📝سلام بر آفتابی که با طلوعش روشن خواهد کرد تاریکی‌هایمان را 💔 صوت قرائت #دعای_عهد قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور سرعت مناسب برای قرائت روزانه

🖼 #عکس ؛ #استوری 🔅 اِقرَا بِسم رَبِّک الَّذی خَلَق 📖 تو قرآن خواندی و مسیر خلقت ما ظاهر شد ❤️ ویژه مبعث #پیامبر_اکرم

💡 پاسخ دکتر رفیعی به سخنان پرویز شیخ طادی در جشنواره فیلم فجر درباره موضوع #حجاب

🎬 سکانس زیبا از تقابل دو تفکر، وقتی می‌گفتیم با شاه مبارزه کنید می‌گفتند شاه شیعه است! ‼️ حاج محسن پارچه فروش در فیلم نماد مسلمانانی است که نماز و زیارت روزانه و هیئتشان ترک نمی‌شود ولی بخاطر دوری از گناه با شاه مبارزه نمی‌کنند!! ✅ این سکانس زیبا به بهترین شکل تقابل دو تفکر را نشان داده! 💡 تفکر شیعه مبارز امام حسینی! و تفکر شیعه خزیده در حجره، که حتی اگر حوزه و مساجد و قرآن را آتش بزنند، احتیاط می‌کند!

🔆 سرانجام اسیری که صدام هم نتوانست تغییرش دهد 🔹 شهید محمدرضا شفیعی وقتی ۱۴ ساله بود، دلش هوای جبهه رفتن کرد. چون هنوز ۱۵ ساله نشده بود اجازه اعزام به او نمی‌دادند. با اصرار زیاد به مسئول اعزام، بالاخره برای اعزام به جبهه آماده شد. 🔹 این شهید والا مقام در جریان عملیات کربلا ۴ به اسارت دشمن درآمد و با بدنی مجروح اسیر می‌شود. وضعیت جسمانی‌اش مناسب نبود و نیاز به عمل جراحی داشت ولی عراقی‌ها توجهی نداشتند. چند روزی که در اردوگاه بود درد زیادی کشید و در آخر از عوارض جراحت در غربت و تنهایی به شهادت رسید. 🔹 صلیب سرخ که از شهادت محمدرضا آگاه می‌شود، مسئولان بعثی را موظف می‌کند برای او قبری در شهر کاظمین در نظر بگیرند. پس از ۱۶ سال پیکر این رزمنده قمی تفحص شده و به کشور باز می‌گردد. 🔹 صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان‌های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه محمدرضا را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم. 🕊 شادی روح شهدا صلوات