❇️ رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر
❇️ بس دراز است این حدیث خواجه گو
تا چه شد احوال آن مرد نکو
خواجه اندر آتش و درد و حنین
صد پراکنده همیگفت این چنین
گه تناقض گاه ناز و گه نیاز
گاه سودای حقیقت گه مجاز
مرد غرقه گشته جانی میکند
دست را در هر گیاهی میزند
تا کدامش دست گیرد در خطر
دست و پایی میزند از بیم سر
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
آنک او شاهست او بی کار نیست
ناله از وی طرفه کو بیمار نیست
بهر این فرمود رحمان ای پسر
کل یوم هو فی شان ای پسر
اندرین ره میتراش و میخراش
تا دم آخر دمی فارغ مباش
تا دم آخر دمی آخر بود
که عنایت با تو صاحبسر بود
هر چه میکوشند اگر مرد و زنست
گوش و چشم شاه جان بر روزنست
#مثنوی_معنوی_92
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
❇️ رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر ❇️ بس دراز است این حدیث خواجه گو تا چه شد احوال آن مرد نکو خواجه اندر
❇️ بس دراز است این حدیث خواجه گو
🔴خواجه در آتش درد و غم مىسوخت و چون طفلى كه از مادر جدا شده باشد مىگريست و سخنان پرت و متفرق بر زبان مىآورد
سخنان متناقض گفته گاه ناز و گاه نياز مىكرد گاه از حقيقت و گاه از مجاز دم مىزد
چون مرد غريقى كه بهر گياهى دست برده و متوسل مىگردد
تا ببيند كدام يك از آنها از خطر نجاتش مىدهد و براى نجات خود دست و پا مىكند
اين آشفتگى را يار دوست دارد چرا كه كوشش بىهوده بهتر از خواب با غفلت است
كسى كه شاه است هيچ گاه بىكار نيست و با اينكه احتياجى ندارد كار مىكند و عجب از ناله كسى كه بيمار نيست
نظر بهمين در قرآن فرموده است كه كل يوم هو فى شأن
در اين راه كوشش كن و يك دم فارغ و بىكار منشين.
تا آن دم آخر كوشش كن تا شايد آخر دمى عنايت خداوندى با تو دمساز گردد
هر كس از مرد و زن كه كوشش مىكنند چشم شاه مراقب او است
#مثنوی_معنوی_92
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ کوشش بیهوده به از خفتگی
🔴 يا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ
اى پسران من برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا نوميد مباشيد زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمیشود ( آیه ۸۷ سوره یوسف )
امکانات عالم بی نهایت است و هر لحظه روزگار میتواند بازی تازه ای ارائه دهد و نومیدترین انسانها را به رحمت و سعادت برساند.
هان مشو نومید چون واقف نئی از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
حافظ
هنگام تنگدستی، در عیش و کوش و مستی
کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را
حافظ
نومیدی آدمی را از هر فعالیتی باز میدارد تا به هیچ مقدار از مقصود نایل نشود و گاه باشد که نومیدی نشان گریز از مسئولیتها است که شخص به سبب کاهلی درون و مشکلات بیرون به خود تلقین نومیدی میکند تا از هر مسئولیتی آسوده شود که گفتهاند «الیاسُ راحة» (یاس راحتی است).
البته این ضربالمثل عربی موارد کاربرد خوب و سودمند نیز دارد که اگر به راستی در واقعه ای هیچ کاری نمیتوان کرد یاس خود راحتی است؛ اما اگر کاری میتوان کرد از پای نشاید نشست:
مرد غرقه گشته جانی میکند
دست را در هر گیاهی میزند
تا کدامش دست گیرد در خطر
دست و پایی میزند از بیم سر
اندر ین ره میتراش و میخراش
تا دم آخر دمی فارغ مباش
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
مثنوی معنوی
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
سعدی
#مثنوی_معنوی_92 #کرونا
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
❇️ رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر ❇️ بس دراز است این حدیث خواجه گو تا چه شد احوال آن مرد نکو خواجه اندر
❇️ دوست دارد يار اين آشفتگى
كوشش بى هوده به از خفتگى
❇️ كمترين فايدهى كار و كوشش اگر چه بظاهر بىهوده باشد نشاط درون و صحت بدن است به اضافه، تمرين بر عمل و علاوه بر آن كه گاه فايدهاى كه منظور نبوده و در خاطر نگذشته است بر عمل مترتب مىگردد و كمينه زيان بىكارى، خو گرفتن به سستى و اهمال و باز ماندن از پيش رفت است بدين جهت آشفتگى كه مستلزم طلب است، مطلوب خدا يا ولى كامل تواند بود.
((روایت شده است كه رسول خدا صل الله علیه و آله بر شخصى گذشت و باو هيچ توجهی نفرمود، چون باز گشت بر وى توجه و عنایتی كرد صحابه پرسيدند كه اين چه رازی بود فرمود اول بىكار بود و شيطان قرين و همنشین او بود
چون بر گشتم خطى بر زمين مىكشيد !!!! ، لذا شيطان را با او نديدم
به همین خاطر به او توجه و التفات كردم.))
👆بديع الزمان فروزانفر، جلد 2، صفحهى 721
❇️ مولانا اینجا برمیگردد به قصه طوطی و بازرگان تا ببینیم داستان به کجا رسید…خواجه که طوطی رو از دست داده بود دچار احوالاتی متناقض شد و گاهی از سر نیاز و عجز و گه گاه از حقیقت و گاهی هم به مجاز وخیال لابه ها سر میداد مثل کسیکه در حال غرق شدن باشه چنگ به هر چیزی میزد تا شاید یک کدام ازین حیله ها دستگیرش و بشه و ازین واقعه نجات پیدا کنه
خداوند این نوع کوشش های بندگان رو دوست داره مولانا میگه حتی اگه به شهود و وصال هم نرسیدی این کوشش رو انجام بده که بهتر از خفتن و غفلته و ادامه میده که اون شاه عاشق بیکار نمیمونه و کوشش و ناله های عاشقانه کسی هم که بیمار نیست برایش ارزشمنده …واسه همین خداوند فرمود ::اشاره به این ایه ::کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن»::با توجه به اینکه خلقت امری دائمی و مستمر است، پاسخگویی به نیاز نیازمندان نیز دائمی می باشد و خدا یک روز به اقوام قدرت می دهد و یک روز غم و اندوه می دهد. یک روز سلامتی و روز دیگر بیماری و ضعف می دهد؛ لذا کل یوم هو فی شأن یعنی خدا هر روز پدیده تازه و خلق جدید دارد.
پس درین راه تلاش و کن و خون دل بخور و تا لحظه اخر دمی فارغ نباش
بالاخره تا دم اخر لحظه ایی یافت میشه که عنایت حضرت حق توراهم در بر بگیرد و تو ام صاحب سرّ و حقیقتی شهودی بشی مطمئن باش کوشش های عاشقانه جانها در قالب مرد و زن بر خداوند اشکاره و او از کوچکترین کارها و نیات ما خبر دارد
#مثنوی_معنوی_92
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2