برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش اول: ساده زیستى کارگزاران :
أَمَّا بَعْدُ، يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا، تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ؛ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ. فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ [وَجْهِهِ] وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ.
✳️ 1. ضرورت ساده زيستى كارگزاران :
پس از ياد خدا و درود اى پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردى از سرمايه داران بصره، تو را به مهمانى خويش فرا خواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى خوردنى هاى رنگارنگ براى تو آوردند، و كاسه هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو نهادند. گمان نمى كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، انديشه كن در كجايى و بر سر كدام سفره مى خورى. پس آن غذايى كه حلال و حرام بودنش را نمى دانى دور بيفكن، و آنچه را به پاكيزگى و حلال بودنش يقين دارى مصرف كن.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* این نامه از نامه هاى بسیار مهم نهج البلاغه است که درس هاى فراوانى به همه پویندگان راه حق و مخصوصاً زمامداران و مسئولان کشورهاى اسلامى مى دهد
* دعوت نماينده امام به ميهمانى پرزرق و برق!
* عثمان بن حنيف کيست؟
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش دوم: الگوى زهد و ساده زیستى :
أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ؛ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ؛ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ، وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ. فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ، وَ لَهِيَ فِي عَيْنِي أَوْهَى وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ.
✳️ 2. امام الگوى ساده زيستى :
آگاه باش هر پيروى را امامى است كه از او پيروى مى كند، و از نور دانشش روشنى مى گيرد، آگاه باش امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد. پس سوگند به خدا من از دنياى شما طلا و نقره اى نيندوخته، و از غنيمت هاى آن چيزى ذخيره نكرده ام، بر دو جامه كهنه ام جامه اى نيفزودم.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* هرگز چيزى از دنيا نيندوختم
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش سوم: پرهیز از مظاهر دنیا:
بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ، فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ، وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ. وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ؟ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا، وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِيدَ فِي فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ يَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ. وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى، لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ؛ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ، وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ، وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ، أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى، أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ:
"وَ حَسْبُكَ [عَاراً] دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ
وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ"
أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ، أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ.
✳️ ادامه از بخش قبل (2. امام الگوى ساده زيستى ) :
و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است. آرى از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، #فدك در دست ما بود كه مردمى بر آن بخل ورزيده، و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند، و بهترين داور خداست. مرا با فدك و غير فدك چه كار در حالى كه جايگاه فرداى آدمى گور است، كه در تاريكى آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مى گردد، گودالى كه هر چه بر وسعت آن بيفزايند، و دست هاى گور كن فراخش نمايد، سنگ و كلوخ آن را پر كرده، و خاك انباشته رخنه هايش را مسدود كند.
من نفس خود را با پرهيزكارى مى پرورانم، تا در روز قيامت كه هراسناك ترين روزهاست در أمان، و در لغزشگاه هاى آن ثابت قدم باشد. من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ بر گزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت: «اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى و در اطراف تو شكم هايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند
آيا به همين رضايت دهم كه مرا امير المؤمنين عليه السلام خوانند و در تلخى هاى روزگار با مردم شريك نباشم و در سختى هاى زندگى الگوى آنان نگردم؟
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* چگونه ممکن است امير مؤمنان باشم و در سختى ها با آنها شريک نباشم؟
*داستان غم انگيز فدک
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش چهارم: قدرت در عین ساده زیستی :
فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا، أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا، تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا، أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ. وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ، فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ! أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ؛ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا، وَ لَوْ أَمْكَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَيْهَا وَ سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ، حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَيْنِ حَبِّ الْحَصِيدِ.
✳️ ادامه از بخش قبل (2. امام الگوى ساده زيستى ) :
آفريده نشده ام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پروارى كه تمام همّت او علف، و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده، و از آينده خود بى خبر است. آيا مرا بيهوده آفريدند آيا مرا به بازى گرفته اند آيا ريسمان گمراهى در دست گيرم و يا در راه سرگردانى قدم بگذارم.
گويا مى شنوم كه شخصى از شما مى گويد: «اگر غذاى فرزند ابى طالب همين است، پس سستى او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است». آگاه باشيد درختان بيابانى، چوبشان سخت تر، و درختان كناره جويبار پوستشان نازك تر است. درختان بيابانى كه با باران سيراب مى شوند آتش چوبشان شعله ورتر و پر دوام تر است
من و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چونان روشنايى يك چراغيم، يا چون آرنج به يك بازو پيوسته ايم، به خدا سوگند اگر اعراب در نبرد با من پشت به پشت يكديگر بدهند، از آن روى بر نتابم، و اگر فرصت داشته باشم به پيكار همه مى شتابم، و تلاش مى كنم كه زمين را از اين شخص مسخ شده «معاويه» و اين جسم كج انديش، پاك سازم تا سنگ و شن از ميان دانه ها جدا گردد.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* من همچون بهيمه پروارى نيستم!
