(ص2)
ــــــــــــــــــــ
پینوشتها:
1️⃣ شيخ محسن حويزى حائرى آلِ ابى الحَبّ (1235- 1305ق)، از خطبا و شعراى شيعه و صاحب ديوان شعرى بنام "الحائريات" است. (دائرة المعارف تشيع، زير نظر مرحوم دكتر احمد صدر حاج سيد جوادى و ديگران، تهران، انتشارات مؤسسه دائرة المعارف تشيع، 1372ش، ج1، چاپ دوم، ص137)
2️⃣ أحمد بن علي بن أحمد شوقي بك (1868- 1932م)، كاتب وشاعر مصري يعد من أعظم شعراء العربية في العصور الحديثة، يلقب بأمير الشعراء، مولده ووفاته بالقاهرة، كتب عن نفسه: «سمعت أبي يردّ أصلنا إلى الأكراد فالعرب».
3️⃣ رواج این عبارت در عالم عربی بدون انتساب آن به امام حسین(عليه السلام) است، و شروعش از دو جریدۀ عربی بود که در بالای صفحۀ اول زیر نام جریده، این عبارت را بعنوان شعارشان منتشر کردند. یکی جریدۀ مصری «الجهاد» به سردبیری محمد توفیق دیاب از دوستان صمیمی احمد شوقی که گفته میشود اصل سرودن قصیده به درخواست او بوده و از سال 1931م شروع کرد این بیت از قصیده را بعنوان شعار جریده در صفحۀ نخست و همراه با نام شاعر درج کند، و دیگری جریدۀ لبنانی «الحیاة» که تنها مصرع دوم را شعار قرار داد و در سالهای نخست با درج نام شاعر منتشر میکرد و سپس بدون آن.
اما منشأ رواجش در ایران و منشأ نسبت دادنش به امام حسین(عليه السلام)، بر اساس نتیجۀ تحقیق عنایت الله مجیدی در مقالهای بنام: پژوهشی دربارﮤ یک شعار معروف «إن الحیاة عقیدة وجهاد»، گویا از دو کتاب ذیل است:
- زندگانی حضرت خامس آل عبا ابی عبدالله الحسین(عليه السلام)، ابوالقاسم سحاب ، 1371ق، 1330ش، ص119.
- زندگانی امام حسین(عليه السلام)، زینالعابدین رهنما، 1345ش، ج1، ص182 و 378.
4️⃣ عبدالله العلايلي، متولد بيروت، 1914- 1996م، اهل تسنن و فارغ التحصیل جامعة الأزهر. اولین نشر این کتاب در سال 1939م، و گویا اولین جایی است که این بیت شعر را در مورد امام حسین(عليه السلام) بکار برده که گرچه بشکل زبان حال آورده اما بسا خوانندگان کتاب از زبان حال بودن آن غفلت کرده و آن را به امام نسبت دادهاند و بخاطر سلیس و روان بودش رواج پیدا کرده.
5️⃣ مضمون بیان و استدلال مرحوم شهید مطهری:
این جملۀ «إنّ الحیاةَ عقیدةٌ وجِهادٌ» که چهل پنجاه سال است در دهانها افتاده و به امام حسین(عليه السلام) نسبت داده میشود، نه سند دارد و نه معنایش درست است.
اینکه گفته شود ارزش و قداست زندگی انسان به اینست که یک عقیده و ایمانی داشته باشد و در راه آن منتهای کوشش و تلاشش را کند و برای آن بجنگد، با مکتب اسلام همخوانی ندارد، زیرا عقیده ممکن است باطل باشد. در اسلام حرف از مطلق عقیده و ایمان نیست بلکه حرف از «حق» است و ارزش زندگی انسان اینست که عقیدۀ حق و توحید را پیدا و به آن اقرار و در راه آن جهاد کند. همۀ مکاتب همینطور است که «عقیده و جهاد» است، اما قرآن نمیگوید «عقیده و جهاد» بلکه میگوید «عقیده و ایمان به حق، و عمل صالح». و عمل صالح یعنی جهاد و کوشش در راه حق، نه در راه هر عقیده و ایمانی. و بسا اولین جهاد انسان، جهاد با خود عقیدهاش باشد.
