فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_خاطره 📜
🌹بچههای کوچه مشغول بازی بودند که ابراهیم وارد کوچه شد بازی آنقدر گرم شد که هیچ کس متوجه حضور ابراهیم نشد.
🌹یکی از بچهها توپ را محکم به طرف دروازه شوت کرد،اما به جای اینکه به تور دروازه بخورد،محکم به صورت ابراهیم خورد.
🌹بچها بی معطلی پا به فرار گذاشتند،با آن قد و هیکلی که ابراهیم داشت باید هم فرار میکردند.
صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود،لحظه ای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد،همانطور که نشسته 🌹بود پلاستیک گردو را از ساک دستیاش در آورد کنار دروازه گذاشت و داد زد:((بچهها کجا رفتید!؟بیاید براتون گردو آوردم...))
•|خاطرهاے از شهید💔
ابراهیم هادے🕊|•
@sajadeh 🌱 🌸