sahife2.pdf
3.1M
#صحیفه_خوانی_30_روزه
#روز_9
از صفحه 109 تا صفحه 122
👈 مقید باشیم به توفیق الهی و با استمداد از آقا امام سجاد علیه السلام
روزانه صفحات تعیین شده را ، ولو فقط ترجمه اش را ، با هم قرائت کنیم
📲کانال انس با #صحیفه_سجادیه
@SAHIFE2
9.mp3
3.7M
🔈 شرح دعای #روز_9 ماه #رمضان
👤مرحوم آیت الله #مجتهدی ره
#دعا_روزهای_رمضان
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👤 آیت الله #قرهی :
✳️ هنگامي كه ماه #رمضان مي خواهيد #افطار كنيد، بعد از خواندن دعاهاي وارد شده چند كار انجام دهيد تا روزه شما را #امام_زمان (عج) امضا كند.هنگام افطار يك فاتحه براي مادر امام زمان(عج)، حضرت نرجس خاتون بخوانيد و بعد يك سلام به آقا بدهيد و بگوييد آقا جان! اجازه ميدهيد افطار كنم و سپس سلامي به امام حسين(ع) بدهيد.
امام زمان(عج) اين كار را خيلي دوست دارد، چون در آن زمان تشنه هستيد و بسياري از روزه داران اين قدر تشنه هستند كه يادشان ميرود دعا بخوانند اما حضرت حجت(عج) خيلي دوست دارند كه بينند كسي دعاهايش را خوانده، براي مادرشان فاتحه خوانده، سلام هم به ايشان داده و اجازه افطار هم گرفته، اما حالا كه ميخواهد آب بخورد و رفع عطش كند، اول ميگويد «السلام عليك يا أباعبداللّه».
🔸 رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد
در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد
یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت
وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد
میخواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم #سحر نکرد
جانا کدام سنگدل بیکفایت است
کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد
کلک زبان بریده #حافظ در انجمن
با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_139 #امام_زمان علیه السلام
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
👤 آیت الله #قرهی : ✳️ هنگامي كه ماه #رمضان مي خواهيد #افطار كنيد، بعد از خواندن دعاهاي وارد شده چن
✳️ روی خود رابه خاک راهِ معشوق گذاشتم به این امیدکه شایدپای مبارکش رابر رخسارمن بگذارد ازاوانتظارعنایت فراوان داشتم امّااو راه خودراعوض کرد تاازمسیری دیگربگذرد.
افسوس که سیلاب اشک مانتوانست دردل ِسفت وسخت محبوب اثرکند وآثار بدبینی وقهروکینه را بزداید انتظارمن بیهوده بود…آری قطره های باران چگونه می تواند درسنگ خارا که سفت وسخت است اثرکند دل معشوق درسختی کمتر ازسنگ خارانیست.
خدایا آن جوان رشید وشجاع را درپناهِ خویش محفوظ فرما آن جوانی که ازآه دل عاشقان خویش بیم وهراسی به دل راه نمی دهد.
درحالی که مرغ وماهی نیز ازفریاد وافغان من نتوانستند بخوابند آن محبوب زیباچشم بی ملاحظه راببین که اصلاً از خواب بیدارنشد.
من قصدداشتم که همانند شمع پیش پای معشوق جان خودراتقدیم کنم افسوس که اومثل نسیمی به سمت ما نوزید تا جان ناقابل رابه پای مبارکش نثارکنم.
جانا کدام سنگدلِ بیکفایت است
کوپیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد
ای معشوق، آخرکدام بی شفقتِ درشت خوی بی لیاقت است که درمقابل شمشیر توجان خویش را مشتاقانه سپرنمی کند؟
زیرشمشیرغمت رقص کنان باید رفت
هرکه شدکُشته ی تونیک سرانجام افتاد
ای محبوب، قلم حافظ تراش خورده ونوک زبانش قطع گردیده است اطمینان داشته باش که تازمانی که سرازتنش جدا نشود درهیچ محفلی رازتو راهرگزفاش نخواهد کرد.
#حافظ_غزل_139
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👈 #خلیفه_و_اعرابی 8
❇️ ماجرای مرد و زن را مخلصی
باز میجوید درون مخلصی
ماجرای مرد و زن افتاد نقل
آن مثال نفس خود میدان و عقل
این زن و مردی که نفسست و خرد
نیک بایستست بهر نیک و بد
وین دو بایسته درین خاکیسرا
روز و شب در جنگ و اندر ماجرا
زن همیخواهد حویج خانگاه
یعنی آب رو و نان و خوان و جاه
نفس همچون زن پی چارهگری
گاه خاکی گاه جوید سروری
عقل خود زین فکرها آگاه نیست
در دماغش جز غم الله نیست
گرچه سر قصه این دانهست و دام
صورت قصه شنو اکنون تمام
گر بیان معنوی کافی شدی
خلق عالم عاطل و باطل بدی
گر محبت فکرت و معنیستی
صورت روزه و نمازت نیستی
هدیههای دوستان با همدگر
نیست اندر دوستی الا صور
تا گواهی داده باشد هدیهها
بر محبتهای مضمر در خفا
زانک احسانهای ظاهر شاهدند
بر محبتهای سر ای ارجمند
شاهدت گه راست باشد گه دروغ
مست گاهی از می و گاهی ز دوغ
دوغ خورده مستیی پیدا کند
های هوی و سرگرانیها کند
آن مرایی در صیام و در صلاست
تا گمان آید که او مست ولاست
حاصل افعال برونی دیگرست
تا نشان باشد بر آنچ مضمرست
یا رب این تمییز ده ما را بخواست
تا شناسیم آن نشان کژ ز راست
حس را تمییز دانی چون شود
آنک حس ینظر بنور الله بود
ور اثر نبود سبب هم مظهرست
همچو خویشی کز محبت مخبرست
نبود آنک نور حقش شد امام
مر اثر را یا سببها را غلام
یا محبت در درون شعله زند
زفت گردد وز اثر فارغ کند
حاجتش نبود پی اعلام مهر
چون محبت نور خود زد بر سپهر
هست تفصیلات تا گردد تمام
این سخن لیکن بجو تو والسلام
گرچه شد معنی درین صورت پدید
صورت از معنی قریبست و بعید
در دلالت همچو آبند و درخت
چون بماهیت روی دورند سخت
ترک ماهیات و خاصیات گو
شرح کن احوال آن دو ماهرو
#مثنوی_معنوی_126
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👈 #خلیفه_و_اعرابی 8
شرح قسمت اول
✳️(ای سالک طریق به داستان مرد عرب و همسرش بازمیگردیم. خلاصه داستان آن بود که مرد عرب بادیهنشین با هسمر خود درخصوص فضیلت قناعت گفتگو میکرد و همسر آن فضیلت را انکار مینمود.
سپس کار به مشاجره و منازعه کشید. مرد تهدید کرد که خانه و زندگی را ترک میکنم و تو را در خانه تنها میگذارم. همسر شروع به گریه و زاری کرد و گریهها اثر خود را به جای گذارد و مرد تسلیم خواسته همسر گردید و گفت قناعت را کنار میگذارم و در کسب مال خواهم کوشید، امّا نیک بنگر که داستان فعلاً در شش یا هفت سطر خلاصه میشود، ولی مطابق مثنوی حدود 360 بیت را شامل میشود و داستان هنوز هم ادامه دارد.
ماجرای آن مرد عرب بادیه نشین و همسرش بطور خلاصه اینست که میخواهیم بگوئیم که غرض ما از بیان داستان بیان تفاوتهای نفس و عقل است تا بتوانیم درک کنیم عقل چه میگوید، نفس چه میگوید.
زن داستان ما نقش نفس را ایفاء میکند و مرد عرب سمبل عقل است تا تفاوت میان آن دو را دریابی. در این دنیای خاکی نفس و عقل شب و روز مشغول مبارزه بایکدیگرند.
زن در تلاش استکه حوائج و نیازهای روزمرّۀ زندگی نظیر آب و نان و غذای بدن و همچنین جاه و مال و منال را تهیه کند و تدبیر امور میکند. به هر دری میزند که نیازها را برآورده نماید چه از طریق خاکی شدن و التماس کردن به این و آن و یا از طریق برتری جوئی و سروری پیداکردن باشد. امّا مرد که سمبل آن دراین داستان عقل است کاری به این کارها ندارد و فکر و ذکرش فقط و فقط در خداجوئی خلاصه شده است. زن غم خانه و زندگی دارد ، مرد غم آخرت میخورد. الغرض سِرّ قصۀ ما دانه و دام استکه به صورت داستان درآمده است ، ولذا بقیه داستان را بیان میکنیم. علیایحال اگر معنویتی حاکم بر جهان شود هیچگونه جنگ و نزاعی نباشد و عالم عاطل و باطل میگردد.
👈ادامه دارد ....
شرح #مثنوی_معنوی_126
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2