eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.4هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
غذا می خورد،جویده و نجویده لقمه اول را که می گذاشت سر دهانش لقمه دوم در دستش بود. پشمک را به این سرعت نمی خوردند که او غذا می خورد.با هم رفیق بودیم😀 گفتم: اگر وقت کردی یک نفس بکش،هواگیری کن دوباره شیرجه برو تا ما مطمئن بشویم که زنده ای و خفه نشده ای😢 سری تکان داد و به بغل دستی اش اشاره کرد:چه می گوید؟🤨 اوهم با دست زد روی شانه اش که کارت را بکن،چیز مهمی نیست،بیخودی دلش شور می زند😂😂 https://eitaa.com/sajad110j
اذان‌ نماز رو ڪه‌ گفتن‌ رفتم‌ سراغ‌ فرمانده بهش‌ گفتم‌ روحانی‌ نداریم بچه‌ها دوست‌ دارن‌ پشت‌ سر شما نماز رو به جماعت‌ بخونن😃 فرمانده مون قبول نمی‌کرد می‌گفت: پاهام‌ ترکش‌ خورده و حالم‌ مساعد نیست 🤕 یه‌ آدم‌ سالم بفرستین‌ جلو تا امام‌ جماعت بشه بچه‌ها گوششون‌ به این‌ حرفا بدهکار نبود 😬 خلاصه‌ با هر زحمتی‌ شده فرمانده رو راضی ‌کردند ڪه امام‌ جماعت‌بشه 😅 فرمانده‌ نماز رو شروع‌ڪرد و ماهم بهش اقتدا ڪردیم بنده‌ خدا از رکوع و سجده‌هاش‌ معلوم بود پاهاش‌ درد می‌ڪنه وسطای‌ نماز بود ڪه یه‌ اتفاق‌ عجیب‌ افتاد وقتی‌ می‌خواست‌ برا رڪعت‌ بعدی‌ بلند بشه انگار پاهاش‌ درد گرفته‌ باشه،یهو گفت: یاابالفضل‌ و بلند شد نتونستیم خودمون رو ڪنترل ڪنیم،همه زدیم زیر خنده😂 فرمانده‌مون می‌گفت: خدا بگم چیڪارتون‌ ڪنه!😒 نگفتم من حالم خوب نیست یڪی دیگه رو امام جماعت بذارین...☹️ 🌸@sajad110j🌸
پُست نگهبانۍ رو زودتر تَرک ڪرد! فرمانده گفت : ۳۰۰تا صلوات جریمته! چند لحظه فکر ڪرد. وگفت: برادرا بلند صلوات! همه‌ صلوات فرستادن گفت: بفرما از۳۰۰ تا هم بیشتر شد😂 😌 ساجده|𝑺𝒂𝒋𝒆𝒅𝒆𝒉
خـواستگارے خواهر فـرمانده😁 اومده بود از فرمانده مرخصی بگیره فرمانده یه نگاهی بهش کرد و گفت: میخوای بری ازدواج کنی ؟ گفت : بله میخوام برم خواستگاری فرمانده گفت: خب بیا خواهر منو بگیر!! گفت : جدی میگی آقا مهدی! گفت: به خانوادت بگو برن ببینن اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو!! اون بنده خدا هم خوشحال😃 دویده بود مخابرات تماس گرفته بود به خانوادش گفته بود: فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر ، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید😁❤️ بچه های مخابرات مرده بودن از خنده😂 پرسیده بود : چرا میخندید؟ خودش گفت بیا خواستگاری خواهر من! بچہ‌ها گفتن: بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه😂 ⁩⁩⃟🇮🇷