🍀🍂🍀
✍ #نکات_دعای_عهد 1
🌐 چرا بهتره "دعای عهد" رو صبح ها بخونیم؟
💢طبیعتا با توجه به اینکه
«دعای عهد» به نوعی تجدید بیعت و اعلام وفاداری نسبت به امام زمان ارواحنا فداه هست بهتره که ←بعد از نماز صبح→ و قبل از طلوع آفتاب خونده بشه.
🍃 اللّٰهم اِنّی اُجَدِّدُ لَه فی صَبیحةِ یَوْمیٖ هٰذا وَ ما عِشْتُ مِن اَیّٰامیٖ عَهداً و عَقْداً و بَیْعَةً لَهُ فی عُنُقیٖ...
🔰خدایا من تجدید عهد میکنم با امام عصر ارواحنا فداه در بامداد امروزم و در تمام روزهایی که زندگی کرده ام...
❇️ اگرچه مستحبات رو عموما در هر زمانی از روز میشه انجام داد و اگه کسی در زمان صبح نتونست بخونه، در ساعات دیگه تجدید عهد کنه
🍀🍂🍀
یامهدی:
@sahebzamanchanel
#داستان_آموزنده #زبان_نیش_دار
♦️مرحوم مادر بزرگم يك قصه اي در كودكي برايم تعريف كرده است كه بسيار زيباست. قصه ي دوستي يك خرس و يك هيزم شكن است كه سال ها در كوه با هم دوست بودند و با هم غذا مي خوردند.يك روز هيزم شكن براي ناهار آش پخت، خرس كه مي خواست آش را بخورد شروع كرد با زبانش ليس زدن و با سر و صداي زياد خوردن؛
♦️هيزم شكن كلافه شد و گفت: درست غذا بخور، حالم رو بهم زدي با اين غذا خوردنت. خرس ديگه غذا نخورد و كنار رفت و صبر كرد هيزم شكن غذايش را تمام كند. گفت: برو و تبرت را بياور و بزن توي سر من. هیزم شکن گفت آخه برای چی؟ ما با هم دوست هستیم.
♦️خرس گفت: همین که میگم یا می زنی یا از بالای کوه پرت می کنمت پایین. هیزم شکن هم تبر را برداشت و زد توی سر خرس و خون آمد و بیهوش شد. هیزم شکن فرار کرد و تا یکی دو سال سراغ خرس نرفت اما بعد از چند وقت طاقت نیاورد و رفت ببیند که خرس زنده است یا نه.
♦️دید که خرس سالم است و مشغول کار خودش است، سلام و احوالپرسی کرد، گفت چه قدر خوشحالم که می بینم حالت خوبه، آخه خودت گفتی بزن من که نمی خواستم بزنم. خرس گفت: نگاه کن ببین زخم خوب شده یا نه؟ هیزم شکن نگاه کرد و گفت: آره خدارو شکرخوبه خوبه و جایش هم نمانده.
♦️خرس گفت: ولی جای زخم زبونی که زدی هنوز جایش مانده، زخم تبر خوب شد ولی زخم زبون هنوز جاش مونده.
♦️زبان نیشدار روح را بیمار می کند. توهین و تحقیر و نفرین، مقایسه و تحقیر نسبت به دیگران به خصوص اگر با کلمات زشتی همراه شود، در ذهن می مانند و وحشت ایجاد می کنند.
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
یامهدی:
@sahebzamanchanel
🌿🌟🌿🌟
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
✍ #نکات_دعای_عهد 4
محبت جمعی به امام زمان(عج)💞
📖 در دعای عهد داریم که:
اللَّهمَّ بَلغَ مَولَانَا الاَمامَ الهادیَ المَهدِیَّ القَائِمَ بِاَمرِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ عَلَی آبَائِهِ الطَّاهِرینَ،
←عَن جَمیِعِ المُومِنیِنَو المَومِنَات...
💢 خدایا به امام زمان ابلاغ کن!
از طرف چه کسی؟
🔶 از طرف همه مؤمنین و مؤمنات «عن جمیع المؤمنینَ والمُؤمنات» و این خودش نکته بسیار مهمی است!
🌿🌻🌿🌻
یامهدی:
@sahebzamanchanel
🚨روحانی: ترامپ حیثیت امریکا را برد
🔹آنچه دیشب و امروز از امریکا دیدیم نشان داد دموکراسی امریکایی چقدر فشل و سست است.
