در اسلام، شكر كسى كه واسطه ى وصول نعمت به ما باشد بسيار مهم شناخته شده و در كنار شكر خداوند كه صاحب نعمت است بايد واسطه ى وصول نعمت را نيز شكر نمود و حق خدمت او را بجا آورد
قال على بن موسى الرضا عليهماالسلام : من لم يشكر المنعم من المخلوقين لم يشكر الله عز و جل.
حضرت على بن موسى الرضا عليهماالسلام فرموده: كسى كه شكر نعمت مخلوق خدا را ادا نكند شكر خداوند خالق را ادا ننموده و بجا نياورده است.
نعمت حيات و قوايى كه براى ادامه آن لازم است بزرگترين نعمت خداوند براى ماست و بايد شكر اين نعمت بزرگ را بجا آوريم.
ولى مىدانيم كه اين نعمت گرانقدر به وسيله ى #پدر و #مادر به ما اعطا شده است و اگر آن دو نمىبودند ما به وجود نمىآمديم.
بنابراين طبق دستور اسلام، وظيفه داريم در نعمت زندگى، خداوند را شكرگزار باشيم و همچنين پدر و مادر را كه مجراى اين فيض بزرگ بودهاند شكر نمائيم.
خداوند در قرآن شريف به انسان توصيه نموده است:
ان اشكرلى و لوالديك.
مرا و پدر و مادرت را شكرگزار باش.
علم نيز فيضى است از طرف بارى تعالى و بايد او را در اعطاى اين نعمت، سپاسگزار باشيم
ولى مىدانيم كه مجراى فيض علم، #معلم است،
اوست كه در مدارج مختلف علمى دست محصل را مىگيرد و قدم به قدم به پيش رويش موفق مىدارد.
بنابراين تمام افراد تحصيل كرده بايد آموزگاران، دبيران، مدرسين و استادان خود را در هر مرتبه و مقامى كه باشند شكر نمايند:
على عليهالسلام فرموده: مهمانت را احترام كن اگر چه او از نظر شخصيت اجتماعى ارزش بزرگ ندارد و همچنين به احترام پدر و معلمت قيام كن و برپا خيز اگر چه فرمانرواى جامعه باشى.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بندهاى را در قيامت به پيشگاه الهى مىآورند و خداوند دربارهى او فرمان عذاب مىدهد. عرض مىكند بار الها! دربارهام امر به دوزخ فرمودى با آنكه من در دنيا مسلمان و قارى قرآن بودم. خداوند مىفرمايد: بندهى من! نعمتهايى را به تو دادم و شكر آنها را بجاى نياوردى. عرض مىكند: بار الها! فلان نعمت را دادى تو را شكر كردم، فلان نعمت را دادى تو را شكر نمودم، يك به يك نعمتها را مىشمرد و از شكرها نام مىبرد. خداوند مىفرمايد: بندهى من! راست مىگويى، جز آنكه كسى را كه من به دست او نعمت خود را به تو رساندم شكر نكردى، و من با خود عهد نمودهام شكر نعمتهايى را كه به بندهاى دادهام نپذيرم تا شكر كند كسى را كه نعمت من توسط او به وى رسيده است.
شكر واسطه ى نعمت علاوه بر اينكه اطاعت از خالق و حقشناسى از مخلوق است، داراى اثر روانى است و شكرگزار، خود از آن اثر منتفع مىگردد.
على (ع) فرموده: آن كس كه به تو نعمت مىدهد و شكرش را ادا مىكنى اگر قلبا از تو راضى باشد، شكرت بر خشنودى و وفايش مىافزايد و اگر بر تو خشمگين باشد، شكر تو موجب صلاح ضمير و عطوفتش مىگردد.
امام سجاد (ع) در در پيشگاه خداوند عرض مىكند:
و ان اشكر الحسنه،
بار الها! موفقم بدار كه خوبى را شكر نمايم.
