✍ رابطه ایمان با مکارم اخلاق
🌼 وَبَلِّغْ بِإِیمَانِی أَكْمَلَ الْإِیمَانِ، وَاجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ، وَانْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ، وَبِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَال.
✅ ایمان، یقین، نیت صالح و بهترین کارها از چیزهایی است که در فراز اول این دعا از خدا خواسته شده است. اگر به یاد داشته باشید محور بحثهای سال گذشته ما، ایمان بود و به این نتیجه رسیدیم که جوهر همه ارزشهای رفتاری انسان به ایمان به خدا برمیگردد. اگر ایمان نباشد ارزشهای اخلاقی از دیدگاه اسلامی تحقق پیدا نمیکند. با توجه به این مسئله ارتباط این دعا با آن بحث نیز بیشتر روشن میشود. در ابتدای این دعا از خداوند میخواهیم که کاملترین مراتب ایمان را به ما بدهد. ما معمولا در محاورات خود، ایمان را جزو اخلاق به شمار نمیآوریم، اما میبینیم که در ابتدای دعای مکارم الاخلاق ایمان، یقین، نیت صالح و بهترین اعمال درخواست شده است. هیچ کدام از این عناوین جزو اخلاق نیست و در هیچ کتاب اخلاقی به این عناوین اخلاق نمیگویند، اما اولین چیزی که در این دعا از خداوند خواسته شده است ایمان و یقین است.
📌 سخنان حضرت آیتالله مصباحیزدی (دامتبركاته) در شرح دعای مکارم اخلاق صحیفه سجّادیه
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفه_سجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1
✅ امام سجاد(ع) و مبارزه با حاکمان جور از راه دعا
📌 يكى از شيوه هاى تبليغى و مبارزاتى امام سجاد(علیه السلام) تبيين معارف اسلام در قالب دعا بود. مى دانيم كه دعا پيوندى است معنوى ميان انسان و پروردگار كه اثر تربيتى و سازندگى مهمى دارد، از اين نظر دعا از نظر اسلام جايگاه خاصى دارد و اگر دعاهاى رسيده از پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم يك جا گردآورى شود، مجموعه بزرگى خواهد شد. اين دعاها مكتب تربيتى بزرگى است كه در سازندگى و رشد روحى انسان ها نقش مهمى دارد.
از آنجا كه در زمان امام چهارم شرائط اختناق آميزى حكم فرما بود، امام بسيارى از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا و مناجات بيان مى كرد. مجموع دعاهاى امام سجاد به نام «صحيفه سجاديه» معروف است كه پس از قرآن مجيد و نهج البلاغه، بزرگترين و مهمترين گنجينه گران بهاى حقايق و معارف الهى به شمار مى رود، به طورى كه از ادوار پيشين از طرف دانشمندان برجسته ما «اخت القران»،(1) «انجيل اهل بيت(علیهم السلام)» و «زبور آل محمد (صلی الله علیه وآله)» لقب گرفته است.(2)
صحيفه سجاديه تنها شامل راز و نياز و مناجات و عرض حاجت در پيشگاه خدا نيست، بلكه ابعاد سياسى و اجتماعى و فرهنگى و عقيدتى نيز دارد. امام سجاد در ضمن دعاهاى خود در چندين مورد، مباحث سياسى به ويژه مسئله «امامت» و رهبرى جامعه اسلامى را مطرح كرده است كه ذيلاً نمونه هايى از آنها را مى آوريم:
1-امام در دعاى بيستم (دعاى مكارم الاخلاق) چنين مى گويد:
«خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بر آن كه بر من ستم كند، دستى (نيرويى)، وبر آن كه با من ستيزه جويد زبانى (برهانى)، و بر كسى كه با من دشمنى و عناد ورزد پيروزى عطا كن، و در برابر آن كس كه نسبت به من، به حيله گرى و بد انديشى بپردازد، راه و تدبير، و در برابر آن كه بر من فشار و آزار رساند، نيرو ده و در برابر عیب جویانی که بر من عیب جوئی و دشنام گوئی کنند، قدرت تکذیب، و در برابر خطر تهديد دشمنان، به من امنيت عنايت فرما...».
آيا چه كسانى جز كارگزاران عبدالملك نظير «هشام بن اسماعيل مخزومى» (حاكم مدينه) بودند كه امام مورد ستم، ستيزه جويى،عناد، بد انديشى، فشار، آزار و تهديد آنان قرار داشت؟ بنابراين در واقع اين دعاى امام شكوائيه اى در برابر زورگويي هاى حكومت وقت بوده و از اين نظر بار سياسى داشته است.
✍ ادامه دارد ....
🔸آیت الله مکارم شیرازی
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفه_سجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1
🔖... ادامه بحث
2-در دعائى كه امام روز عيد قربان و روز جمعه مى خوانده چنين آمده است:
«... خدايا اين مقام (خلافت و رهبرى امت اسلامى كه اقامه نماز در روز عيد قربان و روز جمعه وايراد خطبه از شئون آن است) مخصوص جانشينان و برگزيدگان تو، و اين پايگاه ها، از آن امناى تو است كه آنان را در رتبه والايى قرار داده اى، ولى ستمگران (همچون خلفاى ستمگر اموى) آن را بزور، غصب و تصاحب كرده اند.... تا آنجا كه برگزيدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور گشته اند، در حالى كه مى بينند احكام تو تغيير يافته، كتاب تو از صحنه عمل دور افتاده، فرائض و واجباتت دستخوش تحريف گشته، و سنت (راه و رسم) پيامبرت متروك گشته است.
خدايا دشمنان بندگان برگزيده ات از اولين و آخرين و همچنين اتباع و پيروانشان و همه كسانى را كه به كارهاى آنان راضى هستند، لعنت كن و از رحمت خود دور ساز...».
در اين دعا امام با صراحت از مسئله امامت و رهبرى امت، كه اختصاص به خاندان پيامبر دارد، و غصب شدن آن توسط ستمگران ياد مى كند و بدين ترتيب مشروعيت حكومت بنى اميه را نفى مى كند.
3ـ امام(علیه السلام) در دعای عرفه چنین می گوید:
«پروردگارا! درود فرست به پاكترين افراد خاندان پيامبر كه آنان را براى رهبرى امت و اجراى اوامر خود برگزيده اى، و آنان را خزانه داران علمت، نگهبانان دينت، جانشينان خود در زمين، و حجت هاى خويش بر بندگانت قرار دادهاى و به خواست خود، آنان را از هر گونه پليدى يكباره پاك كرده اى و آنان را وسيله ارتباط با خودو راه بهشت خويش قرارداده اى خدايا، تو در هر زمان دين خود را به وسيله امامى تأييد فرموده اى كه او را براى بندگانت رهبر و پرچمدار، و در گيتى مشعل هدايت قرار داده اى، پس از آنكه او را با ارتباط غيبى، با خود مرتبط ساخته اى و او را وسيله خشنودى خود قرار داده اى و پيروى از او را واجب كرده اى، و مقرر داشته اى كه هيچ كس از او سبقت نگيرد، و هيچ كس از پيروى او پس نماند...».
حضرت در اين دعا نيز از نقش و از نافرمانی او بیم داده ای، و به اطاعت از امر او و پذیرش نهی او دستور داده ای، و موقعيت ويژه رهبران الهى و امامان از خاندان نبوت و امتيازهاى آنان سخن مى گويد، و اين، دقيقاً به معناى نفى مشروعيت حكومت زمامداران وقت بود.
🔸 آیت الله مکارم شیرازی
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفه_سجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
✍《راز نامگذاری دعا به مکارم الاخلاق》
📌 راز نامگذاری دعای بیستم صحیفه سجادیه به دعای《مکارم الاخلاق》از این جهت است، اصول و ارزش های اخلاقی ازمنظر عارفان به 《محاسن》و《مکارم اخلاقی》تقسیم می شود و تفاوت این دو دسته از ارزش های اخلاقی در این است،《محاسن اخلاقی》 آن صفات حمیده و پسندیده ای است که اگر انسان متصف به آن باشد، نشان از برخورداری از حسن اخلاق و اگر فاقد آن باشد نشان از سوء و بدی اخلاق است و در مقابل《مکارم اخلاق》 آن صفات حمیده ای است که اگر شخص متصف به این صفت باشد، نشان از بزرگواری، بزرگی و تعالی روح شخص است و حکایت از این دارد که صاحب مکارم اخلاق، نفس کشی کرده است تا به این مرتبه از اخلاق برسد.
از آنجایی که اکثر صفات حمیده در دعای بیستم صحیفه سجادیه از نوع 《مکارم اخلاقی》است، این دعا به 《مکارم الاخلاق》نام گرفته است.
#صحیفه_سجادیه
#دعای_مکارم_اخلاق
🌐 @sahifehsajjadieh1
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
✍ طلب ایمان کامل :《وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ》
📌 شرح و تفسیر این طلب و درخواست امام سجاد علیه السلام در این دعای 《مکارم الاخلاق》 مبتنی بر بیان چند نکته است:
الف-《تفاوت ایمان و اعتقاد》
■ هرچند واژه ایمان در لغت از ریشه «أمن» گرفته شده است که فعل ثلاثی مجرد آن «أمِنَ، یأمن وأمناً» به معنای آرامش و اطمینان قلب و نبود ترس است ولی در اصطلاح اهل معنا و عارفان، سالکان،《ایمان》عبارت از یک تعلق قلبی است. ولی ایمان «تعلق» و دلبستگی است آن هم دلبستگی به خدا، چرا که هرکس دلبسته به خدا شد، او مؤمن است، فرق 《ایمان》و《اعتقاد》هم در این است که اصول اعتقادی هرچند برهانی است و شخص باور و اعتقاد را با برهان می پذیرد ولی ممکن است اثری روی دل و قلبش نگذاشته باشد، ولی ایمان آن باوری است که همراه با عقل قلب را تسلیم می کند و شخص باور مؤمنانه پیدا می کند و رفتار مؤمنانه می نماید از همین روست امام علی علیه السلام در تعریف ایمان می فرماید: 《اَلْإِيمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْجَوَارِحِ》
امالی شیخ طوسی، ج1، ص367
● قرآن کریم هم می فرماید: «قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم» اعراب (به پیامبر(ص)) گفتند: ما به تو ایمان آوردیم. (به آنها) بگو شما ایمان نیاوردید و باید بگویید اسلام آوردیم زیرا هنوز ایمان در دلهای شما وارد نشده است(حجرات-۱۴). بنابراین اعتقادات مربوط به بعد عقلی و ایمان مربوط به بعد قلبی است. اینها دو بعد وجودی در انسان است. یکی کار قلب است و دیگری کار عقل. اگر عقل کار خودش را انجام داد و بازده آن روی قلب اثر گذاشت و دلبستگی به محصول کار عقلی ام پیدا کرد این می شود «ایمان» وگرنه اگر عقل استدلال هایش را هم بکند ولی هیچ تاثیر بررفتار شخص نگذارد این نامش ایمان نیست بلکه علم وآگاهی است مثل این است که شخص آگاهی ازمضرات مشروبات الکلی، سیگار، مواد مخدر دارد ولی درعین حال خودش آلوده به آن است.
ادامه دارد....
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفه_سجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1
✍ طلب ایمان کامل :《وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ》
📌 شرح و تفسیر این طلب و درخواست امام سجاد علیه السلام در این دعای 《مکارم الاخلاق》 مبتنی بر بیان چند نکته است:
ب:مراتب ایمان
📌ایمان و دلبستگی به خدا مراتب و درجات مختلفى دارد و این طور نیست كه همه كسانى كه«مؤمن» نامیده مىشوند درجه ایمانشان یكسان باشد، چرا که آیاتى از قرآن كریم دلالت دارند كه ایمان قابل افزایش و زیاد شدن است، و همین مسأله مىرساند كه ایمان یك درجه ندارد. ازهمین رو درایه (2) سوره انفال آمده است:((إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً؛1مؤمنان، همان كسانىاند كه چون خدا یاد شود دل هایشان بلرزد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید.)) و در ایه (4) سوره فتح آمده است ((هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّكِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ؛او است آن كس كه در دل هاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانى بر ایمان خود بیفزایند)) و همچنین ایه (173) سوره آل عمران آمده است: ((الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً؛3كسانى كه مردم به ایشان گفتند: «مردمان براى [جنگ با] شما گرد آمدهاند؛ پس، از آنان بترسید.» و[لى این سخن] بر ایمانشان افزود)) ودرایه(22)سوره احزاب آمده است:((وَ لَمّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاّ إِیماناً وَ تَسْلِیماً؛و چون مؤمنان دسته هاى دشمن را دیدند، گفتند: «این همان است كه خدا و فرستادهاش به ما وعده دادند و خدا و فرستادهاش راست گفتند»، و جز بر ایمان و فرمان برداری آنان نیفزود))
ادامه دارد...
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفه_سجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1
✍ ازهمین رو در روایت آمده است ایمان ده درجه دارد که درجه دهم آن درجه عالیه ایمان است و یک مسلمان نباید به این ایمانی که دارد قانع باشد بلکه باید سعی کند که خود را به درجهی عالیه ایمان برساند. امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «إنّ اللهَ عزّو جَلّ وَضَعَ الإیمانَ عَلی سَبعَةِ أسهُم: عَلَی البِرِّ و الصِّدقِ و الیقینِ و الرِّضا و الوَفاءِ و العِلمِ و الحِلم، ثمّ قَسَّمَ ذلِکَ بَینَ النّاسِ، فَمَن جَعَلَ فیهِ هذهِ السِّبعَةَ الأسهُمَ فهو کامِلُ مُحتَمِلُ وَ قَسّم لِبَعضِ النّاسِ السِّهمَ و لِبعضٍ السِّهمَینِ و لبَعضِ الثَّلاثِةِ حتّی اِنتَهَوا إلی السّبعَةِ، ثُمَّ قالَ: لا تَحمِلوا عَلی صاحِبَ السّهمِ سَهمَینِ وَ لا عَلی صاحِبَ السَّهمَینِ ثلاثةً فَتُبِهضُوهُم؛ خداوند ایمان را بر هفت سهم تقسیم کرده: نیکی، صدق، یقین، رضا، وفاع، علم و حلم، سپس آن را در میان مردم توزیع نمود و کسی که تمام این هفت سهم را دارد مؤمن کامل و متعهد است و برای بعضی از مردم یک سهم و بعضی دو سهم و بعضی سه سهم قرار داده، تا به هفت سهم میرسد، سپس امام فرمود: و آنچه را وظیفهی صاحب دو سهم است بر دوش صاحب یک سهم حمل نکنید، و آنچه مربوط به صاحب سه سهم است بر دوش صاحب دو سهم ننهید مبادا بارشان سنگین شود و به زحمت افتند»(اصول کافی،ج2، باب درجات الایمان.)
ادامه دارد ....
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفهسجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1
✍به دلیل مراتب داشتن ایمان است که امام صادق علیه السلام در بیان مراتب ایمان سلمان، ابوذر، مقداد فرمودند: ((اِنَّ الإیمانَ عَشرُ دَرَجاتٍ بِمَنزِلَةِ السُلَّمِ، یصعَدُ مِنهُ مِرقاةً بعدَ مِرقاةٍ...و کانَ المِقدادُ فی الثامِنَةِ و أبوذَر فی التاسِعَة و سَلمانُ فی العاشِرَة :ایمان مانند نردبانی است که ده پله دارد و پلههای آن یکی پس از دیگری پیموده میشود...و مقداد در پلهی هشتم قرار دارد و ابوذر در پلهی نهم و سلمان در پلهی دهم:بحارالانوار،ج69،ص 166)
نمونه هایى عینى از مراتب عالى ایمان را می توان سید رضی وسید مرتضی رضوان الله علیهما نام برد که در احوالات این دو بزرگوار آوردهاند كه روزى در جایى كه فقط خودشان دو نفر بودند، مىخواستند نماز بخوانند. در فقه داریم كه در نماز جماعت، مستحب است كسى كه با تقواتر از دیگران است امام جماعت شود. سید مرتضى و سید رضى هم هر دو عالمند و با این حكم آشنا هستند. از این رو سید مرتضى براى رعایت این استحباب، خواست به برادرش سید رضى بفهماند كه چون من از شما با تقواترم پس من امام مىشوم و شما به من اقتدا كنید. اما چون نمىخواست صریحاً بگوید، رو به سید رضى كرد و گفت: خوب است كسى عهده دار امامت جماعت شود كه هیچ گناهى مرتكب نشده باشد! و به این صورت خواست به برادرش بفهماند كه من تا به حال گناه نكرده ام. سید رضى در پاسخ گفت: خوب است كسى از ما دو نفر امام جماعت شود كه تا به حال خیال گناه هم نكرده است! و با این حرف خواست به برادرش بفهماند كه من تا به حال حتى فكر گناه را هم نكرده ام!
دراین فراز دوم؛ امام سجاد علیه السلام بالاترین مرتبه ایمان را ازحق تعالی طلب نموده است، چرا کسی که ازچنین سرمایه سنگین معنوی برخوردار باشد در دنیا و آخرت سعادتمند خواهد بود.
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفه_سجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1
✍ طلب یقین:((وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ))
📌شرح و تفسیر درخواست و حاجت سوم امام سجاد علیه السلام از پیشگاه ذات ربوبی مبتنی بر بیان و توضیح چند نکته است؛
الف-((تعریف یقین و راه حصول یقین))
🎙راغب اصفهانی در مفردات در ذیل ((یقین)) می گوید: «یقین، صفت علم است و فوق معرفت، درایت و نظایر آن. پس یقین ملازم است با آرامش و طمأنینه نفس همراه با ثبات حکم، بنابراین یقین علم ثابت و جزمی است که شک پذیر نباشد و مایه آرامش و قرار نفس آدمی گردد».
البته حصول یقین به مبدأ و معاد، گاهی بر اثر استدلال عقلی حاصل می شود، و گاهی بر اثر مشاهده ملکوت جهان - یعنی از طریق علم حضوری که محصول تهذیب نفس و پالایش آن از گناه است - چنان که خداوند می فرماید: «وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ»؛(انعام، آیه ۷۵).«و اینگونه، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد». بنابراین انسان پرهیزکار بر اثر ارتباط با ملکوت، به قیامت یقین پیدا می کند.از طرف دیگر حقیقت یقین، نوری است تشکیکی (دارای درجات و مراتب گوناگون) که هم کاستی پذیر و فزونی پذیر است و هم حد خاص ندارد».تفسیر «تسنیم،، ج ۲، ص ۲۰۲ و ۲۰۶))
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفه_سجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1
✍ ب-((تفاوت یقین با علم))
📌تفاوت ((یقین)) با ((علم)) در این است یقین علمی است که بعد از استدلال، از طریق برهان حاصل میشود که موجب آرامش و سکون برای شخص خواهد شد، پس با علم تفاوت دارد؛ زیرا علم، درک حقیقت چیزی است به گونهای که آن شیء شناخته شود. پس هر علمی یقین نیست ولی هر یقینی علم است و به علم خدا یقین گفته نمیشود؛ زیرا علم خدا از تحقیق و استدلال حاصل نمیشود؛ زیرا تمام اشیاء در آشکار بودن نزد وی یکسان است و نیز علم، به فراموشی تبدیل میشود ولی یقین، با(( توجه دائمی)) همراه است :ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص21)
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفه_سجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1
✍ ج-((مراتب یقین))
📌از منظر عرفاء و اهل سلوک ((یقین)) سه مرتبه دارد:
1-((علمالیقین)): و ان این است که انسان از دلائل مختلف به چیزی ایمان آورد مانند کسی که با مشاهده دود ایمان به وجود آتش پیدا میکند.
2-((عینالیقین)): و ان در جایی است که انسان به مرحله مشاهده میرسد و با" چشم" خود مثلا آتش را مشاهده میکند.
3-((حقالیقین)): همانند کسی است که وارد در آتش شود و سوزش آن را لمس کند و به صفات آتش متصف گرددوبه عبارت دیگردر حق الیقین، دوئیت بین عالم و معلوم متصور نیست، بلکه صرفاً اتحاد است، و این بالاترین مرحله یقین است.، ازهمین روست درفضلیت وبرتری ((یقین)) از((ایمان)) امام صادق(ع) فرمود:«ان الایمان افضل من الاسلام، و ان الیقین افضل من الایمان، و ما من شیءاعزمن الیقین:ایمان برتر از اسلام و یقین برتر از ایمان است و هیچ چیز كمیابتر از یقین نیست.(بحار،ج70، ص125)
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفه_سجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1
🎙مرحوم مجلسى در ذیل این روایت مى گوید: یقین در وجود هر کسى که تجلى کند، از او معصیت صادر نمى شود، اما در ایمان این طور نیست، بخصوص که ایمان اکثر مردم تقلیدى و ظنى است و با کم ترین وسوسه نفس شیطان از بین مى رود. مثلا وقتى طبیب مى گوید: فلان غذا براى فلان بیمارى ضرر دارد، یا موجب فزونى بیمارى یا دیر خوب شدن است و مردم گفته طبیب را سخت عمل مى کنند. اما با این همه آیات و روایات، که از انبیا و ائمه(علیهم السلام)نسبت به معاصى رسیده که گناهان موجب هلاکت و عذاب شدید است، ولى مردم کمتر توجه مى کنند و این نیست مگر از ضعف ایمان و نبود یقین.
حدیث دیگرى در خصوص فضیلت و جایگاه یقین وارد شده که امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید:
«الایمان فوق الاسلام بدرجة والتقوى فوق الایمان بدرجة والیقین فوق التقوى بدرجة و ما قسم فى الناس شىء اقل من الیقین: ایمان به درجه اى از اسلام بالاتر است و تقوى برتر از ایمان است، و یقین به درجه اى فوق تقوى است و چیزى در میان مردم کمترازیقین تقسیم نشده است.(همان، ص125)
آرى یقین پس از عبور از تمام مراحل اسلام و ایمان و تقوا به دست مى آید و کسى که این مراحل عالى را به دست آورد و به عرصه یقین قدم گذارد، البته شاهد عنایات مهمى از خداى بزرگ خواهد شد. به عبارت دیگر، در فرق ایمان و یقین مى توان گفت که طبق آیه قرآن، (یُومِنونَ بِالْغِیْب)(بقره: 3) براى رسیدن به مرحله ایمان با وجود حجاب و پرده و غیب نیز مى توان ایمان پیدا کرد، اما در یقین، نور یقین با کشف حجاب و رسیدن پرده حجاب است. در حقیقت، ایمان و یقین هر دو نور واحدى هستند که در صورت وراء حجاب، ایمان حاصل مى گردد و با رفع حجاب، یقین به دست مى آید.
#دعای_مکارم_اخلاق
#صحیفه_سجادیه
🌐 @sahifehsajjadieh1