🔹دیدیم یک آدم پوپولیست چه بلایی سر کشور خودش آورد و آبرو و حیثیت کشور خود را برد. امیدارم درس عبرت باشد برای حاکمان بعدی کاخ سفید که دو هفته بعد بر سر کار میآیند.
🔰 پ.ن: آقای روحانی باز هم که شروع به تحریف آمریکا کردید؟؟ خجالت بکشید!
آبروی آمریکا را نظام استکباری و ظالم آن برد نه ترامپ. چرا مدام بین ترامپ و بایدن القای تفاوت میکنید و میخواهید در این لجن زار متعفن تمدن غرب، جایی برای نشستن دورهمی پیدا کنید؟؟؟🤔🤔🤔
یامهدی:
@sahebzamanchanel
✨
🌿تفاوت #ایشاالله ، #انشاالله و #ان_شاءالله درڪجاست⁉️
❌ ایشاالله: یعنے خدا را بـہ خاڪ سپردیم. (نعوذبالله) (استغفرالله) .
❌ انشااللہ : یعنے ما خدا را ایجاد ڪردیم.(نعوذبالله) (استغفرالله) .
✅ ان شاءالله: یعنے اگر خداوند مقدر فرمود.(بـہ خواست خدا) .
🌐انتشار دهیم تا اشتباه نڪنیم.🌐
یامهدی:
@sahebzamanchanel
با این ســـ💖ـــتــاره ها، راه 🛣 را
مــی شود پیـــــدا کرد.
(امام خامنه ای مدظله العالی)
پنجشنبه هائی
✨💫به رنگــــ ســ🌠ــتاره ها ✨💫
✴️✴️✴️✴️✴️✴️✴️✴️✴️
بزرگواران :
هر هفته، پنجشنبه ها در همین کانال مهمان یک شهید عزیز هستید😍
💐پیشاپیش ،این مهمانــــ🤩ـــی
گـــــــــوارای وجـــــــــودتان💐
لینک ارتباط با آدمین
( ✨💫به رنگ ســ🌠ـتاره ها ✨💫) 🔻🔻🔻
ya_safinatanajat
کانال پایگاه🔻🔻
💎@sahebzamanchanel
... .....:
#ﻭﺻﻴــﺖ_ﻧﺎﻣﻪﻋﺠــﻴﺐ_ﻳﻚ_ﺷﻬـﻴﺪﺷﻴـﺮاﺯے
😳😳😭
ای دوســتان و همـرزمان عـزیز من! اگر زمانے فرا رسیـد که جنـگ به پایان رسید و من به فیض #شهــادت نایل نشــدم از شـما عزیـزان عاجـزانه این تقاضـا را دارم بدنـم را از پوشاندنے ها عریان و برهـنه کنیـد و پاهایـم را به #پاهاے_اسبـی_وحشے ببندید و در #صحرایےسـوزان بر روی خـار و خاشـاک رهـا ڪنـید و اگر ڪسی پرسیـد چـرا این ڪار را مےکـنید بگویید :
این جوانے است کم سن و سال و گنه کار که توفیق و سـعادت #شهادت را نداشته است و خداوند او را از درگاه الهے خود رهانیـده است.
حال اگر شهادت #نصیبـمان شد، آن را دو دستے می گـیرم و خدا کند که زانوهایم سست نشود و شهادت چیزی نیـست که #نصیـب هر کس بشود
🌺🌺🌷
#ﺷﻬﻴﺪﺣﺴــﺎﻡ_اﺳﻤﺎعیلےﻓﺮ
#ﺷﻬﺪاﻱﻓﺎﺭﺱ
#اﻳﺎﻡﺷﻬﺎﺩﺕ 🌹
☘🌺☘
یامهدی:
@sahebzamanchanel
دوستان سلام پنجشنبه این هفته کمی متفاوت هست با پنجشنبه های شهدائی
... .....:
#شهیدحضرت_زهرایے
🔰وارد اتاقـش ڪه شـدم، ناگهـان از خواب پرید و نشـست.
عرق از صــورت گُر گرفته اش می جوشید و خود نمایے می کرد.
گفتم: چیه داداش، خواب بد دیــدی؟
نگاهی به من کرد و گفــت: «خیلی وقتِ اینجایی؟»
گفـتم: «نه تازه آمدم، حالا بگو چے شــده؟»
گفت: «به شرطے که بین خودمون بمونه!»
