افراد بزرگوار و كريمالنفس پيش از آنكه ظالم خود را مورد عفو قرار دهند
لازم است به گونهاى او را بيازمايند يا از چگونگى انديشه و افكارش تحقيق نمايند،
اگر لايق است از وى بگذرند و اگر استحقاق و اهليت نداشت زمينه ى مجازاتش را فراهم آورند تا بر اثر عفو نابجا و بىمورد، ستمكارى را آزاد نگذارند و مردم را به ظلمهاى تازهاى گرفتار ننمايند.
جالب آنكه اگر افراد كريمالنفس شخص ظالمى را ببخشند كه شايسته ى عفو و اغماض بوده، علاوه بر عز دنيوى و محبوبيت نزد مردم، در قيامت نيز از فيض رحمت بارىتعالى به پاداش عفوى كه در دنيا نمودهاند برخوردار مىگردند،
اما اگر كسى را مورد عفو قرار دهند كه استحقاق و شايستگى نداشته است در دنيا عزى نصيبشان نمىشود و در آخرت نيز از رحمت خداوند بهرهاى نخواهند داشت.
امام صادق (ع) فرمود: اى مفضل! اگر خواستى بدانى گردش كار يك مرد به خير است يا به شر، ببين عمل خوب و معروف خود را كجا و در چه موردى قرار مىدهد،
اگر آن را در مورد افراد شايسته و اهل معروف قرار مىدهد بدان كه در خير و خوبى است
و اگر معروف خود را در مورد افراد نااهل به كار مىبرد بدان كه در آخرت براى او نصيبى نخواهد بود.
در اسلام براى كسى كه عمدا انسانى را به قتل مىرساند مجازات اعدام مقرر گرديده است. قاضى شرع در محكمهى قضا تمام ابعاد جرم و شرايط قتل عمد را بررسى مىكند، موقعى كه قتل را مشمول قانون قصاص تشخيص داد حكم اعدام صادر مىكند و قاتل را براى قصاص در اختيار ولى خون قرار مىدهد.
ممكن است كشتن قاتل براى بازماندگان مقتول موجب تسلى خاطر گردد ولى به صريح قرآن شريف جعل قانون قصاص براى حفظ حيات مردم و به منظور عبرت گرفتن اهل #شرارت و عناصر ناراحت است تا فكر قتل در سر نپرورند و دست خود را به خون بيگناهان نيالايند.
و لكم فى القصاص حيوه يا اولى الالباب لعلكم تتقون.
اى خردمندان! حيات جامعه در قصاص است تا جنايتكاران از قانون اعدام عبرت بگيرند و از ريختن خون بيگناهان پرهيز نمايند.
نکته ی جالب در قانون قصاص اسلام :
اولا، اجراى حكم اعدام در عهدهى دولت نيست بلكه پس از صدور حكم قصاص،قاتل در اختيار ولى خون قرار داده مىشود و اوست كه مىتواند حكم قصاص را دربارهى قاتل اجرا نمايد.
ثانيا، ولى خون ملزم نيست حتما قاتل را اعدام كند بلكه مىتواند او را ببخشد، مىتواند ديهى مقتول را بگيرد و آزادش نمايد، و مىتواند او را اعدام كند.
مىدانيم افرادى كه مرتكب قتل مىشوند و محكوم به اعدام مىگردند از نظر روحيه و طرز تفكر متفاوتاند،
بعضى در كشتن افراد و ريختن خون بىگناه جسور و بىباكاند، نه تنها از قتل نفس، متاثر و متالم نمىگردند بلكه از عمل جنايى خود احساس خشنودى و رضايت خاطر مىنمايند.
اما بعضى علاوه بر اينكه در انديشه ى قتل بىگناه نيستند و فكر جنايت در سر نمىپرورند از شنيدن خبر قتل بىگناه ناراحت و نگران مىشوند و از اينكه ناروا خونى به زمين ريخته شده افسردهدل و آزردهخاطرند.
آیا اين دو قاتل از نظر ارتكاب جرم و تهديد حيات جامعه يكسانند ؟
قاتل اول فردى است آدمكش و جنايتكار، وجود او حيات انسانها را تهديد مىكند و مردم با بودن او احساس ايمنى نمىنمايند و اگر موقعى بر اثر قتل بىگناه در محكمه محكوم به اعدام گردد، جامعه قتل او را استقبال مىكند و با اعدام او از پريشان فكرى رهايى مىيابد.
اما قاتل دوم جنايتكار نيست، او در يك لحظه تحت تاثير خشم شديد قرار گرفته، خود را نگه نداشته، و بر اثر شدت هيجان، تلفنى كه در كنار دستش بوده برداشته و با شدت بر سر طرف خشم خود كوبيده و او بر اثر اين ضربه كشته شده است.
فايده ى آزادى قانونى ولى خون از اين نظر بسيار مهم و شايان ملاحظه است،
او از طرفى با اختيارى كه دارد مىتواند قاتل جنايتكار را اعدام كند، او را از ميان ببرد، و با اين عمل حيات مردم را از ناامنى و خطر برهاند،
و از طرف ديگر مىتواند قاتلى را كه بر اثر خشم موقت مرتكب قتل گرديده و در محكمهى قضاى اسلامى به اعدام محكوم شده و اما وجودش براى حيات جامعه زيان ندارد مورد عفو و اغماضش قرار دهد، او را ببخشد، و آزادش نمايد.
امام سجاد (ع) براى نجات يك انسان كه جنايتكار نبوده و ناخواسته مرتكب قتل گرديد حداكثر مجاهده را معمول فرمود تا ولى خون او را بخشيد و از اعدام رهايى يافت.
حضرت امام حسن عسكرى (ع) فرمود: مردى حضور على بن الحسين عليهماالسلام شرفياب شد و شخصى را با خود آورده بود كه گمان داشت او پدرش را كشته است. متهم در محضر امام به قتلى كه مرتكب شده بود اعتراف نمود و با اقرار صريحش لزوم قانونى قصاص تحقق يافت. از مشاهدهى وضع قاتل و اعترافش براى امام روشن شد كه او مرد جنايتكارى نيست. از فرزند مقتول كه ولى خون بود خواست او را ببخشد تا مشمول اجر بزرگ بارىتعالى واقع شود اما دل جوان به اين عفو راضى نبود. امام فرمود: اگر به ياد مىآورى كه او بر تو حقى دارد
به احترام آن حق از او بگذر و آزادش نما. عرض كرد: يابن رسولالله! به من حقى دارد ولى ارزش آن حق به قدرى نيست كه از خون پدرم بگذرم. فرمود: پس مىخواهى چه كنى؟ گفت: مىخواهم قصاص كنم، اما اگر او مايل باشد حاضرم به احترام حقى كه به من دارد قتل او را با ديه صلح كنم و آزادش نمايم. امام پرسيد: حق او بر تو چيست؟ عرض كرد: او توحيد خدا را و نبوت حضرت محمد صلى الله عليه و آله را و امامت على (ع) و ديگر ائمه را به من آموخت. حضرت فرمود: آيا اينها كه به تو ياد داده به قدر خون پدرت نمىارزد؟ قسم به خدا، آموختههاى او به قدر خون تمام مردم روى زمين ارزش دارد.
امام سجاد (ع) به قاتل فرمود: آيا حاضرى ثواب آموزش توحيد و نبوت و امامتى را كه به اين شخص آموختهاى به من برگذار نمايى تا ديهى خون پدر او را بدهم و تو از قتل نجات پيدا كنى؟ عرض كرد: يابن رسولالله! من نيازمند آمرزش خود هستم و تو نياز ندارى، چون كه گناهان من بزرگ است و گناهى كه در قتل مرتكب شدهام بين من و مقتول است نه بين من و اين مرد كه ولى خون است. حضرت سجاد (ع) فرمود: پس در نظر تو تسليم شدن براى قتل محبوبتر از اين است كه ثواب آموزشت را از دست بدهى؟ عرض كرد: بلى يابن رسولالله.
خلاصه امام سجاد (ع) با ولى خون سخنانى فرمود: سرانجام راضى شد كه قاتل را مورد عفو قرار دهد و از قتلش درگذرد.