رک: انسان كامل، تحت عنوان "توصیهاى به جوانان"، و سخنرانی شهید مفتح در تاریخ 17 اردیبهشت 1357 در دانشکده الهیات دانشگاه تهران بمناسبت بزرگداشت هفتمین شب شهادت استاد مطهری.
▪️کیفیت شهادت حضرت عباس(علیه السلام)
در روز عاشوراء هنگامی که همۀ یاران امام به شهادت رسیده بودند و تنها حضرت عباس(علیه السلام) مانده بود تشنگی بر امام حسین(علیهالسلام) شدت گرفت، پس امام به سمت فرات حرکت کرد و حضرت عباس در جلوی ایشان حرکت نمود.
سواره نظامهای سپاه ابن سعد -لعنه الله- به ایشان حمله کردند و بین دو برادر فاصله انداختند و حضرت عباس(علیه السلام) را محاصره کردند، و یک نفرشان که از قبیلۀ بنی دارم بود راجع به امام به همراهانش فریاد زد:
ای وای بر شما! بین او و فرات قرار بگیرید و نگذارید به آب برسد!
امام حسین(علیه السلام) گفت: خدایا تشنهاش گردان!
آن مرد دارمی خشمگین شد و تیری به امام انداخت و تیر به چانه ایشان اصابت کرد.
امام حسین(علیهالسلام) تیر را درآورد و دستانش را زیر چانه گرفت و هنگامی که کف دستانش پر از خون شد آن را ریخت و سپس فرمود: خدایا! به تو شکایت میبرم از آنچه با فرزند دختر پیامبرت میکنند!
سپس امام به سوی خیمه ها برگشت در حالیکه تشنگی بسیار بر او شدت گرفته بود.
حضرت عباس(علیه السلام) در آن محاصره به تنهایی با آنان مبارزه نمود تا آنکه زخمهای بسیار برداشته و توانایی حرکت نداشت، در این وضعیت دو نفر بنامهای زید بن رقاد جَنبی و حُکیم بن طفیل سنسی پیش رفته و متولی قتل حضرت شدند.
📚 موسوعة التاريخ الإسلامي 6: 181،
مقتل سیدالشهداء(ع) (ترجمۀ فارسی بخش مربوط به امام حسين(ع) از موسوعه): 162.
از:
الإرشاد 2: 109، 110.
(1)
❔١. چرا امالبنین(علیها السلام) در کربلا نبود؟
● ایشان در آن زمان بانوی میان سالی بود؛ یعنی اگر هنگام ازدواج با امیرالمؤمنین(علیه السلام) در سال بیستم هجری حدوداً بیست ساله بوده، در هنگام واقعه کربلا که ابتدای سال ٦١ق اتفاق افتاد در حدود شصت سال داشته. و بعنوان همسر امیرالمؤمنین(علیه السلام) از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است.
از سوی دیگر، ظاهر حرکت کاروان امام حسین(علیه السلام) در همان ابتدا اینطور نبود که به قصد کربلا و شهادت باشد؛ خروج شبانۀ امام و اهل بیتش در شب بیست و نهم رجب سال ٦٠ق از مدینه به سمت مکه بود، نه کربلا. و به این قصد بود که در پناه حرم امن الهی در امان باشند بدین صورت که یزید از اینکه امام را بین دوراهیِ قتل یا بیعت مطلقه*️⃣ گذاشته بود کوتاه بیاید. که در این سفر، فرزندان امالبنین همراه امام و در رکاب ایشان بودند.
و دعوت کوفیان از امام در این مدتِ اقامتِ حدوداً چهار ماهۀ امام در مکه انجام گرفت، نه پیش از خروج امام از مدینه.
اهل کوفه که خود از خلافت یزید ناراضی بودند و نمیخواستند زیر بار بیعت او روند هنگامی که از خودداری امام از بیعت با یزید و پناه بردن ایشان به حرم مکه مطلع شدند با فرستادن نامههایی ایشان را به کوفه دعوت، و آمادگی خود جهت حمایت و دفاع از ایشان، و حتی آمادگیشان جهت اخراج حاکم کوفه را اعلام نمودند.
امام(ع) اقامتش در پناه حرم مکی را ادامه داد تا آنکه با شروع ایام حج و سرازیر شدن مسلمانان از سراسر مناطقِ دور و نزدیکِ سرزمین پهناور اسلامی به مکه و بالا رفتن احتمال پیوستن آنان به امام یا دستکم تحت تأثیر قرار گرفتنشان جهت خروج از بیعت با یزید، تهدیدها و فشارهای یزید بر امام شدیدتر شد و به جایی رسید که دستور خونریزی مطلق یعنی حتی در داخل مسجدالحرام و در جوار کعبه را صادر کرد.
