💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم، فصل سوم) 🔶️ شب سوم در هیئت به دلم افتاد که نذری بدهم، نمی‌دانستم این کار انقدر به دردم می‌خورد... به دستور دختر سه ساله وارد قبر شدم، ایشان را به خوبی می‌شناختم. 🌹«ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاه» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۳_قسمت_۷ #رحمان_امیریوسفی #تجربه_نزدیک_به_مرگ #رقیه_سلام_الله_علیها #شفاعت #السلام_علی_الحسین_علیه‌السلام #امام_حسین_علیه_السلام #محرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#ایران_پیروز #ایستاده_ایم #وعده_صادق #انتقام_ملی‌ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ✅@sahebzamanchanel ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌

💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و یکم فصل ششم) 🔸شب هشتم محرم شب حضرت علی اکبر «علیه السلام» تب من خیلی شدید شد. وقتی از مجلس به خانه برگشتم به حدی حالم بد بود که در حال استراحت از همسرم حلالیت طلبیدم. یک آن خودم را از بالا می دیدم. آن شب خانه پدرم بودیم. به اطراف نگاه کردم دیدم آنقدر بالا هستم که خانه های دورتر از خانه پدرم را هم میتوانم ببینم. گفتم: چی شده؟ یعنی چه اتفاقی برای من داره می افته؟ در همین حین، یک نفر کنارم ایستاد از سمت راستم و سلام داد من هم جواب سلامش را دادم؛ گفت: نگران نباش قرار است یک راهی با هم بریم... 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۶_قسمت_۲۱ #محمد_نجفی‌صدر #تجربه_نزدیک_به_مرگ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#ایستاده_ایم #وعده_صادق #انتقام_ملی ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ✅@sahebzamanchanel ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ‌‌‌

💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و یکم فصل ششم) 🔸جای دوم که من را نگه داشتند کلاس پنجم ابتدایی بودم. به یک اردو در شهر محلات رفتیم. من خیلی گرسنه ام شده بود، از بچه ها جدا شدم و رفتم برای خودم ساندویچ گرفتم. به سمت چپم نگاه کردم و بچه ها را در حال بازی کردن دیدم و این سبب شد فراموش کنم هزینه ساندویچ را پرداخت کنم! آنجا وقتی به من آن روز را نشان دادند بسیار ناراحت شدم. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۶_قسمت_۲۱ #محمد_نجفی‌صدر #تجربه_نزدیک_به_مرگ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#ایستاده_ایم #وعده_صادق #انتقام_ملی ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ✅@sahebzamanchanel ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ‌‌‌

💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل اول) 🔸پنجشنبه به هوش آمدم... نذر کردم برای سلامتی امام زمان(عج)... از دعای هر روز تا نام‌گذاری فرزندانم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://www.aparat.com/v/Uab6K 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۱_قسمت_۷ #حمید_اسدی #تجربه_نزدیک_به_مرگ 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links

💠 از توسل به قطب عالم امکان «حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنافداه» در تنگنای زندگی تا بشارت آرامش ابدی به تجربه گر نزدیک به مرگ 🔸از یک مدت قبل می دانستم به بیماری سرطان مبتلا شدم. پنج شنبه صبح ساعت هشت بود، در خانه وقتی همسرم سر کار و دخترم به مدرسه رفت در حال راز و نیاز با خداوند بودم که خدایا با این مشکل چه باید کنم؟ در این حال از امام زمان «عج الله» از صمیم قلب کمک خواستم که کمکم کنند یا دریچه ای باز شود تا بدانم چه باید بکنم؟ یک لحظه احساس کردم خانه سقف ندارد. ساعت هشت و ربع گویی درب آسمان برایم باز شد و اسب سپید زیبای بالداری خیلی آرام و خاص به سمت من آمد. پس از دیدن اسب یک صدای ملکوتی شنیدم که جمله ای را به من گفت: به تو بشارت باد که تو به آرامش ابدی خواهی رسید ... 🌸 اللهم عجل لولیک الفرج 🌸 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #زندگی #امتحان #درد #دلشکسته #توسل #امام #نور #نوید #آرامش #آسمان #اتصال #اسب #عالم_غیب #فصل_۲_قسمت_۲ #اعظم_سادات_موسوی #تجربه_نزدیک_به_مرگ #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links