eitaa logo
تنها ساحل آرامش
70 دنبال‌کننده
4هزار عکس
108 ویدیو
5 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم داستان ها و داستانک ها تولیدی است. لطفا مطالب تولیدی را فوروارد بفرمایید.
مشاهده در ایتا
دانلود
😨 💥 أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :إِنَّ رَأْيَكَ لاَ يَتَّسِعُ لِكُلِّ شَيْءٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمِّ . 💥 امام علی علیه السلام فرمود:فکر تو گنجایش هر چیز را ندارد، پس آن را براى آنچه مهم است، فارغ گردان. 📚 غرر الحکم و درر الکلم , جلد2 , صفحه 606 ❤ 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷هنوز یك ماه از ازدواج مرتضی زارع دولابی نگذشته بود كه عازم جبهه سوسنگرد و آبادان گردید و بعد از شركت در عملیات بیت المقدس، همراه جمعی از مسئؤلان به كمك مردم ستمدیده لبنان شتافت و مدت چهارده ماه در علمیات های ضد صهیونیستی هم پای مبارزان لبنانی ایفای نقش نمود. زمانی كه مرتضی به ایران بازگشت، فرماندهی گردان حضرت قاسم (ع) را در لشگر ۱۰ سیدالشهدا (ع) بر عهده گرفت. مرتضی همواره در آرزوی پیوستن به یاران سفركرده اش بود و پس از حماسه آفرینی در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یك؛ طولی نكشید كه او نیز به پرستوهای مهاجر رسید و در بامداد دوازدهم مردادماه سال ۱۳۶۲ش مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع)، درحالی كه عملیات غرورآفرین والفجر ۲ در منطقه حاج عمران دنبال می شد، پرچم سرخ شهادت را این بار شهید مرتضی زارع عاشقانه بر فراز قله ۲۵۱۹ برافراشته ساخت. 🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار مرتضی زارع دولابی قرائت خواهیم کرد. 🌹 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 به نیت شهید بزرگوار مرتضی زارع دولابی قرائت بفرمایید. ❤ 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
227.mp3
2.15M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است. 🌷 به نیت شهید بزرگوار مرتضی زارع دولابی قرائت بفرمایید. ❤ 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کجائید ای شهیدان خدایی🌷 بلا جویان دشت کربلایی🌷 این رو چند بار کنید. بعد جوابم رو بدهید. دوست دارید باشید و بشید؟ ❤️ اگه جوابتون مثبته یه بار دیگه شعر بالا رو با توجه زمزمه کنید. 😊 اگه واقعا میخواید شهید بشید، بدونید شهدا دنبال بلا بودن و رفاه طلبی براشون بی معنا بوده. ☺️ 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_422761654.mp3
1.24M
❔چرا باید عید طعام داد؟ 🎤 حجه الاسلام 📝 @sahel_aramesh
📄 ☺️ با چشم های براق، تصویر نوزادش را در قلبش حکاکی کرد. دیگر تحمل جدایی از نوزاد یک ماهه اش را نداشت. از لحظه تولدش، او را از دلبندش جدا کردند. هنوز نتوانسته بود در آغوشش بگیرد. ببوسد و ببوید. گاهی از پشت شیشه اتاق ایزوله به او خیره می شد و اشک های زلال و مرواریدی از چشمان سیاهش مثل جویی روی گونه سفیدش راه می افتاد. به همه التماس دعا گفته بود. می دانست فردا عید غدیر است. دوست داشت روز عید دلبندش را در آغوش بگیرد. عید غدیر را به او تبریک بگوید. صدایش بزند: علی جانم عیدت مبارک. اما نارسایی قلبی اجازه نمی داد لحظه ای او را از دستگاه و تنفس مصنوعی جدا کنند. به محض جدا شدن از دستگاه لبان کوچک علی لباس شب بر تن می کرد و رنگ سفید صورتش مثل آسمان شب کبود می شد. میان بغض و گریه، دستانش را به آسمان بلند کرد و گفت: آقا