نفسـش ڪه جا آمد، آهی کشید و ادامه داد: « خواهــر باورت نمی شه، یه ساعت بود که داشتم با #حضرت_زهرا(س) حـرف مـی زدم!»
گفتم: تو را خدا بهش چی گفتی؟
هر چه پیله کردم چیزی نگفت. تنها آهی کشید و گفت: «خواهـر همیشه از خدا یه خواسته بیشتـر برای خودم ندارم، اونم اینه که روز #شــهادت حضرت زهرا از این دـنیا برم!»
🔰شب شــهادت حضــرت زهرا، عملیــات کربلای ۵، با رمز یا زهرا. شب سـختی را پشـت سر گذاشـته بودند.
علیـرضا گفـته بود نگـران نباشیـد، تا فردا صبح ساعت ۱۰ کار دشمــن تمامه!
صبح #شهادت_حضـرت_زهرا(س) بود، به نماز ایســتاده بود که ترکشی به #پهلویــش را دریده و علیرضا به آرزویش رسید بود.
همان ساعت که پیـش بینی کرده بود کار دشمن تمام شد🌹
#شهید علیرضا هاشم نژاد
#شهدای_فارس
#کربلای۵
🍃🌹🍃🌹🍃
یامهدی:
@sahebzamanchanel
... .....:
😂😂طــنز جــبهه😂😂
تعداد مجروحین بالا رفته بود
فرمانده از میان گــرد و غبار انفجارها دوید طرفم و گفت :
سریع بیسیم بزن عقب و بگو یک آمبولانس بفرستند مجروحین را ببرد!🚨🚑
شاستی گوشی بیسیم را فشار دادم و بخاطر اینکه پیام لو نرود و عراقیها از خواستهمان سر در نیاورند، پشت بیسیم با کد حرف زدم
گفتم: ” حیدر حیـــدر... رشید ”
چند لحظه صدای فش فش به گوشم رسید. بعد صدای کسی آمد:
– رشید بگوشــــــم.
+ رشید جان! حاجی گفت یک دلبر قرمز بفرستید!😍😍
-هه هه دلبر قرمـــز دیگه چیه ؟🤣🤪
+ شما کی هستی؟ پس رشید کجاست؟
– رشید چهار چرخـــش رفته هوا. من در خدمتم.🧐😱
+ اخوی مگه برگه کد نداری؟✋
– برگه کد دیگه چـــیه؟ بگو ببینم چی میخوای؟🙄
دیدم عجب گرفتاری شدهام، از یکطرف باید با رمز حرف میزدم، از طرف دیگر با یک آدم ناوارد طرف شده بودم😭😭
+ رشید جان! از همانها که چــــرخ دارند!😡
– چه میگویی؟ درست حرف بزن ببینم چی میخواهی ؟🧐🤨
+ بابا از همانها که سفـــیده.
– هه هه! نکنه ترب میخوای.....🤣
+ بیمزه! بابا از همانها که رو سقفش یک چراغ قرمــــــــز داره🚨
– ای بابا! خب زودتر بگو که آمبولانس میخوای!😳😐😂😂
کارد میزدند خونم در نمیآمــــد😡😤.
هر چه بد و بیراه بود به آدم پشت بیسیم گفتـ.ـــم......😎
منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک
💐🌷💐🌷
#یلداتون_شهدایے
🌺🍃🌺🍃
نشربا ذکر صلوات بلامانع ..
یامهدی:
@sahebzamanchanel
1_600117335.mp3
6.62M
... .....:
🔊 #قطعه_صوتی | #بشنوید
🔅 میدان نبرد...
