📄 #داستانک
☺️ #یاعلی
با چشم های براق، تصویر نوزادش را در قلبش حکاکی کرد. دیگر تحمل جدایی از نوزاد یک ماهه اش را نداشت. از لحظه تولدش، او را از دلبندش جدا کردند. هنوز نتوانسته بود در آغوشش بگیرد. ببوسد و ببوید.
گاهی از پشت شیشه اتاق ایزوله به او خیره می شد و اشک های زلال و مرواریدی از چشمان سیاهش مثل جویی روی گونه سفیدش راه می افتاد.
به همه التماس دعا گفته بود. می دانست فردا عید غدیر است. دوست داشت روز عید دلبندش را در آغوش بگیرد. عید غدیر را به او تبریک بگوید. صدایش بزند: علی جانم عیدت مبارک.
اما نارسایی قلبی اجازه نمی داد لحظه ای او را از دستگاه و تنفس مصنوعی جدا کنند. به محض جدا شدن از دستگاه لبان کوچک علی لباس شب بر تن می کرد و رنگ سفید صورتش مثل آسمان شب کبود می شد.
میان بغض و گریه، دستانش را به آسمان بلند کرد و گفت: آقا جانم، فردا روز عید غدیر است روزی که خداوند حجت را بر همه ی مردم تمام کرد. امیر مؤمنان! خدا در این روز به مؤمنان عیدی می دهد. شما هم که دست هیچ شیعه ای را خالی از در خانه ات بر نگردانده ای، به حق این روز عزیز سفارش من و طفلم را پیش خدا بکن، قلبم دیگر تحمل ندارد.
دستان بی رنگ و آویزان شده کودکش نفس کشیدن را از یادش برد. تمام وجودش چشم شد تا دوباره رنگ صورتی کودکش برگردد. هق هق گریه را در گلویش نگه داشت و ذکر یاعلی یا علی بر لبانش جاری کرد. اشک بی اجازه همچو سیل بر صورتش روان شد.
دستان سفید پرستار بر روی سینه کودکش بالا و پایین رفت. جان از بدنش می خواست بگریزد ولی پشت لبانش باذکر یاعلی حبسش کرد. کودکش بر روی ملحفه سفید بی حرکت شد ولی لبان مریم از حرکت نایستاد و باز یاعلی گفت. هق هق گریه از گلویش گریخت و جان را از میان لبانش به بیرون هول داد. چشم هایش بر روی بدن بی حرکت کودکش بسته شد.
خودش را بالای قبری نیم متری دید. خیره ومات سفیدی کفن به خاک ها قسم می داد که از روی بدن کودکش کنار بروند. دستان سردش گرم و سرما از بدنش دور شد. سفیدی پیش چشمش به رنگ ها یی مبدل شد که یکی یکی بر روی اجسام نشستند. نمایان شدن صورت سبزه و پر از موهای سیاه احمد از پس هاله رنگ ها، مریم را به زبان آورد: احمد! نبودی و علی رفت. علی نیامده، رفت.
مریم بغض کرد. لب های خشکیده احمد باز شد، ولی قیژ قیژ صدایی از پشت هیکل چهار شانه احمد، چشم های آماده بارش مریم را به سمت خود کشاند.
گهواره ای همراه پرستار به تختش نزدیک شد. مریم چشم هایش را بست و فریاد زد: نمی خواهم، نمی توانم. احمد بگو ببرندش.
احمد دستان مریم را گرفت و گفت:چشم هایت را باز کن، ببین که علی صحیح و سالم پیشمان برگشته .
مریم همچو صاعقه زده ها بر روی تخت نشست و دستانش را به گهواره گره زد. علی با چشم های درشت سیاهش و لبانی صورتی به او لبخند زد. احمد گفت:علی را امام علی (ع) به ما بخشید.
مریم با گریه و لبخند گفت: یاعلی
🖊 #به_قلم_صبح_طلوع
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#بارالها
#قلب ی به من #عنایت کن که #اشتیاق ش او را به تو #نزدیک کند.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
🌸🍃🌸🍃🌸
#سلام_روزانه_به_ساحت_مقدس_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
☀️السلام علیک یا رسول الله 🌸🍃
☀️السلام علیک یا فاطمه الزهرا🌸🍃
☀️السلام علیک یا علی بن ابی طالب امیر المومنین🌸🍃
☀️السلام علیک یا حسن بن علی🌸🍃
☀️السلام علیک یا حسین بن علی 🌸🍃
☀️السلام علیک یا علی بن الحسین 🌸🍃
☀️السلام علیک یا محمد بن علی🌸🍃
☀️السلام علیک یا جعفر بن محمد 🌸🍃
☀️السلام علیک یا موسی بن جعفر 🌸🍃
☀️السلام علیک یا علی بن موسی 🌸🍃
☀️السلام علیک یا محمد بن علی(امام جواد) 🌸🍃
☀️السلام علیک یا علی بن محمد(امام هادی) 🌸🍃
☀️السلام علیک یا حسن بن علی (امام عسکری) 🌸🍃
☀️السلام علیک یا صاحب الزمان 🌸🍃
☀️السلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته. 🌸☘🌸☘🌸❣
#دعای_مخصوص_حفظ_ایمان_در_آخر_الزمان🌸🍃
☀️« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک»
(ای تغییردهندهی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.)☀️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
1_207200494.mp3
5.93M
❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧
🎤 دعای عهد
👌چه خوب است که هر روز صبح دعای عهد بخوانیم،
🎧 یا حداقل گوش دهیم
مدت قرائت این دعا ۶ دقیقه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
244_148_27.mp3
1.83M
✅ زیارت مخصوص حضرت #محمد صلی الله علیه و آله و سلم در روز #شنبه روزیتان
🎤 با صدای #محسن_حسن_زاده
📝 @sahel_aramesh
✅ #برنامه_ریزی_درست
✨ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: حُسْنُ اَلتَّدْبِيرِ يُنْمِي قَلِيلَ اَلْمَالِ وَ سُوءُ اَلتَّدْبِيرِ يُفْنِي كَثِيرَهُ .
✨ امیرالمؤمنین عليه السلام فرمود:برنامه ريزى درست، دارایی اندک را افزايش مى دهد؛ و برنامه ريزى نادرست، ثروت بسيار را نابود مى كند
📚 غرر الحکم و درر الکلم , جلد۱ , صفحه۳۴۵ , حدیث 4833
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید علی یزدانی:برادران به جبهه بشتابید که امروز سنگرهای نبرد رزمندگان اسلام در جبهه تنها محل جنگ با کفار بعثی نیست بلکه محل عبادت و رازونیازهای عاشقانه آنان در دل شبهای تاریک نیز می باشد وچه زیباست به جبهه آمدن وجان خود را فدای حقیقت کردن برای یاری کردن اسلام تنها شعار کافی نیست بلکه باید جهاد نمود.
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار علی یزدانی قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار علی یزدانی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
228.mp3
2.54M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار علی یزدانی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh