور و تأئید حکم، ولید به عنوان زندان بان مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود «طناب دار» را بر گردن «برزان» کشید، بدین سان دست حق، ستم گر بی رحم را، از جایی که گمان نمی کرد؛ به سزای اعمال اش رساند...
❇️ إنّ اللّهَ تَعاٰلیٰ یُمْهِلُ وَ لَا یُهْمِلُ
یقیناً خداوند به گردن کشان و ظالمان مهلت می دهد، تا شاید بر گردند، ولی فراموشی در کار خداوند، در جزاء و کیفر أعمال ستم گران وجود نخواهد داشت...
یامهدی:
@sahebzamanchanel