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش پنجم: بی اعتنایی امام به دنیا :
إِلَيْكِ عَنِّي يَا دُنْيَا، فَحَبْلُكِ عَلَى غَارِبِكِ، قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِكِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِكِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِكِ. أَيْنَ الْقُرُونُ الَّذِينَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِكِ؟ أَيْنَ الْأُمَمُ الَّذِينَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِكِ؟ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِينُ اللُّحُودِ. وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتِ شَخْصاً مَرْئِيّاً وَ قَالَباً حِسِّيّاً لَأَقَمْتُ عَلَيْكِ حُدُودَ اللَّهِ فِي عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَيْتِهِمْ فِي الْمَهَاوِي وَ مُلُوكٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ، إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ. هَيْهَاتَ، مَنْ وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِقَ وَ مَنْ رَكِبَ لُجَجَكِ غَرِقَ، وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ، وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمٍ حَانَ انْسِلَاخُهُ. اعْزُبِي عَنِّي، فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلِّينِي وَ لَا أَسْلَسُ لَكِ فَتَقُودِينِي.
✳️ 3. امام و دنياى دنيا پرستان:
اى دنيا از من دور شو، مهارت را بر پشت تو نهاده، و از چنگال هاى تو رهايى يافتم، و از دام هاى تو نجات يافته، و از لغزشگاه هايت دورى گزيده ام. كجايند بزرگانى كه به بازيچه هاى خود فريبشان داده اى كجايند امت هايى كه با زر و زيورت آنها را فريفتى كه اكنون در گورها گرفتارند و درون لحدها پنهان شده اند.
اى دنيا به خدا سوگند اگر شخصى ديدنى بودى، و قالب حس كردنى داشتى، حدود خدا را بر تو جارى مى كردم، به جهت بندگانى كه آنها را با آرزوهايت فريب دادى، و ملّت هايى كه آنها را به هلاكت افكندى، و قدرتمندانى كه آنها را تسليم نابودى كردى، و هدف انواع بلاها قرار دادى كه ديگر راه پس و پيش و ندارند.
امّا هيهات كسى كه در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط خواهد كرد، و آن كس كه بر امواج تو سوار شد غرق گرديد، كسى كه از دام هاى تو رهائى يافت پيروز شد، آن كس كه از تو به سلامت گذشت نگران نيست كه جايگاهش تنگ است، زيرا دنيا در پيش او چونان روزى است كه گذشت.
از برابر ديدگانم دور شو، سوگند به خدا، رام تو نگردم كه خوارم سازى، و مهارم را به دست تو ندهم كه هر كجا خواهى مرا بكشانى.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* اى دنيا از من دور شو!
* طلاق دادن دنيا
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش ششم: #ریاضت امیرالمؤمنین :
وَ ايْمُ اللَّهِ يَمِيناً -أَسْتَثْنِي فِيهَا بِمَشِيئَةِ اللَّهِ- لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً، وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِي كَعَيْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِينُهَا، مُسْتَفْرِغَةً دُمُوعَهَا. أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْيِهَا فَتَبْرُكَ، وَ تَشْبَعُ الرَّبِيضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ، وَ يَأْكُلُ عَلِيٌّ مِنْ زَادِهِ فَيَهْجَعَ؟ قَرَّتْ إِذاً عَيْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِينَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِيمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِيَّةِ.
✳️ ادامه از بخش قبل (3. امام و دنياى دنيا پرستان ) :
به خدا سوگند، كه تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان، هر گاه بيابم شاد شود، و به نمك به جاى نان خورش قناعت كند، و آنقدر از چشم ها اشك ريزم كه چونان چشمه اى خشك در آيد، و اشك چشمم پايان پذيرد.
آيا سزاوار است كه چرندگان، فراوان بخورند و راحت بخوابند، و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند، و على نيز [همانند آنان] از زاد و توشه خود بخورد و استراحت كند؟ چشمش روشن باد كه پس از ساليان دراز، چهارپايان رها شده، و گلّه هاى گوسفندان را الگو قرار دهد.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* آيا فقط خوردن و خوابيدن؟
*رياضت هاى مشروع و نامشروع
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش هفتم: عبادت و اطاعت رستگاران :
طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا، حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا، فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ، "أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ". فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ، وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ.
✳️ ✳️ ادامه از بخش قبل (3. امام و دنياى دنيا پرستان ) :
خوشا به حال آن كس كه مسئوليّت هاى واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هر گونه سختى و تلخى را به جان خريده، و به شب زنده دارى پرداخته است، و اگر خواب بر او چيره شده بر روى زمين خوابيده، و كف دست را بالين خود قرار داده، و در گروهى است كه ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده، و پهلو از بسترها گرفته، و لبهايشان به ياد پروردگار در حركت و با استغفار طولانى گناهان را زدوده اند: «آنان حزب خداوند، و همانا حزب خدا رستگار است». پس از خدا بترس اى پسر حنيف، و به قرص هاى نان خودت قناعت كن، تا تو را از آتش دوزخ رهائى بخشد.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* اى فرماندار! از شرکت در ميهمانى هاى اشرافى بپرهيز!
* #زهد در عين بهره گيرى از مواهب الهى
*#حزب_الله کيانند؟
🆔 @sahife2
#شرح_صوتی_نهج_البلاغه
#نهج_البلاغه_نامه_45
👈 قسمت 1_2_3
https://eitaa.com/sahife2/65013
استاد #مهدوی_ارفع
🆔 @sahife2