#خاطرات_شهید
●بعد از ازدواجش عبدالله محافظ رئیس جمهور شد و آموزش ها و ماموریت هایش فشرده. هر چه یاد مے گرفت به من هم یاد مے داد. بار اولے ڪه اسلحه اش را آورد خانه، صدایم ڪرد ڪه بیا بشین. ریز و درشت و زیر و زبرش را مثل استادے ماهر نشانم داد، نحوه دست گرفتن، ماشه ڪشے و ...
●دفاع شخصے را هم از عبدالله یادگرفتم. به همین ها اڪتفا نڪرد. جمعه ها با چند تا از دوستانش مے رفتیم خارج از شهر و تمرین مے ڪردیم، همه فنون رزمے و حفاظت، حتے راپل و چتربازی.
●از سپاه انصار نامه زده بودند ڪه اگر نیایید درجه هایتان را بگیرید توبیخ مے شوید. یک سرے ڪارهاے قانونے داشت. نامه را دید ولے باز هم نرفت. تا اینڪه بعد از شهادتش رفتم دنبال ڪارهاے ترفیع درجه اش. با شهادتش شد ستوان دوم.
●نمے دانم عبدالله رفیقم بود یا برادر، یا رفیقے ڪه از برادر نزدیڪتر است. فقط این را مے دانم ڪه توے این دنیاے به این بزرگے هیچ ڪس براے من عبدالله نمے شود.
✍ راوے: برادرشهید
#شهید_عبدالله_باقرے 🌷
.
_ __صـــل الله علیڪ یـا اباعبـــداللہ؛♥️🌿!
☜ ⚘باولایتــ 🇮🇷 تاشهادتــ⚘ ☞
┄✦۞✦༻﷽༺✦۞✦┄
پیوستن به ڪاناݪ شُھَـــ﷽ـــد کربلایی حسن عشوری
https://eitaa.com/ashoreyhasan
#خاطرات_شهید
●هاشم دو خصوصیت بارز داشت که در کمتر کسی پیدا میشود, دلسوزی و خیرخواهی؛ اگر کسی چیزی از او میخواست تمام سعی و تلاشش را میکرد تا او را به خواستهاش برساند.
●هر کس هر کاری و مشکلی داشت وی اولین کسی بود که پیش قدم میشد. هیچ وقت خودش را دست بالا نمیگرفت اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار میشد او در صف کمک رسانی حاضر میشد.
●خیلی مرا دوست داشت متفاوت با سایر بچههایم با من رفتار میکرد همیشه دستم را می بوسید سرش را روی پاهایم میگذاشت و میگفت: بوی بهشت را استشمام میکنم.
●خیلی هم دست و دلباز بود هر کجا میرفت برای بچههای خواهر و برادرش و دوستان و همسایهگان هدیه میآورد و از این کارش لذت میبرد.
هاشم عشق به حضرت زینب (س) را به عشق دوقلوی شش ماههاش ترجیح داد
✍روایتی از مادر
#شهید_هاشم_دهقانی_نیا🌷
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
ڪانٰالشَھٖید کربلایی حسن عشوری را با لینک های زیر دنبال کنید
☜ ⚘باولایتــ 🇮🇷 تاشهادتــ⚘ ☞
┄✦۞✦༻﷽༺✦۞✦┄
پیوستن به ڪاناݪ شُھَـــ﷽ـــد کربلایی حسن عشوری
https://eitaa.com/joinchat/904593603C6c3f0ad237
https://eitaa.com/h_ashoore313
•به کانال های شهدا بپیوندید👆🏻
🌹🌹
#خاطرات_شهید
🔸آخر شب خوردنی های مختلف میآوردیم و تا نیمههای شب فیلم و سریال و... نگاه می کردیم
🔹همان زمانها هم با خودم میگفتم چقدر به من خوش میگذرد، و چقدر زندگی خوبی دارم واقعا هم همینطور بود.
🔸من با داشتن امین خوشبخت ترین زن دنـیـا بودم، بعدها هرکس زندگی خصوصی مارا می دید، برایش سخت بود باور کند. مردی با این همه سرسختی و غـرور چنین خصوصیـاتی داشته باشد
🔹موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را تحمیل کنم. یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم خودش با محبت مرا در به اسـارت خودش درآورده بـود
واقعا سیاست داشت
در مهربانیـش..
#شهید_امین_کریمی🌷
ڪانٰالشَھٖید کربلایی حسن عشوری را با لینک های زیر دنبال کنید
☜ ⚘باولایتــ 🇮🇷 تاشهادتــ⚘ ☞
┄✦۞✦༻﷽༺✦۞✦┄
پیوستن به ڪاناݪ شُھَـــ﷽ـــد کربلایی حسن عشوری
https://eitaa.com/joinchat/904593603C6c3f0ad237
https://eitaa.com/h_ashoore313
•به کانال های شهدا بپیوندید👆🏻
🌹🌹