با این تشدّد دستگاه خلافت، امام برای جلوگیری از شکسته شدن امنیت و احترام خانۀ خدا چارهای نداشت جز اینکه یا ذلت بیعت مطلقه را بپذیرد یا از حرم مکه خارج شود تا تهوّر و گستاخی و بیپروایی یزید و آل ابیسفیان در جنگ طلبی و خونریزی، در منطقۀ حرم انجام نگیرد و موجب شکسته شدن حرمت مکه و مسجدالحرام نشود.
لذا امام(علیه السلام) و همراهانش در روز هشتم ذی حجه، روز ترویه، از مکه خارج شدند.
و در انتخاب مقصد، از آنجا که در تمام این مدتِ اقامت امام در مکه، اهالی هیچ منطقهای جز کوفه از بیعت با یزید خودداری نکرده و ارتباطی با امام برقرار نکرده بودند بنابراین به طور طبیعی راه و مقصدی برای امام نبود مگر کوفه.
و این سفر هم ظاهرش از ابتدا معلوم نبود که به کربلا منجر میشود، بلکه هجده هزار نفر از کوفیان و اهل عراق با مسلم بن عقیل سفیر امام بیعت کرده بودند، و چهار هزار نفرشان در خانههای اطراف محل سکونت مسلم از او نگهبانی میکردند.
شاید اگر این سفر امام به عراق به فرجام میرسید و پرچم عدل علی و خلافت اولاد معصومش در کوفه برپا میشد، فرزندان امالبنین، مادر را نیز به کوفه دعوت نموده و در آنجا میزبان او میشدند. اما وضعیت به گونۀ دیگری پیش رفت و حضرت امالبنین به طبیعت حال همچنان در مدینه ماند و خبر واقعه کربلا و شهادت فرزندانش را به او رساندند.
📚 مجموعۀ مصاحبهها: ٧٢٨،
موسوعة التاريخ الإسلامي ٦ : ٦٢،٦٤، ٦٦ - ٦٨، ٨٨.
(1)
ــــــــــــــــــــ
*️⃣ این در حالیست که بیعت خلفای پیشین مقید و مشروط بود؛ مقید به کتاب خدا و سنت پیامبر. لذا در صورت تخطی و انحراف خلیفه یا کارگزارانش از کتاب خدا و راه و روش پیامبر، علی رغم جوّ خفقانی که کم و بیش شدّت و ضعف میگرفت و علی رغم عذرتراشیها و توجیهگریها اما اینجور نبود که هرگز در هیچ موردی جایی برای تخطئه و انتقاد و اعتراض علیه خلیفه و الزام او به جبران خطایش یا خطای کارگزارانش نباشد یا به نتیجه نرسد و راه اصلاح از اساس بسته باشد.
(2)
❔۲. اگر مطلع بودن ام البنین از فرجام خروج امام از مدینه که به شهادت امام و اسارت اهل بیتش میانجامد موجب همراهی ام البنین میشد پس ام سلمه که توسط خود امام از سرانجام این سفر مطلع شده بود چرا با امام نرفت؟ آیا به دلیل آیۀ ﴿وَقَرۡنَ فِی بُیُوتِكُنَّ﴾(أحزاب/٣٣)؟ و آیا این آیه شامل ام البنین نمیشد؟
● اصل خبر أم سلمه از طریق سید بن طاووس شهرت پیدا کرده و سند معتبری ندارد.
از لحاظ محتوا نیز خبر ابن طاووس با محتوای اخبار معتبر همخوانی ندارد؛ زیرا اخبار معتبر گویای اینست که خروج امام از مدینه بصورت ناگهانی و شتابان و در دل تاریکی شبِ ۲۹ ماه یعنی شب غیرمهتاب بوده، حال آنکه خبر ابن طاووس متضمن این معناست که مردم از تصمیم امام بر خروج از مدینه آگاه شده بودند.
و اگر چنین میبود که مردم مطلع میبودند عوامل حکومتی گزارش میدادند و مانع میشدند.
