4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انتشار فیلم تکان دهنده از #نماز #رزمنده #دفاع_مقدس در #جبهه
اين همون نمازي هست كه اكثر #علما حاضرند با #هفتاد_سال_عبادت عوض كنند...
#نماز_اول_وقت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
🥀🕊🌹🍀🌹🕊🥀
#عکس_ماندگار
#جبهه
#شب_یلدا
#یلدای_شهدایی
یادش بخیر
شبهای نورانی جبهه ...
اینجا سنگری در فاصله ی
صد متری عراقیهاست...
در یکی از شبهای یلدای جبهه...
#مردان_بی_ادعا
#یادشان_بخیر
🌹 🕊🥀
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من پاسدار قاسم سلیمانی عضو کادر سپاه کرمان...
این فیلمو از دست ندید عالیه👌
#جبهه عظیم مقاومت
#شهید مدافع حرم #فاطمیون ،
و#جانباز دفاع مقدس، سلیم سالاری
🍃🌷🍃
#معروف به #امیر افتخاری ، در سال 1345# در #نجف اشرف کنار بارگاه #امیرالمومنین(ع)🌷 در یک خانواده صالح و متدین متولد شد.
🍃🌷🍃
درسال 1352# برای تحصیل به مدرسه علوی رفت و در دوره نوجوانی در نتیجه ستم رژیم فاسد بعث به همراه خانواده پدری و عموهایش که اکثرا #روحانی مشغول به تحصیل بودند اخراج و در #مشهد مستقر شد.
🍃🌷🍃
ایشان از کودکی ستم دژخیمان بعثی را در عراق با تمام وجود لمس میکرد و در پیامد کینه نهفته ای که از دژخیمان سفاک حاکم بر عراق از نوجوانی به دل داشت به #جبهه رفت.
🍃🌷🍃
ایشان پس از #اعزام به #جبهه به جهت #اخلاص و #آشنایی بالا به زبان #عربی، #خدمات زیاد #رزمی و #فنی انجام داد و .... و چند بار #مجروح ولی مجددا به #جبهه برگشت.
🍃🌷🍃
پس از بازگشت از #جبهه ایشان به عنوان #نیروهای احتیاط به #عضویت #بسیج اعلای انقلاب اسلامی در آمد پس از آن در تاریخ 1369# با گروه های همانند بدر همکاری میکرد و پس از آن با دریافت #حکم های #ماموریت به عنوان یک #بسیجی کار آمد با #سپاه پاسداران همکاری میکرد.
🍃🌷🍃
ایشان در به راه انداختن #تیم های #رزمی #ورزشی و #همکاری با #هیئت ها در قم و همچنان #ارائه برخی #خدمات سازمانده ی #مجموعه های مرتبط به# دسته های دینی و ... در تهران ،قم و مشهد بسیار #فعال بود.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
من و #سلیم در خانوادهای بسیار مذهبی و در جمعی روحانی پرورش یافتیم. خانواده ما برای تحصیل دروس حوزوی به #نجف اشرف مهاجرت کرده بودند.
🍃🌷🍃
دایی من و برادرم با ایشان ارتباط دوستانه داشتند و با توجه به شناختی که بین خانوادهها وجود داشت، به خواستگاری من آمدند. آن زمان ایشان سرپرست فنی کارخانه بود. در 26# دی ماه سال 1373# ازدواج کردیم.
🍃🌷🍃
وقتی با هم صحبت کردیم یک پیشزمینهای از #فعالیتها و #مجاهدتهای ایشان داشتم. میدانستم همسرم یک #فعال #انقلابی و یک #مجاهد #خستگیناپذیر است.
🍃🌷🍃
در سال 1372# برای #اعزام و #شرکت در #جنگ #بوسنی و کمک به #مسلمانان #بوسنی هم #ثبت نام کرد اما موفق به اعزام نشد.
🍃🌷🍃
بهرغم اینکه سال ازدواج ما خبری از #جنگ و #جبهه نبود اما من میدانستم که با یک انسانی که #دائم در #تبوتاب #جهاد است همراه میشوم. اندیشه و تفکرات خود من هم چندان از این #فضاها دور نبود.
🍃🌷🍃
✨کی بشود حر بشویم توبه مردانه کنیم...✨
بسم الله
🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام 🌺
🌺 دومين روز حضور من در جبهه بود. تا ظهر در مقر بچه ها در #هتل_كاروانسرا بودم. پسركی حدود پانزده سال هميشه همراه #شاهرخ بود. مثل فرزندی كه همواره با پدر است.
تعجب من از رفتار آنها وقتی بيشتر شد كه گفتند: اين پسر، رضا فرزند شاهرخ است!! اما من كه برادرش بودم خبر نداشتم.
🔹عصر بود كه ديدم شاهرخ در گوشه ای تنها نشسته. رفتم و در كنارش نشستم. بی مقدمه و با تعجب گفتم: اين آقا رضا پسر شماست!؟
خنديد و گفت: نه، مادرش اون رو به من سپرده. گفته مثل پسر خودت مواظب رضا باش.
گفتم: مادرش ديگه كيه؟!
🔹گفت: مهين، همون خانمی كه تو #كاباره بود. آخرين باری كه براش خرجي بردم گفت: رضا خيلی دوست داره بره #جبهه. من هم آوردمش اينجا!
ماجرای مهين را می دانستم. برای همين ديگر حرفی نزدم.
چند نفری از رفقا آمدند و كنار ما نشستند. صحبت از گذشته و قبل از #انقلاب شد.
🌸شاهرخ خيلی تو فكر رفته بود. بعد هم باآرامی گفت: مهربونی اوستا كريم رو می بينيد! من يه زمانی آخرای شب با رفقا می رفتم ميدون شوش. جلوی كاميون ها رو می گرفتيم. اونها رو تهديد می كرديم. ازشون باج سبيل و حق حساب می گرفتيم. بعد می رفتيم با اون پول ها زهرماری می خريديم و می خورديم. زندگی ما توی لجن بود.
🔹اما خدا دست ما رو گرفت. #امام_خمينی رو فرستاد تا ما رو آدم كنه. البته بعداً هر چی پول در آوردم به جای اون پول ها صدقه دادم.
بعد حرف از كميته و روزهای اول انقلاب شد. شاهرخ گفت: گذشته من اينقدر خراب بود كه روزهای اول توی كميته برای من مامور گذاشته بودند! فكر می كردند كه من نفوذی ساواكی ها هستم!
🔹همه ساکت بودند و به حرفهای شاهرخ گوش می کردند. بعد با هم حركت كرديم و رفتيم برای نماز جماعت. شاهرخ به يكی از بچه ها گفت: برو نگهبان #سنگر خواهرها رو عوض كن.
🔹با تعجب پرسيدم: مگه شما رزمنده زن هم داريد؟! گفت: آره چند تا خانم از اهالی #خرمشهر هستند كه با ما به #آبادان آمدند. برای اينكه مشكلی پيش نياد برای سنگر آنها نگهبان گذاشتيم.
#یاد_گذشته
#راوی : آقای رضا كيانپور
🌺
🌸🍃
🌼🍃🌼