جانم، فردا روز عید غدیر است روزی که خداوند حجت را بر همه ی مردم تمام کرد. امیر مؤمنان! خدا در این روز به مؤمنان عیدی می دهد. شما هم که دست هیچ شیعه ای را خالی از در خانه ات بر نگردانده ای، به حق این روز عزیز سفارش من و طفلم را پیش خدا بکن، قلبم دیگر تحمل ندارد. دستان بی رنگ و آویزان شده کودکش نفس کشیدن را از یادش برد. تمام وجودش چشم شد تا دوباره رنگ صورتی کودکش برگردد. هق هق گریه را در گلویش نگه داشت و ذکر یاعلی یا علی بر لبانش جاری کرد. اشک بی اجازه همچو سیل بر صورتش روان شد. دستان سفید پرستار بر روی سینه کودکش بالا و پایین رفت. جان از بدنش می خواست بگریزد ولی پشت لبانش باذکر یاعلی حبسش کرد. کودکش بر روی ملحفه سفید بی حرکت شد ولی لبان مریم از حرکت نایستاد و باز یاعلی گفت. هق هق گریه از گلویش گریخت و جان را از میان لبانش به بیرون هول داد. چشم هایش بر روی بدن بی حرکت کودکش بسته شد. خودش را بالای قبری نیم متری دید. خیره ومات سفیدی کفن به خاک ها قسم می داد که از روی بدن کودکش کنار بروند. دستان سردش گرم و سرما از بدنش دور شد. سفیدی پیش چشمش به رنگ ها یی مبدل شد که یکی یکی بر روی اجسام نشستند. نمایان شدن صورت سبزه و پر از موهای سیاه احمد از پس هاله رنگ ها، مریم را به زبان آورد: احمد! نبودی و علی رفت. علی نیامده، رفت. مریم بغض کرد. لب های خشکیده احمد باز شد، ولی قیژ قیژ صدایی از پشت هیکل چهار شانه احمد، چشم های آماده بارش مریم را به سمت خود کشاند. گهواره ای همراه پرستار به تختش نزدیک شد. مریم چشم هایش را بست و فریاد زد: نمی خواهم، نمی توانم. احمد بگو ببرندش. احمد دستان مریم را گرفت و گفت:چشم هایت را باز کن، ببین که علی صحیح و سالم پیشمان برگشته . مریم همچو صاعقه زده ها بر روی تخت نشست و دستانش را به گهواره گره زد. علی با چشم های درشت سیاهش و لبانی صورتی به او لبخند زد. احمد گفت:علی را امام علی (ع) به ما بخشید. مریم با گریه و لبخند گفت: یاعلی 🖊 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 ☀️السلام علیک یا رسول الله 🌸🍃 ☀️السلام علیک یا فاطمه الزهرا🌸🍃 ☀️السلام علیک یا علی بن ابی طالب امیر المومنین🌸🍃 ☀️السلام علیک یا حسن بن علی🌸🍃 ☀️السلام علیک یا حسین بن علی 🌸🍃 ☀️السلام علیک یا علی بن الحسین 🌸🍃 ☀️السلام علیک یا محمد بن علی🌸🍃 ☀️السلام علیک یا جعفر بن محمد 🌸🍃 ☀️السلام علیک یا موسی بن جعفر 🌸🍃 ☀️السلام علیک یا علی بن موسی 🌸🍃 ☀️السلام علیک یا محمد بن علی(امام جواد) 🌸🍃 ☀️السلام علیک یا علی بن محمد(امام هادی) 🌸🍃 ☀️السلام علیک یا حسن بن علی (امام عسکری) 🌸🍃 ☀️السلام علیک یا صاحب الزمان 🌸🍃 ☀️السلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته. 🌸☘🌸☘🌸❣ 🌸🍃 ☀️« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک» (ای تغییردهندهی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.)☀️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
1_207200494.mp3
5.93M
❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧ 🎤 دعای عهد 👌چه خوب است که هر روز صبح دعای عهد بخوانیم، 🎧 یا حداقل گوش دهیم مدت قرائت این دعا ۶ دقیقه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ زیارت رسول خدا، حضرت صلی الله علیه و آله و سلم در روز 📝 @sahel_aramesh
244_148_27.mp3
1.83M
✅ زیارت مخصوص حضرت صلی الله علیه و آله و سلم در روز روزیتان 🎤 با صدای 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا