eitaa logo
سَجٰآدِھ
1.5هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
8 فایل
«می‌نشینم پای "سجاده‌‌"ی خیال، دستهایم  را بالا میبرم ، همان سویی که محبوبم ، نظاره گرِ من و توست و از او عشق و مهر و انسانیت، میطلبم❤️» . . . کپی‌‌ از عکسای که خودمون ثبت مبکنیم حق‌الناسه! جهت تبادل : @sydali_313
مشاهده در ایتا
دانلود
در پسِ اغوشِ همان مرده عزیز! من بودم و ارامشِ دريايِ نجيب🌊💙!
و تو هم چنان مادر منی.. و بی چون و چرا مرا ماننده یک نوه نه! بلکه ماننده فرزنده یک یدانه ی خودت دوست داری و مرا دخترکه کوچکه بازیگوشِ مادر جان میخوانی:)💚
من همه چیز را سپࢪده ام بھ خدایمان! آࢪے خداے من ۅ تو! خداے بادهاے بهاࢪے خداے ماهے هاے رقصانِ فࢪاࢪے خداے ریشھ هاے سبزھ امیدھ جوانہ زده ے دلها آࢪے همان خداے احواݪ هاے خوبھ تو خالے همان نوازش کننده ے روح آدمے همان تڪ نوازندھ ے گیتاࢪهاے عشقِ اࢪمنے خداے خورشید ۅ فلڪ و ماهه منیࢪ همان خداے بے همتاے عزیز:)💛✨
وطنم زنده بمان جانِ دلم من هستم.. وطنم زنده بمان تا که به شوق دلِ تو بشویم خوب ترین حادثه ی 401 وطنم زنده بمان؛تا به ابد با من باش وطنم زنده بمان جانِ دلم وطنم زنده بمان ما در کنارت هستیم در پسِ خوب ترین حادثه ات؛ بابدترین دورانت وطنم زنده بمان تا که بگویم به همه من همان دختره ایرانیه پا پس نکشم وطنم زنده بمانو با نفس هایت به من ارام بگو تو که بودی که برایم جان داد ما همه دست به دست میدهیمو می آید روزی که تورا شاد که نه شادترت میبینیم وطنم زنده بمان جانِ دلم... که دگر نیست به جز حاله ط درمانی مرا.. وطنم زنده بمان خوب ترین حادثه ام تو که باشی همه مان خوب که نه خوب تریم..
توبه کردی که دگر عاشق نباشی اما.. عشق از روح تو و جانت بود در تنِ زخمیه این منِ بی یار شدهه:)
واسه ادما همونقدر ارزش قائل باش که واست ارزش قائلن.. نه بیشتر! و نه کمتر.. با ادما همونقدر خوب رفتار کن و خوب باش که باتو خوبن.. نه بیشتر! نه کمتر.. خوبی کردن زیادی به ادما هیچ وقت نیومده اینو تجربه خیلی خوب به هممون ثابت کرده! مهم ندون طرف مقابلت کیه.. چه میخواد دوست و رفیق باشه؛ چه کسی که از افراده مهم زندگیت باشه نه گرفتن رو خوب یاد بگیر و توی هر شرایطی که واست سخته به زبون بیارش! از سره رودربایستی چیزی که واست سخته رو قبول نکن.. وقتی کاری رو واسه کسی انجام میدی که باعث میشه خودتم خیلی اذیت شی.. چند لحظه صبر کن و بهش فکر کن! ببین واقعا ارزشش رو داره که واسش اذیت شی؟ ادمکا لیاقته حجم های زیادی از خوب بودن رو ندارن؛هیچ وقت.. هیچ وقت واسه کسی از داشته هات نگذر.. ادمکا همیشه چهره ی واقعی خودشون رو نشون نمیدن چهره ی پنهانه زیره نقابه ادمکا رو دریاب و بعد با خودت خوب فکر کن! هیچکس لیاقته مهربونی بی اندازه ی قلبِ پاکه سفیدت رو نداره همیشه حدوسط رو رعایت کن و اجازه نده کسی بیش از حد راجبه تو بدونه.. یه روز همونی که همه چیزه تورو میدونه درست همونیه که همشون رو به روت میاره و میزنه تو سرت! پس اجازه نده ادمکا از حال بدت باخبر بشن و تو تنهاییت گریه کن... اجازه نده کسی مانع رسیدن تو به هدف و موفقیتت بشه و از موانع باامید عبور کن؛ اجازه نده یه ادمکه به ظاهر رفیق دلیل حال بدت بشه و اجازه نده زخمیت کنه... به هیچکس جز خودت اعتماده کامل نکن.. اون چهره ی پنهانه زیره نقاب رو که یادت نرفته؟! تو قوی تر از اون چیزی هستی که همه فکر میکنن و میدونم که از پسِ تمومه سختیا برمیای؛پس پاشو پرانرِژی تر از قبل با کلی وایبه خوب تسلیم نشو وادامه بده!🐣💙
Can you not hurt my heart so much? I'm sorry, my dear, but you upset me and you will, please hug me and don't upset me anymore..
و مرا دردی است پنهان در دل؛ که اشکارا تو را به گریه وا میدارد:)
من همان بی سرو پایم ارباب دختره بدقلقه رانده شده؛بی سروسامان ارباب... من همان زخمی بی بال و پرهه خسته دلم که به غیر از تو ندارد خریدار ارباب..
سَجٰآدِھ
من همان بی سرو پایم ارباب دختره بدقلقه رانده شده؛بی سروسامان ارباب... من همان زخمی بی بال و پرهه خست
کوچکم ارباب پناهم میشوی؟ کوله ام درد است مرهم میشوی؟ خسته ام ارباب؛ میدانی حسین؟ دگران پس بزنند داد بزنند دور بشوند رانده شوم حرفی نیست... دره خانه ات مرا پس بزنی.. خریدار نشوی؛ رانده شوم نگاهی نکنی میمیرم:)🖤
اسمان گریه نکن بیزارم از خودم از قلبم از دلم از جانم... اسمان گریه نکن دلبرکم... اشک هایت که بریزد بر سرم در دستم... نازنینم به خیالِ خوشِ من می اید.. برلبش بوسه زنان میرقصیم شادمانیم و خوشیم بی تردید... اسمان گریه نکن میشکند روح و تنم! ابری ام؛ ابری تر از بغضِ گلویت اما.. تک نوازنده ی گیتاره صدایش شده ام.. که صدایش مرهمی بر تن زخم خورده ی من شد جانا اسمان گریه نکن می اید روزی که زیره سرت میگویم: من پناهم در کنارهه همان یاره قدیمی همان مجنونِ بی رحم:)
خاطرم نیست که باشم روزی در میانِ ادمک های عزیزهه شهر بی یاره خودم!💚
سَجٰآدِھ
___
___ در هیاهویِ شهره بی سروسامانِ شلوغ در کنارهه ادمک های مترسکیه غریبه.. همچو پرستویِ بی قرار،به دنبال یاره باوفای خود بودم! شب ها را به ناامیدوارانه تنهاتر از همیشه سپری میکردم و روزها را به امیده شنیدن صدایِ قدم های نیمه ی خودم ك هرلحظه به من نزدیک تر میشد.. افسوس که کَس نمیتوانست مرهمی برتن زخم خورده و بال و پرخونینم باشد... اندک سویی در چشمان بلوطیِ کهکشانی ام بود و دیگر توانی نبود؛ ظاهرهه زیبایی داشتم اما ژولیده و ترک خورده.. سال ها بود که ایام زندگی برایم تنها به تلخیِ قهوه و زهربود و بروفق مراد دل نبود🚶‍♀ شده بودم پایبندترين به دقایق و ثانیه های ساعت! دیگر لالایه شبانگاهم صدایِ تیکـ تٱکـه دلخراش ساعت بود.. در فراق میسوختم و در اتشِ عشقِ بی رحمانه اش جلز و ولز میکردم بی رحم شده بود! بی رحم تر از غروبه نحصه روزهای جمعه.. انقد بی رحم شده بود که لحظه ای دیدنش را نصیبه خاطرم نکرد💔 سالها انتظار کشیدم و رده پاها را دنبال کردم... هیچ یک جان من نبودند ناتوان تر از همیشه کـ شدم! اریـ زمانی که در حال شمارشِ اخرین ثانیه های عمره بی یاره خود بودم.. گرمای قلبه کسـی جان تازه ای در بدن مملوء از درده من شد آغوش کوچکه کسی؛ مرهمی بر زخمان عمیق برتنم شد🔗 وجوده کسی تنها علتهـ تپشِ دوباره ی قلب کوچکم شد>>> صدای نفس های پیچیده در تارهای صوتی ام دلیل ارامشم شد.... و در اخر، رقصه دستانِ کسی درمیانه پیچ و خمه ابریشم های بوره برسرم؛تنها رگه خوابم...🙊👀 راستش را بگویم... دیگر ان پرستوی ژولیده ی ترک برداشته نبودم خنده برلبانم نقش ابد بسته بود🌬 گویی در من.. روحِ دیگری زندگی میکرد! ریشه ی سبزه عشقی در وجودم جوانه زده بود🌿💚 گویی اتشِ عشقی درونم شعله ور بود،و با حرارتش ادمک ها را حیران میکرد و به انها مژده میداد اریـ من پرستویِ مجنون؛ درکناره مجنون خود بودم همان مجنونی که سالها به انتظارش نشسته بودم.. و چشم انتظار به درخیره شده بودم و ثانیه شماری میکردم:)♥️