eitaa logo
کانال پایگاه صاحب الزمان عج
315 دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
22.1هزار ویدیو
205 فایل
دراین مکان فعالیتهای سیاسی،اجتماعی،دینی، رانشرمیدهیم و تبیین میکنیم ارتباط با مدیر کانال: @yaroghayehossein
مشاهده در ایتا
دانلود
✨هنـوزچندماه ازازدواج لیلا و احمد نگذشته بودڪه احـمدتصمــیم گـرفت به زیارت امـام رضـا(ع)برود.😊 قصدش این بودکه بعداآن به جبهه برود و بیشترنگران این بود که درجبهه شهـید شود اما همسرش رابه مسافرتی نبرده باشد.✨ لیلا پرسیـد :مگراین مدت که همه جا با هم بـودیم به شـما سخت گذشته که می خواهی شهـید بشے⁉️😔 احمـد بیـست سـاله تا این سـن همه ی وقـتش را در راه پیـروزے انقـلاب گذاشـتہ بـود و همـین نقـطه ے مشتـرک آنها بود اما تمام حـدیث دلداریشان نبود💞💕 خندیدوگـفت :نه❗ ولیلا جـواب داد :پس مامے رویم آقا امام رضا(ع)وبعـدبرمی گـردیم. واگـرقـرارباشـد سعـادت نصیـب کسے بـشه هردوے ما باهم شهـید می شیم.🥰 درمسـیر برگشت از مشهد،وقتی درمسافـرخانہ اے برای استـراحت ڪوتاه اقامت گزیدند،مـنافقان آن مسافرخانه رابرای ضدیت با نظام اسلامی بمـب گذاری کردند . و آن دو روح به هم پیوسته با هم به دیدار معشـوق شتافتند.💖 * * --🍃─═ঊঈ🌹ঊঈ═─🍃 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید @sahebzamanchanel
... .....: 🔖 ‌ ✍ همیشه نمازهای شبش را با گریه می‌خواند. در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را می‌خواند. هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود. همیشه با وضو بود. به من هم می‌گفت داری دستت را می‌شوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش. آب وضویش را خشک نمی‌کرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو می‌زدند نه نمی‌گفت.🍃 ✍ گاهی اوقات نمی‌گذاشت من متوجه کمک‌هایش شوم ولی به فکر همه بود. احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش می‌گذاشت. پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند. شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمع‌های خانوادگی می‌گفتند مسلم خیلی به زن و بچه‌اش می‌رسد. اگر مبینا گریه می‌کرد تا نیمه شب بغلش می‌کرد و راه می‌رفت تا خوابش ببرد. هیچ موقع نمی‌گفت من خسته هستم. خیلی صبور بود.🔅 🎙‌ راوے: همسر ﻣﺪاﻓﻊ ﺣﺮﻡ 🌷🌹🌷🌹 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید یامهدی: @sahebzamanchanel
... .....: 🔰سید صادق از شهــدای گمنام و مخلص فارس است، شهیدے که شهید خلیل پرویزی می گفت سید صادق یک تنه، یک بود! آنقدر در فکر رفع نیازهای رزمندگان بود که بین نیروهای جهاد معروف شده بود ســید صــادق باب الحوائج جبهه است! 🔰 قرار بـود چند سکــوےسیمانی برای تانـڪها درســت کنیم. شــادی و شعف عجـیبے وجـودش را گرفته بود و می خندید. ناگهان خمــپاره ای کنــار سڪو زمین نشســت و ترکشــی براے بار دوم سینه ســید صادق را شکــافت. از سکو روی زمیـــن افتاد. بلــند شد و شروع ڪرد به دویدن، تا اینکه با زانو روی زمین افتاد، دســت هایش را به سمت آسمان کشید و بلند گفت: فزت به رب الکعــبه! بعد هــم به زمیـــن افتــاد و به آرزوے دیــرینه اش ڪه به حق لایقــش بود رســید! سیدمحمدصادق دشتی 🏴▫️🏴▫️🏴 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید @sahebzamanchanel
... .....: 🔰رسیــدیم بہ ڪانال نشــده باعرض ۱.۵ وعمق ۱ مــتر پراز ســیم خـــاردار.... شروع کردیم به پریدن که کمین مــارا به تــیر بست. 💥چندتیــر به ســینه و شــکم محمـد، مانشست. 😥 *روی کانال خوابیــد.دستش یک سمت پایش یک سمت وسینه زخمی اش روی سیم ها وفریاد زد سریع از روی من ردبشید*... ✍وصیــت شــهید: اسلــحة اے است که هـــیچ دشمـــن و قدرتے نمیتواند در مقابل آن مقاومت کند. *کســی که آماده شــهادت می شــود قادر است بزرگترین قدرتها را به زانو در آورد.* امروز اسلحة شــهادت، طاغوتیان و ابرقدرتها را به زیر کشانده و همة معادلات جهــانے را برهـم زده اند". * --🍃┅═ঊঈ🌹ঊঈ┅─🍃 یامهدی: @sahebzamanchanel
... .....: 🌷 شدت گرماے هوا آنقدر زياد بود كه هركسے را به شكايت وامي‌داشت. در چنين شرايطي سید صادق از وسايل خنك‌كننده و كولر، خودداري مي‌کرد. او كه در ميدان مبارزه، با جديت و پشتكار مي‌جنگيد در عرصه جهاد با نفس نيز درس شهامت و ايستادگي را به خوبي اجرا مي‌كرد. مي‌گفت: «در شرايطي كه رزمندگان، در مناطق جنوبي و كنار اروندرود به دليل گرماي طاقت فرسا و شديد هوا، راحتي و آرامش ندارند خدا هم راضي نيست كه من در ستاد باشم و در پناه هواي مطبوع و دلپذير خنك كننده‌ها (كولر)، در آسايش باشم. 🌷 قبل از عملیات که برای آماده کردن خاکریز ها وسنگر ها شب و روز نداشت. در هنگام عملیات در بیشتر مواقع که احساس می کرد کارش کم است تفنگ بدست همراه با سایر رزمندگان اسلام با مزدوران عراقی مشغول نبرد می شد. عملیات هم که تمام می شد ، اکیپ هائی را برای خراب کردن سنگرهای عراقی در دشت عباس و سایر نقاط بوجود می آورد. پیلت ها، الوار و سایر وسائل را به مقر جهاد می آورد تا نیروهای خودی از آنها استفاده نمایند! حتی زمانی که به عنوان مسئول ستاد جهاد و پشتیبانی انتخاب شد، روزها به کارهای محوله می پرداخت و شب ها سوار بر لودر در حال ساحت خاکریز برای رزمندگان بود! 🌹🌷🌹🌷 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید یامهدی: @sahebzamanchanel
🌷چند شب قبل آزاد سازی خرمشهر بود. گفت: مسعود، احتمالاً بعد این عملیات دیگه من نیستم. گفتم: انقدر از خودت مطمئن هستی؟ فکر نکنم! با خنده گفت: حالا اگر شهید شدم. دوست دارم فلان جای شاهچراغ [ جایی وسط شاهچراغ] دفنم کنید. گفتم: این کارهات هم بچه بازیه. می خواهی بعد از امامزاده کامبیز، امام زاده احسان هم درست کنی، بیان بهت چی آویزون کنند؟ اگر شهید شدی، مثل همه قطعه شهدا خاکت می کنیم، دیگه جایگاه ویژه می خواهی چی کار! گفت: به قولاً... اصلاً ولش کن جنازه ام هر جا می خواهد برود، خودش بره. اصلاً یه روز می شینیم با هم به این حرف های من می خندیم. [بعد از شهادتش این جریان را برای مرحوم آشیخ محمدرضا حدائق تعریف کردم. ایشان با تعجب گفت اینجایی که ایشان آدرس داده است بسیاری از علما و عارفان شیراز دفن هستند و جایی نیست که همه بدانند و یا اجازه بدهند کسی دفن شود.] ... پدرش از شهادت احسان خیلی ناراحت بود. گفت: اگر می شود، حداقل در شاهچراغ دفنش کنید. جا خوردم.. به برادرش امید گفتم: یادت میاد در مسجد عین خوش می گفت من را در صحن شاهچراغ دفن کنید... با پیگیری آقای دستغیب احسان را زیر گلدسته شاهچراغ دفن کردیم. 🌷🍃🌷 احسان حدائق 🍃🌷🍃🌷 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید یامهدی: ☘️ @sahebzamanchanel ❁❅❁❅❁❅❁
. ..: 🔰برای دریافت تخصص به آلمان رفت. پس از بازگشت به ایران، به جای پیدا کردن شغلی، به دامن روحانیت و مذهب پناه آورد. این طلبه ی دانشمند که خسته از منجلاب فرهنگ غرب، به مذهب پناه آورده بود. 🔰غذای او جز نان خشک و پنیر یا خرما، چیز دیگری نبود. با پای پیاده یا با دوچرخه به روستاهای اطراف شیراز می رفت. اغلب، مجانی برای روستاییان وعظ می کرد. 🔰اگر مبلغی، روستاییان به او می دادند، به آیت الله دستغیب می داد، تا در امور خیریه هزینه کندـ پدرش می گوید:هر وقت به خانه ما می آمد، نان خشک و خرمایش را می آورد، و از غذای ما، چیزی نمی خورد. 🔰شهید محراب ایت الله دستغیب در خصوص شهید فرمودند: نوافلش ترک نمی شد، تهجدش ترک نمی شد، در اخلاقیاتش، روز به روز روحانیتش زیادتر، تواضعش و ادبش بیشتر. اخلاص که اصل سعادت و روحانیت است که اگر او نباشد، اسم روحانیت را نباید رویش گذاشت، در آن جهت هم فوق العاده شده بود.» یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید یامهدی: ☘️ @sahebzamanchanel ❁❅❁❅❁❅❁
