eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ ‏ قسمت 6 🔸 پيامبر در دنيا و آخرت‏ فَإنَّ اللّهَ جَعَلَ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله عَلَماً لِلسّاعَةِ وَمُبَشِّراً بِالْجَنَّةِ، وَمُنْذِراً بِالْعُقُوبَةِ. خَرَجَ مِنَ الدُّنْيا خَميصاً وَوَرَدَ الْآخِرَةَ سَليماً. « نهج البلاغه: خطبه 159» خداوند محمّد صلى الله عليه و آله را نشانه قيامت و بشارت دهنده به بهشت و ترساننده از عقوبت قرار داد. او با شكم گرسنه از دنيا رفت و با سلامت همه جانبه وارد آخرت شد. 🔸 ولادت و بعثت و هجرت پيامبر ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضئِ، وَالبُرْهانِ الْجَلِىِّ، وَالْمِنْهاجِ الْبادِى و الْكِتابِ الْهادِى. اسْرَتُهُ خَيْرُ اسْرَةٍ و شَجَرَتُهُ خَيْرُ شَجَرَةٍ، أغْصانُها مُعْتَدِلَةٌ وَثِمارُها مُتَهَدِّلَةٌ، مَوْلِدُهُ بِمَكَّةَ، هِجْرَتُهُ بِطَيْبَةَ، عَلا بِها ذِكْرُهُ وَامْتَدَّ مِنْها صَوْتُهُ. أرْسَلَهُ بِحُجَّةٍ كافِيَةٍ وَمَوْعِظَةٍ شافِيَةٍ وَدَعْوَةٍ مُتَلافِيَةٍ، أظْهَرَ بِهِ الشَّرايِعَ الْمَجْهولَةَ وَقَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَبَيَّنَ بِهِ الْأحْكامَ الْمَفْصُولةَ. « نهج البلاغه: خطبه 160» پيامبرش را با نورى درخشان و دليلى روشن و راهى آشكار و كتابى هدايت‏ كننده برانگيخت. خاندانش بهترين خاندان و شجره وجودش بهترين شجره است، شجره‏اى كه شاخه‏هايش معتدل و ميوه هايش در دسترس است. جايگاه ولادتش مكّه و هجرتش مدينه طيبّه بود، در مدينه نامش پرآوازه شد و صدايش از آن جا به همه جا رسيد. خداوند او را با دليل كافى و پندى شفابخش و دعوتى كه مردم را از گمراهى‏ها برهاند فرستاد. دستورهاى ناشناخته دين را به وسيله او آشكار نمود و بدعت‏هاى نادرست را در هم كوبيد و احكامى را كه هم اكنون نزد ما معلوم است بيان داشت. 🔸امين وحى و آخرين پيامبر أمينُ وَحْيِهِ، وَخاتَمُ رُسُلِهِ، وَبَشيرُ رَحْمَتِهِ، وَنَذيرُ نِقْمَتِهِ. « نهج البلاغه: خطبه 172» رسول خدا امين وحى و آخرين فرستادگان و بشارت دهنده به رحمت و بيم دهنده از عذاب او بود. 🔸 وسيله كرامت امت‏ ثُمَّ إنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله بِالْحَقِّ حينَ دَنا مِنَ الدُّنْيا الْانْقطاعُ، وَأقْبَلَ مِنَ الْآخِرَةِ الْاطّلاعُ و أظْلَمَتْ بَهْجَتُها بَعْدَ إشْراقٍ و قامَتْ بِأهْلِها عَلى‏ ساقٍ و خَشُنَ مِنْها مِهادٌ و أزِفَ مِنْها قِيادٌ، فِى انْقِطاعٍ مِنْ مُدَّتِها و اقْتِرابٍ مِنْ أشْراطِها و تَصَرُّمٍ مِنْ أهْلِها و انْفصامٍ مِنْ حَلْقَتِها و انْتِشارٍ مِنْ سَبَبِها و عَفاءٍ مِنْ أعلامِها، وَ تَكَشُّفٍ مِنْ عَوْراتِها و قِصَرٍ مِنْ طُولِها. جَعَلَهُ اللّهُ سُبْحانَهُ بَلاغاً لِرِسالَتِهِ وَكَرامَةً لِامَّتِهِ وَرَبيعاً لِاهْلِ زَمانِهِ وَرِفْعَةً لِأعْوانِهِ‏ وَشَرَفاً لِأنْصارِهِ. « نهج البلاغه: خطبه 189» آن‏گاه خداوند محمّد صلى الله عليه و آله را به حق برانگيخت وقتى كه دنيا به سپرى شدن نزديك شده و آخرت روى آورده و سرسبزى دنيا پس از روشنى تاريك و اهلش را در مشقّت قرار داده بود، آن زمان كه بستر دنيا ناهموار و آماده نابودى و نيستى بود. زمانش رو به پايان و نشانه‏هاى زوالش نزديك شده بود، آن زمان كه اهل دنيا رو به نابودى و حلقه‏اش رو به شكسته شدن و ريسمانش رو به پاره شدن و نشانه هايش رو به كهنه شدن و عيب هايش رو به مكشوف شدن و درازى مدّتش رو به كوتاه شدن مى‏رفت. خداوند پاك آن حضرت را تبليغ كننده رسالت و وسيله كرامت امّت و بهار اهل زمان و بلندى مرتبت ياران و شرف هواخواهان خود قرار داد. 🔸 غلبه بر گردنكشان‏ أرْسَلَهُ بِالضِّياءِ و قَدَّمَهُ فِى الْاصْطِفاءِ، فَرَتَقَ بِهِ الْمَفاتِقَ و ساوَرَ بِهِ الْمُغالِبَ، وَذَلَّلَ بِهِ الصُّعُوبَةَ و سَهَّلَ بِهِ الْحُزونَةَ، حَتّى‏ سَرَّحَ الضَّلالَ عَنْ يَمينٍ و شِمالٍ. « نهج البلاغه: خطبه 204» او را با نور فرستاد، در برگزيدگى بر همگان پيشى داد، رخنه‏ها را به وسيله او به هم بست و به وجود او بر گردنكشان پيروز شد، به او مشكل را آسان و ناهموارى را هموار ساخت، تا جبهه گمراهى را از راست و چپ دور گردانيد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 347 دعای 🆔 @sahife2
✳️ قسمت اول 🔸 خداى توانا، ما را بر همه امّت‏هايى كه آفريد، خاتم قرار داد و بر همه منكران حق و حقيقت گواه گرفت و با نيكى و احسانش، ما را بر آنان كه اندك بودند، فزونى بخشيد. قلوبى كه ريشه و اساس عقايدش توحيد و معاد و قرآن و نفوسى كه بنيان و ريشه اخلاقش، آيات اخلاقى قرآن و اعضاى بدنى كه حركاتش مطابق با فرمان‏هاى كتاب خداست، صاحبان آن قلوب و نفوس و اعضا كه به حق امّت محمّد و پيرو حقيقى آن حضرتند بر تمام جهانيان گواه و شاهد عقايد حقّه و اخلاق حسنه و اعمال صالحه‏اند. يك مؤمن در مسائل اعتقادى و در جهات اخلاقى و در زمينه‏هاى عملى چنانكه قرآن مجيد و رسول خدا و ائمّه هدى خواسته‏اند بايد حجّت و شاهد و گواه و دليل ساير امم باشد، امّت‏ها و آنان كه در غير مذهب اسلامند بايد با ديدن يك فرد مؤمن به اسلام به درك عظمت حق و اخلاق و ايمان و رفتار پيامبر و ائمّه نايل شوند. در مهم‏ترين كتب حديث از حضرت صادق عليه السلام رسيده: كُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ ألْسِنَتِكُمْ، لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَالْاجْتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالْخَيْرَ، فَإنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ. با اعمال خود دعوت كننده به حق باشيد، سايرين بايد از شما، پاكدامنى و پارسايى و كوشش در راه اللَّه در تمام زمينه‏ها و نماز و هر كار خيرى را مشاهده كنند، كه اين اعمال و اخلاق و ايمان واعتقاد راهبر ديگران به سوى صراط مستقيم حقّ است. صفوان بن يحيى يكى از بزرگانى است كه مصداق بارز اين حديث مى‏باشد كه در ذيل، منزلت اين شخصيت كم‏نظير مى‏آيد: درباره صفوان بن يحيى كه حقاًّ شاهد و گواه بر ديگران بود، در كتب معتبر رجالى آمده: 1- از اصحاب حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و جواد الأئمّه عليهم السلام بود به نحوى كه از آن منابع الهى بهترين بهره ايمانى و تربيتى و اخلاقى را مى‏گرفت. 2- نزد حضرت رضا عليه السلام داراى منزلت و كرامت و شرافت بود. 3- در امور دين و دنيا وكيل حضرت رضا عليه السلام و حضرت جواد عليه السلام بود. 4- موثَّق‏ترين و عابدترين مردم روزگارش بود. 5- در زهد و بندگى حق داراى منزلتى عظيم بود. 6- جماعت واقفيّه مال بسيارى براى او بردند تا با آنان همراه شود، او با كمال شجاعت و به علّت ايمان بالا آنها را طرد كرد. 7- با عبداللَّه بن جندب و علىّ بن نعمان در بيت اللَّه‏قرار گذاشتند هر كدام از دنيا رفتند ديگرى هر اندازه عمر كرد بجاى از دنيا رفته اداى زكات و روزه و نماز كند. آن دو نفر از دنيا رفتند و صفوان شبانه روز صد و پنجاه ركعت نماز براى خود و آن دو بجا مى‏آورد و سه زكات هر سال در راه خدا مى‏داد. 8- در سفر حج يكى از همسايگانش پولى به او داد كه در كوفه به زن و فرزندش برساند، گفت: صبر كن، آنگاه پيش شتردار رفت و فرمود: اين مقدار پول به بار من اضافه مى‏شود آيا راضى هستى ببرم؟! 9- صفوان در مدينه از دنيا رفت حضرت جواد عليه السلام كفن مخصوص خود و حنوطش را براى كفن و دفن او فرستاد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 362 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ قسمت 2 🔸 قرآن مجيد چهره با عظمت مؤمن را اين گونه تصوير مى‏كند: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ* الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلوةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ* أُوْلئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ مؤمنان، فقط كسانى هستند كه چون ياد خدا شود، دل‏هايشان ترسان مى‏شود، وهنگامى كه آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان مى‏افزايد و بر پروردگارشان توكل مى‏كنند.* هم آنان كه نماز را برپا مى‏دارند و ازآنچه به آنان روزى داده‏ايم، انفاق مى‏كنند.* مؤمنان واقعى و حقيقى فقط آنانند، براى ايشان نزد پروردگارشان درجاتى بالا و آمرزش و رزق نيكو و فراوانى است. إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيِّةِ* جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ مسلماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، اينانند كه بهترين مخلوقاتند.* پاداششان نزد پروردگارشان بهشت‏هاى پاينده‏اى است كه از زيرِ [درختانِ‏] آن نهرها جارى است، در آنها جاودانه‏اند، خدا از آنان خشنود است و آنان هم از خدا خشنودند؛ اين [پاداش‏] براى كسى است كه از پروردگارش بترسد. در باره مسلمان مطيع در قرآن مجيد فرموده: وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى از پيامبران و صدّيقان و شهيدان و شايستگان خواهند بود كه خدا به آنان نعمت [ايمان، اخلاق و عمل صالح‏] داده؛ و اينان نيكو رفيقانى هستند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 362 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ قسمت 3 🔸 شاهد و گواه بر امت‏ها قرآن مجيد در آيات زير اصرار دارد شما امّت بايد در عقايد و اخلاق و اعمال، شاهد و گواه بر امّت‏ها باشيد و شاهد شدن جز در سايه پيروى از قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله در همه شئون حيات ميسّر نيست. وَكَذلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً و همان گونه [كه شما را به راه راست هدايت كرديم‏] شما را امتى ميانه [ومعتدل و پيراسته از افراط و تفريط] قرار داديم تا [در ايمان، عمل، درستى و راستى‏] بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم گواه بر شما باشد. لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ تا پيامبر گواه بر شما باشد و شما هم گواه بر مردم باشيد. در پاره‏اى از روايات لفظ شهدا را به ائمّه معصومين عليهم السلام ترجمه كرده‏اند و بعضى از مفسّران حقيقت اين گونه آيات را مربوط به قيامت دانسته‏اند، به اين معنى كه اين امّت شاهد و گواه بر اعمال آدميان در قيامت‏اند، كه اين دو معنا منافات با معناى اوّل ندارد. «وَكَثَّرَنا بِمَنِّهِ عَلى مَنْ قَلَّ» از آن جا كه در خزانه آفرينش گوهرى گران‏بهاتر از اسلام نيست، اسلامى كه عبارت از عقايد حقّه و حسنات اخلاقى و اعمال نيكوست و به توسّط رسالت ختم انبيا وولايت ائمّه معصومين عليهم السلام در كمال و جامعيّت خاصّ خودش ظهور كرد كه: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً امروز [با نصبِ على بن ابى‏طالب عليه السلام به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت‏] دينتان را براى شما كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را برايتان به عنوان دين پسنديدم. اين گوهر با تمام حيثيّتش در وجود هر كس تجلّى كند ارزشش همان ارزش اسلام مى‏شود. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 362 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ قسمت 4 🔸 مؤمن واقعى در روايات‏ در اين كه بايد مؤمن براى همگان اسوه و شاهد باشد روايتى از امام صادق عليه السلام به ما رسيده كه مى‏فرمايد: امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: لَيْسَ مِنْ شيعَتِنا مَنْ قالَ بِلِسانِهِ وَخالَفَنا فى أعْمالِنا وَآثارِنا وَلكِنْ شيعَتُنا مَنْ وافَقَنا بِلِسانِه وَقَلْبِهِ وَاتَّبَعَ آثارَنا وَعَمِلَ بِأعْمالِنا، اولئكَ شيعَتُنا. آن كس كه به زبان مى‏گويد شيعه‏ام ولى عملًا مخالف اعمال و آثار ماست شيعه نيست. شيعه كسى است كه با زبان و دل موافق ما باشد و از ما پيروى نموده و برابر با كردار ما عمل كند، كه اينانند شيعيان ما. عَمْرو بن سعيد به حضرت صادق عليه السلام عرضه داشت: به من وصيّتى كن؟ حضرت فرمود: تو را به تقوا و پاكدامنى و كوشش در راه حق سفارش مى‏كنم، بدانكه كوشش بى ورع سودى ندارد. در حديث قدسى آمده: أوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إلى‏ موُسى‏ عليه السلام أن يا موسى‏! ماخَلَقْتُ خَلْقاً أحَبَّ إلَىَّ مِنْ عَبْدِىَ الْمُؤْمِنِ. به موسى وحى شد: اى موسى! مخلوقى محبوب‏تر ازبنده مؤمن نيافريده‏ام. و در حديث مهمّى از حضرت رضا عليه السلام به نقل از پدران بزرگوارش از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده: مَثَلُ الْمؤْمِنِ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ كَمَثَلِ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَإنَّ الْمُؤْمِنَ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ أعْظَمُ مِنْ ذلِكَ. مؤمن در نزد خداوند همانند ملك مقرَّب است و بلكه مؤمن در پيشگاه حق از ملك مقرّب هم عظيم‏تر است. امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: إنَّ الْمُؤْمِنَ أعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ. حرمت مؤمن از حرمت كعبه برتر است. اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد: وَفَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ كُلِّها. و حرمت مسلمان را بر آنچه داراى حرمت است برترى داد. در هر صورت چهره با عظمت مؤمن در آيات قرآن و روايات ترسيم شده كه شما مى‏توانيد براى تحقق بيشتر به آن آيات و روايات در كتب حديثى مراجعه كنيد؛ زيرا اين جزوه گنجايش ذكر آن همه آيات و روايات را ندارد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 362 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴 امانتدارى در وحى‏ ✳️ قسمت اول 🔸 از نام‏هاى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله امين است كه برگرفته از كلمه امانت و اداى آن و راستى در وعده است. و عرب قبل از بعثت پيامبر به خاطر مشاهده امانت‏دارى از ايشان و ايمنى از خلاف و دروغ او را امين مى‏گفتند. به همين جهت جبرئيل هم در قرآن، امين خوانده شده است و پيامبر هم به اين مقام افتخار مى‏كند. آنجا كه خداوند فرمود: ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِينٍ* مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ نيرومندى كه نزد صاحب عرش داراى مقام و منزلت است؛* آنجا مورد اطاعت [فرشتگان‏] و امين است. هنگامى كه آيه وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ نازل شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله به جبرئيل فرمود: آيا از اين رحمت هم چيزى نصيب تو شد؟ عرض كرد: بلى، من از عاقبت امر خود مى‏ترسيدم ولى من به تو ايمن شدم؛ آنچه را كه خداوند بر من ثنا گفته است به آيه: ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِينٍ* مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ نيرومندى كه نزد صاحب عرش داراى مقام و منزلت است؛* آنجا مورد اطاعت [فرشتگان‏] و امين است. و همچنين رسول اللَّه صلى الله عليه و آله فرمود: همانا من رحمتِ هدايت شده‏ام. «4» در حقيقت آيه فوق تضمينى بود كه جايگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله در بارگاه الهى رفيع است و نفوذ و قدرتش همواره محفوظ خواهد ماند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله به جهت فضيلت مقام امانت‏دارى در زمين و آسمان توفيق رسالت يافت تا شب معراج دربارگاه خاص حق از رسول وحى او يعنى جبرئيل هم گذر نمود و به «قاب قوسين» رسيد. پس خداى تعالى وحى را از عالم غيب به حضرت عطا فرمود و در قلب و جان پاك و نورانى او قرار داد و به طور امانت در اختيارش گذاشت كه به وسيله آن آدميان را هدايت كند. پس نيكوست كه رسالت وحى را به سرانجام آن برساند. در غير اين صورت امانت را ادا نكرده است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 270 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴 امانتدارى در وحى‏ ✳️ قسمت 2 🔸 حقيقت وحى‏ «وحى در لغت به معناى اشاره، رساله، كتاب، الهام، آنچه به ديگرى داده شود تا از آن آگاه گردد. ولى در اصطلاح به دستورهاى آشكار حق به انبيا و رسولان كه از راه‏هاى گوناگون در خواب و بيدارى با واسطه فرشته يا بى واسطه رسانده مى‏شود؛ اطلاق مى‏گردد. مراد از امين وحى اين است كه پيامبر حق، توانايى آنچه تكليف به او شده را داشته باشد كه در قلب و ذهن خود حفظ كند و با حكمت الهى و استعداد ذاتى، اسرار دانش و حكمت را نگه‏دارى كند پس وحى كه امانت مهم رسالت است ويژه افراد برگزيده خداوند است. اين گونه امانت‏ها بر همه عالم عرضه شده ولى تنها انسان پذيرفت و تا پايان حيات هستى اين امانتدارى از رسولان به ائمه اطهار عليهم السلام رسيده و ادامه مى‏يابد. پيامبر اسلام براى مأموريت وحى و ارشاد آدميان، امين شمرده شد تا بتواند برنامه‏هاى حق تعالى را اجرا كند. 🔸 اصطفا و نجابت و امانتدارى پيامبر گرامى اسلام در روايات‏ نجيب به معناى آنچه كه در ذات خوب و نفيس باشد و يا داراى هوشيارى و دانايى هم باشد ولى صفى به معناى مُصطفى‏ و گزينش شده ديگرى است. و به معناى حبيب هم آمده است. محمد مصطفى صلى الله عليه و آله، برگزيده‏اى حقيقى بود كه خود بر اين مطلب گواه است؛ كه فرمود: أَمَا وَاللَّهِ إِنّى‏ لَأَمينٌ فِى السَّماءِ وَأَمينٌ فِى الأَرْضِ. هان! به خدا قسم كه من در آسمان امين هستم و در زمين نيز أمينم. و آنگاه كه يار و وصى او، او را مى‏ستايد و مى‏فرمايد: فَهُوَ أَمينُكَ الْمَأْمُونُ، وَخازِنُ عِلْمِكَ المَخْزُونِ، وَشَهيدُكَ يَوْمَ الدِّينِ، وَبَعيثُكَ بِالْحَقِّ، وَرَسُولُكَ الَى الْخَلْقِ. او امين درستكار تو، خزانه‏دار دانش سرّى‏ات، و شاهد تو در روز قيامت، و برانگيخته‏ات به حقّ، و فرستاده‏ات به سوى خلق است. ابن ابى الحديد در شرح جمله اول گفته است: «أَمينك المأمون» يعنى امين بر وحى توست و مأمون يكى از القاب رسول اللَّه صلى الله عليه و آله است. «3» امانتدارى نزد ايشان اهميت زيادى دارد كه امّت را به شدّت از خيانت در امانت نهى مى‏كند و مى‏فرمايد: مَنْ خانَ أَمانَةً فِى الدُّنيا وَلَمْ يَرُدَّها إلى‏ أهلِها ثُمَّ أَدْرَكَهُ الْمَوْتُ ماتَ عَلى غَيْرِ مِلَّتى‏ وَيَلْقى‏ اللَّهُ وَهُوَ عَلَيْهِ غَضْبانٌ. فرمود: كسى كه در دنيا به امانتى خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند و بميرد بر دين من نمرده است و با خدا ديدار كند در حالى كه بر او خشمگين است. معناى فرمايش حضرت اين است كه: هر كس وفا در امانت و عهد ندارد؛ دين و ايمان ندارد، پس ردّ امانت واجب است. و اين يك حكم شرعى الزامى است نه دستور اخلاقى و آدابى. با همه اين اوصاف، حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله از ميان تمام بندگان حق با فضايل و درجات ذاتى و اخلاقى برگزيده شد و تمام ابزار رسالت پيام به وى سپرده گرديد. حضرت رضا عليه السلام در اين زمينه فرمود: إنَّ الْعَبْدَ اذا اخْتارَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِامورِ عِبادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذلكَ وَ أوْدَعَ قَلْبَهُ يَنابِيعَ الحِكْمَةِ وألْهَمَهُ العِلْمَ إلهاماً، فَلَمْ يَعْىَ بَعْدَهُ بِجَوابٍ وَلا يُحَيَّرُ فيهِ عَنِ الصَّوابِ. هرگاه خداوند عزّوجل بنده‏اى را براى اداره امور بندگانش برگزيند براى اين امور به او شرح صدر عطا كند. چشمه‏هاى حكمت را در دلش جارى سازد و به او علم الهام نمايد كه از آن پس از هيچ پاسخى در نماند و در يافتن راه درست سرگشته نشود. رسالت پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله‏ آرى، محمّد صلى الله عليه و آله امين وحى بود، يعنى قوانين و مقرّرات و حلال و حرام خدا را در طول بيست و سه سالى كه به عنوان رسول در بين مردم بود بدون كم و زياد و تغيير و تبديل، به مردم رساند. در سفر حجّة الوداع در روز عيد قربان در مسجد خَيْف در مقدّمه يك سخنرانى‏ مهم فرمود: «خداوندا! تو را به شهادت مى‏طلبم كه آنچه مردم را به بهشت نزديك مى‏كرد و از عذاب تو دور مى‏نمود من براى مردم بيان كردم. قرآن مجيد به او دستور داد به مردم بگو: وَأُوحِىَ إِلَىَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ و اين قرآن [كه گواهى خدا بر حقّانيّت نبوّت من است‏] به من وحى شده تا به وسيله آن شما و هر كس را كه اين قرآن به او مى‏رسد بيم دهم. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 270 دعای 🆔 @sahife2
🔴 امانتدارى در وحى‏ ✳️ قسمت 3 🔸 رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله درباره اميرالمؤمنين عليه السلام‏ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ وَإِن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن أبى‏طالب اميرالمؤمنين عليه السلام‏] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده‏اى. و خدا تو را از [آسيب و گزند] مردم نگه مى‏دارد؛ قطعاً خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند. به اجماع مفسّران و اجماع اهل حديث در صدها كتاب معتبر، آيه شريفه در اعلام خلافت و ولايت حضرت مولى الموحدّين امير المؤمنين نازل شده؛ و با اين كه در ابلاغ آن احتمال هر گونه خطرى حتّى خطر جانى براى رسول عزيز اسلام مى‏رفت ولى امين وحى، در محلّ غدير خم در برابر هزاران نفر على عليه السلام را بر اساس‏ دستور آيه به خلافت و جانشينى خود معرّفى فرمود و در ضمن معرّفى امام، آن جملات زيبا و ملكوتى را به مردم القا كرد: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ و فَعَلىٌّ مَوْلاهُ. اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. هر كه من مولاى اويم، پس عل مولاى اوست. خداوندا دوست او را دوست و دشمن او را دشمن بدار، ياور او را يارى كن و هر كه او را تنها گذارد و دست از يارى او بردارد تنهايش گذار و دست از ياريش بردار. الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى‏ بِاللَّهِ حَسِيباً [آرى، اين روش خداست درباره‏] آنان كه همواره پيامهاى خدا را به مردم مى‏رسانند و از [عظمت و مقام‏] او مى‏ترسند و از هيچ كس جز او واهمه ندارند و براى حسابرسى [كار با ارزش اينان‏] خدا كافى است. 🔸 ابلاغ دين‏ محمّد صلى الله عليه و آله در تمام جهات تبليغ يعنى تبليغ زبانى، اخلاقى، عملى و تربيتى، مصداق اكمل و اتمّ اين آيه شريفه بود: وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ و اگر روى گرداندند [برتو دشوار و سخت نيايد] كه آنچه بر عهده توست فقط ابلاغ [پيام خدا] ست. وجود مقدّس محمّد صلى الله عليه و آله تبليغش همراه منطق و استدلال و برهان بود و جاى عذرى براى احدى باقى نمى‏گذاشت. در عين حال، دنياپرستان و مادّيگران و شهوترانان و عدّه‏اى از يهود و نصارى از سر كينه و خشم و عداوت و دشمنى از وى روى مى‏گرداندند، ولى آن جناب كه امين وحى حق بود از تبليغ دست بر نمى‏داشت و احكام الهيّه و معارف ملكوتيّه و مسائل ربانيّه را بى كم و زياد در اختيار گمراهان مى‏گذاشت. محمّد صلى الله عليه و آله به خاطر اخلاصش و عبادتش و حكمت و علمش، صبر و تقوايش و صلاح و احسانش، صدق و سخايش، كرم و وفايش، عقل و درايتش، ايمان و اخلاقش، شخصيّت و كرامتش، بصيرت و بينشش، و رأفت و رحمتش، نسب و اصالتش، قلب و روحش، جود و سخايش، خشوع و تواضعش، صفا و طهارتش، حلم و بردباريش و بندگى و نبوّتش، نجيب و صفىّ حضرت حق بود و احدى از خلق خدا اعم از جنّ و انس و ملائكه به پايه او نبود. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 270 دعای 🆔 @sahife2
امام رحمت‏ ✳️ قسمت اول 🔸 محمّد صلى الله عليه و آله در ميان خلق، رحمت خدا و مبشّر رحمت حضرت محبوب در بين مردم بود. قرآن مجيد از طرفى پيامبر را، رحمت معرّفى كرد و فرمود: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. از طرف ديگر او را بشارت دهنده به رحمت خطاب كرد: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَنَذِيراً و تو را جز مژده‏رسان و بيم دهنده نفرستاديم. او رحمت خدا بود، قرآن و بيان و دستورهايش جهت تأمين سعادت دنيا و آخرت، رحمت حق بود. حيات طيّبه در دنيا- يعنى حياتى كه از دستبرد هوا و هوس و شيطان و طاغوت و بغى و تجاوز دور است- رحمت خداست كه محصول پيروى از آن حضرت است و نيز بهشت و رضوانى كه اكبر از بهشت است و جز با اطاعت از رسول به آن نمى‏توان رسيد، رحمت الهى است؛ و اين همه معلول رسالت محمّد صلى الله عليه و آله است، پس رسول اسلام صلى الله عليه و آله عين رحمت حضرت ربّ العزّه در ميان همه مردم است و در يك كلمه به قول حضرت زين العابدين عليه السلام: محمّد صلى الله عليه و آله امام رحمت است. آرى، قرآن مجيد و توضيحات رسول خدا نسبت به اين كتاب آسمانى كه پر ارزش‏ترين گوهر خزانه خلقت است و محمّد صلى الله عليه و آله مبلّغ آن بود رحمت خداست، رحمتى كه به وسيله رحمت بودن رسول اللَّه، به مردم رسيد. رسيدن به رحمت حق در دنيا يعنى حيات طيّبه و رحمت حق در آيات يعنى بهشت و رِضْوانٌ مِنَ اللَّه أكبر، جز از طريق اتّصال به قرآن كه كتاب آسمانى‏ محمّد صلى الله عليه و آله و اتصّال به رسالت نبىّ اكرم و متابعت از دستورهاى آن حضرت كه رحمت خداست، ميسّر نيست. محمّد صلى الله عليه و آله چه از جهت وجودى، چه از حيث رسالت تجلّى گاه رحمت واسعه الهيّه است. نبوّت به او ختم شد، دين به سبب رسالت او به كمال رسيد، نعمت معنوى حق در پرتو وجود او به اتمام رسيد، به اسلام محمّدى براى تأمين خير دنيا و آخرت مردم رضايت داده شد و قرآن از بركت قلب الهى او براى هدايت مردم نازل گرديد، اين همه معانى و مفاهيم و مصاديق رحمت است كه محمّد صلى الله عليه و آله، رحمت است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 378 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
امام رحمت‏ ✳️ قسمت 2 🔸 اكنون به شرح ماجراى رحمت از طريق آيات قرآن مجيد توجّه نمائيد: رحمت خاصّ حق كه تجلّى رحيميّت حضرت اوست در دنيا به صورت قوانين و مقرّرات و در چهره عمل به صورت اخلاق حسنه و اعمال صالحه و نتيجه آن امنيّت باطن و ظاهر است و در آخرت به قيافه بهشت و به صورت رِضْوانٌ مِنَ اللَّه أكبر مى‏باشد و منادى و زمينه ساز اين همه براى عالم انسانيّت، محمّد صلى الله عليه و آله است. احدى از مردم جهان جز با عمل به قوانين حق و پيروى از محمّد صلى الله عليه و آله، به رحمت رحيميّه حق در دنيا و آخرت نمى‏رسد. 👈 آياتى كه رحمت رحيميّه را مطرح مى‏كند آياتى است كه يا حاوى مقرّرات و دستورها و حلال و حرام حق و فضايل اخلاقى و عقايد حقّه است، يا بيانگر چهره مؤمن و مسلم و محسن كه آراسته به واقعيّت‏ها و حقايق دينيّه و ملكوتيّه‏اند. 🔸 وأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ و از خدا و پيامبر فرمان بريد تا مورد رحمت قرار گيريد. 🔸 وهذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ و اين [قرآن‏] كتابى پرفايده است كه ما آن را نازل كرديم پس آن را پيروى كنيد و [از مخالفت با آن‏] بپرهيزيد تا مشمول رحمت شويد. 🔸 وإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ و هنگامى كه قرآن خوانده شود، به آن گوش فرا دهيد و سكوت كنيد تا مشمول رحمت شويد. 🔸 وأَقِيمُوا الصَّلوةَ وَآتُوا الزَّكوةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و اين پيامبر را اطاعت كنيد تا مورد رحمت قرار گيريد. 🔸 إنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ‏ تُرْحَمُونَ جز اين نيست كه همه مؤمنان با هم برادرند؛ بنابراين [در همه نزاع ها و اختلافات‏] ميان برادرانتان صلح و آشتى برقرار كنيد و از خدا پروا نماييد كه مورد رحمت قرار گيريد. 🔸 الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا للَّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ* أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ همان كسانى كه چون بلا و آسيبى به آنان رسد گويند: ما مملوك خداييم و يقيناً به سوى او بازمى‏گرديم.* آنانند كه درودها و رحمتى از سوى پروردگارشان بر آنان است و آنانند كه هدايت يافته‏اند. 🔸 إنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ يقيناً كسانى كه ايمان آورده و آنان كه هجرت كرده و در راه خدا به جهاد برخاستند، به رحمت خدا اميد دارند؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. 🔸 فأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطاً مُسْتَقِيماً اما كسانى كه به خدا ايمان آوردند و به او تمسّك جستند، به زودى آنان را در رحمت و فضلى از سوى خود درآورد و به راهى راست به سوى خود راهنمايى مى‏كند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 378 دعای 🆔 @sahife2
قائد الخير يا راهبر نيكى‏ ✳️ قسمت اول 🔸 رسول با كرامت اسلام صلى الله عليه و آله در تمام شئون حيات و زواياى زندگى، براى انسان و انسانيّت، قائد خير و راهنمايى به سوى نيكى‏ها بود. آن شخصيّت بى نظير به وسيله قرآن مجيد هر برنامه خيرى را به انسان نماياند، و به توسّط اعمال و اخلاق و كلمات گهربارش خير و نيكى را معنا كرد. خواهنده خير دنيا و آخرت جز در سايه پيروى از آن حضرت و فرهنگ ثمر بخشش، محال است به آنچه كه طالب آن است برسد. جهانيان پيش از بعثت و رسالت او، از معنا و مفهوم خير بى خبر بودند و آنچه را خير مى‏دانستند در حقيقت شرّ بود، آن مشعل پر فروغ هدايت مسئله خير و خوبى را به مردم تعليم داد و از تمام انسان‏ها دعوت كرد كه خود را در همه جوانب حيات به خير بيارايند. تعاليم حيات بخش نبىّ اسلام صلى الله عليه و آله نورى بود كه در دل ظلمت درخشيد و چراغى بود كه در شب جهل بشر روشن شد. بيدارى مشرق زمين از بركت رسالت او بود و تمدّن جهانى، ريشه در نبوّت او دارد. لازم است مسئله خير در اين مقال از نظر قرآن و روايات را بررسى كرده تا بيش از پيش به مفهوم خير كه پيشاهنگ و راهنمايش رسول باعظمت حق بود، آشنا شويم. 🔸 قرآن مجيد هر برنامه‏اى كه به حقيقت به نفع انسان و خانواده و جامعه باشد و منتهى به ثواب آخرت گردد «خير» مى‏داند. 🔸 تقوا وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ و اگر آنان [از روى حقيقت‏] ايمان مى‏آوردند و [از سحر و جادو] پرهيز مى‏كردند، قطعاً پاداشى كه از جانب خداست [براى آنان‏] بهتر بود، اگر مى‏دانستند. قرآن در اين آيه شريفه ايمان و تقوا را منبع خير مى‏داند، خيرى كه عبارت از جزاى ابدى خداوند براى اهل ايمان و تقواست. وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى‏ وَاتَّقُونِ يَا أُولِى الْأَلْبَابِ و به نفع خود توشه برگيريد كه بهترين توشه، پرهيزكارى است و اى صاحبانِ خرد! از من پروا كنيد. وَلِبَاسُ التَّقْوَى‏ ذلِكَ خَيْرٌ و لباس تقوا [كه انسان را از آلودگى‏هاى ظاهر و باطن بازمى‏دارد] بهتر است. وَلأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ و يقيناً پاداش آخرت براى كسانى كه ايمان آورده‏اند وهمواره پرهيزكارى مى‏كردند، بهتر است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 384 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قائد الخير يا راهبر نيكى‏ ✳️ قسمت اول 🔸 رسول با كرامت اسلام صلى الله عليه و آله در تمام شئون حيات و زواياى زندگى، براى انسان و انسانيّت، قائد خير و راهنمايى به سوى نيكى‏ها بود. آن شخصيّت بى نظير به وسيله قرآن مجيد هر برنامه خيرى را به انسان نماياند، و به توسّط اعمال و اخلاق و كلمات گهربارش خير و نيكى را معنا كرد. خواهنده خير دنيا و آخرت جز در سايه پيروى از آن حضرت و فرهنگ ثمر بخشش، محال است به آنچه كه طالب آن است برسد. جهانيان پيش از بعثت و رسالت او، از معنا و مفهوم خير بى خبر بودند و آنچه را خير مى‏دانستند در حقيقت شرّ بود، آن مشعل پر فروغ هدايت مسئله خير و خوبى را به مردم تعليم داد و از تمام انسان‏ها دعوت كرد كه خود را در همه جوانب حيات به خير بيارايند. تعاليم حيات بخش نبىّ اسلام صلى الله عليه و آله نورى بود كه در دل ظلمت درخشيد و چراغى بود كه در شب جهل بشر روشن شد. بيدارى مشرق زمين از بركت رسالت او بود و تمدّن جهانى، ريشه در نبوّت او دارد. لازم است مسئله خير در اين مقال از نظر قرآن و روايات را بررسى كرده تا بيش از پيش به مفهوم خير كه پيشاهنگ و راهنمايش رسول باعظمت حق بود، آشنا شويم. 🔸 قرآن مجيد هر برنامه‏اى كه به حقيقت به نفع انسان و خانواده و جامعه باشد و منتهى به ثواب آخرت گردد «خير» مى‏داند. 🔸 تقوا وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ و اگر آنان [از روى حقيقت‏] ايمان مى‏آوردند و [از سحر و جادو] پرهيز مى‏كردند، قطعاً پاداشى كه از جانب خداست [براى آنان‏] بهتر بود، اگر مى‏دانستند. قرآن در اين آيه شريفه ايمان و تقوا را منبع خير مى‏داند، خيرى كه عبارت از جزاى ابدى خداوند براى اهل ايمان و تقواست. وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى‏ وَاتَّقُونِ يَا أُولِى الْأَلْبَابِ و به نفع خود توشه برگيريد كه بهترين توشه، پرهيزكارى است و اى صاحبانِ خرد! از من پروا كنيد. وَلِبَاسُ التَّقْوَى‏ ذلِكَ خَيْرٌ و لباس تقوا [كه انسان را از آلودگى‏هاى ظاهر و باطن بازمى‏دارد] بهتر است. وَلأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ و يقيناً پاداش آخرت براى كسانى كه ايمان آورده‏اند وهمواره پرهيزكارى مى‏كردند، بهتر است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 384 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قائد الخير يا راهبر نيكى‏ ✳️ قسمت 3 🔸 صبر وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ و شكيبايى كردن براى شما بهتر است؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. 🔸 اطاعت از خدا و پيامبر يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِن‏ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَومِ الآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا اى اهل ايمان! از خدا اطاعت كنيد و [نيز] از پيامبر و صاحبان امر خودتان [كه امامان از اهل بيت‏اند و چون پيامبر داراى مقام عصمت مى‏باشند] اطاعت كنيد. و اگر درباره چيزى [از احكام و امور مادى و معنوى و حكومت و جانشينى پس از پيامبر] نزاع داشتيد، آن را [براى فيصله يافتنش‏] اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، به خدا و پيامبر ارجاع دهيد؛ اين [ارجاع دادن‏] براى شما بهتر واز نظر عاقبت نيكوتر است. 🔸 توبه‏ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ پس [اى مشركان!] اگر [از پيمان شكنى و خيانت‏] توبه كنيد [و مسلمان شويد] براى شما بهتر است. 🔸 جهاد انفِرُوا خِفَافاً وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ با شتاب با تجهيزات سبك و سنگين [و سواره، پياده، پير و جوان به سوى ميدان نبرد] بيرون رويد و با اموال و جان‏هايتان در راه خدا جهاد كنيد كه اگر دانا [ىِ به حقايق‏] باشيد اين براى شما بهتر است. 🔸 ترازوى صحيح‏ وَإِلَى‏ مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ و به سوى [مردم‏] مَدين، برادرشان شعيب را [فرستاديم.] گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد، شما را جز او هيچ معبودى نيست؛ و از پيمانه و ترازو مكاهيد، همانا من شما را در توانگرى و نعمت [ى كه بى‏نياز كننده از كم فروشى است‏] مى‏بينم و بر شما از عذاب روزى فراگير بيمناكم. وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا و هنگامى كه [جنسى را] پيمانه مى‏كنيد، پيمانه را كامل بدهيد و [اجناس قابل وزن را] با ترازوى درست و صحيح وزن كنيد، اين براى شما بهتر و فرجامش نيكوتر است. 🔸 باقيات الصالحات‏ الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَواباً وَخَيْرٌ أَمَلًا مال و فرزندان، آرايش و زيور زندگى دنيا هستند، ولى اعمال شايسته پايدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ اميد داشتن به آنها نيكوتر است. وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى‏ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى‏ ديدگانت را به آنچه برخى از اصناف آنان را بهره‏مند كرديم مدوز، [آنچه به آنان داده‏ايم‏] شكوفه [بى‏ميوه و زيور و زينت‏] دنياست تا آنان را در آن بيازماييم و رزق پروردگارت بهتر و پايدارتر است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 384 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قائد الخير يا راهبر نيكى‏ ✳️ قسمت 4 🔸 سلام كردن‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى‏ تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى‏ أَهْلِهَا ذلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ اى اهل ايمان! به خانه‏هايى غير از خانه‏هاى خودتان وارد نشويد تا آن كه اجازه بگيريد و بر اهل آنها سلام كنيد، [رعايت‏] اين [امور اخلاقى‏] براى شما بهتر است، باشد كه متذكّر شويد. 🔸 متاع آخرت‏ وَمَا أُوتِيتُم مِن شَيْ‏ءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى‏ أَفَلَا تَعْقِلُونَ آنچه به شما داده شده كالا و ابزار زندگى دنيا و زينت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است؛ آيا نمى‏انديشيد؟ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى‏ بگو: متاع دنيا اندك و آخرت براى آنان كه تقوا ورزيده‏اند بهتر است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى‏ تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ* تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ اى اهل ايمان! آيا شما را به تجارتى راهنمايى كنم كه شما را از عذابى دردناك نجات مى‏دهد؟* به خدا و پيامبرش ايمان آوريد و با اموال و جان‏هايتان در راه خدا جهاد كنيد؛ اين [ايمان و جهاد] اگر [به منافع فراگير و هميشگى آن‏] معرفت و آگاهى داشتيد، براى شما [از هر چيزى‏] بهتر است. قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ بگو: پاداش و ثوابى كه نزد خداست از سرگرمى و تجارت بهتر است و خدا بهترين روزى دهندگان است. 🔸 قرض الحسنه‏ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَأَعْظَمَ أَجْراً و وام نيكو به خدا بدهيد؛ و آنچه را از عمل خير براى خود پيش مى‏فرستيد، آن را نزد خدا به بهترين صورت و بزرگ‏ترين پاداش خواهيد يافت. 🔸 حكمت‏ يُؤْتِى الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْراً كَثِيراً حكمت را به هر كس بخواهد مى‏دهد و آن كه به او حكمت داده شود، بى‏ترديد او را خير فراوانى داده‏اند. 🔸 انفاق‏ فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيراً لِأَنفُسِكُمْ بنابراين به اندازه استطاعتى كه داريد از خدا پروا كنيد و [دعوت حق را] بشنويد و اطاعت نماييد و انفاق كنيد كه براى شما بهتر است. از آيات گذشته روشن شد كه مجموعه عبادات و خدماتى كه انسان براى خدا به بندگان حق مى‏نمايد و همچنين اخلاق حسنه و اعمال صالحه و صدقات و انفاق و حكمت و علم و ثواب و اجر حضرت حق در قيامت همه و همه خير است. و به فرموده حضرت زين العابدين: وجود مقدّس محمّد صلى الله عليه و آله قائدِ خير است، يعنى هم او بود كه خير را در مفهوم وسيعش به مردم تعليم داد و كاملًا خودش به خير آراسته بود. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 384 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
كليد بركت‏ ✳️ قسمت اول 🔸 جهان قبل از بعثت رسول اسلام صلى الله عليه و آله، جهانى گرفتار ظلم و جهل و نسبت به واقعيّت‏ها و حقايق عقلى و ملكوتى و الهى، دچار تهيدستى بود. رسالت او و مشعل پرفروغى چون قرآن كه براى بيدارى جهانيان نازل شده بود، در تمام شئون حيات انسان ايجاد دگرگونى كرد. عقل‏ها از كار افتاده بود، او به كار انداخت. دانش بشر محدود به چهار چوب‏هاى معيّنى بود، او آن مرزهاى محدود را شكست. انسان از مُلك و ملكوت بى خبر بود، او وى را با خبر كرد. تحصيل علم در تمام ملّت‏ها محدود به طوايف معيّن بود، او فراگيرى دانش را بر همگان فريضه اعلام كرد. بناى تمدّن خراب بود، وى بناى ديگرى از تمدّن را كه تمدّن امروز ريشه در آن دارد از نو بنياد كرد و راه و رسم ترقّى و تربيت را حضرت او و امامان بعد از او، به جهانيان آموختند. مسلمانان از بركات وجود او به مدارج تعالى و كمال رسيدند و از ميان آنان دانشمندانى بزرگ در تمام رشته‏هاى علمى برخاستند و كتابخانه‏هاى عظيم ايجاد نمودند، به نحوى كه تمام ملّت‏ها را مديون زحمات خود نمودند. لپرى كه از دانشمندان به نام اروپاست مى‏نويسد: «اگر نام اسلام و مسلمين از تاريخ خارج شده بود عصر تجديد حيات عملى اروپا تا چندين قرن ديگر عقب مى‏افتاد». گوستاو لبون در «تاريخ تمدّن اسلام» مى‏نويسد: «در قرن نهم و دهم ميلادى يعنى همان وقتى كه تمدّن اسلامى در در نهايت درجه ارتقا و اعتلا بوده است، مراكز علمى اروپا عبارت بودند از قلاع ناهنجار و ضخيمى كه در آن قلاع ارباب‏ها و امراى ما اروپائيان به حالت نيم وحشى به سر برده و افتخار مى‏نمودند كه داراى خطّ و سواد نيستند و در ميان آنان عالم‏تر از همه رهبانان نادان بودند كه تمام اوقات خود را صرف اين كار مى‏نمودند كه از ميان كتابخانه‏هاى كليساها، كتب قديمه يونان و روم را بيرون آورده و كلمات و عبارات آن را حك كنند و روى آن كلمات پوستى، كلمات و اوراد مهمل خود را بنويسند. حالت بربريّت اروپائيان تا مدّتى طولانى بيش از آن بود كه خود بتوانند احساس كنند. البتّه در قرن يازدهم و بيشتر در قرن دوازدهم، احساسات مختصرى در بين مردم اروپا پيدا شد ولى از همان وقت كه چند نفر حسّاس و روشن خيال ضرورت‏ اين معنى را احساس كردند كه بايد كفن جهالت را دريد، فوراً به طرف مسلمين كه از هر جهت برتر و استادتر بودند متوجّه شده و مراجعه به آنها نمودند.» 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 394 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
كليد بركت‏ ✳️ قسمت 2 🔸 گوستاو لبون سپس مى‏گويد: «در سال 1130 ميلادى دار الترجمه‏اى در طُلَيْطَلَه يكى از مناطق اروپا تحت رياست اسقف اعظم رايمند، تأسيس شد و تمام كتب مشهور علماى اسلام را از عربى به لاتين شروع به ترجمه نمودند و از اين ترجمه‏ها موفقيّت كاملى حاصل گرديد، يعنى چشم‏هاى اروپائيان از اين كتب باز شده و دنياى تازه‏اى را توانستند به نظر بياورند. اين دارالترجمه نه تنها كتب محمّد زكريّاى رازى، بلكه نوشته‏هاى ابن سينا، ابن رشد آندلسى را كه از علماى اسلام بودند به لاتين ترجمه نمودند و از همه مهم‏تر مصنّفات جالينوس، ذيمقراطيس، افلاطون، ارسطو، اقليدس، ارشميدس، بطلميوس را كه مسلمين از يونانى به عربى ترجمه كرده بودند از عربى به لاتينى برگرداندند.» دكتر لكلرك در «تاريخ طبّ» خود پس از آن كه نام زياده از سيصد كتاب مشهور عربى را كه به لاتينى ترجمه شده ذكر مى‏كند، چنين مى‏نويسد: «در قرون وسطى اطلاعاتى كه از علوم يونان براى ما حاصل شده به وسيله همين ترجمه‏هاى عرب بوده است و از بركت همين ترجمه‏ها توانستيم تصانيف قديمه يونان را هم به دست بياوريم نه از راهب‏هايى كه نام يونان را هم بلد نبودند؛ بدين جهت تمام دنيا بايد رهين مسلمين باشند كه فقط آنها خدمت به معارف دنيا كرده و اين ذخاير بى بها را از دستبرد حوادث زمانه حفظ كردند.» گوستاولبون راجع به درجه انحطاط فكرى ملل اروپا مى‏نويسد: «گربرت در سال 999 ميلادى تحصيلاتى نموده و به نام سيلوستر دوم مقام پاپى را حائز گرديد، ولى وقتى كه خواست علوم خود را در اروپا انتشار دهد تا درجه‏اى‏ اين مطلب در نظر مردم اروپا خلاف طبيعت جلوه نمود كه آن بيچاره را متّهم نمودند كه شيطان در جسم او حلول كرده و از طريق خداوند مسيح خارج شده است!» اين دانشمند فرانسوى در ضمن بحث ديگرى مى‏گويد: «تا قرن پانزدهم قولى را كه مأخوذ از مصنّفين اسلام نبود، دانشمندان اروپا آن را مستند نمى‏شمردند»، سپس اضافه مى‏كند: «رژر باكن، لئوناردوپيز، ارنوويلانو، ريمندلول، سن توماس، آلبرت بزرگ، آلفونس دهم، تمام آنها يا از شاگردان علماى اسلام بودند و يا ناقل اقوال آنها». مسيو رنان مى‏گويد: «آلبرت بزرگ (كه تحقيقات علمى او منشأ تحوّلاتى در افكار مردم اروپا گرديد) هر چه داشت از بوعلى سينا دانشمند بزرگ اسلامى فراگرفته بود. سن توماس تمام فلسفه‏اش مأخوذ از ابن رشد آندلسى عالم اسلامى است، تمام دانشكده‏ها و دانشگاه‏هاى اروپا تا پانصد سال الى ششصد سال روى كتب علماى اسلام دائر بود و مدار علوم ما در آن همه مدّت فقط علوم مسلمين بوده است و در بعضى از رشته‏هاى علوم مانند طب مى‏توان گفت: تا زمان ما هم نظريّات اطبّاى اسلام باقى مانده است. چه، آن كه در فرانسه مصنَّفات بو على سينا تا آخر قرن گذشته هم باقى بوده و شروحى بر آن نوشته مى‏شد. تسلّط علوم عرب در اروپا تا درجه‏اى بود كه در آن علمى هم كه آنها استاد نبودند باز به تصانيف آنها رجوع مى‏شد. از ابتداى قرن سيزدهم فلسفه ابن رشد آندلسى در مدارس اروپا جزء دستور بود و تدريس مى‏شد. در سال 1473 ميلادى وقتى كه لويى يازدهم دستور براى آموزش وضع نمود حكم كرد كه بايد در فلسفه همان تصنيفات ابن رشد تدريس شود. در دانشگاه‏هاى ايتاليا به ويژه دانشگاه پادو هم نفوذ و تسلّط علوم اسلامى كمتر از نقاط ديگر نبوده است.» 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 394 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
كليد بركت‏ ✳️ قسمت 3 🔸 گوستاولبون باز مى‏نويسد: «اسلاف ما اروپائيان به وسيله معاشرت و مراودت با مسلمانان، اطوار بربريّت خود را به تدريج ترك گفته و ملل اروپا در خصوص اخلاق و وظايف اخلاقى مانند شفقت و عاطفه به زن و فرزند و پايبندى به عهد و قسم و امثال آن، تماماً از چيزهايى است كه از پيروان اسلام آموختند.» ملل اروپا در جنگ صليبى ثابت نمودند كه در فضايل انسانيت فرسنگها از مسلمين عقب بوده‏اند. بارتلمى در كتاب «قرآن» خود مى‏نويسد: «از معاشرت با عرب و تقليد از مسلمين، اخلاق و عادات رذيله امرا و اشراف ما اروپائيان در قرن وسطى اصلاح شده و آن اخلاق ستوده و صفات حميده كه مخصوص ملل زنده است، اروپائيان از مسلمين آموختند. تمدّن اسلامى نسبت به تمام دنيا تأثير محيّر العقولى بخشيد و در نتيجه اقوام وحشى اروپا را داخل در طريق آدميّت نموده و نيز نفوذ دماغى و عقلانى مسلمين، دروازه علوم و فنون فلسفه را كه ملل اروپا از آن به كلّى بى خبر بودند به روى آنها باز كرده و تا ششصد سال استاد ما اروپائيان بوده‏اند! همين جنگ‏هاى صليبى، اروپا را از اخلاق و عادات رذيله و اطوار وحشيانه خارج ساخته و زمينه‏اى در آنها تهيه نمود كه بعدها علوم و ادبيّات مسلمين كه در دانشكده‏هاى اروپا انتشار يافت، طورى آن را بسط دهند كه بالأخره روزى در آتيه منشأ رنسانس گردند.» گوستاو لبون در آخر كتابش به عنوان خلاصه گفتار چنين مى‏نويسد: «اولًا بايد دانست كه: در عالم كمتر اقوامى يافت مى‏شوند كه از حيث تمدّن بر پيروان اسلام تفوّق حاصل نموده باشند و ديگر آن كه: ترقّيات حيرت انگيزى كه آنها به فاصله كمى در علوم حاصل نموده‏اند براى هيچ قومى چنين ميسّر نشد. مسلمين از نظر مذهبى مذهب بزرگى را تشكيل داده‏اند كه هنوز زنده‏ترين مذهب‏ دنيا شمرده مى‏شود و امّا از نظر خصائص عقلانى و اخلاقى همين قدر كافى است كه اروپا را تربيت كرده و داخل در تمدّن نموده‏اند. خانم دكتر زيگريد هونكه، كتاب بسيار مهمّى در سه جلد به نام «فرهنگ اسلام در اروپا» دارد كه آقاى مرتضى رهبانى آن را ترجمه كرده است، در مقدّمه هر سه جلدش مى‏گويد: «اين كتاب مى‏خواهد تشكّرى را كه دير زمانى است ما به مسلمانان مديون هستيم بيان كند.» خانم زيگريد در اين سه جلد كتاب، همراه با تحقيقات بسيار عالمانه ثابت مى‏كند كه فرهنگ و تمدّن و علوم در تمام جهان به خصوص در اروپا و مغرب زمين بدون شك مديون اسلام است، اسلامى كه مبلّغ و منادى آن محمّد صلى الله عليه و آله بود. باور كنيد جز ذات مقدّس حضرت حق، احدى قدرت شماره كردن بركات و آثار وجودى رسول بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله را ندارد. به قول شاعر: كتاب فضل تو را آب بحر كافى نيست كه تر كنم سر انگشت و صفحه بشمارم‏ و چه زيبا حضرت زين العابدين عليه السلام فرمود كه: محمّد صلى الله عليه و آله كليد بركت بود. اگر كسى فرصت كند تمام كتبى كه در اين پانزده قرن در هر رشته‏اى در شرق و غرب حول محور اسلام نوشته شده، مطالعه كند شايد بتواند به گوشه‏اى از بركات وجود محمّد صلى الله عليه و آله آگاه شود. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 394 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
«كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ» ✳️ قسمت اول 🔸 مقام نبوّت در آيات‏ حضرت سجاد عليه السلام در فراز «كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ» اشاره به انتخاب پيامبر صلى الله عليه و آله به مقام نبوّت دارد. در آنجا كه خداوند تعالى مى‏فرمايد: مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ محمد صلى الله عليه و آله فرستاده خداست. مقام نبوت، از سوى خداوند انتصابى است. و علاوه بر زيبايى ظاهرى و سلامت جسمى، شخص منتخب بايد داراى بهترين صفات پسنديده و اخلاق فاضله باشد. تا در ميان مردم از هر جهت سرآمد و ممتاز باشد. حضرت محمد صلى الله عليه و آله پيش از بعثت به طهارت روح و عصمت در عمل و جامع فضايل انسانى از جمله جوانمردى، خوش اخلاقى، بردبارى، راستگويى، امانتدارى شناخته شده بود. و اين ارزش‏هاى اخلاقى تا زمان انتصاب رسمى او به مقام رسالت، ادامه يافت. سپس خداوند بار امانت بزرگ رسالت و اجراى تكاليف حق را به دوش پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله نهاد. يَاأَيُّهَا النَّبِىُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً* وَ دَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ‏وَ سِرَاجًا مُّنِيرًا اى پيامبر! به راستى ما تو را شاهد [بر امت‏] و مژده‏رسان و بيم‏دهنده فرستاديم.* و تو را دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى فروزان [براى هدايت جهانيان‏] قرار داديم. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از نجيبان و برگزيدگان آفرينش بود. او پيشواى رحمت عالميان بر مردم مؤمن و كافر و منافق شد كه به خير و نيكى رهبرى مى‏نمود. وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. تا جايى كه جبرئيل از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: آيا از رحمت خدا هم چيزى نصيب تو گرديد؟ فرمود: بلى، من از عاقبت خود مى‏ترسيدم كه مبادا كارم به شقاوت ختم شود. از بركت بعثت و نزول آيات قرآن به اراده الهى آرامش خاطر يافتم و فهميدم جايگاه و نفوذ من در بارگاه قرب الهى همواره محفوظ خواهد ماند. و به دليل اين اطمينان خاطر بود كه در برابر كافران و مشركان ايستادگى مى‏نمود. و خداوند و دانايان را شاهد بر اين مطلب قرار مى‏داد. وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كافران مى‏گويند: تو فرستاده [خدا] نيستى. بگو: كافى است كه خدا [با آيات محكم و استوار قرآنش‏] و كسى [چون اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب‏] كه دانش كتاب نزد اوست، ميان من و شما [نسبت به پيامبرى‏ام‏] گواه باشند. به هر حال حضرت رسول اكرام صلى الله عليه و آله براى رسالتى عظيم كه هدايت مردم و بشارت به بشر بود برگزيده شد؛ هر چند بسيارى از مردم دنيا هنوز هم در خواب غفلت و نادانى به سر مى‏برند. وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ و ما تو را براى همه مردم جز مژده‏رسان و بيم دهنده نفرستاديم، ولى بيشتر مردم [به اين واقعيت‏] معرفت و آگاهى ندارند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 394 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
«كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ» ✳️ قسمت 2 🔸 مقام نبوت در روايات‏ اولين مرد مؤمن به رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، علی علیه السلام شهادت مى‏دهد و حقيقت را چنين بازگو مى‏كند: وَاشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، ارْسَلَهُ بِالدِّينِ الْمَشْهُورِ، والْعَلَم الْمَأثُورِ وَالْكِتابِ الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السّاطِعِ، وَ الضِّياء الّلامِعِ، وَ الْامْرِ الصّادِعِ. ( نهج البلاغه: خطبه 2 ) و شهادت مى‏دهم كه محمد بنده و رسول اوست، و او را به آئينِ مشهور، و نشانه معروف، و كتاب مسطور، و نور درخشان، و چراغ فروزان، و دستور روشن و آشكار به سوى مردم فرستاد. جايگاه تكليف رسالت شايسته شخصيتى بود كه نزد حق داراى شرافت و منزلت رفيع بود. امام صادق عليه السلام در اين زمينه مى‏فرمايد: انَّ اللَّهَ كَلَّفَ رَسُولَ اللَّه صلى الله عليه و آله مالَمْ يُكَلِّفْهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ كَلَّفَهُ أَنْ يَخْرُجَ عَلَىَ النّاسِ كُلِّهِمْ وَحْدَهُ بِنَفْسِهِ إنْ لَمْ يَجِدْ فِئَةً تُقاتِلُ مَعَهُ وَلَمْ يُكَلِّفْ هذا احَدً مِنْ خَلْقِهِ قَبْلَهُ وَلا بَعْدَه. خداى عزوجل به رسول گرامى خود تكليفى كرد كه به احدى از خلقش چنان تكليفى نكرد و آن اين بود كه بعد از فرمان به جهاد و امتناع مردم از اجابت دعوت آن جناب، پيامبر را مكلف كرد كه يك تنه و به تنهايى به جنگ دشمن برود هر چند كه جمعيتى نيابد كه با وى به قتال برود و خداى تعالى چنين‏ تكليفى را به احدى از خلق نكرده، نه قبل از آن جناب و نه بعد از او. رسول خدا صلى الله عليه و آله الگوى كاملى از اخلاق و اعمال برتر بود و اين امتياز او را بر فرزندان قريش ارزشمند ساخته بود. و شرافت ذاتى او از طينت پاك آباء و اجدادش به ارث رسيده بود. اين چنين است كه ابوطالب در باره پيامبر فرمود: «فرزند برادرم محمد صلى الله عليه و آله؛ فرزند عبداللَّه با هيچ يك از مردان قريش هم وزن نمى‏گردد مگر اين كه برترى دارد؛ و با احدى از آنان مقايسه نمى‏شود مگر اين كه بزرگى از آن اوست.» «1» و در اخلاق از همه برتر، در خوش‏برخوردى از همه نيكوتر، در فكر از همه عميق‏تر، در عقل و امانت‏دارى از همه بالاتر، و در نقل خبر از همه راستگوتر و در آزار ديگران از همه دورتر. حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه در وصف پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: حَتّى‏ بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ شَهيداً وَبَشيراً وَنَذيراً. خَيْرَ البَريَّةِ طِفْلًا وَانْجَبَهَا كَهْلًا وَاطْهَرَ الْمُطَهَّرينَ شِيمَةً وَأَجْوَدَ المُسْتَمْطَرينَ دِيمَةً (نهج البلاغه: خطبه 104 ) تا اين كه محمد صلى الله عليه و آله را گواه و بشارت دهنده و ترساننده برانگيخت. در كودكى بهترين مردم، در بزرگسالى نجيب‏ترين انسان، در اخلاق پاك‏ترين پاكان، و دوام جود و سخايش از همه بيشتر بود. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 394 دعای 🆔 @sahife2
«كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ» ✳️ قسمت 3 🔸 پيامبر در سنّ كودكى در كنار دايه‏اش حليمه مورد عنايت و لطف خاص خدا بود و پيوسته با يارى فرشتگان و الهام به كارهاى نيك راهنمايى مى‏شد، در جوانى از آلودگى‏هاى مردم دورى مى‏كرد، در برنامه‏هاى بزم شركت نمى‏كرد، شراب‏ نمى‏خورد، بت‏ها را دوست نمى‏داشت، راستگو و درستكار بود. دلى پاك و فكرى درخشان و فطرتى آسمانى داشت. و مردم او را امين مى‏گفتند. سالى يك ماه به غار حرا مى‏رفت و با خدا راز و نياز داشت، و در پايان ماه پيش از آن كه به خانه برگردد به كعبه مى‏رفت و طواف كعبه مى‏كرد. در سن چهل سالگى هنگامى كه در كوه حرا به عبادت مشغول بود به مقام رسالت انتخاب گرديد. آنچه زمينه‏ساز انتخاب ايشان به مقام نبوت بود، تواضع و فروتنى بود. حتى وقتى فرشته بزرگ وحى سه مرتبه كليد گنج‏هاى زمين را نزد پيامبر آورد و او را در انتخاب آنها آزاد گذاشت ولى در برابر، آنچه در قيامت براى او آماده شده، كاسته گردد. حضرت هر بار فروتنى كرد و تواضع در برابر حق را برگزيد. حضرت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: لَقَد هَبَطَ عَلَىَّ مَلَكٌ مِنَ السَّماء ما هَبَطَ عَلى‏ نَبِىٍّ قَبْلى وَلا يَهْبِطُ عَلى‏ أَحَدٍ بَعْدِى وَ هُوَ إسْرافيلَ وَ عِنْدِى جِبريلُ فَقَالَ: السَّلامُ عَلَيكَ يا مُحَمَّدُ! ثُمَّ قالَ: أَنَا رَسُولُ رَبِّكَ إِلَيْكَ، أَمَرَنِى أَنْ أُخَيِّرَ لَكَ إِنْ شِئْتَ نَبِياً عَبْداً وَ إن شِئْتَ نَبياً مَلِكاً، فَنَظَرْتُ إلى جِبْريلَ فَأَوْمى‏ جِبْريلُ إلى‏ أَنْ تَواضَعْ، فَقُلْتُ: نَبِياً عَبْداً. فرمود: فرشته‏اى از آسمان به من فرود آمد كه بر هيچ پيامبرى فرود نيامده بود و بعد از من نيز بر كسى فرود نخواهد آمد؛ كه اسرافيل بود. و جبرئيل هم نزد من بود گفت: سلام بر تو اى محمد! سپس گفت: من فرستاده پروردگارت به سوى تو هستم و به من فرمان داده است كه تو را بين اين كه خواهى پيامبرى و بندگى را برگزينى و اگر خواهى پادشاهى و اميرى را، مخيّر سازم. من به جبرئيل نگاه كردم. او به من اشاره كرد كه فروتنى كن. پس من گفتم: پيامبرى و بندگى را برگزيدم. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 394 دعای 🆔 @sahife2
