#حکیمانه
#زاهد_دغلباز
🔹 زاهدنمایى مهمان پادشاه شد، وقتى که غذا آوردند، کمتر از معمول و عادت خود از آن خورد و هنگامى که مشغول نماز شد، بیش از معمول و عادت خود، نمازش را طول داد، تا بر گمان نیکى شاه به او بیفزاید. هنگامى که به خانهاش بازگشت، سفره غذا خواست تا غذا بخورد.
🔹پسرش که جوانى هوشمند بود از روى تیزهوشى به ریاکارى پدر پى برد و به او رو کرد و گفت: مگر در نزد شاه غذا نخوردى؟
زاهدنما پاسخ داد: در حضور شاه چیزى نخوردم که روزى به کار آید. (یعنى همین کمخورى من موجب موقعیت من نزد شاه گردد، و روزى از همین موقعیت بهره گیرم)
پسر هوشمند به او گفت: بنابراین نمازت را نیز قضا کن که نمازى نخواندى تا به کار آید؟
🍃اى هنرها گرفته بر کف دست
عیبها برگرفته زیر بغل
🍃تا چه خواهى گرفتن اى مغرور
روز درماندگى به سیم دغل
📕حکایتهاى گلستان سعدى به قلم روان، حکایت ۴٨
📒@sahifeh_Et