انس با صحیفه سجادیه
امام سجاد (ع) براى نجات يك انسان كه جنايتكار نبوده و ناخواسته مرتكب قتل گرديد حداكثر مجاهده را معمول
از اين روايت به خوبى روشن مىشود كه اگر كسى جنايتكار نيست و مرتكب قتل گرديده اما وجود او حيات جامعه را در خطر قرار نمىدهد شايسته است عقلا و خيرخواهان در نجات او همت گمارند و به پيروى از امام سجاد (ع) آنقدر كوشش كنند تا حيات انسانى را كه بر اثر رويدادى مرتكب قتل گرديده و از عمل خود سخت پشيمان شده است، حفظ نمايند.
چنين انسانى استحقاق افضال و احسان دارد، شايسته است دربارهاش جديت شود تا از قتل رهايى يابد، قطعا كسانى كه در اين امر مداخله مىكنند و جديت مىنمايند و همچنين ولى خون كه قاتل را مىبخشد در پيشگاه خداوند از اجر بسيار بزرگ برخوردار خواهند بود.
وساطت براى نجات جنايتكار و عفو انسان قاتلى كه از كشتن مردم خشنود مىشود و با بقاى او حيات جامعه در خطر قرار مىگيرد و از مردم سلب امنيت مىشود بسيار ناپسند و مذموم است و چنين عملى در نظر حضرت مولىالموحدين على عليهالسلام ستم كردن به معروف شناخته شده است:
على (ع) فرموده: به معروف و عمل خير ستم كرده است كسى كه آن را نابجا و در مورد غير اهلش اعمال نمايد.
خواسته ى حضرت زينالعابدين از پيشگاه خداوند اين است كه
مسلمانان احسان ابتدايى خويش را در مورد كسانى كه استحقاق و اهليت ندارند ترك گويند و از انجام چنين معروفى خوددارى نمايند.
احسان ابتدايى نابجا در مورد افراد غير مستحق از طرفى به فرموده ى على (ع) :
ظلم به معروف است
و از طرف ديگر ظلم به مردم،
عدل زمانى اجرا مىشود و جامعه از فوايد آن برخوردار مىگردد كه عوامل ضد عدل سركوب گردند، عناصر ستمگر مورد حمايت قرار نگيرند، و كسانى آگاهانه يا ناآگاه راه بيدادگرى آنان را هموار نسازند.
مثلا اگر جنايتكارى بر اثر قتل بىگناهى محكوم به اعدام گرديده است كسانى به حمايت او قيام نكنند و به گمان آنكه با شفاعت خويش معروفى را انجام دهند، از ولى خون، عفو قاتل را نخواهند و موجبات آزاديش را فراهم نياورند چه آنكه آزاد ساختن جنايتكار بىباك به خطر انداختن حيات جامعه و برهم زدن امنيت فكرى و آرامش خاطر مردم است.
ترحم بر پلنگ تيز دندان
ستمكارى بود بر گوسفندان
امام سجاد (ع) ترك احسان ابتدايى را به افراد نااهل و غير مستحق در زمينه ى بسط عدل به پيشگاه خداوند عرض نموده و از مسلمانان ترك آن را خواسته است.
#دعا_بیستم_10
خواسته ى حضرت على بن الحسين عليهماالسلام در اين قطعه از دعاى شريف «مكارمالاخلاق» اين است كه
مسلمانان یادشان نرود ظلمی را که به حضرت #فاطمه_زهرا سلام الله علیها رفت
و روی خوش را به آنهایی كه استحقاق و اهليت ندارند بواسطه ی آن #ظلم بزرگ ، ترك گويند !!!
مثل خود حضرت سلام الله علیها : که با آنها تا آخرین لحظه ی عمر دیگر حرف نزد !!!!
🔊👈 «ظلمتونی ؛ به من ظلم کردید...»
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🏴 آقا (آیت الله #بهجت ره ) بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راهرفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند.
احساس کردم در صدایشان لرزشی هست.
سرم را به سمتشان چرخاندم.
همانطورکه سرشان پایین بود و نماز میخواندند، مثل ابر بهار از چشمهایشان اشک میبارید.
ترسیدم. نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است؟
تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت.
بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند:
«اینها چه کردند با دختر پیغمبر حضرت #فاطمه_زهرا سلام الله علیها ... ؟»
و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو میریخت...
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2