امام (ع) به گونه اى سخن گفته كه شامل تمام نعمتها مىشود،
خواه نعمتهايى كه آفريدگار بدون واسطه به او اعطا فرموده
و خواه نعمتهايى كه با واسطه ى دست بشر به وى رسيده است.
خلاصه، شكر نعمت به معناى وسيع خود از وظايف قطعى افراد متنعم است
و به صريح قرآن شريف شكر نعمت موجب افزايش آن مىگردد و كفران نعمت، عذاب شديد الهى را در پى دارد.
شكرگزارى در زمينه ى اعطاى نعمت، بجا و صحيح است،
اما اگر كسى بدون دريافت نعمت زبان به شكرت بگشايد مىتوانى عمل او را نوعى اعلام خطر تلقى كنى،
زيرا كسى كه روزى بىحساب تو را شكر مىكند ممكن است روزى بىحساب به ذم و بدگوييت زبان بگشايد
و اين مطلب را حضرت على (ع) در عبارت كوتاهى خاطرنشان فرموده است:
من شكر على غير احسان ذم على غير اساءه.
كسى كه بدون احسان تو را شكر مىگويد، بدون بدى نيز تو را مذمت مىكند.
امام سجاد (ع) در ادامه به پيشگاه خداوند عرض مىكند:
و اغضى عن السيئه:
بار الها! به من توفيق عنايت فرما كه از بديها چشم پوشى نمايم.
يكى از برنامههاى انسان سازى در مكتب آسمانى پيغمبران اين بود كه به پيروان خود درس حسننظر مىدادند، به آنان مىگفتند: جهان و جهانيان را از ديدگاه خوشبينى بنگريد و از #عيب جويى و سوءنظر اجتناب نماييد .
حضرت عيسى بن مريم در رهگذر با حواريون از كنار سگ مرده اى عبور كردند. حواريون از تعفن و بوى بد آن لاشه سخن گفتند، اما حضرت عيسى (ع) فرمود: چقدر دندانهايش سفيد است.
از جملهى صفات حضرت بارى تعالى آشكار نمودن خوبيها و پوشاندن بديها است:
يا من اظهر الجميل و ستر القبيح:
اگر انسانى بتواند اين دو صفت بزرگ را تمرين كند و خويشتن را به آن دو متخلق سازد، او به كامل مطلق يعنى ذات اقدس الهى تشبه يافته است و اميرالمومنين (ع) از اين مزيت و كمال، برخوردار بود:
على (ع) فرمود: اگر مومنى را در حال گناه مشاهده كنم او را با لباس خود مىپوشانم، يا آنكه فرموده است با لباس خودش مىپوشانم.
اولياى گرامى اسلام درباره ى حسنات يا كارهاى خوب و همچنين دربارهى سيئات يا كارهاى بد از ابعاد مختلف سخن گفته و در هر بعدى وظيفه ى اسلامى و انسانى پيروان خود را بيان نموده است.
در جايى كه ديگرى به شما نيكى كند وظيفه ى شما شكرگزارى اوست و اين همان جمله ى اول دعاى امام سجاد (ع) است: و ان اشكر الحسنه.
در جايى كه ديگرى به شما بد كند وظيفه ى كرامت خلق شما چشمپوشى و ناديده گرفتن بدى اوست و اين دستور، همان جمله ى دوم دعاى امام سجاد (ع) است: و ان اغضى عن السيئه.
در جايى كه شما موفق شديد به دگرى احسان نماييد، خداوند را بر اين موفقيت حمد كنيد و شكر او را در كار نيكى كه انجام دادهايد بجاى آوريد.
در جايى كه شما دچار لغزش گرديديد و نسبت به دگرى بد كرديد، استغفار كنيد و از پيشگاه خداوند طلب آمرزش نماييد،
امام صادق (ع): در جايى كه از دگرى به شما نعمتى رسيده آن را همواره به خاطر داشته باشيد و از ياد نبريد، جايى كه شما به دگرى خدمت نمودهايد و به وى نعمتى دادهايد آن را فراموش كنيد مبادا موقعى بر سرش منت بگذاريد و اجر خود را در پيشگاه پروردگار عالم از ميان ببريد
اميرالمومنين (ع): در جايى كه شما به دگرى احسان مىكنيد و او را از عطاى خويش برخوردار مىسازيد، بكوشيد در كيفيت احسان، نكاتى را كه حضرت صادق (ع) ضمن حديثى تذكر داده است رعايت كنيد و بدين وسيله عمل نيك خود را در پيشگاه حضرت بارىتعالى گرانقدر نماييد.
امام صادق (ع) فرموده: صلاح و شايستگى عمل معروف را وابسته به سه چيز مىبينم: كوچك شمردن، پنهان داشتن، و تعجيل در انجام آن. چه وقتى عطاى خود را كوچك شمردى آن را در نظر گيرندهى عطا بزرگ نمودهاى، وقتى خدمت خود را پنهان داشتى نعمت را تتميم و تكميل كردهاى، و چون در انجام خدمت عجله نمايى آن را بر گيرندهى نعمت گوارا ساختهاى.
شكر حسنات
و چشم پوشى از سيئات
داراى فوايد روانى و آثار عملى است ، شكر نعمت مايه ى تشويق منعم است، در وى اثر روحى مىگذارد و او را با علاقه و رغبت بيشترى به خدمات اجتماعى وا مىدارد،
به علاوه، دگران را نيز به راه نيكوكارى سوق مىدهد و بر تعداد خدمتگزاران مىافزايد و در نتيجه، جامعه از تعاون و رفاه بيشترى برخوردار مىگردد.
بر عكس، بى تفاوتى در مقابل احسان و خوددارى از شكر منعم مايه ى دلسردى و ياس مىشود و خدمتگزاران را در ادامهى خدمت بىرغبت مىنمايد.
اثر مفيد تشويق منحصر در شكر منعم و خدمتگزارى اهل احسان نيست، بلكه تشويق مىتواند محصل خردسال و جوان را در رشته ى درس خواندن، كارمند دولت را در وظايف ادارى و نيروهاى مسلح را در دفاع از كشور، بيش از پيش دلگرم نمايد و آنان را با جديت زيادترى در ادامهى كار وادار سازد.
حضرت اميرالمومنين (ع) ضمن عهدنامه ى خود تشويق نظاميان خدمتگزار و نام بردن از خدمات آنان را اكيدا به مالك اشتر، والى مصر، توصيه فرموده:
و واصل فى حسن الثناء عليهم و تعديد ما ابلى ذو و البلاء منهم، فان كثره الذكر لحسن افعالهم تهز الشجاع و تحرض الناكل.
همواره از نظاميان خدمتگزار به نيكى ياد كن و كارهاى بزرگى را كه انجام دادهاند به شمار آور، چه زياد نام بردن از كارهاى نيك آنان افراد شجاع را تحريك مىكند و اشخاص سست را ترغيب مىنمايد و به تحرك و فعاليت وادار مىسازد.
گكفران نعمت :
امام صادق (ع) فرموده : خدا لعنت كند كسى را كه قطع راه معروف مىنمايد و مانع احسان نيكوكار مىگردد، او مردى است حقناشناس، به وى احسان مىشود، نعمت منعم را كفران مىنمايد و بر اثر اين عمل ناروا راه خير را سد مىكند و مانع آن مىگردد كه نيكوكار در مورد شخص دگرى قدم بردارد و كار معروفى را دربارهى او انجام دهد.
چشمپوشى از سيئه مانند شكر حسنه داراى اثر مفيد روانى و اجتماعى است،
شكر حسنه، اهل معروف را در راه خير تشويق مىكند و كسانى را كه اهل معروف نيستند به اين راه سوق مىدهد.