همچنین در آن خبر اینطور آمده که در هنگام روز أمسلمه آمده گریه کرده و امام دلداریش داده و أمسلمه میگوید «وَلدي إن ذهبتَ فلا تذهبْ إلی العراق...»: فرزندم اگر حتماً رفتنی هستی پس به عراق نرو!؛ در حالیکه در آن برهه هیچ حرفی از عراق و کربلا نبوده، و اصلاً فرستادن مأموران والیِ مدینه جهت احضار و اجبار امام بر بیعت در هنگام غروب بود و امام به مأموران فرمود: حالا باشد فردا صبح تا ببینیم چه میشود، و امام در دل همان شب به همراه فرزندان و برادران و اهل بیتش شتابان راهی مکه شد؛ یعنی بعد از این ابلاغ و احضار از طرف حاکم مدینه دیگر اصلاً امام در مدینه نماند تا أمسلمه خدمت ایشان برسد و نصیحتی کند و گفتگویی میانشان باشد.
و بالاخره با غیر معتبر بودن اصل خبر دیگر جایی برای توجیه و تأویلش نمیماند.
❔٣. اگر ام البنین یا ام سلمه همراه امام میبودند آیا مانع از وقوع خونریزی و هتک حرمت و لااقل مانع از اسارت زنان نمیشدند؟
● خیلی بعید است. بلکه احتمالاً آنها را هم خارجی حساب کرده و اسیر میکردند؛ یزیدی که حتی جوار کعبه و معلق بودن به پردۀ کعبه را حرمت نمینهد، بلکه خودِ کعبه را نیز به هدف چیره شدن بر رقبای سیاسیاش به منجنیق میبندد، گستاخیاش در حدی هست که برای زیر پا گذاشتن اعتبار و وجاهت أمسلمه نیز بیبهانه نماند.
📓 پرسش و پاسخهای شفاهی از استاد
🔹 تعداد همسران امام حسن مجتبی(علیه السلام)
❓اینکه گاهی گفته میشود امام حسن مجتبی(ع) سیصد همسر داشته تا چه اندازه درست است؟
● شبهۀ مربوط به تعداد زوجات امام حسن مجتبی(ع) یک شبهۀ قدیمی است که اضافه بر محققان شیعی حتی برخی از نویسندگان و محققان اهل سنت نیز مطالب تحقیقی و نسبتاً مفصلی در رد این شبهه و مبرا بودن امام حسن مجتبی(ع) از این افتراء نوشتهاند.
راجع به منبع این شبهه، یادم است مرحوم شهید محراب آیةالله سید اسدالله مدنی تبریزی(ره) در شبهای ماه مبارک رمضان در نجف اشرف، در مسجد شیخ انصاری منبر علمایی میرفت و هر دو شب از منبرش در ماه مبارک را به یکی از معصومین(عليهم السلام) اختصاص داده بود و در همین منبرها این شبهه را نیز مطرح و سپس بیان کرد که قدیمیترین کتابی که این عدد سیصد همسر را گفته کتاب «قُوْت القلوب»1️⃣ است.
کتاب «قوت القلوب في معاملة المحبوب، ووصف طريق المريد إلى مقام التوحيد» بمعنای مایۀ حیات قلبها در معامله با محبوب و بیان راه رسیدن مرید به مقام توحید، تألیف ابوطالب مکی متوفای ٣٨٦ق در بغداد است که چون در مکه پرورش یافته به مکی معروف شده.
این کتاب در بیان آدابِ سلوک صوفیانه و از مشهورترین و مهمترین منابع صوفیه و یکی از منابع کتاب «إحیاء علوم الدینِ» غزالی است که در موارد متعدد به آن استناد کرده است.
ابوطالب مکی در بغداد سکنی گزید و حالت عارفانه و صوفیانهای داشته و گفته میشود گرسنگی شدیدی به خود میداد و سالها خوراکش برگ و علف و ریشۀ گیاهان صحرا بود و به ریاضت و تجرّد میگذراند و ازدواج نکرد.
و قابل توجه اینکه علمای اهل سنت تصریح کردهاند که این کتاب حاوی مطالب جعلی و عقاید باطل و فاسد است. و از جمله اعتقادات وی اینکه: «هیچ چیزی برای مخلوقین پرضررتر از خالق نیست!»2️⃣.
