eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
8 ‏ 2 2 ✳️ حميّت در اصل از ماده «حَمى» بر وزن حمد به معنى حرارتى است كه از آتش يا خورشيد يا بدن انسان و مانند آن به وجود مى‌آيد. و به حالت خشم و همچنين نخوت و تعصّب خشم‌آلود نيز حميّت مى‌گويند. اين حالتى است كه بر اثر جهل و كوتاهى فكر و انحطاط فرهنگى مخصوصاً در ميان اقوام جاهلى، (و جوامع دچار جاهليت قرن بيستم) فراوان است و سرچشمه بسيارى از جنگ‌ها و خونريزى‌هاى آنها مى‌شود. در مقابل آن، خداوند حالت سكينه و آرامش را بر رسول خود و مؤمنان نازل فرمود. اين آرامش كه مولود ايمان و اعتقاد به خداوند و اعتقاد بر لطف او بود، آنها را به خونسردى و تسلّط بر نفس دعوت كرد و آتش خشمشان را فرو نشاند، تا آن جا كه براى حفظ اهداف بزرگ خود حاضر شدند جمله‌ ﴿بسم اللَّه الرحمن الرحيم﴾ را كه رمز اسلام در شروع كارها بود بردارند و بجاى آن‌﴿بسمك اللّهمّ‌﴾ كه از يادگارهاى دوران گذشته عرب بود در آغاز صلحنامه بنگارند و حتى لقب رسول اللَّه را از كنار نام گرامى محمد (صلى الله عليه و آله) حذف كنند و حاضر شدند كه بر خلاف عشق و علاقه سوزانى كه به زيارت خانه خدا و مراسم عمره داشتند از همان جا به سوى مدينه باز گردند و شترهاى خود را بر خلاف سنّت حجّ و عمره در همان جا قربانى كنند و بدون انجام‌ مناسك از احرام درآيند. آرى، حاضر شدند دندان بر جگر بگذارند و در برابر همه اين ناملايمات صبر و شكيبايى به خرج دهند، در صورتى كه اگر حميّت جاهليت بر آنها حاكم بود هر يك از اينها كافى بود كه آتش جنگ را در آن سرزمين شعله‌ور سازد. آرى، فرهنگ (يعنى فرهنگ جداى از خدا) دعوت به حميّت و تعصّب و خشم جاهلى مى‌كند، ولى فرهنگ اسلام به سكينه و آرامش و تسلّط بر نفس. 👈 این مبحث ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
8 ‏ 2 3 ✳️ آنگاه مى‌فرمايد: خداوند آنها را به كلمه تقوا ملزم ساخت، يعنى روح تقوا را در قلوبشان افكند و آنها از هر كس سزاوارتر و شايسته‌تر و اهل و محل آن بودند. به هر حال مسلمانان در آن لحظات حساس گرفتار خشم و و تعصّب و نخوت نشدند و سرنوشت درخشانى را كه خداوند در ماجراى حديبيّه براى آنها رقم زده بود با آتش جهل و خشم نسوزاندند؛ زيرا مى‌گويد: مسلمانان از همه سزاوارتر به تقوا بودند و اهل و محل آن. بديهى است از يك مشت جمعيّت خرافى و نادان و بت پرستان جز حميّت جاهليت انتظار نمى‌رفت، ولى از مسلمانان موحّدى كه ساليان دراز در مكتب قرآن پرورش يافته بودند چنين خلق و خوى جاهلى غير منتظره بود، آنچه از آنها انتظار مى‌رفت همان سكينه و و تقوا بود كه در حديبيه به نمايش گذاردند، هر چند نزديك بود بعضى از تند خويان ناشكيبا كه شايد رسوباتى از گذشته را با خود داشتند اين سدّ نيرومند را بشكنند و جنجالى برپا كنند، اما سكينه و وقار پيامبر (صلى الله عليه و آله) همچون آبى بر اين آتش ريخته شد و خاموش گشت. در پايان آيه مى‌فرمايد: و خداوند به هر چيزى عالم و آگاه بوده و هست. او هم نيّات سوء كفار را مى‌داند و هم پاكدلى مؤمنان راستين را، در اينجا سكينه و تقوا نازل مى‌كند و در آن جا حميّت جاهليت را مسلّط مى‌سازد كه خداوند هر قوم و ملّتى را به مقدار شايستگى‌هايشان مشمول لطف و رحمت خود مى‌سازد و يا خشم و غضبش. به هر حال شك نيست كه وجود چنين حالتى در فرد يا جامعه باعث عقب‌ماندگى و سقوط آن جامعه است، پرده‌هاى سنگينى بر عقل و فكر انسان مى‌افكند و او را از درك صحيح و تشخيص سالم بازمى‌دارد و گاه تمام مصالح او را به باد فنا مى‌دهد. بهترين راه مبارزه با اين خوى زشت و طريق نجات از اين مهلكه بزرگ تلاش و كوشش براى بالابردن فرهنگ و فكر و ايمان هر قوم و جمعيت است. در حقيقت داروى اين درد را قرآن مجيد در همين آيه مورد بحث بيان كرده، آن جا كه در نقطه مقابل آن از مؤمنانى بحث مى‌كند كه داراى سكينه و روح تقوا هستند، بنابراين آن جا كه ايمان و سكينه و تقواست حميّت جاهليت نيست و آن جا كه حميّت جاهليت است ايمان و سكينه و تقوا نيست 👈 این مبحث ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در پناه بردن به خدا : «1» اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ وَ شَكَاسَةِ الْخُلْقِ وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ خدايا! به تو پناه مى‏آوريم، از توفان حرص و تندى و شدّت خشم و غضب ، و چيرگى حسد و ناتوانى صبر، و كمى قناعت و سوء خلق‌ و ناسازگارى اخلاق، و پافشارى و سماجت شهوت و صفت بی جا . دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
8 ‏ 4 حميّت و عصبيّت در كلام ✳️ حميّت و عصبيّت در صورتى كه در مسير حق به كار گرفته شود از نظر اولياى دين ممدوح است. ملّا مهدى نراقى مى‌فرمايد: غيرت و حميّت عبارت است از سعى در محافظت آنچه نگاهبانى آن لازم است. و آن نتيجه شجاعت و بزرگى و قوّت نفس و از ملكات شريفه است و مردانگى به آن تحقّق مى‌يابد و فاقد آن از مردان به شمار نمى‌رود. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: إنَّ اللَّهَ يَغارُ، وَ الْمُؤْمِنُ يَغارُ، وَ غَيْرَةُ اللَّهِ أنْ يَأْتِىَ الرَّجُلُ الْمُؤْمِنُ ما حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ. خداوند غيرتمند است و مؤمن داراى غيرت است و غيرت خدا اين است كه مؤمن مرتكب كارى شود كه خدا حرام كرده است. امام صادق (عليه السلام) فرمود: إنَّ اللَّهَ تَعالى غَيُورٌ وَ يُحِبُّ الْغَيْرَةَ، وَ لِغَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها. خداى تعالى غيرتمند است و غيرت را دوست دارد و از سرِ غيرت اوست كه‌ تمام گناهان ظاهرى و باطنى را حرام نموده است. و از جهت مقتضاى حميّت در دين اين است كه در نگهدارى آن از بدعت‌هاى مبتدعان و دعوى اهل باطل بكوشد و آنان را كه مرتد شوند، قصاص نمايد و اهانت اهل اهانت را به دين و همچنين شبهات اهل انكار را دفع نمايد و در ترويج احكام دين مجاهدت نمايد و در بيان حلال و حرام خدا سعى بليغ كند و در امر به معروف و نهى از منكر مسامحه ننمايد. و مقتضاى غيرت و حميّت در حرم و ناموس اين است كه از مقدمات و موجبات انحراف ناموس خود غفلت نكند و اهل خود را از مردان بيگانه و رفتن به مراكزى كه بيم فساد آنان مى‌رود، حفظ نمايد. و مقتضاى حميّت نسبت به اولاد اين است كه از زمان حمل تا آن جا كه لازم باشد از همه شؤونش اعم از شير خوردن از زن شايسته و تأمين غذاى حلال و انتخاب نام نيكو و تربيت شايسته و گرفتن همسر خوب براى او محافظت كند. و حميّت نسبت به مال اين است كه از حلال كسب كند و در راه مشروع بدون افراط و تفريط و اسراف و تبذير خرج نمايد ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در پناه بردن به خدا : «2» اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ .. وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى ، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى ، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ ، وَ تَعَاطِي الْكُلْفَةِ ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ . خدايا! به تو پناه مى‏آوريم، از … و و خواب غفلت و انجام کار سخت و پرمشقّت و برتری دادن باطل بر حق و پافشاری بر گناه و کوچک شمردن نافرمانی و گناه و سنگین دانستن طاعت. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
9 10 قسمت 1 ✳️ هر گاه سالك فى اللّه كه متخلّق به اخلاقى الهى است به هواى نفس و نفسانيت دچار نشود خداوند حق و حقيقت را در وجود او متجلّى مى‌سازد. اما اگر انسانى افسار نفس را رهاكند كه شيطان در هواى آن بچرد و هر گونه خواهشى را پاسخ دهد؛ اين حالت، آدمى را به سوى ستم و نفس و خوى وحشيگرى مى‌كشاند. خداوند در قرآن بارها عملكرد ظالمان را به حيوانات تشبيه مى‌فرمايد و به عنوان نمونه فرمود: اگر كه ما مى‌خواستيم به وسيله آيات قرآن انسان را بالا ببريم؛ اين كار را مى‌كرديم. ولى او به امور ناچيز و لذّت‌هاى زودگذر دنيايى تمايل پيدا كرد و از هواى نفس خود پيروى نمود. سرگذشت او مانند داستان سگى است كه اگر به او هجوم ببرى زبان از كام بيرون مى‌آورد و اگر به حال خودش واگذارى باز زبان از دهان بيرون آورد. اين حقيقت ستم به نفس است كه در هر حال حق را به تمسخر مى‌گيرد. چه بد است حكايت گروهى كه آيات خداوند را تكذيب مى‌كنند و همواره به خود ستم مى‌كنند. اين گونه مثال‌هاى روشن براى صاحبان انديشه است نه ظالمان هواپرست بى‌دانش كه پرده‌هاى جهل و غفلت بر قلب آنها فروافتاده و خرافات و تعصبات جاهلى فضاى فكر آنان را تاريك ساخته است. از اينرو كه از فيض هدايت الهى محروم شده‌اند، ياورى در دنيا و آخرت ندارند خداوند در وصف حال آنان مى‌فرمايد: ﴿بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۖ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ ۖ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ﴾ [اعتقاد و عمل مشركان بر پايه تعقّل نيست‌] بلكه آنان كه [با شرك‌ورزى‌] ستم كرده‌اند از روى جهل و نادانى از هواهاى نفسانى خود پيروى نموده‌اند؛ پس كسانى را كه خدا [به كيفر پيروى از هواها] گمراه كرده است، چه كسى هدايت مى‌كند؟ و آنان هيچ يارى‌كننده‌اى [كه از گمراهى و عذاب نجاتشان دهد] نخواهند داشت. در اين آيه به جاى كلمه‌ «اشْرَكُوا»از«ظَلَمُوا»استفاده فرموده كه اشاره به اين نكته است كه ستم به نفس و پيروى از هوا بدون آگاهى خود زمينه ساز شرك بلكه بالاتر از شرك به خداست؛ زيرا ظلم بر خويشتن علاوه بر اين كه راه فطرت و توحيد را سد مى‌كند؛ تمام سرمايه‌هاى معنوى وجود را به باد داده و به بيراهه مى‌رود و اين ظلم مقدمه گمراهى و سرگردانى در وادى دنياست و چون راه هدايت را جستجو نمى‌كند خداوند او را يارى نمى‌كند و به حال خود وامى‌گذارد. به اين ترتيب سرنوشت شوم حيرت و ذلّت به سراغ او مى‌آيد چرا كه آنان‌ مرتكب بزرگترين ظلم‌ها شده‌اند و عقل و انديشه خود را از كار انداخته‌اند و به آفتاب دانش و كمال پشت كرده‌اند و در تاريكى جاده كفر مانده‌اند. پس خداوند از آن سلب توفيق مى‌كند و در درياى نكبت‌ها رها مى‌سازد. 👈 این مبحث ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
9 10 قسمت 2 ✳️ رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد: كُفَّ أَذاكَ عَنْ نَفْسِكَ وَ لاتُتابِعْ هَواها فِى مَعْصِيَةِ اللَّهِ؛ إِذْ تُخاصِمُكَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَيَلْعَنُ بَعْضُكُم بَعْضاً، إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ وَ يَسْتُرَ. حضرت فرمود: آزار خود را از نفست بازدار و در معصيت خدا از هوس‌هاى آن پيروى مكن؛ زيرا در اين صورت، روز قيامت نفس تو با تو به دشمنى برمى‌خيزد و يكديگر را لعن و نفرين مى‌كنيد، مگر اين كه خداوند بيامرزد و پرده‌پوشى كند. امام على (عليه السلام) در خطبه معروف به مى‌فرمايد: وَ إِنَّ مَنْ لايَنْفَعُهُ الْحَقُّ يَضُرُّهُ الباطِلُ، وَ مَنْ لايَسْتَقيمُ بِهِ الْهُدى‌ تَضُرُّهُ الضَّلالَةُ وَ مَنْ لايَنْفَعُهُ الْيَقينُ يَضُرُّهُ الشَكُّ. به راستى كه هر كس را حق سود ندهد، باطل زيانش رساند و هر كه به راه هدايت نرود، به كجراهه گمراهى افتد. و هر كه يقين او را سود نبخشد، شك زيانش رساند. گاهى شك و حيرت در دنيا به اندازه‌اى انسان را مست مى‌كند كه همه چيز را از دريچه ماديات و لذت مى‌بيند پس از چشم دل كور مى‌شود. حضرت امير (عليه السلام) به فرزندانش و ياران خويش و همه مسلمانان چنين فرمود: وَ اوصِيكُمْ بِمُجانَبَةِ الْهَوَى‌ فَإِنَّ الْهَوَى‌ يَدْعُو إِلى‌ الْعَمَى، وَ هُوَ الضَّلالُ فِى‌ الآخِرَةِ وَ الدُّنْيا ... وَ إِنَّ اوَّلَ المَعاصى‌ تَصْديقُ النَّفْسِ وَ الرُّكُونِ الى‌ الهَوْى‌. شما را به دورى گزيدن از هوس سفارش مى‌كنم؛ زيرا هوس به كورى فرا مى‌خواند و آن گمراهى در آخرت و دنياست ... و همانا از اولين گناهان تأييد كردن نفس و اعتماد به هواى نفس است. حضرت در صحيفه بلاغت خويش در بيان مقايسه صفات متقين و صفات فاسقان چنين مى‌فرمايد: عِبادَ اللَّهِ، إِنَّ مِنْ احَبِّ عِبادِ اللَّهِ الَيْهِ عَبْداً أَعانَهُ اللَّهُ عَلى‌ نَفْسِهِ، ... فَهُوَ مِنْ مَعادِنِ دِينِهِ وَ اوْتادِ أَرْضِهِ قَدْ الْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ، فَكانَ اوَّلَ عَدْلِهِ نَفْىُ الْهَوى‌ عَنْ نَفْسِهِ، يَصِفُ الْحَقَّ وَ يَعْمَلُ بِهِ، ... وَ آخَرُ قَدْتَسَمّى‌ عالِماً وَ لَيْسَ بِهِ، فَاقْتَبَسَ جَهائِلَ مِنْ جُهّالٍ، وَ أَضالَيل مِنْ ضُلَّالٍ، وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَكاً مِنْ حَبائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلٍ زُورٍ قَدْحَمَلَ الْكِتابَ عَلى‌ آرائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلى‌ أَهْوائِهِ، يُوْمِنُ النَّاسَ مِنْ العَظائِمِ. وَ يُهَوِّنُ كَبيرَ الْجَرائِمِ، يَقُولُ: اقِفُ عَنْدَ الشُّبُهاتِ. وَ فيها وَقَعَ وَ يَقُولُ: اعْتَزِلُ الْبِدَعَ، وَ بَيْنَها اضْطَجَعَ فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسانٍ، وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوانٍ، لايَعْرِفُ بابَ الهُدى‌ فَيَتَّبِعَهُ، وَ لابابَ الْعَمى‌ فَيَصُدَّ عَنْهُ. فَذلِكَ مَيِّتُ الْأَحْياءِ. بندگان خدا، محبوب‌ترين بندگان در پيشگاه خداوند بنده‌اى است كه خداوند به تسلّط بر نفسش او را يارى داده ... پس او از معادن دين خدا و ميخ‌هاى زمين اوست. خود را ملزم به عدالت كرد و اول عدلش نفى هوا از نفس خود است. حق را وصف مى‌كند و خود به آن عمل مى‌نمايد ... و ديگرى خود را دانشمند ناميده ولى دانشمند نيست، جهالت‌هايى از جاهلان و گمراهى‌هايى از گمراهان به دست آورده و دام‌هايى از ريسمان‌هاى فريب و گفتارهاى مزورانه براى مردم نصب كرده، قرآن را بر آراى خود تطبيق داده و حق را بر اساس هواى خود تفسير نموده، مردم را از خطرات بزرگ ايمنى مى‌دهد و گناهان كبيره را آسان جلوه مى‌دهد. مى‌گويد: از شبهات خوددارم، ولى در آنها افتاده. و اعلام مى‌كند كه از بدعت‌ها كنارم، ولى در بستر بدعت‌ها خوابيده. صورت صورت انسان است و قلب قلب حيوان. آگاه به هدايت نيست تا از آن پيروى كند و آشناى به گمراهى نيست تا از آن دست بردارد. اينچنين آدمى مرده‌اى است در ميان زنده‌ها. 👈 این مبحث ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
9 10 قسمت 2 ✳️ رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد: كُفَّ أَذاكَ عَنْ نَفْسِكَ وَ لاتُتابِعْ هَواها فِى مَعْصِيَةِ اللَّهِ؛ إِذْ تُخاصِمُكَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَيَلْعَنُ بَعْضُكُم بَعْضاً، إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ وَ يَسْتُرَ. حضرت فرمود: آزار خود را از نفست بازدار و در معصيت خدا از هوس‌هاى آن پيروى مكن؛ زيرا در اين صورت، روز قيامت نفس تو با تو به دشمنى برمى‌خيزد و يكديگر را لعن و نفرين مى‌كنيد، مگر اين كه خداوند بيامرزد و پرده‌پوشى كند. امام على (عليه السلام) در خطبه معروف به مى‌فرمايد: وَ إِنَّ مَنْ لايَنْفَعُهُ الْحَقُّ يَضُرُّهُ الباطِلُ، وَ مَنْ لايَسْتَقيمُ بِهِ الْهُدى‌ تَضُرُّهُ الضَّلالَةُ وَ مَنْ لايَنْفَعُهُ الْيَقينُ يَضُرُّهُ الشَكُّ. به راستى كه هر كس را حق سود ندهد، باطل زيانش رساند و هر كه به راه هدايت نرود، به كجراهه گمراهى افتد. و هر كه يقين او را سود نبخشد، شك زيانش رساند. گاهى شك و حيرت در دنيا به اندازه‌اى انسان را مست مى‌كند كه همه چيز را از دريچه ماديات و لذت مى‌بيند پس از چشم دل كور مى‌شود. حضرت امير (عليه السلام) به فرزندانش و ياران خويش و همه مسلمانان چنين فرمود: وَ اوصِيكُمْ بِمُجانَبَةِ الْهَوَى‌ فَإِنَّ الْهَوَى‌ يَدْعُو إِلى‌ الْعَمَى، وَ هُوَ الضَّلالُ فِى‌ الآخِرَةِ وَ الدُّنْيا ... وَ إِنَّ اوَّلَ المَعاصى‌ تَصْديقُ النَّفْسِ وَ الرُّكُونِ الى‌ الهَوْى‌. شما را به دورى گزيدن از هوس سفارش مى‌كنم؛ زيرا هوس به كورى فرا مى‌خواند و آن گمراهى در آخرت و دنياست ... و همانا از اولين گناهان تأييد كردن نفس و اعتماد به هواى نفس است. حضرت در صحيفه بلاغت خويش در بيان مقايسه صفات متقين و صفات فاسقان چنين مى‌فرمايد: عِبادَ اللَّهِ، إِنَّ مِنْ احَبِّ عِبادِ اللَّهِ الَيْهِ عَبْداً أَعانَهُ اللَّهُ عَلى‌ نَفْسِهِ، ... فَهُوَ مِنْ مَعادِنِ دِينِهِ وَ اوْتادِ أَرْضِهِ قَدْ الْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ، فَكانَ اوَّلَ عَدْلِهِ نَفْىُ الْهَوى‌ عَنْ نَفْسِهِ، يَصِفُ الْحَقَّ وَ يَعْمَلُ بِهِ، ... وَ آخَرُ قَدْتَسَمّى‌ عالِماً وَ لَيْسَ بِهِ، فَاقْتَبَسَ جَهائِلَ مِنْ جُهّالٍ، وَ أَضالَيل مِنْ ضُلَّالٍ، وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَكاً مِنْ حَبائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلٍ زُورٍ قَدْحَمَلَ الْكِتابَ عَلى‌ آرائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلى‌ أَهْوائِهِ، يُوْمِنُ النَّاسَ مِنْ العَظائِمِ. وَ يُهَوِّنُ كَبيرَ الْجَرائِمِ، يَقُولُ: اقِفُ عَنْدَ الشُّبُهاتِ. وَ فيها وَقَعَ وَ يَقُولُ: اعْتَزِلُ الْبِدَعَ، وَ بَيْنَها اضْطَجَعَ فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسانٍ، وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوانٍ، لايَعْرِفُ بابَ الهُدى‌ فَيَتَّبِعَهُ، وَ لابابَ الْعَمى‌ فَيَصُدَّ عَنْهُ. فَذلِكَ مَيِّتُ الْأَحْياءِ. بندگان خدا، محبوب‌ترين بندگان در پيشگاه خداوند بنده‌اى است كه خداوند به تسلّط بر نفسش او را يارى داده ... پس او از معادن دين خدا و ميخ‌هاى زمين اوست. خود را ملزم به عدالت كرد و اول عدلش نفى هوا از نفس خود است. حق را وصف مى‌كند و خود به آن عمل مى‌نمايد ... و ديگرى خود را دانشمند ناميده ولى دانشمند نيست، جهالت‌هايى از جاهلان و گمراهى‌هايى از گمراهان به دست آورده و دام‌هايى از ريسمان‌هاى فريب و گفتارهاى مزورانه براى مردم نصب كرده، قرآن را بر آراى خود تطبيق داده و حق را بر اساس هواى خود تفسير نموده، مردم را از خطرات بزرگ ايمنى مى‌دهد و گناهان كبيره را آسان جلوه مى‌دهد. مى‌گويد: از شبهات خوددارم، ولى در آنها افتاده. و اعلام مى‌كند كه از بدعت‌ها كنارم، ولى در بستر بدعت‌ها خوابيده. صورت صورت انسان است و قلب قلب حيوان. آگاه به هدايت نيست تا از آن پيروى كند و آشناى به گمراهى نيست تا از آن دست بردارد. اينچنين آدمى مرده‌اى است در ميان زنده‌ها. 👈 این مبحث ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در پناه بردن به خدا : «2» اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ .. وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى ، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى ، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ ، وَ تَعَاطِي الْكُلْفَةِ ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ . خدايا! به تو پناه مى‏آوريم، از … و پیروی هوای نفس مخالفت هدایت و و انجام کار سخت و پرمشقّت و برتری دادن باطل بر حق و پافشاری بر گناه و کوچک شمردن نافرمانی و گناه و سنگین دانستن طاعت. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
11 1 ✳️ «انسان مركّب از جسم و روح عقل و قلب و حالات معنوى و مادى است. جسم جهت گذران امور دنيا و قلب و روح و عقل جهت راه يافتن به ملكوت عالم و شناخت حق و ارتباط گرفتن با انبيا و امامان و معاد روز قيامت است. انسان براى رسيدن به رشد و كمال و به دست آوردن حالات الهى و ربّانى و تبديل شدن به منبع خير، بايد هر يك از نواحى وجود خويش را با كمك هدايت الهى رعايت نمايد. بى‌توجهى به خويش كه نتيجه‌اش بى‌توجهى به نظام خلقت و ربوبيت حضرت ربّ العزّه و نبوت انبيا و امامت امامان و حقوق مردمان است، در فرهنگ دين به عنوان خواب ملاحظه شده است. گرفتاران خواب غفلت در معرض چه بلاها و حوادث و گناهان و سيّئاتى هستند و از چه خيرات و مبرّات و فيوضات و بركاتى محرومند. اگر انسان خويشتن خويش را بشناسد، حيات ابدى خود را بيش از هر چيزى مى‌بيند و نسبت به او مهر مى‌ورزد، و اگر به حيات ابد دل نمى‌بندد براى آن است كه خودش را نمى‌شناسد و آنچه باعث شد خودش را نشناسد سرگرمى او به عالم طبيعت و لذايذ حسى آن است. هر چه انسان به لذايذ حسى تن در بدهد از شناخت خويش غافل مى‌شود و هر چه از خويشتن غافل بماند، هم از مبدأ آفرينش خود غفلت مى‌كند و هم از معاد و بازگشت خويش غافل مى‌ماند. قرآن كريم سرّ غفلت انسان از مبدأ را همان غفلت انسان از خويشتن خويش مى‌داند و مى‌فرمايد: چون انسان خود را فراموش كرد خداى خود را فراموش كرد و چون خود را نشناخت و به ياد خود نبود و نيست، قيامت را فراموش كرد و به ياد روز جزا نيست. در پايان سوره يس چنين آمده: ﴿وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِى الْعِظامَ وَ هِىَ رَميمٌ﴾ در حالى كه آفرينش نخستين خود را از ياد برده براى ما مثلى زد [و] گفت: چه كسى اين استخوان‌ها را در حالى كه پوسيده‌اند، زنده مى‌كند؟ اگر نفس خود را ببيند، نه آن كه او را بفهمد، بلكه با علم حضورى خود را مشاهده كند كه ذاتش عين ربط به خداست، حتماً مربوطٌ اليه كه خداى سبحان است به مقدار شهودش مشهود او مى‌شود. اگر كسى خود را ببيند يقيناً خداى خود را با چشم جان مشاهده خواهد كرد، چون خود را مشاهده مى‌كند و خودش حقيقتى است عين ربط به خداى سبحان، پس خداوند را هم مى‌بيند، لكن نه با چشم حسّى؛ زيرا: ﴿لا تُدْرِكُهُ الأْبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الأْبصارَ﴾ چشم‌ها او را در نمى‌يابند، ولى او چشم‌ها را درمى‌يابد، و او لطيف و آگاه است. بلكه با حقايق ايمانى و ديده جان، چنانكه در كلمات نورانى اميرالمؤمنين (عليه السلام) آمده است. و اين شناخت فطرى همان شناخت حضورى و شهودى است. بنابراين اگر كسى خود را ببيند خداى خود و قيامت خود را هم مى‌بيند، چون خودش هم از طرف آغاز پيدايش به مبدأ غايى مرتبط است و هم از طرف انجام خلقت به مبدأ غايى وابسته است، هم به‌«هُوَ الأوّل‌» مرتبط است، هم به‌«هُوَ الآخر». پس چگونه ممكن است كسى نفس خود را مشاهده كند و خدا را كه‌«هُوَ الأوّل‌» است مشاهده نكند و مبدأ خويش را نبيند! و چگونه ممكن است جان خود را مشاهده بكند و خدا را كه‌«هُوَ الآخر» است مشاهده نكند و معاد خويش را نشناسد بنابراين، آثار مخرّب و مهلك خواب غفلت بيشتر روشن مى‌شود، خواب غفلتى كه منشأ جدايى از حق و قيامت است، آن فرقت و جدايى كه زمينه آلوده شدن انسان به تمام معاصى درونى و بيرونى است. 👈 این مبحث ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در پناه بردن به خدا : «2» اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ .. وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى ، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى ، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ ، وَ تَعَاطِي الْكُلْفَةِ ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ . خدايا! به تو پناه مى‏آوريم، از … و پیروی هوای نفس مخالفت هدایت و و انجام کار سخت و پرمشقّت و برتری دادن باطل بر حق و پافشاری بر گناه و کوچک شمردن نافرمانی و گناه و سنگین دانستن طاعت. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
11 2 ✳️ از حضرت مولى الموحدين (عليه السلام) روايت شده: الْغَفْلَةُ أضَرُّ الأْعْداءِ. زيانبارترين دشمنان است. الْغَفْلَةُ ضَلالُ النُّفُوسِ وَ عِنْوانُ النُّحُوسِ غفلت، گمراهى نفوس و ديباچه نحسى‌هاست. الْغَفْلَةُ تَكْسِبُ الاْغْتِرارِ، وَ تُدْنِى مِنْ الْبَوارِ. غفلت، آورنده غرور و نزديك كننده به هلاكت است. وَيْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الْغَفْلَهُ، فَنَسِىَ الرِّحْلَةَ وَ لَمْ يَسْتَعِدَّ. واى بر كسى كه غفلت بر او پيروز گردد، پس حركت و رفتن خود را از دنيا فراموش نموده و آماده جهان آخرت نگردد. إحْذَرْ مَنازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفاءِ، وَ قِلَّةَ الأْعوانِ عَلى طاعَةِ اللَّهِ. از منازل غفلت و آزار رسانى و كمى ياور بر طاعت خداوند بپرهيز. الا مُسْتَيْقِظٌ مِنْ غَفْلَتِهِ قَبْلَ نَفادِ مُدَّتِهِ؟ آيا كسى نيست كه قبل از سپرى شدن عمرش از خواب غفلت بيدار شود؟ مالى أراكُمْ أشْباحاً بِلا أرْواحٍ، وَ أرْواحاً بِلا أشْباحٍ، وَ نُسّاكاً بِلا صَلاحٍ، وَ تُجّاراً بِلا أرْباحٍ، وَ أيْقاظاً نُوَّماً، وَ شُهوداً غُيَّباً. چه شده كه شما را چون پيك بى جان و جان بى‌پيكر مى‌بينم؟ (كنايه از اين كه بعضى چون مردگان بى‌چشم و گوش و برخى با چشم و گوش ولى دنياپرست). چه شده كه شما را عبادت كنندگان بى تقوا و تاجران بدون سود و بيداران چون خواب و حاضران چون غايب مى‌نگرم. چنين مسائلى در وجود انسان، بى‌شك و ترديد معلول خواب غفلت است. اوصِيكُمْ بِذِكْرِ الْمَوتِ وَ إِقْلالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ، وَ كَيْفَ غَفْلَتُكُمْ عَمّا لَيْسَ يُغْفِلُكُمْ؟! شما را به سفارش مى‌كنم و اين كه غفلت خود را نسبت به اين مسأله كم كنيد، چگونه غافل هستيد از چيزى كه از شما غفلت ندارد. أيُّهَا الغافِلُونَ غَيْرُ الْمَغْفُولِ عَنْهُمْ، وَ التّارِكُونَ الْمَأْخُوذُ مِنْهُمْ، ما لى أراكُمْ عَنِ اللَّهِ ذاهِبينَ، وَ إلى غَيْرِهِ راغِبينَ؟ اى مردمى كه از حقايق غافل بوده و از شما غافل نيستند! اى كسانى كه بر اثر فريب دنيا طاعت خدا و رسول را ترك كرده و به زودى آنچه را دارند از ايشان خواهند گرفت، چه شده شما را مى‌بينم از خدا دورى جسته و به غير او رو آورده و دوستى نموده‌ايد؟! فَيا لَها حَسْرَةً عَلى ذى غَفْلَةٍ أنْ يَكُونَ عُمْرُهُ عَلَيْه حُجَّةً، وَ أنْ تُؤَدِّيَهُ أيّامُهُ إلى شَقْوَةٍ پس چه بسيار است حسرت براى دارنده غفلت به اين كه عمرش بر او حجت است و ايّام حياتش او را به شقاوت مى‌رساند. لقمان بزرگوار به فرزندش فرمود: وَ لِلْغافِلِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: اللَّهْوُ وَ السَّهْوُ وَ النِّسْيانُ براى غافل سه نشانه است: سرگرمى، اشتباه و فراموشى. اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرموده: كَفى بِالْمَرْءِ غَفْلَةً أنْ يُضَيِّعَ عُمْرَهُ فيما لايُنْجِيهِ. در مسأله غفلت براى مرد همين بس است كه عمرش را در آنچه مايه نجات او نيست خرج كند. در كتاب «لسان الغيب» در شرح حال دنياى فانى و مغروران به آن مى‌گويد: اين جهان دارد هزاران قرن يادتخت شاهان را بسى داده به باد ميهمان در اين جهان پرگشته است ‌بر سر خاك كسان بنوشته است ‌نيست او را باك از مردم كشى‌ در خوشىّ خويش دارد ناخوشى ‌نيست او را باك از مهمان خود گرچه بنهادست اينجا خوان خود او ندارد ذرّه‌اى پرواى كس ‌اين ندا در كاروان داده جرس‌ خون مهمان خورده و پرواش نيست ‌اندر اين جنگى چنين پرواش نيست ‌او بود دزد و بگيرد كاروان‌ چون جرس بردارد او ناگه فغان ‌هر كه خورده لقمه از احسان او در عوض داده است اينجا جان او گر تو مردى از جهان پرهيز كن ‌بهر قتلش تيغ تقوا تيز كن ‌گر تو مرد او نه ‌اى بگريز از او روز و شب مى‌باش در پرهيز از او هر چه جاندار است قربان وى است‌ حكم عزرائيل فرمان وى است ‌واصلان چون گوى از اين ميدان برند جان فداى صاحب اين جان كنند پيش واصل اين جهان چون ذرّه‌ اى است ‌ نُه فلك با چرخ گردون قطره‌اى است‌ (عطار نيشابورى) ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2