چشمپوشى از سيئه نيز مىتواند زمينه ى كرامت خلق شود و آدمى به سجيه ى عفو و اغماض گرايش يابد و اگر چشمپوشى نشود چه بسا پيگيرى از يك سيئه منشاء سيئات بسيار گردد، مايه ى مشاجره و اختلاف شود، و ممكن است در مواقعى كار مشاجره به مفاسد ندامت بار و غير قابل جبران منتهى گردد.
امام سجاد (ع) در جملهى اول دعاى در پيشگاه خداوند عرض مىكند:
و ان اشكر الحسنه:
بار الها! موفقم بدار كه نيكى را شكرگزار باشم.
انفاق مالى اگر بجا و نيكو باشد سزاوار شكر است و بايد از عمل منعم قدردانى نمود،
اما اگر انفاق، نابجا و در غير مورد باشد، نه تنها شايسته ى شكر نيست بلكه ممكن است در پارهاى از موارد بر اثر اسراف و تضييع مال شايان توبيخ باشد.
گاه شخص شهرت طلب و خودخواه مجلس ضيافتى تشكيل مىدهد و از جمعى دعوت مىكند، هدفش از اين دعوت، پذيرايى دوستانه و ضيافت برادرانه نيست بلكه مىخواهد خود را نشان بدهد و خويشتن را بلندآوازه نمايد. از اينرو در تهيه ى غذا و كيفيت و كميت آن افراط مىكند و به اسراف و زيادهروى دست مىزند و چون طعام تهيه شده چندين برابر نياز مهمانان بوده، پس از پذيرايى قسمت اعظم غذا در سفره باقى مىماند و بدبختانه بيشتر غذاى باقيمانده در ظروف زباله ريخته مىشود و تبذير و اسراف نعمت به ميان مىآيد. اين قبيل انفاقها را شرع مقدس، احسان نمىداند و انفاقكننده استحقاق شكر ندارد.
قسمتى از روايت حضرت مولىالموحدين، اميرالمومنين، على عليهالسلام در خصوص امر مال و چگونگى صرف نمودن آن :
كسى از شما كه داراى مال و ثروت است بپرهيزد از فساد، چه آنكه اعطاى مال در غير مورد تبذير است و اسراف و اين عمل ناروا ياد صاحبش را بين مردم زياد مىكند و نامش را بالا مىبرد، ولى نزد بارىتعالى او را پست مىكند و موجب انحطاطش مىگردد و هيچ انسانى مال خود را در غير حق و در مورد افراد نااهل صرف نمىكند، مگر آنكه خداوند او را از شكرگزارى دريافتكنندگان مال محروم مىسازد و علاقه و مودت اينان به غير اعطاكنندهى مال معطوف مىگردد و اگر كسانى از دريافتكنندگان به جاى مانده باشند و زبان به شكر و خيرخواهى صاحب مال بگشايند، هدفشان چاپلوسى و دروغگويى است و هيچ فرد متمكن، مال خود را در غير حق و براى نااهل صرف ننموده مگر آنكه نصيبش از آن پرداخت نابجا و بىمورد، ستايش فرومايگان و مدح اشرار بوده، آن هم نه هميشه و به طور دائم بلكه تا وقتى كه نعمت منعم را دريافت مىكنند و از فضل و عنايت او برخوردارند.
سپس على (ع) به دوستان خود فرمود: هر يك از شما كه داراى مال است آن را در راه صله ى رحم يا مهمانى نيكو و پسنديده صرف نمايد يا آنكه مال خود را در راه نجات و رهايى كسانى كه در رنج و تعباند يا آنكه اسير يا ابن السبيلاند به كار گيرد و موجبات آزادى و رفع گرفتارى آنان را فراهم آورد كه دست يافتن به اين خصال حميده، مايهى كرامت و بزرگوارى دنيا و موجب شرف و فضيلت در عالم آخرت است.