وی مجلس وعظی در مسجد مرکزی بغداد، جامع منصور3️⃣، داشته و این مطلبِ بیپایه علیه امام را در آنجا مطرح کرده بدون آنکه سندی برای این ادعایش بیاورد و بگوید از که شنیده و اشخاصی را بعنوان واسطههای نقل این خبر از زمان امام حسن(ع) نام بیاورد، یا کتاب و منبعی را برای این خبرش ذکر کند.
و روشن است که چنین خبری هیچ اعتباری ندارد.
وانگهی اگر فرضاً امام حسن(ع) سیصد همسر داشته پس آثار این سیصد همسر چیست و کجاست!؟
به تعبیر دیگر با وجود سیصد همسر میباید بطور طبیعی امام حسن(ع) بیش از سایر امامان فرزند میداشت و سادات حسنی خیلی بیش از مثلاً سادات موسوی میبودند.
❓تعداد واقعی همسران و فرزندان امام مجتبی(ع) چقدر است؟
● مؤرخان بدون هیچ اختلافی در بیان تعداد و اسامی همسران امام حسن مجتبی(ع) هیچکدام بیش از پنج همسر نام نبردهاند، و فرزندان ایشان را نیز هیچکدام بیش از پانزده نفر نگفتهاند.
اینجا هم به همان ابهام برمیگردیم که اگر واقعاً تعداد همسران امام رقم بالایی و مثلاً سیصد زن میبود پس چرا تنها پنج تن از آنها شناخته شدهاند و بقیه هیچ نامی ندارند!؟
این ادعا، این علامت استفهام بزرگ را دارد.
❓چه انگیزهای برای جعل و نشر اینگونه مطالب دروغ وجود داشت؟
● دولت عباسیان در حدود نیمههای قرن چهارم هجری یعنی در اوج قدرتش گرفتار قیامهای متعددی به رهبری علویان بود که بیشترشان از سادات حسنی بودند. لذا عباسیان انگیزۀ توهین و تحقیر سادات حسنی را داشتند و متأسفانه از راه توهین مستقیم و غیرمستقیم به امام حسن مجتبی(ع) این خواستۀ خود را تأمین میکردند.
گاه به صراحت وگاه در لفافه به سادات حسنی میگفتند افتخارتان به جدتان حسن مجتبی است درصورتی که ایشان چنین و چنان بوده پس شما هم انگیزههای شهوانی دارید ومیخواهید به پول وامکاناتی برسید!
📓 مجموعۀ مصاحبهها: ٤٥٣- ٤٥٥.
ـــــــــــــــــــ
1️⃣ قوْت القلوب ٢: ٤٠٨: «وتزوج الحسن بن علي(رضي الله عنهما) مائتين وخمسين امرأة وقيل ثلاثمائة»
2️⃣ در منابع مربوطه مطالب این دو منبع دربارۀ وی نقل وتأیید ضمنی شده؛
- تاريخ بغداد (الخطيب البغدادي، ٤٦٣ق) ٣: ٣٠٣/ شمارۀ ١٣٩٥:
«صنّف كتاباً سمّاه "قُوْت القلوب".. ذكر فيه أشياء منكرة مستشنعة في الصفات.. وقال لي أبو طاهر محمد بن علي بن العلاف: كان.. من أهل الجبل.. وقدِم بغداد فاجتمع الناس عليه في مجلس الوعظ فخلط في كلامه. وحُفظ عنه أنه قال: «ليس على المخلوقين أضرُّ من الخالق!» فبدعه الناس وهجروه، وامتنع المكي [من الوعظ]»
- تلبيس إبليس (ابن الجوزي، ٥٩٧ق): ١٥٩:
«وصنف لهم أبو طالب المكي "قوت القلوب" فذكر فيه الأحاديث الباطلة وما لا يستند فيه إلى أصل، من صلوات الأيام والليالي وغير ذلك من الموضوع، وذكر فيه الإعتقاد الفاسد. وردّد فيه قول "قال بعض المكاشفين" وهذا كلام فارغ. وذكر فيه عن بعض الصوفية أن الله(عز وجل) يتجلى في الدنيا لأوليائه!»
3️⃣ بعد از بنای بغداد توسط ابوجعفر المنصور، خلیفۀ عباسی، اولین مسجد جامعی که در بغداد ساخته شد ونماز جمعه در آن برپا میشد مسجد کاخ منصور بود و جامع المنصور نامیده شد.