🔹 «7» وَحَارَبَ فِي رِضَاكَ أُسْرَتَهُ «8» وَقَطَعَ فِي إِحْيَاءِ دِينكَ رَحِمَهُ «9» وَأَقْصَى الأَدْنَيْنَ عَلَى جُحُودِهِمْ «10» وَقَرَّبَ الأَقْصَيْنَ عَلَى اسْتِجَابَتِهِمْ لَكَ «11» وَ وَالَى فِيكَ الأَبْعَدِينَ «12» وَعَادَى فِيكَ الأَقْرَبِينَ‏ 🔹 پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله در دعوت به سوى تو، آشكارا با خويشان و نزديكانش رو در رو قرار گرفت و در مسير خشنوديت با اشخاص خانواده‏اش جنگيد و در راه برقرارى دينت، از خويشاوندانش بريد و نزديك ‏ترين بستگانش را به سبب انكارشان، از خود دور كرد و دورترين را به علت پذيرفتن دين تو، به خود نزديك فرمود. با بيگانه‏ترين مردم، به خاطر تو دوستى ورزيد و با نزديك‏ترين خويشان، به هواى تو دشمنى كرد. 👌بخشی از دعای 🆔 @sahife2
قسمت اول ✳️ نقش در دين‏ امام در اين فراز «وَحَارَبَ فِي رِضَاكَ أُسْرَتَهُ وَقَطَعَ فِي إِحْيَاءِ دِينكَ رَحِمَهُ وَأَقْصَى الأَدْنَيْنَ عَلَى جُحُودِهِمْ وَقَرَّبَ الأَقْصَيْنَ عَلَى اسْتِجَابَتِهِمْ لَكَ وَ وَالَى فِيكَ الأَبْعَدِينَ وَعَادَى فِيكَ الأَقْرَبِينَ» به نقش خانواده در پيشرفت دين و يا جلوگيرى از آن اشاره دارد. خداوند پس از انتخاب پيامبر به رسالت؛ مركز آغاز تحول را از خانه پيامبر قرار مى‏دهد. وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ و خويشان نزديكت را [از عاقبت اعمال زشت‏] هشدار ده. حضرت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله مأموريت يافت كه از خانواده‏اش شروع كند. برخى نزديكان آن حضرت با دعوت ايشان مخالف بودند ولى رسول خدا صلى الله عليه و آله بدون رعايت پى‏آمدهاى ناگوار، از دعوت آنان دست برنداشت. روشن است كه مخالفت نزديكان اثر منفى در تبليغ او دارد. چون مردم مى‏گويند: اينان كه از نزديكان او هستند او را بهتر از ما مى‏شناسند، حتى ابولهب عموى پيامبر كه آزار بسيار روا مى‏داشت در حضور مردم؛ فرزند برادرش را بى‏شرمانه سركوب مى‏نمود. ابن عباس مى‏گويد: «چون آيه وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ نازل شد؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله كوه صفا رفت و بانگ زد: اى گروه قريش! قريش گفتند: اين محمّد است كه از فراز صفا فرياد مى‏زند. پس، همگى جمع شدند و آن جا رفتند و گفتند: چه شده است اى محمد! فرمود: اگر من به شما بگويم كه در پشت اين كوه گروهى سواره هستند حرف مرا باور مى‏كنيد؟ گفتند: آرى، تو در ميان ما متهم و بدنام نيستى و هرگز دروغى از تو نشنيده‏ايم فرمود: اينك من شما را از عذابى سخت بيم مى‏دهم. اى فرزندان عبدالمطّلب! اى فرزندان عبد مناف! اى فرزندان زهره! و همه خاندان قريش را نام برد. خداوند به من فرمان داده است كه به نزديكانم هشدار دهم و من نمى‏توانم هيچ گونه سودى در دنيا و بهره‏اى در آخرت براى شما تضمين كنم، مگر اين كه بگوييد: معبودى جز اللَّه نيست. در اين هنگام ابولهب گفت: هلاكت و زيان باد تو را! براى اين ما را جمع كردى؟ در اين هنگام خداوند تبارك و تعالى سوره تبت را كامل نازل فرمود. خداوند به انسان مسئوليت هدايت خانواده را داده است همچنين به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله هم وظيفه تربيت دينى خانواده را گوشزد نموده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً اى مؤمنان! خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن انسان ها و سنگ ها است، حفظ كنيد. سليمان بن خالد گفت: «به امام صادق عليه السلام گفتم كه من خانواده‏اى دارم كه حرف مرا گوش مى‏دهند. آيا آنها را به ايمان دعوتشان كنم حضرت فرمودند: بله، خداوند در قرآن فرموده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً علامه مجلسى رحمه الله در بيان روايت مى‏فرمايد: «قُوا» يعنى حفظ و نگهدارى و جلوگيرى كنيد خودتان و خانواده‏تان را از آتش. اول خودتان را به صبر بر طاعت خدا و صبر بر معصيت و صبر در پيروى از شهوات و سپس خانواده‏تان را: 1- بِدُعائِهِم إلى طاعَةِ اللّهِ، دعوت آنان را به فرمانبردارى از خدا. 2- وَتَعْلِيمِهِمْ الفَرَائِضَ، آموزش واجبات و تكاليف دين. 3- وَنَهْيِهِمْ عَنِ الْقَبائِحِ، دور نمودن آنان از زشتى‏ها و پليدى‏ها. 4- وَحثِّهم على أفعالِ الخَيْرِ، تشويق آنان را به كارهاى نيك. پس آيه و روايت اشاره به واجب بودن امر به معروف و نهى از منكرِ نزديكان و دوستان است. «1» 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 13 دعای 🆔 @sahife2
قسمت 2 ✳️ خاندان پيامبر در نهج البلاغه‏ حضرت على عليه السلام درباره پيامبر صلى الله عليه و آله كه وجودش همه خير محض براى هستى بود در نهج البلاغه مى‏فرمايد: ابتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضى‏ءِ وَالْبُرهانِ الْجَلىِّ وَالْمِنْهاجِ الْبادى وَالْكِتابِ الْهادى. اسْرَتُهُ خَيْرُ اسْرَةٍ وَشَجَرَتُهُ خَيْرُ شَجَرَةٍ اغْصانُها مُعْتَدَلَةٌ وثِمارُها مُتَهَدِّلَةٌ. پيامبرش را با نورى درخشان، و دليلى روشن، و راهى آشكار، و كتابى هدايت كننده برانگيخت. خاندانش بهترين خاندان، و شجره وجودش بهترين شجره است، شجره‏اى كه شاخه‏هايش معتدل، و ميوه‏هايش در دسترس است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 13 دعای 🆔 @sahife2
قسمت 3 ✳️ شكايت پيامبر از بعضى بستگان‏ اما پيامبر با تمام اين مقامات و منزلت‏ها از بعضى بستگان خود شكايت مى‏كند. او در پايان جنگ بدر كنار چاهى كه كشتگان را درون آن ريخته بودند ايستاد؛ و خطاب به آنان فرمود: بِئْسَ عَشِيرَةُ الرَّجُلِ كُنْتُمْ لِنَبِيِّكُمْ كَذَّبْتُمُونى وَصَدَّقَنِى النَّاسُ وَأَخْرَجْتُمُونِى وَآوَانِى النَّاسُ وَقاتَلْتُمُونِى وَنَصَرَنى‏ النَّاسُ ثُمَّ: قالَ هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقّاً؟ فَقَدْ وَجَدْتُ ما وَعَدَنِى رَبِّىِ حَقّاً. چه فاميل بدى بوديد براى پيامبرتان، شما تكذيبم كرديد ولى ديگران مراتصديق كردند. و شما مرا از وطن و خانه‏ام بيرون كرديد ولى ديگران نبوت مرا تصديق كردند و ديگران به من پناه دادند ولى شما با من به ستيزه برخاستيد و مردم ديگر مرا يارى كردند. سپس فرمود: آيا شما وعده پروردگارتان را به حق يافتيد، من كه وعده پروردگارم را درباره خودم به حقيقت دريافتم. با اين حال كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله نزديكانش را كه انكار حق مى‏كردند از خود دور مى‏كرد و بيگانگان را كه پذيراى حق بودند به خود نزديك مى‏نمود. ابولهب را كه عموى خود بود مورد نفرين قرار داده و سوره تبت در كتاب آسمانى او را محكوم نمود. ولى فارسى كه از بلاد دور بود، افتخار: سَلْمانُ مِنّا اهْلُ الْبَيْتِ. سلمان از ما اهل بيت است. پيدا كرد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 13 دعای 🆔 @sahife2
قسمت 4 ✳️ پيامبر همراه با اهل بيت‏ از جمله جايگاه خانواده وحى در پيشبرد رسالت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله حكايت مباهله است كه بين رسول خدا صلى الله عليه و آله و نصاراى نجران اتفاق افتاده است در آنجا كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ بگو: بياييد ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت كنيم؛ سپس يكديگر را نفرين نماييم، پس لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. آن گاه كه نصاراى نجران پيشنهاد مباهله را به رسول خدا دادند. رسول اللَّه صلى الله عليه و آله پاسخ داد: با شما با بهترين افراد اهل زمين و گرامى‏ترين افراد در نزد خدا مباهله مى‏كنم. سپس آنان را به مباهله دعوت كرد و حضرت على عليه السلام و فاطمه عليها السلام و حسن عليه السلام وحسين عليه السلام از اهل بيت خويش را براى مباهله فرا خواند پس نصارى قدرت بر مباهله پيدا نكردند؛ زيرا به باطل بودن مذهب خود آگاه بودند و براى باقى ماندن در دين خود حاضر به جزيه دادن شدند. عامر بن سعد از پدرش نقل كرده است كه گفت: وقتى آيه نَدْعُ أَبْنَاءَنَا نازل شد رسول خدا صلى الله عليه و آله امير مؤمنان، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين عليهم السلام را به نزد خويش خوانده و فرمود: اللَّهُمَّ هؤلاءِ اهْلى‏. خدايا! اينان اهل من هستند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 13 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2