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_399
#حق #پدر و #فرزند
وَ قَالَ (عليه السلام ) :
إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّاً، وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّاً؛
فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إِلَّا فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ؛
وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ.
حضرت علی که درود خدا بر او، فرمود:
همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّى است.
#حق_پدر بر فرزند اين است كه فرزند در همه چيز جز نافرمانى خدا، از پدر اطاعت كند،
و #حق_فرزند بر پدر آن كه نام نيكو بر فرزند نهد، خوب تربيتش كند، و او را قرآن بياموزد.
👈 شرح اینجا
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #آل_عمران
#آل_عمران_14
زُيِّنَ لِّلنَّاسِ حُبُّ الْشَّهَوَتِ مِنَ الْنِّسَآءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الْذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَمِ وَالْحَرْثِ ذَ لِكَ مَتَعُ الْحَيَو ةِ الْدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَابِ
عشق وعلاقه به زنان وفرزندان پسر واموال زیاد از طلا ونقره واسبان ممتاز وچهارپایان و كشتزارها كه همه از شهوات و خواستههاى نفسانى است، در نظر مردم جلوه یافته است، (در حالى كه) اینها بهرهاى گذرا از زندگانى دنیاست و سرانجام نیكو تنها نزد خداوند است.
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام #سختی :
«2» وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ
وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ
وسايل زندگى و اسباب حيات ، به لطفت فراهم آيد،
و فرمان و حكم به نيرويت جريان يابد.
#جریان_اسباب_بلطف_خدا
دعای #هفتم
#دعا_هفتم_2
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هفتم_2
#جریان_اسباب_بلطف_خدا
#جنگ_بدر 7
✳️ صبح روز بعد به مسلمين كه در جستجوى كاروان ابوسفيان بودند خبر رسيد كه ابوسفيان مال التجاره را به منزل رسانيد و اينك بايد با لشگر قريش كه در فاصله مختصرى قرار دارد روبهرو شوند و در نتيجه آرزويى كه مسلمين به اميد رسيدن به آن خرسندى مىكردند مبدّل به يأس گرديد و جماعتى از ايشان به رسول الهى اصرار مىورزيدند كه به مدينه بازگردد و با لشگر قريش مصاف ندهد و در جنگ وارد نشود.
خداى متعال درباره ايشان مىفرمايد:
وَ إذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إحْدَى الطّائِفَتَيْنِ أنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ» «انفال 7»
و [ياد كنيد] هنگامى را كه خدا پيروزى بر يكى ازدو گروه [سپاه دشمن يا كاروان تجارتى قريش] را به شما وعده داد، و شما دوست داشتيد بر كاروان تجارتى قريش دست يابيد، ولى خدا مىخواست پيروزى در ميدان جنگ را با فرمان نافذى [كه داير بر پيروزى مؤمنان و شكست دشمنان جارى ساخته بود] تحقّق دهد و ريشه كافران را قطع كند.
پس از مختصرى مسلمانان يكدل و يك جهت بر آن شدند كه با لشگر قريش مصاف دهند، به همين جهت خود را زودتر به آب بدر رسانيده و چاه را تصرف كردند. خداى تعالى بارانى فرستاد تا بيابان شنزار و لغزنده جهت آنان محكم و استوار گردد و قسمت لشگر گاه قريش كه زمينى خاكى بود گِل و لغزنده شود و بالأخره لشگر اسلام توانست خود را قبل از قريش به محلّ مناسب يعنى كنار اولين چاه در قسمت پايين بدر برساند.