💠 ميلاد امام حسن(عليه السّلام)، نامگذارى، و برخى از آداب
دولابى در كتاب الذرية الطاهرة از ليث بن سعد نقل میكند كه: فاطمه دختر رسول الله، حسن بن على را در ماه رمضان سال سوم هجرى بدنيا آورد. و مرحوم مفيد به نقل از امام صادق(عليه السّلام) در ارشاد نقل میكند كه آن حضرت در شب نيمه ماه رمضان سال سوم هجرى بدنيا آمد.
راجع به نامگذاری حضرت، شیخ طوسى در کتابش «أمالى» با سند خود از امام رضا(عليه السّلام) از پدرانش از امام سجاد(عليه السّلام) از أسماء [دختر يزيد بن سكن انصارى]1️⃣ نقل میكند:
وقتى فاطمه به حسن(عليه السّلام) حامله شد و او را بدنیا آورد، پیامبر(صلّى الله عليه وآله) آمد و فرمود:
اى أسماء، پسرم را بياور.
من او را در حالی كه در پارچۀ زردى پيچيده شده بود به ایشان دادم، پیامبر(صلّى الله عليه وآله) پارچۀ زرد را به كنارى انداخت، و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت.
سپس به على(عليه السّلام) فرمود: نام فرزندم را چه گذاشتهاى؟
على(عليه السّلام) فرمود: هرگز در نامگذارى او از شما سبقت نمیگيرم اى پیامبر خدا.
پيامبر(صلّى الله عليه وآله) نیز فرمود: من هم از خدا در نامگذارى او پيشى نمیگيرم.
پس جبرئيل(عليه السّلام) نازل شد و فرمود: اى محمد، خداى بلند مرتبه به تو سلام میرساند و میگويد:
على نسبت به تو به منزلۀ هارون نسبت به موسى است -و البته پيامبرى بعد از تو نیست-، نام اين فرزندت را به نام فرزند هارون بگذار.
پیامبر فرمود: نام پسر هارون چه بوده؟
جبرئیل فرمود: شُبَّر.
پيامبر فرمود: زبان من عربى است!
جبرئيل فرمود: او را حسن بِنام.
و پيامبر(صلّى الله عليه وآله) نام او را حسن گذاشت.
در روز هفتم، پیامبر(صلّى الله عليه وآله) دو گوسفند فربه براى او عقیقه (قربانى) كرد و برای قابله يک ران و يک دينار فرستاد.
سپس موى سر او را تراشيد و به اندازۀ وزن موهاى سرش نقره صدقه داد، و سرش را با خَلوق2️⃣ شست و فرمود: اى أسماء، خونمالی نمودن سر نوزاد از آداب و رسوم جاهليّت است3️⃣.
📚 موسوعة التاريخ الإسلامي 2: 249 – 250،
تاريخ تحقيقى اسلام (ترجمۀ موسوعه) 3: 32 – 34.
از:
- الذرية الطاهرة: 101، 202،
- الإرشاد 2: 5،
- عيون أخبار الرضا 2: 25.
ــــــــــــــــــــ
1️⃣ أسماء دختر يزيد بن سكن انصارى، قابله و خواستگارى كننده زنان مدينه بوده است. و اینکه این «اسماء» در منابع بعنوان أسماء بنت عميس معرفی شده ناشی از خلط و اشتباه راويان بوده زیرا أسماء بنت عمیس در سال سوم هجری هنوز در حبشه بود.
2️⃣ خلوق: مادهای خوشبو که ترکیب عمدۀ آن از زعفران است و برای شستوشو و شانهزدن موی سر استفاده میشود.
3️⃣ در جاهليت به سر نوزاد خون میماليدند تا پرجرأت و جنگجو شود.
✅ بندی اجتماعی در شروط عهدنامۀ صلح امام حسن(علیه السلام)؛
مطالبه به حقوق اجتماعی فرزندان بیسرپرست شده در جنگ جمل و صفین، زیرا با روی کار آمدن معاویه معلوم نبود چه بر سر آنها میآید:
«● بر معاویه لازم است که مبلغ میلیون درهم از خراج دارابگرد (قلعۀ دارابگرد ساسانی) را بین فرزندان شهدای جنگ جمل و صفین توزیع کند.»
- جواب مکتوب معاویه همراه با قَسَمهای شدید و غلیظ بود:
«.. و عهد میکنم که هر ساله مبلغ میلیون درهم از بیت المال را به شما بپردازم و شما اختیار دارید که افرادی از طرف خودتان را به «فسا» و «دارابگرد» بفرستید تا خراج آنجا را تحویل بگیرند و در هر راهی که صلاح میدانید مصرف کنید..»
اما بعد از پایان بیعت گرفتن از مردم کوفه و اطمینان از تصاحب مسند با پردهدری تمام تصریح کرد:
«.. با شما جنگیدم تنها و تنها برای اینکه بر شما حکومت کنم! و همانا خدا آن را به من داد در حالی که شما از حکمرانی من بدتان میآید و بیزارید! ..»
و در پایان با بلندترین صدایش فریاد زد و تهدید کرد:
«.. بدانید که پناهِ الهی از هرکه نیاید و بیعت نکند مبراست(خونش هدر است)! آگاه باشید که سه روز مهلتتان دادیم! پس هرکه بیعت نکند پناهی ندارد و پیش ما ایمن نیست!»
📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٥ : ٤٦٤ - ٤٦٥ و ٤٧٠ - ٤٧١.
از:
- علل الشرائع ١: ٢٤٩، ب١٥٩، از: "كتاب الفروق بين الأباطيل والفروق" تأليف الشيباني،
- مقاتل الطالبيين: ٤٥ و ٤٧،
- تاريخ اليعقوبي ٢ : ٢١٦ - ٢١٧،
- الإرشاد ٢ : ١٤،
- أنساب الأشراف ٣ / ح ٥٤ و ٥٥.
#پاسخ_به_شبهات
#جمعه_های_انتظار
#امام_زمان عجّل اللّه فرجه
#مهدویت 3
🖍زيارت ناحيه از جانب امام زمان(عج)، به عنوان يك سند از اهل بيت(ع) است. سند اين زيارت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
✍🏼 خوب است بگوييم 3 نوع زيارت ناحيه وجود دارد. 3 قطعهي متداخل است كه با هم متناسب نيست.
اجمالاً يكي از نقاط ضعف زيارت ناحيه اين است كه خلاف مسلمات تاريخ و خلاف مسلمات اخبار معتبر مقتل است.
ضعف ديگر آن كه خود #مرحوم_مجلسي به آن توجه داشته، اين است كه قطعهي زيارتي كه به اسم ابوالحسن ضراب اصفهاني به نقل از ناحيهي مقدسه آمده است، در مقدمهي خبر آمده كه سال «خرج الينا من الناحية المقدسه»، سال 252 هجري است.
لذا مرحوم مجلسي خبر را تمام ميكند و بعد به عنوان بيان مولف ميگويد «ناحيهي مقدسه در سال 252 است، اما اين سال قبل از ولادت امام زمان(عج) است و هنوز ايشان متولد نشده بود.
امام زمان(عج) در سال 255 متولد شده است، چگونه 3 سال قبل از امام زمان(عج)، چنين زيارتي به دست ما رسيده است؟
مگر اينكه كسي بگويد زيارت ناحيهي مقدسه، ناحيهي امام زمان(عج) نيست، بلكه مثلاً ناحيهي امام حسن عسکري(ع) است و منظور از «خرج الينا من ناحية المقدسه»، امام حسن عسکري(ع) است.»
در صورتي كه اين توجيه خوبي نيست و احدي مدعي نشده است. اصلاً ناحيهي مقدسه كنايه از ناحيهي غيبت امام زمان(عج) و تقيه شديد است.
در اخبار #امام_حسن_عسکري(ع) احتياجي به اين نبود. خبر ديگري از امام حسن عسگري(ع) نداريم كه در آن از زيارت ناحيهي مقدسه تعبير كرده باشد.
به همين دليل خود مرحوم مجلسي به عنوان غواص بحار اخبار ائمهي اطهار(ع) ترجيح داده كه زيارت ناحيه مقدسه نظم مرحوم #سيد_مرتضي باشد.
خود ايشان در ايام حزن و عزاداري، زماني كه ميخواسته به ياد #امام_حسين(ع) باشد، اين زيارت را براي خود تنظيم كرده است.
اين مطلب هم در حد يك توجيه است. بالاخره قدر متيقن براي من اين است كه #زيارت_ناحيه براي ناحيه بوده، اما نه ناحيهي مقدسهي امام زمان(عج).
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#تاریخ_اهل_بیت علیهم السلام
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#فاطمیه
براساس گزارشات دقيق بايد گفت كه حمله به خانه حضرت زهرا(س) بلافاصله پس از رحلت پيامبر صورت نگرفته و اين حمله همان روز هفتادم انجام شده و در فاطميه اول حضرت محسن به شهادت رسيدند و در #دهه_دوم نيز شهادت حضرت واقع شده است.
به همين منظور آنچه امروز در ايام #ربيع به عنوان ايام #محسنيه مطرح شده هم از نظر علما و هم از نظر تاريخي نيز نميتوان آن را درست دانست.
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#تاریخ_اهل_بیت علیهم السلام
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#فاطمیه
🖍فاطميه اول چرا برپا مي شود و از نظر تاريخي چه وقايعي در اين زمان رخ داده است؟
✍🏼از نيمه جماديالاول كه در واقع زمان آخرين مراجعه و فراخوان #اميرالمؤمنين (ع) براي بيعت بوده است كه منجر به ورود قهرآميز به منزل حضرت شد.
به اين معنا كه طبعا درب خانه شكسته شده يا اگر قفل و كليدي بر در بوده به شكل غيرطبيعي باز شده نه اينكه كسي درب خانه را به روي مهاجمان باز كرده باشد، سپس افراد وارد خانه شده و حضرت را براي بيعت به مسجد بردند و جرياناتي كه در محافل و مجالس نقل ميشود
در اين اثنا واقع شده است. يك بيعت اجباري از امير المومنين (ع)گرفته شد يعني حضرت علي (ع) را با دست بسته و به حالت دوان دوان به نزد خليفه اول بردند در حالي كه خليفه در مسجد پيامبر و بر منبر #حضرت_رسول (ص) نشسته بود.
اميرالمؤمنين (ع) را پاي منبر آورده و چون حضرت از #بيعت ابا داشتند، دستان حضرت را با همان حالت دست بسته، بر دست ابوبكر كشيدند و قال و قيل راه انداختند كه بايع علي بايع علي ... علي (ع) بيعت كرد!
در حالي كه مردم ميديدند كه حضرت از روي اختيار بيعتي انجام نداده است.
فاطميه اول (نيمه #جماديالاول) در واقع ابتداي بيماري و بستري شدن حضرت زهرا (س) است كه تا ۳ #جماديالثاني يعني تقريبا ۲ هفته ادامه پيدا كرد
و مسئله سقط جنين حضرت مرضيه (س) در اوايل اين دوران اتفاق افتاد.
👈ادامه دارد 👇🏻
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#تاریخ_اهل_بیت علیهم السلام
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#فاطمیه
از جمله مسائلي كه بعد از درگذشت #پيامبر مطرح شده اين مسئله است كه:
#اميرالمؤمنين(ع)، چهل شب حضرت فاطمه كبري(س) را سوار بر درازگوشي ميكردند و بر درِ خانههاي مهاجر و انصار ميبردند.
البته از نظر طول زمان در اين مسئله اخير، قدري مبالغه شده و به نظر ميرسد چند شب بيشتر نبوده است.
👈ادامه دارد 👇🏻
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#تاریخ_اهل_بیت علیهم السلام
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#فاطمیه
يكي از شيوههاي امام صادق(ع) در جلب نظر مردم به سوي اهلبيت(ع) عصمت و طهارت، تشويق به نامگذاري به نام پيامبر و ائمه اطهار بود.
مثلاً فردي در ميان شاگرداني كه در مجلس درس امام صادق عليهالسلام حاضر ميشد، ناگهان با پرسش امام عليهالسلام مواجه شد كه نامش را چه گذاشتي؟
او فهميد كه حضرت متوجه شده كه خداوند فرزندي به او عطا كرده است.
آن مرد گفت نام او را حُميرا گذاشتم.
حضرت فرمود غَيّر إسمُها؛ يعني نامش را تغيير بده.
او رفت و مجدد برگشت.
حضرت پرسيدند نامش را چه گذاشتي؟
گفت نامش را فاطمه نهادم.
#امام_صادق عليهالسلام اشكش بر گونهشان جاري شد و سه بار به احترام نام جدشان #فاطمه (س) خم شدند.