🎙 به روایت: حاج حسین یکتا
🌹🍃🌹🍃
یامهدی:
@sahebzamanchanel
... .....:
🔖 #گذرے_بر_سیره_شهید
✍ همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند. در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند. هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود. همیشه با وضو بود. به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش. آب وضویش را خشک نمیکرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.🍃
✍ گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود. احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت. پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند. شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد. اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد. هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم. خیلی صبور بود.🔅
🎙 راوے: همسر #شهید_مسلم_نصر
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
ﻣﺪاﻓﻊ ﺣﺮﻡ
🌷🌹🌷🌹
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
یامهدی:
@sahebzamanchanel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... .....:
#ﺷﺐ_ﺟﻤﻌﻪ ﺣﺮﻡ اﺭﺑﺎﺏ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﺎ ﻣﻴﺸﺪ اﻱ ﻛﺎﺵ 🏴🏴🏴
#ﺩﻟﺘﻨﮓ_ﻛﺮﺑﻼﻳﻴﻢ
#اﺯﺩﻭﺳﺖ_ﺳﻼﻡ✋
🌷🌹🌷🌹
یامهدی:
@sahebzamanchanel
😳ﻭﺻﻴﺖ ﻋﺠﻴﺐ و ﻗﺒﺮ ﺧﺎﻛﻲ ﻳﻚ ﺷﻬﻴﺪ 😳
#ﻭﺻﻴﺖﻧﺎﻣﻪ_ﺷﻬﻴﺪﻓﺨﺎﺭ✍:
قبر حقیر به یاد مظلومیت چهار امام در بقیع ﺧﺎﻛﻲ و بی نام و نشان در میان شهدا جای دهید شاید این بتواند مظلومیت شیعه را اثبات و از گناهان حقیر بکاهد..."
#شهیدصمدفخار
#شهدای_فارس
#ﺷﻬﺎﺩﺕ: ﺷﻠﻤﭽﻪ ﻛﺮﺑﻼﻱ 5
☘🌺☘🌺
@sahebzamanchanel
... .....:
🔰سید صادق از شهــدای گمنام و مخلص فارس است، شهیدے که شهید خلیل پرویزی می گفت سید صادق یک تنه، یک #جهاد بود!
آنقدر در فکر رفع نیازهای رزمندگان بود که بین نیروهای جهاد معروف شده بود ســید صــادق باب الحوائج جبهه است!
🔰 قرار بـود چند سکــوےسیمانی برای تانـڪها درســت کنیم. شــادی و شعف عجـیبے وجـودش را گرفته بود و می خندید.
ناگهان خمــپاره ای کنــار سڪو زمین نشســت و ترکشــی براے بار دوم سینه ســید صادق را شکــافت. از سکو روی زمیـــن افتاد. بلــند شد و شروع ڪرد به دویدن، تا اینکه با زانو روی زمین افتاد، دســت هایش را به سمت آسمان کشید و بلند گفت:
فزت به رب الکعــبه!
بعد هــم به زمیـــن افتــاد و به آرزوے دیــرینه اش ڪه به حق لایقــش بود رســید!
#شهید سیدمحمدصادق دشتی #شهداےفارس
🏴▫️🏴▫️🏴
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
@sahebzamanchanel
... .....:
🔖 فرازی از وصیت نامه
♥️ شهید تازه تفحص شده از کربلای خان طومان ،مجید سلمانیان:
🌷اینطور که
حواله است، بر نمی گردم.
به فضل خدا به زیارت بی بی زینب سلام الله علیها و حضرت رقیه سلام الله علیها می روم.
🌷اگر می خواهید نذری کنید فقط گناه نکنید، مثلا نذر کنید یک روز گناه نمی کنم هدیه به آقا صاحب الزمان(عج) از طرف خودم.
🌷یعنی از طرف خودتان عملی را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) انجام می دهید که یکی از مجربترین کارها برای آقا است.
🌷یا اگر می خواهید برای اموات کاری انجام دهید به نیابت از آنها برای تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) نذر کنید.
ان شاالله به حق امیرالمومنین(ع) موفق باشید، شفاعت وعده خداست و شهدا می توانند شفاعت کنند.
🌷مامان و بابا غصه نخورند چرا که شهدا «عند ربهم یرزقون» هستند و زنده اند.
🌷داریم آماده می شویم و یکی دو ساعت دیگر بعد نماز راهی هستیم.
🌷خدا به چه زیبایی حواله هایش را می دهد، خدا را شاکرم که ما را در این راه قرار داده، اوصیکم بتقویالله
🌹🌷🌹🌷
یامهدی:
@sahebzamanchanel
... .....:
#درسی_از_شهدا
#شهید_عــلمدار::
✍می گـــفت:برای بهترین #دوستان خود دعای #شهـــادت کنیــد.و در آخر دعا کنید شهید شـویم که اگر #شهـــید نــشویم باید #بمیریــم.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
یامهدی:
@sahebzamanchanel
... .....:
🔰رسیــدیم بہ ڪانال #شـناسـایے نشــده باعرض ۱.۵ وعمق ۱ مــتر پراز ســیم خـــاردار....