آنگاه خود را آماده قتال كرده به مشورت پرداختند. در حالى كه گفتگو مىكردند سعد بن معاذ پيش آمد، عرض كرد: اى پيامبر خدا! اجازه مىدهى سايبانى جهت شما بر پا كنيم تا شما در آن جا قرار گيريد و مركبهاى شما را در كنار آن آماده نگهداشته و خود با دشمن مصاف دهيم؟ اگر پيروز شديم كه هيچ و اگر خداى نخواسته كشته گشتيم تو بر مركب سوار شده به پيروانت در مدينه ملحق شوى، چه آن مسلمانان كه در مدينه ماندهاند كمتر از ما به تو معتقد و علاقمند نيستند و اگر احتمال مىدادند كار تو سرانجام به جنگ منتهى مىشود هرگز تخلّف نمىكردند و اگر چنين پيشامدى رخ دهد ايشان شرّ دشمن را دفع مىكنند و از درِ خيرخواهى با كمك تو به جهاد مىپردازند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله او را بستود ودر حقّش دعا كرد. سعد با ياران به ساختن سايبان پرداخت تا اگر پيروزى و فتح نصيب او و يارانش نشد، آن منبع كرامت و عظمت به دست دشمن گرفتار نشود و بتواند خود را به باقى اصحاب برساند و دعوت خود را ادامه دهد، چه اسلام براى طائفه معيّنى نيامده بود، اگر همه اهل مدينه هم كشته شوند، او بايد بماند و ساير قبايل عرب و ديگر ملل دنيا را رهبرى كند.
قريش نيز آماده جنگ شدند و شخصى را فرستادند تا از مسلمانان خبرى بياورد.
#بدر
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 266
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هفتم_2
#جریان_اسباب_بلطف_خدا
#جنگ_بدر 8
✳️ آن شخص بازگشت و خبرآورد كه اصحاب محمّد سيصد نفر و يا كمى كمتر و يا بيشترند و هيچ كمينى هم ندارند و از آب هم بسيار دورند، ولكن با همه اين احوال مردمى هستند كه جز شمشير پناهگاهى براى خود قائل نيستند و جز به ايمان ثابت و يقين استوار خود اتكايى ندارند.
اين خبر، رعب و وحشتى در دلهاى قريشيان ايجاد كرد و برخى از عقلاى آنان به اين فكر فرو رفتند كه اگر سپاه اسلام همه آنان را بكُشند حرمتى براى مكّه باقى نخواهد ماند. از ميان آنان عتبة بن ربيعه برخاست و گفت: اى گروه قريش، به خدايم سوگند! شما از اين كه با محمّد و يارانش مصاف دهيد كارى از پيش نمىبريد؛ زيرا اگر او را بكشيد پيوسته چشمتان به روى مردمى باز مىشود كه يا پسر عمويش را كشتهايد و يا پسر خالهاش را و يا مردى از عشيرهاش را؛ پس بهتر اين است كه بازگرديد و او را به عرب بسپاريد، چه اگر ساير طوائف عرب او را بكشند شما به مقصود خود نايل آمدهايد و اگر او بر عرب فايق آمد شما كارى كه مايه كراهت و ندامتتان شود نكردهايد.
كلام عتبه به گوش ابوجهل رسيد، او پر از خشم و غيظ شد و كينههاى ديرينهاى را كه با مسلمين داشت يادآورى كرد. و همين معنى باعث شد كه همه بر قتال سپاه اسلام يكدل و يك جهت شوند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله وقتى كثرت عدد دشمنان و بسيارى نيروى آنان را ديد به ميان ياران آمد و با سخنان گرم و دلنشين خود روحيه آنان را تقويت كرده و به تنظيم صفوف ايشان پرداخت و دستور داد قبل از آن كه وى فرمان دهد حمله نكنند و فرمود:
چنانچه دشمن را محاصره كرديد با تير به ايشان حمله كنيد. آنگاه به عريش خود يعنى سايبان بازگشت در حالى كه از سرانجام كار ياران نگران بود، در آن جا به درگاه خداى سبحان ملتجى گشته و از اودرخواست پيروزى و تنجيز وعده مىنمود و تضرّع و زارى همى كرد و گفت:
بارالها! اين قريش متكبّر و متعصّب است كه همواره با تو مخالفت و دشمنى مىورزيد و فرستادهات را تكذيب مىكرد، اينك روى آورده تا با پيغمبرت بجنگد.