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ... 🔰حاج موسی می گفت: ساعتی از آزادسازی خرمشهر می گذشت که وارد خرمشهر شدم. روی سکویی نشستم تاخستگی در کنم. لحظه ای بعد ۴ نفر دیگر هم کنار من نشستند. اسلحه یکی از آنها روی پایم بود و ناراحتم می کرد. گفتم:« برادر اسلحه رو بردار.» تا گفتم برادر، هر ۴ نفر که بر خلاف من مسلح بودند، اسلحه ها را جلو من انداختند و بلند گفتند: «دخیل یا خمینی!» شانه ای بالا انداختم, اسلحه ها را برداشتم و ان چهار عراقی را به سمت جایگاه اسرا راهنمایی کردم. 🔰خرمشهر آزاد شده بود. قرار شد پرچم ایران را به نشانه پیروزی روی گنبد مسجد خرمشهر نصب کنیم. هنوز تک و توک عراقی ها در شهر بودند و هنوز روی شهر آتش بود. یک روحانی بلند گفت کی حاضره این پرچم را ببره بالای گنبد! قبل از همه، الله کرم، که موهایش سفید شده بودو راننده تدارکات بود پیش از همه پیش قدم شد و برای نصب پرچم پیروزی رفت روی گنبد مسجد خرمشهر! 🍃🌷🍃 هدیه به شهیدان,حاج موسی رضا زاده و حاج کرم الله بوستانی 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید یامهدی: ☘️ @sahebzamanchanel ❁❅❁❅❁❅❁
🔹 امام حسن ع 💢شهیدی که هم و غمش نشر معارف الهی و کمک به مستمندان بود... مهدوی 🌱🌷🌱🌷 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ☘️ @sahebzamanchanel ❁❅❁❅❁❅❁
💫حبیب و [شهید] سعید ابوالاحرار دوستانی نزدیک و صمیمی بودند ، با اینکه مسیرهای متفاوتی در سیر و سلوک داشتد ، یکی خراباتی بود و دیگر مناجاتی، اما در این مسیر پشتیبان و یاور خوبی برای هم بودند. یک‌بار برای دیدنشان به خوابگاه دانشگاه تهران رفتم. دیدم یک قوطی فلزی به دیوار آویزان کرده‌اند. آن را تکان دادم، دیدم توی آن پول خرد است. با تعجب گفتم: این چیه؟ حبیب خندید و گفت: سعید قانون گذاشته هرکس حرف اضافی زد باید به‌عنوان جریمه پولی در این قوطی بندازه! این‌ها کارشان از گناهان زبان گذشته بود که بخواهند برای دروغ و غیبت و تهمت و... خودشان را جریمه کنند که اصلاً هیچ‌کدام اهل این گناهان نبودند. حالا به خود سخت می‌گرفتند که زبانشان به حرف بیهوده باز نشود! حبیب روزیطلب 🌿🌷🌿🌷 کانال گلزار شهدا: http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید 😭😭 ☘️ @sahebzamanchanel ❁❅❁❅❁❅❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جملات کمتر شنیده شده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در دیدار با کارکنان وزارت اطلاعات 🌹🍃🌹🍃 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
... 🔰فرمانده تیپ بود.از تلوزیون آمدن برای مصاحبه. ردشان کرد و گفت: کار واسه خدا که گفتن نداره! 🔰عملیات خیبر بود، داشت با [شهید] علی الوانی واسه سنگربسیجی ها گونی خاک میکرد که ترکش خمپاره ای هر دو را آسمانی کرد. ابراهیم ایل سمت: فرمانده تیپ امام سجاد(ع) شهادت: 5/12/136 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\
⭐️یادی از طلبه شهید جواد روزی طلب⭐️ 🌹 داغ شهادت و مفقودی برادرش حبیب پژمرده‌اش کرده بود. جواد با اینکه مشغله زیادی داشت، اما هر روز برای نقاشی وقت می‌گذاشت. ساعتی روی تابلوهایی به ابعاد دو متر طول و نود سانت عرض، حرم اباعبدالله(ع) را نقــاشی می‌کرد که جمعیتی در حال رفتن به سمت آن بودند. هر چند روز یکی از این تابلو‌ها تمام می‌شد. آنها را به تبلیغات می‌داد تا در مراسم‌های خود استفاده کنند و به واحد های مختلف می داد. جواد غیر از هنر نقاشی، صدای خوبی هم داشت. یک روز به سنگر تبلیغات آمده بود. بچه‌ها اصرار کردند که برایمان بخواند. شروع کرد به خواندن این ابیات حافظ... دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند. با یک حال معنوی عجیب، با صدایی ملکوتی می‌خواند که هنوز طنین صدایش در گوشم است و بعد از آن هم این ابیات را با چنان صوت زیبایی نشنیدم. یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠یکی از کلاسهامون عملی بود و استاد گفت: باید دخترها هم توی گروه عملی باشن. و توی این کار عملی، دخترها مجبور بودن بدون چادر باشن... اما ایمان، توی اون گروهی که بود، اجازه نداد دخترها چادر از سرشون بردارن. و بهشون گفت: «شما برید کنار، ما خودمون انجام میدیم. اگر هم استاد پرسید، میگیم دخترها هم انجام دادن» ایمان خزاعی نژاد 🍃🌷🍃 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید