💠 رفیق بد!
❖ مرحوم آیتاللهالعظمی حاج سید احمد زنجانی در کتاب «الکلام یجرّ الکلام» درباره شرابخواری و نقش رفیق ناصالح در ترغیب شخص برای ارتکاب معصیت، مینویسد:
📝... حضرت رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله) در باب خمر، به ده طايفه لعن کرده: غرس کننده درخت آن، نگهبان آن، فشرنده آن، خورنده آن، ساقى آن، حامل آن، طـرف عمل آن، فروشنده آن، خريدار آن و خورنده بهاى آن!
پس، همه اينها بار لعنت بر دوش مىگيرند. چه کسى اين بارها را بر دوش آنها گذاشته؟ رفيق بد! با چه چيز؟ با يك خنده که به روى او کرده، با يك کلمه خوش خُلق که به ناف او بسته! او نيز معنى خُلق را نفهميده که چيست، تا خوشى و بدى آن را بفهمد. گمان کرده که خوش خلقى، با خنديدن و خندانيدن است. نه عزيزم! پيغمبر اکرم (صلى اللّه عليه) که در قرآن به خُلق عظيم توصيف شده، نه از جهت اين بود که قاه قاه مىخنديد يا اينكه هر چه مىگفتند قبول مىکرد؛ بلكه از جهت اوصاف حسنهاش بود، از تواضع و رحم و شفقت و نحو اينها . والّا اگر مشرکين به او التماس مىکردند که ما خواهش مىکنيم که يك بار به بت ما سجده کن تا ما در زير سايه تو مفتخر با آن باشيم، آيا ممكن بود قبول کند؟ آيا با قبول کردن آن، خوش خلق، و با رد کردن آن، بد خُلق مىشد؟ حاشا!
دعوت کردن رفيق بد به شراب نيز همينطور است؛ نه قبول کردنش خوش خلقى است و نه رد کردنش بد خلقى؛ چون اين دين است و ربطى به خُلق ندارد. گرچه مقتضاى خُلق، شنيدن حرف رفيق است ولى آن، در جایى است که حرف رفيق، مخالف حرف خالق رفيق نباشد! والا حرف رفيق را بايد بر ديوار زد.
پس کسى که تو را دعوت به شراب يا قمار يا ترياك يا غير آنها که مفسده دنيويه و اخرويه دارد، مىکند، بد خُلق اوست که بر راه سعادت تو خار مىريزد، نه تو که ردّش مىکنى و خار از راه سعادت خود برمىدارى.
اين همه مردمان تبهكار که عالم را گرفته، همه در نتيجه رفيق بد، تبهكار شدهاند. اين است که شاعر، زبان به نصيحت گشوده، مىگويد:
اى برادر برگريز از يار بد
يار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
يار بد بر جان و بر ايمان زند!
خوب هم گفته؛ زيرا همين رفيق صديق که تو را هم پياله خود مىکند، وقتى خود، مست باده شد و تو را هم مست و لايعقل کرد، آنگاه، «خر بيار و معرکه بار کن!» در عالم بدمستى، چه فحشهاى عِرضى به تو مىدهد! بلكه گاه کار به ضرب و زخم نيز مىکشد! البته تو خودت بهتر مىدانى؛ چون از ما شنيدن است ولى از تو ديدن!
#رفیق #شراب #خوش_خلقی
#الکلام_یجر_الکلام
💠 مبارک!
(شماره1)
❖ مرحوم آیتاللهالعظمی حاج سید احمد زنجانی در کتاب «#الکلام_یجر_الکلام» دربارۀ معنی واژه مبارک و کاربردهای قرآنی آن، مینویسد:
📝... بركت به معنى نماء و زيادى است. كلمه مبارك، كه در زبانها سارى و جارى است، آن نيز از همین معنی است، مثلاً میگویند «عیدت مبارک»، یعنی عيد براى تو داراى نماء و ترقی و زیادی باشد. «جامهات مبارك» يعنى: جامهات نموّ و ترقى و زیادیدار باشد. لکن نمود زیادی آن، به اعتبار نموّ و زيادى پوشنده جامه است. يعنى تو اين جامه را با نمود و ترقّی روحانى و جسمانى بپوشى. در واقع بر صاحب جامه، دعاى تندرستى و دانش روزافزون است.
در قرآن شريف، چند موضوع با كلمه مباركه «مبارك» توصيف شده. از جمله، خود قرآن است: «كتابٌ مبارك» انعام/92 و «ذكرٌ مبارك» انبیاء/50؛ و مکّه است: «ببکّةَ مبارکا»آل عمران/96؛ و حضرت عیسی (علیهالسلام) است: «و جعلني مبارکا»مریم/31؛ و منزل است: «منزلاً مبارکا» مؤمنون/29؛ و آب نازل از آسمان است: «ماءً مبارکا»ق/9؛ و شجره نور است: «شجرةً مبارکة» نور/35؛ و بقعه وادی ایمن است: «في البقعة المبارکة» قصص/30؛ و تحیت و درود است: «تحیةً من عندالله مبارکة» نور/61
▫️مراد از كلمه مبارك در وصف موضوعات مزبوره، همان نموّداری و فایدهداری است. وجه توصيف هم معلوم است و محتاج شرح و بيان نيست؛ مگر در جمله اخيره كه توصيف تحيت باشد. چون تحیت بهمعنای سلام و درود است؛ نموّداری سلام و درود، محتاج به بیان است و آن اینکه سلام، غرس محبت در دل میکند.
ادامه دارد..
#مبارک #سلام #برکت
💠 خیرخواهی علمای ابدان و ادیان!
❖ مرحوم آیتاللهالعظمی حاج سید احمد زنجانی در کتاب #الکلام_یجر_الکلام، با تنظیر احکام شریعت و خیرخواهی علمای دین به توصیههای تخصصی پزشکان و متخصصین علوم دیگر، مینویسد:
📝...اطبّا که با بیان سفارشهای حفظ الصحة، جلوی اشتها و میل مردم را میگیرند، آيا نظر عداوت با مردم دارند؟ نه؛ بلكه نظر مهربانى و شفقت دارند. و آيا جوانان را مىرسد كه کمر به عداوت اطبا ببندند كه چرا جلوى ميل نفس ما را مىگيرند؟ نه؛ بلكه بايد از آنها تشكر كنند.
پس، همانطورى كه علماى ابدان، مصالح و مفاسد موضوعات را به مردم اظهار مىكنند و در اين اظهار، جز خيرخواهى منظورى ندارند، همینطور نيز علماى اديان، وقتى كه مىگويند موسيقى حرام است و گوش به آن نكنيد، منظورى ندارند جز خيرخواهى و صلاح مردم.
و يا اينكه مىگويند به نامحرم نگاه نكنيد، عداوتى با مرد يا زن نامحرم كه ندارند؛ بلكه چون متخصّص در دين هستند، آنچه را كه از دين فهميدهاند و صلاح ارباب ديانت مىدانند، مىگويند. آنها نيز مانند اطبّا، راهنما هستند و خير مردم را مىخواهند.
حالا يك نفر بىخبر از قانون طبّ، به خودى خود بگويد اطبا بیخود مىگويند؛ این عمل زيانى ندارد. آيا گوش به حرفش مىدهند؟ نه؛ بلكه مىگويند تو كه درس طب نخواندهاى، چرا مداخله در معقول مىكنى؟ همینطور هم بايد به حرف آنها كه درس علوم ديانت را نخوانده، مداخله در معقول مىكنند گوش ندهند.
اگر كسى به حرف طبيب گوش نكرد، ضررى از اين بابت به طبيب مىرسد؟ نه؛ بلكه زيانش به خود او مىرسد. اهل علم، اگر كه به حرفش ترتيب اثر نكردند، به او زيانى نمىرسد؛ بلكه به خود آنها مىرسد.
پس، مخالفت قول اهل علم، مانند مخالفت قول طبيب است. منتها اين است كه زيان آن، در دنيا مىرسد و زيان اين، در آخرت. حالا اختيار با خودت است؛ «تو خواه از سخنم پند گير، خواه ملال»
آنهایی كه از اين سخنان، عوض اينكه پند بگيرند، ملال مىگيرند و نسبت به گويندگان اين سخنان، به جاى اينكه سر ارادت بسپارند، كمر عداوت مىبندند، به اطفال مريض مىمانند كه كاسه دوا را پرتاب مىكنند و دوايش را مىريزند؛ كاسهاش را مىشكنند و طبيب و نسخه و دواپيچ و دوا درست كن، همه را به باد فحش مىگيرند! چرا؟ براى اينكه صلاح آنها را مىخواهند و مىخواهند از دست مرگ، نجاتشان دهند.
بلكه آنها بدتر از اين كودكان هستند! چون اينها جز اينكه لگد بر خير خود بزنند و به آنهایی که دست اندركار هستند، زباناً فحشى بدهند، ديگر عداوت آنها را در دل نگه نمىدارند. اما آنها كمر عداوت ارباب نصيحت و خيرخواهان را در دل نگهداشته، همواره با نيش زبان، آزارشان مىدهند و بلكه گاه از نيش زبان گذشته، با نيش سنان، مزدشان را در كفشان مىگذارند.
#خیرخواهی #علما #تخصص
💠 بارِ منّت
❖ مرحوم آیتاللهالعظمی حاج سید احمد زنجانی در کتاب #الکلام_یجر_الکلام مینویسد: 🔻
📝یکی از اساتید کتب مقدّماتی ما نقل کرد که یک نفر از زندانخانۀ حکومتی فرار کرده، آمده در مدرسه متحصّن و در حجرۀ ما ساکن گردید. مدّتی همینطور بود. یک روز دیدیم که از مدرسه بیرون رفته. سراغ گرفتیم، گفتند باز به زندانخانه رفته، زنجیر به گردن نهاده!
سبب پرسیدهاند که چرا باز خود را گرفتار حبس و زنجیر نمودی؟ جواب داده بود که زنجیرِ منّت، چندین بار سنگینتر از زنجیر حکومت است! تازه فهمیدم که من از باران به زیر ناودان فرار نموده بودم؛ این است که دوباره از زیر زنجیر منّت گریخته، به زنجیر حکومت پناهنده شدم.
آن استاد ما گفت که معلوم شد که من در اثنای محاوره، منّتی به وی، گذاشتهام که او نتوانسته بر خود هموار نماید. این است رفته، گردن به زیر زنجیر کشیده، خود را آسوده داشته!
❖ همینطور هم هست؛ زنجیرِ منّت، سنگینتر از زنجیر حکومت است. پس به کسی #احسان که نمودی، آن را با #منت، باطل و ضایع مکن تا نهال احسانت بار محبّت و اجر آخرت بیاورد؛ والاّ، نه اینکه تنها شکوفۀ محبّت را نشکفته، میریزد بلکه به جای آن، بار عداوت میآورد.
❇️ امّا اگر احسانت را اظهار نکردی،
👈 پس اگر در این معامله، منظورت خدا بوده،
او خودش میداند، محتاج اظهار تو نیست
و روش بندهپروری را هم خوب میداند
👈 و اگر منظورت همان کس است که احسان در حقّش کردهای،
او نیز در مقام تشکّر و قدردانی،
اگر شخص شاکر و حقّگزار باشد، از بیان واقع فروگزار نخواهد بود؛ چون همانطوری که بر تو اظهار احسان، قبیح و نارواست، از او هم پنهان کردن، قبیح و نارواست و اگر با زبان، از اظهار نعمتِ مُنعم فروگذاری نماید، با عمل باید فروگذار نباشد.