eitaa logo
حقیقت ناب
1.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.8هزار ویدیو
443 فایل
سوالات دینی خود در جنبه های مختلف دینی. یافتن پاسخ سوالات فقهی طبق نظرمراجع تقلید، انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود در مورد مطالب کانال، ومطالب زیبا و آموزنده تان، با آیدی زیر👇 @Sajadi82 درارتباط باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰قسمت اول🔰 🌴انسان در ميان تمامى جانداران موجودى است كه بايد اجتماعى زندگى كند و اين مطلب احتياج به بحث زيادی ندارد. ✔️چرا كه فطرت تمامى افراد انسان چنين است؛ 🔹يعنى فطرت تمام انسان‌ها اين معنا را درك مى‏‌كند و تا آنجا هم كه تاريخ نشان داده هر جا بشر بوده اجتماعى زندگى مى‏‌كرده و آثار باستانى هم (كه از زندگى قديمى‌ترين بشر آثارى بدست آورده) اين مطلب را ثابت مى‏‌كند. 🍃قرآن كريم هم با بهترين بيان در آياتى بسيار از اين حقيقت خبر داده، از قبيل آيه: ✨«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏، وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا؛ هان اى مردم! ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم و شعبه شعبه و قبيله قبيله‏‌تان كرديم تا يكديگر را بشناسيد.» (حجرات/۱۳) ✨و آيه: «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا، وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ، لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا؛ مائيم كه معيشتشان را در بينشان (در زندگى دنيا) تقسيم كرديم و بعضى را به درجاتى ما فوق بعضى ديگر قرار داديم، تا بعضى بعضى ديگر را مسخر خود كنند.» (زخرف/۳۲) ✨و آيه: «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ؛ شما همه از يكديگريد؛ (آل عمران/۱۹۵) ✨و آيه: «وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً؛ او كسى است كه از آب بشرى بيافريد، و سپس او را خويشاوند تنى و ناتنى كرد.» (فرقان/۵۴)
🔰 قسمت دوم 🔰 🌾 زندگی اجتماعی انسان 🌾 اجتماع انسانى مانند ساير خواص روحى انسان و آنچه كه مربوط به او است از روز آغاز پيدايش به صورت كامل تكون نيافته ⬅️ تا كسى خيال كند كه اجتماع نمو و تكامل نمی‌پذيرد. 🌱 نه در كمالات مادى 🌱 و نه در كمالات معنوى ✅ بلكه اجتماعى شدن انسان هم مانند ساير امور روحى و ادراكيش دوش به دوش آنها تكامل پذيرفته. ♻️ هر چه كمالات مادى و معنويش بيشتر شده ⬅️ اجتماعش نيز سامان بيشترى به خود گرفته است. 🔺 و مسلما انتظار نمى‏‌رود كه اين يك خصوصيت از ميان همه خصوصيات و خواص انسانيت مستثنا باشد. 🔺 يعنى خصوص اجتماعى بودنش از همان اول پيدايشش بطور كامل تحقق يافته باشد، و اجتماع امروزيش با اجتماع روز اول خلقتش هيچ فرق نكرده باشد، 👈 بلكه اين خصيصه انسان مانند ساير خصائصش كه بنحوى با نيروى علم و اراده او ارتباط دارند، 👈 تدريجا به سوى كمال در حركت بوده و كم كم در انسان تكامل يافته است. ✅ و آنچه بعد از دقت و تامل در حال اين نوع از موجودات يعنى انسان روشن مى‏‌شود ⬅️ اين است كه اولين اجتماع و گردهم‏‌آيى كه در بشر پيدا شده ⬅️ گردهم‏‌آيى منزلى از راه ازدواج بوده 💠 چون عامل آن يك عامل طبيعى بوده است كه همان جهاز تناسلى (كه زن و مرد هر كدام جهاز تناسلى مخصوص به خود را دارند) است، و اين خود قوى‏‌ترين عامل است براى اينكه بشر را به اجتماع خانوادگى وادار نمايد؛ زيرا معلوم است كه اين دو دستگاه هر يك بدون ديگرى بكار نمى‏‌افتد. 💠 به خلاف مثلا جهاز هاضمه كه اگر فرض كنيم در محلى و زمانى يك فرد انسان تك و تنها باشد، مى‏‌تواند با جويدن برگ و ميوه درختان تغذى كند ولى نمى‏‌تواند به تنهايى فرزندى از خود منشعب سازد. 💠 و همچنين دستگاه‏هاى ديگرى كه در بدن انسان تعبيه شده، براى به كار افتادنش نيازى به انسان‌هاى ديگر ندارد و تنها جهاز تناسلى است كه بايد در بين دو نفر مشتركا به كار بيفتد، دو نفر از جنس مخالف (يعنى يك مرد و يك زن). 🌐 بعد از تشكيل اجتماع كوچك يعنى خانواده، يك مشخصه ديگر بشرى خودنمايى كرد، كه ما در مباحث گذشته اين كتاب آن مشخصه را ⬅️ استخدام ناميديم. 🌀 يعنى اينكه هر انسانى بخواهد به وسيله انسانى و يا انسان‌هايى ديگر حوائج خود را بر آورد و سلطه خود را گسترش دهد ⬅️ آن گاه برايش ممكن است كه اراده خود را بر آن انسان‌ها تحميل كند تا هر چه او مى‏‌خواهد آنها بكنند و رفته رفته اين خصيصه به صورت رياست جلوه كرد: 🌱 رياست در منزل 🌱 رياست در عشيره (فاميل) 🌱 رياست در قبيله 🌱 رياست در امت. 🍃 اين هم طبيعى است كه رياست در بين چند انسان نصيب آن كسى مى‏‌شده كه از سايرين قوى‏‌تر و شجاع‏‌تر بوده و همچنين مال و اولاد بيشترى داشته. 🍃و همچنين نسبت به فنون حكومت و سياست آگاه‏‌تر بوده و آغاز ظهور بت‏ پرستى هم همين جا است ⬅️ يعنى پرستش و خضوع انسانها در برابر يك انسان از همين جا شروع شد ⬅️ تا در آخر براى خود دينى مستقل گرديد.
🔰قسمت سوم 🔰 🌾 زندگی اجتماعی انسان🌾 ♻️ مشخصه اجتماع به تمام انواعش چه اجتماع خانوادگى و چه غير آن، هر چند كه هيچ‌گاه در اين ادوار بشرى از بشر جدا نبوده، حتى برهه‏‌اى از زمان هم سراغ نداريم كه انسان، فردى زندگى كرده باشد ⬅️و ليكن اين نيز بوده كه انسان اين رقم زندگى را از زندگى فردى انتخاب نكرده و براى انتخاب آن به طور تفصيل مصلحت‏‌ها و خوبی‌هاى آن را نسنجيده⬅️ بلكه (همانطور كه قبلا گفته شد ضرورت وجود دستگاه تناسلى، او را براى اولين بار به ازدواج، يعنى اولين قدم در تشكيل اجتماع واداشته و قهرا مجبور شده قدم‌هاى ديگر را نيز بر دارد.) 🍃 و اما پى بردن به خوبی‌هاى آن و اينكه چگونه اجتماعى بهتر است؟ 🍃 به تدريج و به تبع پيشرفت ساير خواص بشرى، رشد و نمو كرده، نظير خصيصه استخدام و خصيصه دفاع و ... ✔️ اولين بارى كه بشر متوجه منافع و مصالح اجتماع شد زمان بعثت اولين پيامبر الهى بود. 🌴 و قرآن كريم خبر داده كه اولين بارى كه بشر متوجه منافع اجتماع شد، و بطور تفصيل (و نه ناخودآگاه) به مصالح آن پى برد و در صدد حفظ آن مصالح بر آمد: ⬅️ زمانى بود كه براى اولين بار پيغمبرى در ميان بشر مبعوث شد و آنان را راهنما گشت. ✅ جان كلام اين است كه: به وسيله مقام نبوت متوجه مصالح و منافع زندگى اجتماعى گرديد. ادامه دارد...
🔰 قسمت پنجم🔰 🌾اسلام و عنايتش به امر اجتماع🌾 هيچ شكى نيست در اينكه اسلام «تنها» دينى است كه : 🔸بنيان خود را بر اجتماع نهاده 🔹و اين معنا را به صراحت اعلام كرده 🔸و در هيچ شانى از شؤون بشرى مساله اجتماع را مهمل نگذاشته 🔘و تو خواننده عزيز اگر بخواهى بيش از پيش نسبت به اين معنا آگاه شوى⬅️ مى‏‌توانى از اين راه وارد شوى كه 1⃣نخست اعمال انسانها را دسته‏‌بندى كنى؛ ➖و بفهمى كه دامنه اعمال انسان چقدر وسيع است. ➖و اعتراف كنى كه چگونه فكر آدمى از شمردن آنها و تقسيماتى كه به خود مى‏‌گيرد به اجناس و انواع و اصنافى كه منشعب مى‏‌شود، عاجز است. 2⃣و از سوى ديگر در اين معنا بينديشى كه: ❓چگونه شريعت الهيه اسلام آنها را شمرده و به همه آنها احاطه يافته. ❓و چگونه احكام خود را به طور شگفت‏‌آورى بر آن اعمال، بسط و گسترش داده، به طورى كه هيچ عمل كوچك و بزرگ آدمى را بدون حكم نگذاشته. ❓آن گاه در اين بينديشى كه چگونه همه اين احكام را در قالب‏‌هاى اجتماعى ريخته. 🔚 آن وقت خواهى ديد كه اسلام، روح اجتماع را به نهايت درجه امكان در كالبد احكامش دميده. سپس آنچه دستگيرت شده با آنچه از ساير شرايع حقه كه قرآن نيز به شان آنها اعتنا ورزيده مقايسه كنى، يعنى با شرايع و احكامى كه نوح و ابراهيم و موسى و عيسى آورده بسنجى، نسبت اسلام و آن شرايع به دستت مى‏‌آيد و در نتيجه به مقام و منزلت اسلام پى مى‏‌برى.