پروردگارا! آن نصرت كه مرا بدان وعده فرمودى بفرست. بارالها! اگر امروز اين گروه كه با من هستند كشته شوند ديگر كسى تو را پرستش نخواهد كرد.
#بدر
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 266
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هفتم_2
#جریان_اسباب_بلطف_خدا
#جنگ_بدر 9
✳️ رسول خدا صلى الله عليه و آله همچنان دعا همى مىكرد و رو به قبله دست به دعا بلند داشت تا ردايش از شانهاش بيفتاد و آن قدر ادامه داد تا خواب او را گرفت، در عالم رؤيا يارى خدا را به چشم ديد و نيز به حالت وحى درآمد و اين آيه بر وى نازل شد:
يا أيُّهَا النَّبِىُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَى الْقِتالِ إنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِأَتَيْنِ وَ إنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا ألفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا بِأنَّهُمْ قَوْمٌ لايَفْقَهُونَ» «انفال 65»
اى پيامبر! مؤمنان را به جنگ برانگيز كه اگر از شما بيست نفر صابر باشند بر دويست نفر چيره مىشوند، و اگر از شما صد نفر [صابر] باشند بر هزار نفر از كافران چيره مىشوند؛ زيرا آنان گروهى هستند [كه حقايق توحيد و قدرت خدا را] نمىفهمند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از گرفتن اين وحى، به ميان سپاه خود آمد و آنان را بر قتال با كفّار تحريص كرده و فرمود: به آن خدايى كه جان محمّد در دست اوست هيچ يك از شما امروز با اين كفّار نمىجنگد و با صبر و پايدارى كشته نمىشود مگر اين كه خداى تعالى تو را به بهشت درخواهد آورد. آنگاه مشتى خاك از دست اميرالمؤمنين عليه السلام گرفته و آن را به جانب كفّار پاشيد و فرمود:
شاهَتِ الْوُجُوهُ.
زشت باد رويتان.
سپس به ياران فرمود: كمر همّت ببنديد. مسلمانان قويدل گشته يكصدا فرياد زدند: أحَد: أحَد. خداى تعالى ملائكه را نيز به مدد ايشان فرستاد تا بر فتح و پيروزى بشارتشان دهد و ايمانشان را قوىتر سازد. رسول خدا صلى الله عليه و آله در قلب معركه قرار گرفته مردم را تشجيع مىنمود و به نصرت خدا نويد مىداد.
بودن رسول خدا صلى الله عليه و آله در ميان صفوف ايشان از يك سو و كمك ملائكه از سوى ديگر، اثر عميقى در روحيه مسلمانان داشت و به همين جهت كشتار زيادى از لشگرِ دشمن كرده كه در تاريخ كمنظير و بى مانند بود و افتخارى بزرگ در تاريخ اسلام براى هميشه به يادگار گذاشتند و بدريّون در اصحاب پيامبر از ديگران ممتازند.
غبار معركه بر روى اجساد بى جان كفّار فرو نشست و اهل مكّه با وضع فضيحت بارى فرار كردند. سپاه اسلام با افتخار و پيروزى و غنيمت بسيارى به سوى مدينه بازگشتند، در حالى كه از يارى و نصرتى كه خداى تعالى ارزانىشان داشته خوشحال و شكرگزار بودند. «1» در داستان با عظمت بدر، بارانى كه باريد، دعايى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله داشت، قوّت قلبى كه به مردم مؤمن داده شد و نزول ملائكه و رعبى كه از عظمت معنوى ارتش اسلام به دل كافران افتاد، همه و همه اسبابى بود كه خداوند مهربان به لطف خود جهت پيروزى مردم مؤمن فراهم آورد.
آرى، به قول حضرت زينالعابدين عليه السلام كه فرمود:
«وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الأْسْبابُ»
#بدر
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 266
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2