🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷🍃🌷
🌷🍃
🍃
(#خاطرات_شهید_ابراهیم_هادی_شماره_15)
🔮تفحص🔮
🌅بسم الله النور🌅
ســال 1369 آزادگان به ميهن بازگشــتند.
بعضي ها هنوز منتظر🙄 بازگشــت ابراهيم بودند هر چند دو نفر به نام هاي ابراهيم هادي در بين آزادگان بودند
ولي اميد همه بچه ها نااميد شد.
ســال بعد از آن، تعدادي از رفقاي ابراهيم بــراي بازديد از مناطق عملياتي راهي فكه شدند.در اين ســفر اعضاي گروه با پيكر چند شــهيد برخورد كردند و آنها را به تهران منتقل كردند.
چند روز بعد رفته بوديم بازديد از خانواده شهدا. مادر شهيدي به من گفت: شما ميدانيد پسر من كجا شهيد شده⁉
گفتم: بله، ما با هم بوديم. پرسيد: حالا كه جنگ تمام شده نميتوانيد پيكرش را پيدا كنيد و برگردانيد❓ با حرف اين مادر خيلي به فكر 🤔فرو رفتم.
روز بعد با چند تن از فرماندهان و دلسوختگان جنگ صحبت كردم. با هم قرار گذاشتيم به دنبال پيكر رفقاي خود باشيم، مدتي بعد با چند نفر از رفقا به فكه رفتيم.
پس از جســتجوي مجدد، پيكرهاي سيصد شهيد🌷🌷🌷 از جمله فرزند همان مادر پيدا شد
.پس از آن گروهي به نام تفحص شهدا شكل گرفت كه در مناطق مختلف مرزي مشغول جستجو شدند
.عشق به شهداي مظلوم فكه، باعث شد كه در عين سخت بودن كار😰 و موانع بسيار، كار در فكه را گسترش دهند
. بسياري از بچه هاي تفحص كه ابراهيم را ميشناختند، می گفتند: بنيانگذار گروه تفحص، ابراهيم هادي بوده
. او بعد از عمليات ها به دنبال پيكر شهدا ميگشت😴.
پنج ســال پس از پايان جنگ، بالاخره با ســختي هاي بسيار، كار در كانال معروف به كميل شروع شد.
پيكرهاي شهدا 🌷يكي پس از ديگري پيدا ميشد.
در انتهاي كانال تعداد زيادي از شــهدا كنار هم چيده شــده بودند. به راحتي پيكرهاي آنها از كانال خارج شد، اما از ابراهيم خبري نبود ⁉
علي محمودوند مسئول گروه تفحص لشکر بود
. او همراه ابراهیم در والفجر مقدماتي پنج روز داخل كانال كميل در محاصره دشمن قرار داشت
.علي خود را مديون ابراهيم ميدانســت و ميگفت: كســي غربت 💘فكه را نميداند، چقدر از بچه هاي مظلوم ما در اين كانال ها هســتند.
خاك فكه بوي غربت كربلا 🖤ميدهد
.يك روز در حين جســتجو، پيكر شــهيدي💔 پيدا شد. در وســايل همراه او دفترچه يادداشــتي قرار داشت كه بعد از گذشت ســال ها هنوز قابل خواندن بود.
در آخرين صفحه اين دفترچه نوشــته بود: ((امروز روز پنجم است كه در محاصره هستيم. آب 💦و غذا 🌮را جيره بندي كرده ايم.
شهدا 🌷در انتهاي كانال كنارهم قرار دارند. ديگر شهدا🌷 تشنه نيستند😭.
فداي لب تشنه ات 💔اي پسر فاطمه‼❣))
بچه هــا با خواندن اين دفترچه خيلي منقلب شــدند😭 و باز هم به جســتجوي🧐 خودشان ادامه دادند.
اما با وجود پيدا شدن پيكر اكثر شهدا، خبري از ابراهيم نبود😞
. مدتي بعد يكي از رفقاي ابراهيم براي بازديد به فكه آمد
.ايشان ضمن بيان خاطراتي گفت: زياد دنبال ابراهيم نگرديد⁉
او ميخواسته گمنام باشد. بعيد است پيدايش كنيد. ابراهيم در فكه مانده تا خورشیدی 🌞براي راهيان نور باشد.
. 🥀☘🥀☘🥀☘🥀☘
اواخر دهه هفتاد، بار ديگر جستجو در منطقه فكه آغاز شد.
باز هم پيكرهاي شهدا از كانال ها پيدا شد، اما تقريباً اكثر آنها گمنام بودند. در جريان همين جســتجوها بود كــه علي محمودونــد و مدتي بعد مجيد پازوكي به خيل شهدا پيوستند.
پیکرهاي شهداي گمنام به ستاد تفحص رفت.
قرار شد در ايام فاطميه🖤 و پس از يك تشييع طولانی در سراسر كشور،
هر پنج شهيد🌷🌷🌷🌷🌷
را در يك نقطه از خاك ايران به خاك بسپارند.
شــبي كه قرار بود پيكر شهداي گمنام در تهران تشــييع شود ابراهيم را در خواب 😌ديدم.
با موتور 🛵جلوي درب خانه ايســتاد. با شور و حال خاصي
گفت: ما هم برگشتيم ‼ وشروع كرد به دست تكان دادن🤗
. بار ديگر در خواب😔 مراســم تشــييع شــهدا را ديدم
. تابوت يكي از شهدا از روي كاميون تكاني خورد و ابراهيم از آن بيرون آمد
. با همان چهره جذاب و هميشگي به ما لبخند😊 ميزد ‼
فرداي آن روز مردم قدرشــناس، با شــور و حال خاصي به اســتقبال شهدا رفتند
. تشــييع با شكوهي برگزار شد.
بعد هم شهدا را براي تدفين به شهرهاي مختلف فرستادند.
من فكر ميكنم ابراهيم با خيل شــهداي گمنام، در روز شــهادت 🖤حضرت صديقه طاهره (س) بازگشت تا غبار غفلت را از چهره هاي 🥺ما پاك كند
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
💎شادی روح همه اموات و شهدا به ویژه
#شهید_ابراهیم_هادی صلواتی🌸 بر محمد و ال محمد 🌸
✅ درصورت تمایل به کپی نیز لطفا ، با صلواتی🌸 برمحمد وال محمد🌸 همراه باشد.
💟 کانال#پایگاه_صاحب_الزمان
(عجل الله تعالی فرجه)👇👇
@sahebzamanchanel
🌷
🍃🌷
🌷🍃🌷🍃
🍃🌷🍃🌷🍃🌷