eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸🇮🇷 ˓
10.8هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
142 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - تبلیغات ِچنل: @sajad110j_tb ⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
📕دفترچه گناهان یک ۱۶ ساله‼️ ❣در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد✍ ❌گناهان یک هفته او اینها بود ؛ شنبه : بدون وضو خوابیدم .😴 یکشنبه : خنده بلند در جمع 😆 دوشنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم . سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم . چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .🗣 پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .☝️ جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات .😔 📝راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد : ⁉️ دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... ⁉️ما چی⁉️ من و شما کجای کاریم‼️ طوری زندگی کردیم که شرمنده خدا نشیم⁉️
✨یڪ جلوه ز نور اهلبیٺ اسٺ ✨ٺڪبیر سرور اهلبیٺ اسٺ... ✨بنـــــامـ خدایی ڪہ اهلبیٺش را افرید 🎩رمان 💞قسمت فاطمه _به یه شرط...! عباس_جانم بگو.. _شرطم اینه تمام هزینه لباس، خنچه، آرایشگاه و همه اینا.. .. تمام هزینه ها رو بدیم به .. یه حلقه و یه مراسم تو محضر بگیریم.. عباس رانندگی میکرد.. دنده را عوض کرد.. و ساکت گوش داد.. _اینجوری چند تا حسن داره..! هم راضیه.. هم اینکه واقعا اینا هزینه های ..! زندگیمون هم داره.. عباس هنوز ساکت بود.. راهنما زد.. وارد کوچه دانشکده شد.. گوشه ای ماشین را نگه داشت.. _گوشیتو بده فاطمه گوشی اش را..📱 از کیفش درآورد.. و به عباس داد.. عباس شماره اش را ذخیره کرد.. اما نامی برایش ننوشت.. فاطمه گوشی اش را گرفت.. خداحافظی کرد.. و از ماشین پیاده شد.. عباس ماشین را روشن کرد.. دنده عقب رفت.. وارد خیابان اصلی شد.. عمیق درفکر بود.. به شرط بانویش می اندیشید.. نه بخاطر اینکه..هزینه ها صَرف نیازمندی شود..نه..! به این دلیل بود.. که نکند تصمیمش باشد.. از روی باشد.. بعدا شود.. همین شرط.. زندگیشان شود.. و شیرینی زندگی را به تلخی تبدیل کند.. زیاد از دانشکده دور نشده بود.. که تلفن همراهش زنگ خورد..📲 شماره ناشناس بود.. با جدیت گفت _بله بفرمایید _سلام آقامون..!😍🤭 عباس بار اولی بود.. که صدای بانویش را.. از پشت تلفن میشنید.. با ذوق گفت _فاطمه تویی..؟!😍نرفتی سرکلاس چرا..!؟ _آره..☺️ استاد امروز نمیاد کلا.. تمام کلاس هاش هم کنسل کرده..! میــ... عباس سریع میان کلام بانویش پرید _همون جا وایسا اومدم...😍💨🚙 چند دقیقه بعد..عباس با ماشین.. جلو پای فاطمه ایستاد.. فاطمه با ذوق سوار شد.. با گوشی اش مشغول بود.. تا نامی که انتخاب کرده بود را.. برای عباسش ذخیره کند.!☺️عباس ساکت رانندگی میکرد.. فاطمه گوشی را در کیفش گذاشت.. و رو به دلدارش گفت _چرا ساکتی..! ناراحتی از من..؟! _ درسته.. اما شرطت چالش داره نمیشه..! _چالش..؟! عباس باز سکوت کرد.. ادامه دارد... 🎩 اثــرے از؛✍ بانو خادم کوی یار
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸🇮🇷 ˓
https://daigo.ir/secret/422962235 صحبت کنیم ؟ امروز یه مناسبت خاص برای منه که مربوط به شما ها هم می
به مناسبت یک سالگی کانال چالش داریم یک متن . مداحی . شعر . یا هر چی که دوست دارید بفرستید پیویم کد میدم بهتون بعد دوتا رو شانسی انتخاب میکنیم و به اون دو عزیز شارژ میدم این هم ایدیم 👇 @gomnaaamm_313
بسم الله الرحمن اکه این پیامو فور کنید داخل کانالتون بدون اینکه بشناسمتون از روی نام کاربری و پروفتون یکی از خصوصیات اخلاقی که بهتون میخوره رو میگم به همراه یکی از شهدایی که اون خصوصیت رو داشت.... فک کنم یک چیزی خفنی در بیاد😁😂 @modofeh آیدی جهت ارسال تگ: @hemaat27
امروز جمعه است روز حضرت دلبر مهدی علیه السلام...🙂💔 دلم میخواد از شما یک جمله در مورد خادم ملت«شهید سید ابراهیم رئیسی» داشته باشم.... خادمی که زندگیش وصل امام زمانش بود. بیاین امروز هم ثواب کنیم و هم چالش انجام بدیم. این پیامو فور کنید کانالاتون.هم صلوات بفرستن و هم تو چالش شرکت کنن تعجیل در فرج امام زمان صلوات 😍 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم تگ میزارم... جهت ارسال تگ: @hemaat27 لینک کانال جهت شرف یابی دوستان عزیز : @modofeh