eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 +بله! جواب نداد بلند شدم در رو باز کردم. یه زن چادری پشت به در اتاق ایستاده.بود +بله خانم کاری داشتی؟؟ وقتی برگشت با دیدنش چشمام گرد شد. همنیجور.مات.مانده.بودم... _چته خوشگل ندیدی؟؟ _الان با این قیافه باید بچه مذهبی تور کنم حالا برو کنار چرا مثل مجسمه وایستادی جلوی در! خودمو.ازجلوی.درعقب.کشیدم... وارد اتاقم شد . دختره.نچسب.میدونه.ها.ازش.اصلاً خوشم نمیاد ولی چاره.ای.ندارم انگار باید تحملش کنم همون طور که داخل اتاق میچرخید وسرک به همه جا میکشید گفت: _خب برنامه ات چیه؟ +برنامه ای ندارم اگر داشته باشمم به تو یکی نمیگم... نازنین یه نیشخند حرص.دار.زد و گفت: _یه چند روزی این شخص اینجاست؛. البته با گندی که تو امروز زدی باید ببینم چی دستور میدن... یادت که نرفته پیش شون سفته داری... + نه.نرفته هم خسته بودم هم کلافه رو به نازنین گفتم: + حرفتو.که زدی حری گورتو.از.اتاق.من.گم.کن _ چته بد اخلاق شدی تو! _یعنی امشب نمیخوای پیشت باشم؟ +عوضی گم میشی بیرون یا خودم پرتت کنم؟ با طنازی گفت: _باشه بابا جوش نیار. _عزیزم... _اگر کارم داشتی شماره اتاق من نوده. انگشتاشو.نزدیک.لبش.بردو.بعد.گرفت.سمتم... باداد.گفتم.برووو.بیرون.کثافت...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان تواب 💗 _ چته روانی... _ دارم میرم.راستی اذان صبح بیدار باش که ساعت ورود و خروجشون رو بدونی... باید کاری کنی تا بهش نزدیک بشی... _ بای... +صبرکن.ببینم.چی.گفتی +نزدیک بشم؟ _آرره ... +نزدیک بشم که چی بشه؟؟ _خودت بعدا میفهمی... ( دو قدم سمتم برداشت کنار گوشم به طور پچ پچ گفت: _یه سری اطلاعات میخوایم که باید به دستش بیاری... +کسی در این مورد چیزی نگفت.... _الان که فهمیدی! بادستم.هلش.دادم.عقب... +باشه حالابرو بیرون که حوصله اتو ندارم... _بای.عزیزم... درو که بست خودمو روتخت پرت کردم... ساعت گوشیم نیم ساعت قبل اذان تنظیم کردم و چشمهامو بستم... نمیدونم.چه قدر درخاطرات غرق بودم که خوابم برده بود... با صداي زنگ ساعت بيدار شدم ؛ دست و صورتم شستم و از اتاق بيرون رفتم. نميدونم نازنين بيدار شده بوديانه! برام.اصلاً اهمیتی نداشت. وارد آسانسور که شدم ؛ همين كه خواستم دكمه رو بزنم حاجی و دخترش وارد آسانسور شدند. حاجی باز بامهربونیو لبخند گفت: _سلام محمد جان +سلام _مثل اینکه قسمت شده تا با هم بریم حرم نمیدونستم چی بگم گفتم: +بله انگار! ( دخترش که سلام داده بود با تکان دادن سرم جوابشو داده بودم سر پایین باگوشیش مشغول بود،باصدای آرومی که می‌خواست من نشنوم...) _آقاجون دایی پیام داد گفت پایین منتظرمونه _باشه دخترم.
من یا کریم کوی توام ؛ اواره اما دلتنگ صحن توام ..(:💔
کم‌سو شده ، چشمان ِمن از گریه‌ی ِ بسیار من مانده‌ام ُ یاد ِتـو ُحسرت ِدیدار..💔🚶🏻‍♀
رعیتی بودن یا اربابی بودن ، باید توی روح و قلب ادما باشه .. ن درجه اجتماعی و طبقاتی ! اونی ک روح و قلب بزرگی داشته باشه اربابیِ ؛! ــ مارعیت‌کوی‌تواییم‌یا‌حسین (:🥲
✨-فرض‌کن‌«حضرت‌مهدی»به‌تو‌مهمان‌گردد! -«ظاهرت»هست‌چنانی‌که‌خجالت‌نکشی؟ -«باطنت»هست‌پسندیده‌صاحب‌نظری؟ -«خانه‌ات»لایق‌اوهست‌که‌مهمان‌گردد؟ -«لقمه‌ات»‌درخوراوهست‌که‌نزدش‌ببری؟ -حاضری‌«گوشی‌همراه»توراچک‌بکند؟ -«باچنان‌شرط‌که‌درحافظه‌دستی‌نبری» -واقفی‌بر«عمل‌خویش»توبیش‌ازدگران؟ -میتوان‌گفت‌تورا«شیعه‌اثنیٰ‌عشری»؟ اَللّٰـ℘ُـم‌َ؏َـجِّـل‌‌ْلِوَلیِڪ‌َالْفَرج♥️ :)
فرازی از وصیت نامه شهید: و کلامی با شما ای عزیزان دانشجو؛ امیدوارم که در زمینه ی تبلیغ اسلام مظلوم به جهانیان محروم موفق باشید. ای عزیزان، تقوا را بیشتر و بیشتر پیشه ی خود قرار دهید و نکند خدای نکرده درس را وسیله ای برای رسیدن به پست و مقام کنید. در محیط دانشگاه تنها هدف خود را درس قرار ندهید؛ بلکه سعی کنید درس را همراه با تزکیه فرا بگیرید. ساجده|𝑺𝒂𝒋𝒆𝒅𝒆𝒉
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[🕊••• 🎥آخرین وداع دختر شهید مدافع حرم حاج مصطفی زال نژاد حالا بگویید قیمت این لحظه چند؟؟؟! شهید ❤️ ساجده|𝑺𝒂𝒋𝒆𝒅𝒆𝒉