حقّ حیات.mp3
868.4K
💠 حقّ حیات
🔹 ایامی كه متعلّق به وجود مبارك #حضرت_عبدالعظیم_حسنی (سلام الله علیه) است، باید عنایت كنیم كه به بركت ولایت و تشیعی كه وجود مبارك حضرت عبدالعظیم به ایران مخصوصاً ری عطا كردهاند باید بسیار مغتنم باشد. مستحضرید كه ایران را اصحاب سقیفه فتح كردند نه اصحاب غدیر; یعنی نیاكان ما, اجداد ما، علی بن ابیطالب را نمیشناختند, فاطمه زهرا, امام حسن, امام حسین(علیهم السلام) را نمیشناختند؛ چون ایران به دست امیرالمؤمنین كه فتح نشد، به دست شیعیان كه فتح نشد, به دست اصحاب سقیفه فتح شد. اما این سادات بزرگوار مخصوصاً حضرت عبدالعظیم حسنی(سلام الله علیه) و دودمان اهل بیت(علیهم السلام)، بعد از وجود مبارك امام رضا، این ساداتی كه آمدند وجود مبارك فاطمه معصومه(سلام الله علیها) در قم, برادر بزرگوارش در فارس، اینها جریان غدیر را, ولایت را, اهل بیت را, تشیع را به اجداد ما معرفی كردند و اینها هم پذیرفتند.
🔹 بنابراین این بزرگواران یك حقّ حیاتی به گردن ما دارند. ما جریان غدیری بودن خود را به بركت این ذوات قدسی داریم؛ لذا ایامی كه مربوط به این سادات و این امامزادههاست مخصوصاً حضرت عبدالعظیم حسنی(سلام الله علیه) برای ما خیلی محترم است و همه شهدا كه این كشور مدیون آنهاست، با خون آنها این كشور مستقل شد، ارواح همه اینها را از خدای سبحان بخواهیم كه با ارواح شهدای كربلا محشور كند!
👤آیت الله #جوادی_آملی
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ قصّۀ آن کِه دَرِ یاری بِکوفت، از درون گفت کیست؟ آن گفت مَنَم، گفت چون تو تویی، دَر نمیگُشایَم، هیچ کَس را از یاران نمیشِناسَم که او من باشد، بُرو.
👈این داستان بیان کننده این موضوع است که تا زمانی که از من و ما رها نشوی نمی توانی وصل با معشوق حقیقی را در یابی.
📜 آن یکی آمد دَرِ یاری بِزَد
گفت یارش کیستی ای معتمد
گفت من گفتش برو هنگام نیست
بر چنین خوانی مقام خام نیست
خام را جز آتش هجر و فراق
کی پزد کی وا رهاند از نفاق
رفت آن مسکین و سالی در سفر
در فراق دوست سوزید از شرر
پخته گشت آن سوخته پس باز گشت
باز گرد خانهٔ همباز گشت
حلقه زد بر در بصد ترس و ادب
تا بنجهد بیادب لفظی ز لب
بانگ زد یارش که بر در کیست آن
گفت بر در هم توی ای دلستان
گفت اکنون چون منی ای من در آ
نیست گنجایی دو من را در سرا
نیست سوزن را سر رشتهٔ دوتا
چونک یکتایی درین سوزن در آ
رشته را با سوزن آمد ارتباط
نیست در خور با جمل سم الخیاط
کی شود باریک هستی جمل
جز بمقراض ریاضات و عمل
دست حق باید مر آن را ای فلان
کو بود بر هر محالی کن فکان
هر محال از دست او ممکن شود
هر حرون از بیم او ساکن شود
اکمه و ابرص چه باشد مرده نیز
زنده گردد از فسون آن عزیز
و آن عدم کز مرده مردهتر بود
در کف ایجاد او مضطر بود
کل یوم هو فی شان بخوان
مر ورا بی کار و بیفعلی مدان
کمترین کاریش هر روزست آن
