از تونل وحشت میگن ولی با تونل شهوت شدن مترو یا تونل شیشه کشیدن وتونل مطربی ورقاصی شدن مترو مشکلی ندارن ؟
#تونل_وحشت
#متروی_شهوت
- رمان امنیتی #کلنا_قاسم -
- قسمت دوم -
انگشتان دستم را روی گلوی سامان میگذارم و فشار میدهم، سپس چند قدمی به جلو برمیدارم تا کمرش به دیوار بچسبد.
در چشم بهم زدنی اسلحهام را از بند کمرم بیرون میکشم و روی شقیقهاش میگذارم و همانطور که صاف در چشمهایش نگاه میکنم، با لحنی لبریز از خشم و تهدید میگویم:
-اگه تو با این افکار پوچ و ترس کودکانه نقشههای ما رو خراب نکنی، دست هیچ بنی بشری بهمون نمیرسه... حالا هم کافیه یه بار دیگه این چرت و پرتهای توی ذهنت رو به زبون بیاری، اونوقت اول تو رو میکشم بعد اون سرهنگ رو... فهمیدی چی گفتم؟
سامان وحشت زده آب دهانش را قورت میدهد و سرش را به نشانهی تایید تکان میدهد.
اسلحهام را از روی سرش برمیدارم و سر جایش میگذارم. سپس پیراهنم را مرتب میکنم تا توی چشم نیاید. سامان کلاه کاسکتش را در دست میگیرد و بدون آن که بخواهد حرف دیگری بزند از خانه بیرون میزند تا موتور را روشن کند.
من نیز بدون معطلی نگاهی به دور و اطراف این اتاق دوازده متری میاندازم تا مبادا ردی از ما به جا مانده باشد که بعدتر دردسرساز شود. بعد از پاک کردن همه چیز نفس کوتاهی میکشم و از خانه خارج میشوم و درب آهنی این اتاق زیر پلهی لعنتی را بدون آن که بخواهم قفل بزنم، میبندم.
سامان با دیدن من موتور را روشن میکند و من نیز قبل از آن که بخواهم در تیررس دوربینهای شهری قرار بگیرم، کلاه کاسکتم را روی سرم میگذارم و شیشهی رفلکسش را پایین میکشم و روی موتور مینشینم.
سامان چندصد متری که حرکت میکند، صدایم میکند و با تردید سوال میپرسد:
-ساعت چند میرسه؟
نگاهی به ساعت مچیام میاندازم که عقربه هایش چهار و ده دقیقه ظهر را نشان میدهد و میگویم:
-اگه اتفاق خاصی نیوفته و طبق برنامهی هر روزهش عمل کنه، بیست دقیقه میرسه جلوی خونه.
سامان کمی سکوت میکند و سپس میگوید:
-خب چرا پشت چراغ قرمز همین چهارراه نزنیمش؟ جلوی خونهش زمین بازیه اونه... معلوم نیست ممکنه یهو چه اتفاقایی بیافته!
با لحنی تمسخر آمیز حرفش را تکرار میکند:
-چه اتفاقایی باید بیافته؟ پونزده روزه یارو رو زیر نظر گرفتیم که اتفاقایی نیافته دیگه... بعدش هم... اون یارو بالا دستیه اصرار داره طرف رو جلوی خونهش بزنیم، میگه میخوام ترس بیفته تو جون خانوادههاشون و حساب کار دستشون بیاد.
سامان چیزی نمیگوید. من هم ادامه نمیدهم تا بیشتر حواسم به کارم باشد. آموزشهایی که از طریق کلیپهای واتس آپی برایم فرستاده بودند هم روی همین حفظ آرامش و تمرکز تاکید فراوان داشتند و مدام اصرار میکردند که نباید قبل از عملیات اجازه دهیم فکرمان به کار دیگری باشد.
سامان پشت چراغ قرمز میایستد، قرار هم همین است. عملیات باید بدون ثبت هیچ تخلف راهنمایی و رانندگی انجام شود. هر چند ما به محل قرارگیری دوربینهای شهری این دور و اطراف آشنا هستیم و میدانیم اولین کاری که بعد از انجام عملیات نیروهای اطلاعاتی انجام میدهند چک کردن دوربینهاست؛ اما اینها دلیلی بر انجام تخلف و ایجاد حساسیت برای پلیس نیست. بعد از عملیات کافی است مطابق برنامه عمل کنیم تا بدون هیچ سر و صدایی از کشور خارج شویم.
سامان رشتهی افکارم را پاره میکند:
-میخوای دو سه دقیقه زودتر بریم جلوی خونهش؟ اگه یه وقت امروز زودتر از سرکار برگشت چی؟
با دست به شانهاش میزنم و میگویم:
-زودتر برنمیگرده، این بندهی خدا خیلی مقرراتیه و احتمال دیرتر اومدنش خیلی بیشتره... بعدش هم ما نمی تونیم تو کوچهشون چرخ بزنیم و منتظر آقا بمونیم که...
سامان معترضانه میگوید:
-یعنی چی نمیتونیم؟ تو هم فقط بلدی کار رو سخت کنی!
نگاهی به دور و اطراف میاندازم تا صدایم به گوش کسی نرسد:
-کار رو سخت کنم؟ پسر خوب کار وقتی سخت میشه که دقیقه نود بفهمیم یه تیم حفاظت پنهون ازش توی کوچه مستقره و ما راست راست داریم قدم میزنیم تا طرف برسه خونه... بعدش هم که خودت میدونی چی میشه؟!
سامان کلاج موتور را با دست لرزانش نگه میدارد و پایش را فشار میدهد تا بلافاصله بعد از سبز شدن چراغ از چهار راه بگذرد و به سمت کوچهای برود که قرار است تا چند دقیقهی دیگر عملیات را در آن انجام دهیم.
نویسنده:
#علیرضا_سکاکی
@RomanAmniyati
- پایان قسمت دوم-
❌کپی با ذکر نام نویسنده و قید آیدی کانال مجاز است❌
🔻 شاه طهماسب اول صفوی فرزند شاه اسماعیل اول (مؤسس صفویه) است. او با ۵۴ سال سلطنت، طولانیترین مدت حکومت را در بین شاهان صفوی داشت. مذهب شیعه در زمان شاه اسماعیل مذهب رسمی ایران اعلام شد ولی استقرار و گسترش آن در دوران شاه طهماسب اتفاق افتاد.
عجیبه که هیچوقت به نوشته روی ضریح بی بی معصومه سلام الله توجه نکرده بودم🤔
شما ها اسم شاه طهماسب رو روی ضریح دیده بودید؟!
با سلام و عرض تسليت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها جلسه هفتگي پيروان ولايت شنبه
سخنران جناب آقاي معلمي عضو محترم مجمع نيروهاي انقلاب
زمان شنبه ٢٥ آذرماه ساعت ١٩
مكان مسجد صاحب الزمان(عج)
از كليه خواهران و برادران خواهشمند است تنظيم برنامه نماييد و در اين جلسه شركت فرماييد.
با تشكر نباتي
سید حجت بحرالعلومی1_6514699142.mp3
زمان:
حجم:
8.21M
📝 ما منتظر منتقم فاطمه هستیم
اللّهم عجل لولیک الفرج 🧡
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور
سرعت مناسب برای قرائت روزانه
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان