eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 انقدری غرق در افکارم بودم که متوجه گذر زمان نشدم. به ساعت نگاه کردم ساعت هفت بود نازنین زنگ زده بود. حتما برای صبحانه که برم پایین تا نقشه ی جدیدش رو برام توضیح بده. دست صورتم رو شستم ؛ سریع آماده شدم و رفتم پایین نازنین روی صندلی پایین نشسته بود. رفتم جلو.... _سلام داداش اون میز صبحانه برای ما چیده شده. باچشم هایی درشت شده نگاهش کردم و گفتم: +سلام داداش؟؟ حالا که ما تنها هستیم این داداش گفتن تو چه دلیلی داره؟ _اینجور میگم که عادت کنم. +آهان که عادت کنی! نشستم روی صندلی ؛ نازنین برام چای ریخت ؛ از کارهای نازنین بیشتر متعجب می شدم با لحن خشک و سردی بهش گفتم : +چی شده؟ +چرا اینقدر مهربون شدی؟ _با ناز و عشوه هایی که زیاد از این دختره دیده بودم گفت: _من همیشه مهربون گرم و با محبتم مگه اینکه یکی رو اعصابم راه بره! _ولی حالا دارم نقش بازی میکنم زیاد جدی نگیر. +آهان چقدر نقشت رو خوب بازی میکنی ؛ تو باید بازیگر میشدی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق که تــــو باشی مگر می شود پروانه نشد و دورت نچرخید عشق که تــــو باشی مگر می شود که در غم دوری ات مثل شمع آب نشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
شهادت؛ یک مقام روحی است دنبال گلوله خوردن نباشید!
yeknet.ir_-_sorood_2_-_milad_imam_zaman_1400.01.08_-_amir_kermanshahi.mp3
5.99M
🌺 (عج) 💐با آفتاب قرارمدارمو گذاشتم 💐به مهتاب همه سفارشامو کردم 🎙 👏 👌فوق زیبا
بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌸
✾࿐༅•••• ⃟ٖٖٜٖٜ☆••••༅࿐✾ 💛سلام روزتون‌بی‌گناه👀 روزمون‌رو‌با‌سلام‌به‌ائمه‌شروع‌ڪنیم🖐🏻 🕔🌻 ✨السلام‌علیڪ‌یا‌رسول‌الله ✨السلام‌علیڪ‌یا‌خدیجه کبری ✨السلام‌علیڪ‌یا‌امیر‌المؤمنین ✨السلام‌علیڪ‌یا‌فاطمه‌الزهرا ✨السلام‌علیڪ‌یاحسن‌ِبن‌علے ✨السلام‌علیڪ‌یاحسین‌ِبن‌علے ✨السلام‌علیڪ‌یا‌علےبن‌الحسین ✨السلام‌علیڪ‌یا‌محمدبن‌علے ✨السلام‌علیڪ‌یا‌جعفربن‌‌محمد ✨السلام‌علیڪ‌یا‌موسےبن‌جعفر ✨السلام‌علیڪ‌یا‌علےبن‌موسی‌الرضا ✨السلام‌علیڪ‌یا‌محمد‌بن‌علےِ‌الجواد ✨السلام‌علیڪ‌یا‌علے‌بن‌محمدالهادی ✨السلام‌علیڪ‌یا‌حسن‌بن‌علیِ‌العسکری ✨السلام‌علیڪ‌یاصاحب‌الزمان ✨السلام‌علیڪ‌یا‌زینب‌ڪبری ✨السلام‌علیڪ‌یا‌ابوالفضل‌العباس ✨السلام‌علیڪ‌یا‌فاطمه‌المعصومه ✨السلام‌علیڪ‌یا ام البنین ✨السلام‌علیڪ‌یارقیه خاتون ✨السلام‌علیکم‌و‌رحمه‌اللهِ‌و‌برڪاته 🤲🌱
11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋ روزت را زیبا کن! عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم ... 💓
بُگذر‌ازٺقصیروده‌پـٰایـٰان‌‌بہ‌این‌دردفـراق ایـن‌دل‌دیوانـہ‌هـردم‌میڪندمیل‌ِعـراق!💔
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 لبخند نازنین عمیق تر شد و با همون لحن مهربون گفت: _بهتره درمورد خواهرجونتم با حاجی صحبت کنی. _چی باید بهش بگم؟ چهرش رو مظلوم کرد و با لب و لوچه ی آویزون گفت: _درمورد اینکه ؛ خواهرت همسر و بچه ی عزیزش رو در تصادف از دست داده و الان در اوج افسرده گیست. ونیاز ویژه به هم صحبت داره. محمد باید یه جوری پیاز داغش رو زیاد کنی تا حاجی دلش به رحم بیاد . باید رابطه ی من و دخترش صمیمی بشه. من اول باید جای خودم رو پیش این حاجی و دخترش محکم کنم تا بریم سراغ مرحله ی بعد... فعلا باید هوای خواهر افسرده ات رو خیلی داشته باشی. نگاهی طولانی به نازنین کردمو واقعا این دختر فکرش خراب بود فقط دنبال این بود کار خودش پیش بره دیگه به دل کسی فکر نمی کرد . _داداش ؛ عزیزم کجایی؟ +دارم به این فکر می کنم که تو چه موجودی هستی! خنده ی بلند نازنین باعث شد نگاهی به اطراف بکنم همون موقع حاجی و دخترش وارد هتل شدند. _هیس ؛آومدن... سریع چادرش رو جمع و جور کرد و حالتش رو عوض کرد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 _سلام آقا محمد +سلام حاجی سلام آروم و پر از حجب و حیای دخترش رو هم آروم جواب دادم که نزدیک نازنین شد و با محبت پرسید. +سلام نازنین خانم حالتون بهتر شده؟ _بله عزیزم بهترم... _ داداش خواست بیایم پایین تا حال و هوام عوض بشه واگرنه من تو تنهایی آرامش دارم. +آخه چراتنهایی؟! نازنین با گریه یه ببخشید گفت و به طرف آسانسور رفت. من متعجب نگاهش میکردم که حاجی رو به دخترش گفت: _سوجان بابا چیزی گفتی؟ ناراحتشون کردی؟ +نه بابا ؛ فقط پرسیدم چرا تو تنهایی آرامش داره همین! وقتی نگاه های پرسوال شونو رو دیدم مجبور شدم داستانی که نازنین گفته بود رو تعریف کنم. +راسیتش خواهر من تو تصادف همسر و بچه اش رو از دست داده ؛ الان هم حال روحی خوبی نداره و افسرده است. من برای اینکه تنها نباشه خواستم تا به این سفر بیاییم ولی خب اینجا هم ؛ هم صحبتی نداره و بیشتر تنهاست. حاجی زیر لب ذکری گفت و رو به دخترش کرد _سوجان ؛ بابا جان تو بیشتر به خواهر آقامحمد سر بزن یک هم صحبت باشید تا مدتی که مشهد هستیم .. ان شاالله خداصبرشون بده. بعد از تشکر کردن و خداحافظی به طرف اتاقم رفتم.