کو سه لشکر را کند این سو روان
لشکری ز اصلاب سوی امهات
بهر آن تا در رحم روید نبات
لشکری ز ارحام سوی خاکدان
تا ز نر و ماده پر گردد جهان
لشکری از خاک زان سوی اجل
تا ببیند هر کسی حسن عمل
این سخن پایان ندارد هین بتاز
سوی آن دو یار پاک پاکباز
گفت یارش کاندر آ ای جمله من
نی مخالف چون گل و خار چمن
رشته یکتا شد غلط کم شو کنون
گر دوتا بینی حروف کاف و نون
کاف و نون همچون کمند آمد جذوب
تا کشاند مر عدم را در خطوب
پس دوتا باید کمند اندر صور
گرچه یکتا باشد آن دو در اثر
گر دو پا گر چار پا ره را برد
همچو مقراض دو تا یکتا برد
آن دو همبازان گازر را ببین
هست در ظاهر خلافی زان و زین
آن یکی کرباس را در آب زد
وان دگر همباز خشکش میکند
باز او آن خشک را تر میکند
گوییا ز استیزه ضد بر میتند
لیک این دو ضد استیزهنما
یکدل و یککار باشد در رضا
هر نبی و هر ولی را ملکیست
لیک تا حق میبرد جمله یکیست
چونک جمع مستمع را خواب برد
سنگهای آسیا را آب برد
رفتن این آب فوق آسیاست
رفتنش در آسیا بهر شماست
چون شما را حاجت طاحون نماند
آب را در جوی اصلی باز راند
ناطقه سوی دهان تعلیم راست
ورنه خود آن نطق را جویی جداست
میرود بی بانگ و بی تکرارها
تحتها الانهار تا گلزارها
ای خدا جان را تو بنما آن مقام
کاندرو بیحرف میروید کلام
تا که سازد جان پاک از سر قدم
سوی عرصهٔ دور و پنهای عدم
عرصهای بس با گشاد و با فضا
وین خیال و هست یابد زو نوا
تنگتر آمد خیالات از عدم
زان سبب باشد خیال اسباب غم
باز هستی تنگتر بود از خیال
زان شود در وی قمر همچون هلال
باز هستی جهان حس و رنگ
تنگتر آمد که زندانیست تنگ
علت تنگیست ترکیب و عدد
جانب ترکیب حسها میکشد
زان سوی حس عالم توحید دان
گر یکی خواهی بدان جانب بران
امر کن یک فعل بود و نون و کاف
در سخن افتاد و معنی بود صاف
این سخن پایان ندارد باز گرد
تا چه شد احوال گرگ اندر نبرد
#مثنوی_معنوی_144
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
❇️ قصّۀ آن کِه دَرِ یاری بِکوفت، از درون گفت کیست؟ آن گفت مَنَم، گفت چون تو تویی، دَر نمیگُشایَم،
🔴 فردی به در خانه معشوق آمد و بر در کوبید، معشوق از درون خانه پرسید: کیستی؟
آن شخص پاسخ داد: منم، صاحب خانه. پاسخ داد: برگرد، اکنون وقت وصل نیست و شخص خامی مثل تو سزاوار این خوان نیست.
آیا یک عاشق خام را چیزی به جز آتش هجران و فراق می پزد؟ و آیا چیزی جز آتش فراق و هجران می تواند آن را از بند نفاق رها سازد؟ خیر.
آن بیچاره یکسال به سفر رفت و در آتش فراق یار سوخت. پس از این مدت پخته شد و دوباره به سوی یار بازگشت. به هزاران ترس و لرز و بیم فراوان و در کمال ادب در را به صدا درآورد مبادا که حرفی نامعقول و دور از ادب از دهانش خارج شود.
یار از دورن خانه پرسید: کیستی؟ کیست که در می زند؟ مرد پاسخ داد: ای دلبر آنکه پشت در ایستاده و حلقه در را به صدا درآورده نیز خود تویی.
یار گفت: اکنون چون همه "من" هستی، داخل شو. یعنی به این دلیل که دست از خویشتن خویش شسته و وجود خود را در وجود من فانی کرده ای به ما محرم گشته ای و بیا چرا که درون یک خانه دو "من" نمی گنجد.
به عنوان مثال سوزن یک سوراخ دارد و اگر سر نخ دوتا باشد از سر سوزن رد نمی شود. یعنی هر وقت که از مرحله منیت درآمدی و همه چیز را "او" دانستی می توانی به خانه وحدت و حقیقت داخل شوی.
رشته نخ وقتی باریک و یکتا شد به سوزن ارتباط پیدا می کند. ولی سوراخ سوزن هیچ در خور شتر (طبیعت نفسانی آدمی) نیست و شتر نمی تواند از آن عبور کند.
وجود شتر یعنی طبیعت نفسانی آدم چکونه و کی باریک و ضعیف می شود؟ این کار فقط با طاعت و عبادات و ریاضت ممکن است. ای انسان برای اینکه طبیعت نفسانی لاغر و ناچیز شود باید دست مدد حق همراهی کند. زیرا که قدرت حق تعالی بر هر امر محالی تعلق گیرد آن را هستی می بخشد.
هر امر محالی به دست او جامه امکان می پوشد و هر نفس سرکش و طاغی از ترس قدرت و سطوت او رام و رهوار می شود.
مولانا با بیان این حکایت تمثیلی می خواهد به سالکین الی الله بگوید که تا زمانی که وجود موهوم و مجازی باقی است و هنوز کمند منیت از دست و پای یک سالک گسسته نشده، نمی توان به حقیقت مطلق وصل شود.
باید "من" و "ما" را کنار گذاشت و بر همه عالم "چار تکبیر" زد تا به کوی حضرت معشوق راه یافت.
#مثنوی_معنوی_144
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
❇️ قصّۀ آن کِه دَرِ یاری بِکوفت، از درون گفت کیست؟ آن گفت مَنَم، گفت چون تو تویی، دَر نمیگُشایَم،
🔴این همان است که موسی از خداوند درخواست کرد "من تو را میخواهم ببینم" و خداوند فرمود تو هرگز هرگز نخواهی توانست ولی آن مهربان در حالی که تاکید میکند تو نمیتوانی بلافاصله میگوید "اما به کوه نگاه کن اگر بعد از آنکه بر کوه جلوه کردم برجای خود ماند مرا خواهی دید"
وقتی کسی بر چیزی تاکید میکند و بعد با عبارت ولی یا اما استثنایی قائل می شود جمله قبل را مشروط میکند
در این داستان کوه نماد غرور و سرسختی و تمام انانیت و من بودن انسان است که باید آنرا برای دیدار آن معشوق ابدی و ازلی در سفر این روزگار از وجود خود پاک کنیم اگر خواهان دیدار اوییم
همانگونه که مولانا در این شعر میگوید نیست جای دو من در یک سرا (در بُعد اجتماعی هم ریشه اکثر جدایی ها همین است ولی از دید عرفانی) در مقابل عظمت و وجود خداوند ما اگر هنوز من باشیم قطعا قادر به دیدار آن وجود یگانه نخواهیم بود و در داستان حضرت موسی به درستی پاسخ می دهد که بله تو برای من قابل دیدن نیستیدر حقیقت آنجا که حضرت موسی بعد از انفجارِ کوهِ انانیت و من بودنش بیهوش میشود خدا را با چشم دیگری دیده که همان چشم دل است دیده که این موضوع را درک کرده و در قالب پندی رمزآلود در قرآن بیان شده
و این تاکید دیگری بر نی و نیست شدن در عشق حق است که عرفا به جهت اهمیت آنرا بارها و بارها به شکل گوناگون بیان می نمایند، علت این تاکید این است که این مفهوم در سخن ساده است ولی در عمل هر انسان سفری به بلندای عمر را طی میکند و متاسفانه اکثریت انسانها باز با توجه به آیات قرآن در حلقه ای از تکرار و آزمون و خطا هرگز به این معنی نمیرسد چون بسیار سخت تر از حد تصور است ولی قطعا اگر عرفا این همه تاکید میکنند برای این است که ایمان ما در این راه تقویت شود که اگر آنها رسیدند، ما هم سختی راه را به جان بخریم و در راه آن حق جانفشانی کنیم اگر او بخواهد و ما را لایق بداند
برای اینکه خوشبختانه خودش زنده ابدی و ازلی است و اول او ما را انتخاب میکند و حتی اگر ما خود از خود نومید شویم، او از ما نا امید نمیشود و به ازای هر روز زندگی به ما فرصت میدهد تا به او بازگردیم که ما از اوییم و به او بازمیگردیم انالله واناالیه راجعون (156 سوره بقره) و به قول حضرت ابراهیم (ع) آن شایسته عنوان دوستی خداوندخلیل الله "جز گمراهان چه کسى از رحمت پروردگارش نوميد مى شود؟!" (آیه 56 سوره حجر)
نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند (حافظ)
** در جای دیگری ای خدا جان را عطا کن آن مقام نیز گفته شده که در معنی تغییری ایجاد نمیکند، که در معرفت مقامی هست که اگر کسی به لطف خدا در مسیر نی شدن به آن دست یابد... فقط خدا میداند چه رحمتی بر آن فرد داده شده که زبان قادر به بیان آن نیست و اینجا لازم است به رمز دیگری از آیات قرآن اشاره شود که خداوند بسیاری از مفاهیم را به جهت اهمیت در قرآن تکرار کرده و برخی از مهمترین مفاهیم را فقط یکبار گفته ومهمتر از آنها را در بیان قرآن پنهان کرده و اصلا آشکار نگفته تا نامحرمان آنرا نبینند آن همان است که به قول مولانادر آن است آنچه در آن است (فیه ما فیه)
ای کاش دعای مولانا در حق همه ما برآورده شود تا به مقامی برسیم که اشارات را بدانیم و بی حرف هم سخن بفهمیم و هم سخن بگوییم
آنکسست اهل بشارت که اشارت داند، نکتها هست بسی محرم اسرار کجاست؟ (حافظ)
#مثنوی_معنوی_144
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️دویی از خود برون کردن یکی دیدم دو عالم را
یکی جویم یکی گویم یکی دانم یکی خوانم
نه شرقیم نه غربیم ، نه بریم نه بحریم
نه ارکان طبیعیم، نه از افلاک گردانم
نه از خاکم نه از بادم نه از آبم نه از آتش
نه از عرشم نه از فرشم نه از کونم نه از کانم
نه از هندم نه از چینم نه از بلغار و سقسینم
نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم
نه از دنیا نه از عقبی نه از جنت نه از دوزخ
نه از آدم نه از حوا نه از فردوس رضوانم
هو الاول هو الاخر هوالظاهر هوالباطن
بغیر از هو و یا من هو دگر چیزی نمی دانم
( این اشعار که منسوب به #مولانا است ، به ظن قوی متعلق به وی نیست اما بسیار زیباست و قابل تامل برای اهل فکر !!! )
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_143
دعای #بیست_پنجم
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
"برای #فرزند انشان"
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_144
دعای #بیست_پنجم
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
"برای #فرزند انشان"
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_بیست_پنجم_9
دعای سیدالساجدین (ع ) برای فرزندانشان:
🔹اللَّهُمَّ أَعْطِنِى كُلَّ سُؤْلِى، وَ اقْضِ لِى حَوَائِجِى، وَ لا تَمْنَعْنِى الْإِجَابَةَ وَ قَدْ ضَمِنْتَهَا لِى، وَ لا تَحْجُبْ دُعَائِى عَنْكَ وَ قَدْ أَمَرْتَنِى بِهِ، وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِكُلِّ مَا يُصْلِحُنِى فِى دُنْيَاىَ وَ آخِرَتِى مَا ذَكَرْتُ مِنْهُ وَ مَا نَسِيتُ، أَوْ أَظْهَرْتُ أَوْ أَخْفَيْتُ أَوْ أَعْلَنْتُ أَوْ أَسْرَرْتُ🔹
🔸خدايا، هرچه خواستيم از تو به من عطا كن، و حوائج مرا برآور، و از اجابت نوميد مكن چون تو خود وعده دادى كه دعاى مرا مستجاب كنى و خواسته هاى من از تو محجوب نگردد، هرچه شايسته من است در دنيا و آخرت عطا فرما، به ياد داشته يا فراموش كرده باشم، ظاهر كنم يا پنهان دارم، آشكارا گويم يا به خفيه با تو در ميان نهم🔸
#بیست_پنجم
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
@sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_بیست_پنجم_10
دعای سیدالساجدین (ع ) برای فرزندانشان:
🔹و اجْعَلْنِى فِى جَمِيعِ ذَلِكَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ بِسُؤَالِى إِيَّاكَ، الْمُنْجِحِينَ بِالطَّلَبِ إِلَيْكَ غَيْرِ الْمَمْنُوعِينَ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ🔹
🔸و مرا در همه حال بنده شايسته گردان كه از تو سؤ ال كنم و به مطلوب خود برسم، چون آن را از تو خواستم و از خواسته خود محروم نشوم، چون توكل بر تو كردم🔸
#بیست_پنجم #توکل
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
@sahife2
#شرح
#دعا_بیست_پنجم_9
🔹 🔹اللَّهُمَّ أَعْطِنِى كُلَّ سُؤْلِى، وَ اقْضِ لِى حَوَائِجِى ...
🔸خدايا همۀ خواسته هایم را به من عطاء کن و حاجت هایم را بر آور ...
🔴 انسان و حاجت هایش
🔴 #توکل
🔴 حاجات ناشناخته
🔴 تضمین اجابت دعا
🔴 اصلاح خواسته
🔴 توسل کامل
👤 آیت الله مرتضوی #رضوی 👇
🔴 انسان موجود حاجتمند است و حاجت هایش به حدّی گسترده است که خودش از شناخت آن ها و شمارش آن ها، عاجز است؛ تنها برخی از آن ها را شناخته و از خدا می خواهد. بنابراین همیشه خواسته هایش بخشی از حاجت هایش است. و به همین خاطر امام علیه السلام به ما یاد می دهد که دعا را به حاجت های شناخته شده و خواسته شده، محدود نکنیم بل پس از آن ها، حاجت های ناشناخته و ناخواستۀ خود را نیز در بیان کلّی بخواهیم:
خدایا به من عطاء کن هر آنچه را که خواستم، و همۀ نیاز هایم (آنچه شناختم و به شماره آوردم و از تو خواستم و آنچه نه شناختم و نه از تو خواستم) را برآورده کن
اگر بنا بود خداوند فقط حاجت های شناخته شده و خواسته شدۀ انسان را بدهد، نه انسان می ماند و نه خواستنش. پس دربارۀ حاجات شناخته نشدۀ بی شمارمان چه کنیم؟ آیا همچنان به آن بی اعتنا باشیم؟ در این باره چیزی از دستمان بر می آید؟
بلی؛ چیزی از دستمان بر می آید و آن توکّل است. نباید نسبت به آن ها بی اعتنا بود، باید آن ها را به عهدۀ توکلی که به خدا می کنیم واگذاریم؛ توکل یک دعا است، بل بالاترین دعا است در ناتوانی ها به ویژه در مقام ناتوانی از شناخت حاجت ها و شمارش آن ها، باید دعای انسان در سه مرحله انجام یابد: ....
📋 https://plink.ir/7Hd3M
دعا #بیست_پنجم
🖋کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2