شروع کردیم به پریدن که کمین #دشـمن مــارا به تــیر بست.
💥چندتیــر به ســینه و شــکم محمـد، #فــرمانده مانشست. 😥
*روی کانال خوابیــد.دستش یک سمت پایش یک سمت وسینه زخمی اش روی سیم ها وفریاد زد سریع از روی من ردبشید*...
✍وصیــت شــهید:
#شــهادت اسلــحة اے است که هـــیچ دشمـــن و قدرتے نمیتواند در مقابل آن مقاومت کند. *کســی که آماده شــهادت می شــود قادر است بزرگترین قدرتها را به زانو در آورد.* امروز اسلحة شــهادت، طاغوتیان و ابرقدرتها را به زیر کشانده و همة معادلات جهــانے را برهـم زده اند".
#شهیدمحمـدقنادے
#شهداےفارس*
--🍃┅═ঊঈ🌹ঊঈ┅─🍃
#نشردهیـد
یامهدی:
@sahebzamanchanel
... .....:
نیمه شب, همه خواب بودند. صدایی شنیدم. سید باقر بود. روضه اباعبدالله می خواند.
خوابم برد.یکی دو ساعت بعد دوباره از خواب پریدم. هنوز حسین حسین می گفت و اشک می ریخت!
گفتم سید بس است, بخواب.
گفت:الان وقت خواب نیست, ما باید برای عملیات اماده شویم, بایدبا یاد حسین روحیه خودمان را بسازیم!
#شهیدسیدمحمدباقردستغیب 🌷
#شهدای_فارس
#ﺷﻬﺎﺩﺕ : کربلای 4
☘🌹☘🌹
ﻧﺸﺮ ﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎد ﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
یامهدی:
@sahebzamanchanel
... .....:
#سیره_شهــدا
🌷 شدت گرماے هوا آنقدر زياد بود كه هركسے را به شكايت واميداشت. در چنين شرايطي سید صادق از وسايل خنككننده و كولر، خودداري ميکرد.
او كه در ميدان مبارزه، با جديت و پشتكار ميجنگيد در عرصه جهاد با نفس نيز درس شهامت و ايستادگي را به خوبي اجرا ميكرد.
ميگفت: «در شرايطي كه رزمندگان، در مناطق جنوبي و كنار اروندرود به دليل گرماي طاقت فرسا و شديد هوا، راحتي و آرامش ندارند خدا هم راضي نيست كه من در ستاد باشم و در پناه هواي مطبوع و دلپذير خنك كنندهها (كولر)، در آسايش باشم.
🌷 قبل از عملیات که برای آماده کردن خاکریز ها وسنگر ها شب و روز نداشت. در هنگام عملیات در بیشتر مواقع که احساس می کرد کارش کم است تفنگ بدست همراه با سایر رزمندگان اسلام با مزدوران عراقی مشغول نبرد می شد. عملیات هم که تمام می شد ، اکیپ هائی را برای خراب کردن سنگرهای عراقی در دشت عباس و سایر نقاط بوجود می آورد. پیلت ها، الوار و سایر وسائل را به مقر جهاد می آورد تا نیروهای خودی از آنها استفاده نمایند!
حتی زمانی که به عنوان مسئول ستاد جهاد و پشتیبانی انتخاب شد، روزها به کارهای محوله می پرداخت و شب ها سوار بر لودر در حال ساحت خاکریز برای رزمندگان بود!
#شهیدسیدمحمدصادق_دشتے
#سالروزشـهادت
#شهداےفارس
🌹🌷🌹🌷
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
یامهدی:
@sahebzamanchanel
... .....:
🌼فرازی از زندگینامه خودنوشت بزرگمرد تاریخ معاصر قاسم سلیمانی:
✍با پای برهنه یا با کفشهای لاستیکی که مادرم از پیلهورهای دورهگرد با دادن مقداری کُرک یا پشم میخرید، مثل جوجه اردکی دنبال او میرفتم. در روز چند بار زمین میخوردم یا خار در پاها و دستهایم فرو میرفت. پیوسته از سرپنجههای پایم خون میچکید و مادر آرام آرام با سوزن خیاطی خارها را از پایم درمیآورد و با اُشتُرَک محل زخمها را مرهم میگذاشت.
📚صفحه 23 کتاب "از چیزی نمیترسیدم"
یامهدی:
@sahebzamanchanel