۴۵
(حضرت رقیه س)
ای گل زهرای اطهر نور چشم احمدی
در خرابه ای پدر خوش آمدی خوش آمدی
ای پدر خوش آمدی۲
در خرابه آمدی از چه پدر اندر طبق
رنگ رخسارت گرفته ای پدر رنگ شفق
ای پدر خوش آمدی۲
ای صفابخش دل من گشته ام من خونجگر
بهر دیدار رقیه آمدی اما به سر
ای پدر خوش آمدی۲
با تو گویم راز دل چون محرم رازم تویی
ای گل باغ ولایت بال پروازم تویی
ای پدر خوش آمدی۲
تو نبودی نیمه شب از ناقه افتادم پدر
زجر نامرد آمد و زد بر دلم بابا شرر
ای پدر خوش آمدی۲
ای پدر جای کمک بر زخم من می زد نمک
نیمه ی شب ای پدرجان دخترت را زد کتک
ای پدر خوش آمدی۲
ای صفابخش وجودم نور عین فاطمه
خسته ام از زندگی بابا حسین فاطمه
ای پدر خوش آمدی۲
ای پدرجان دیگر از این زندگی خسته منم
کنج این ویرانسرا چون مرغ پر بسته منم
ای پدر خوش آمدی۲
ای پدر از روی عمه زینبم شرمنده ام
من خجالت می کشم از روی او تا زنده ام
ای پدر خوش آمدی۲
بین این اهل حرم این دخترت را هم بخر
ای گل زهرا نسب من را به همراهت ببر
ای پدر خوش آمدی۲
کن دعایم تا که من حاجت بگیرم ای پدر
در کنار رأس پاک تو بمیرم ای پدر
ای پدر خوش آمدی۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_خیمه_ها_میسوزدو_شمع
#سبک_برمشامم_میرسدهرلحظه(مرحوم توحیدی)
#حضرت_رقیه_سhttps://eitaa.com/sahedsaed