🔰 شعرهای علی علیهالسلام ۳
❞ تو را آنچنان احساس میکنم
که تنهایی را
و تو را با زبانی میسرایم
که تنهایی را،
از پشت دیوار قرنها،
با صدای گرم تو
تنهایی من سرشار میشود،
تو سکوت تنهایی
نه سکون شلوغ
تنهایی و زایش،
با حضور تو، تفسیر میشود
که از خود دو فرزند، ساختن و سوختن گذاشتی...
۶۱/۱/۸
📚 #مجموعه_اشعار
📝 استاد علے صفایے حائرے
#️⃣ #متن #شعرهای_علی
🔰 شعرهای حسین علیهالسلام ۳
❞ اگر دست هایت را
در کنار یک نهر خون بشویی
همچون دست های موسی، خورشیدی به دست می آورند
که بر چشم فرعون هم بُهت می پاشد
اینجا دریای خون است.
خود را چگونه می شویی؟
تا از هر ذره ذره ی وجود تو، خورشیدی سر بردارد
اینجا دریای خون است
در نگاه هر شاهد مغروق
خورشیدهایی مهمان شده اند
تا در ضیافت نور سرشار شوند
خورشید هایی که فقط یک روز را روشن می کنند
و از افق تا افق را می گردند.
به ضیافت نوری می آیند.
که قرن ها را مهمان کرده است.
عاشورا ۶۱
📚 #مجموعه_اشعار
📝 استاد علے صفایے حائرے
#️⃣ #متن #شعرهای_حسین علیهالسلام
🔰 إحرام
❞ هنگام یأس
با جامهی بلند فراموشی
در انتهای معبد خاموشی
پیوند میزدم
با رشتههای لطف
با حلقههای لطافت
من بودم و کویر غم و سایبان شوق
من بودم و کلام دل و گوش و صبحدم
من بودم آرمیده میان غدیر اشک
ز اندوه و درد و غم
اندیشه
همچو دایره موجهای سبز
هر لحظه باز میشد و هر لحظه بازتر...
...تا ساحل ابدیت
دل
این جلوهگاه نور
چون آرزوی کودکی افسانهساز و سست
پرواز مینمود...
تا پشت کهکشان
بالاتر از کرانهی مرموز قدسیان
بهمن ۴۷
📚 #مجموعه_اشعار
📝 استاد علے صفایے حائرے
#️⃣ #متن #احرام
🔰 سفر
❞ دلتنگم
دلتنگم
من از سفر نمیترسم، هیچ
باید سفر کنم...
تا کرانهها را به گوشهی قلبم بکشانم
تا آسمانها و ستارههای مقدس را
از اشک خویش مهمان کنم
من هم سفر میکنم
تا شاید گمشدهها را بیایم
و این ملکوت را از فرشتهها سرشار کنم
از فرشتههایی که آسمانها و ستارهها را مهمان کردهاند
و کرانههای آگاهی را در نوردیدهاند
من هم سفر میکنم
تا از این فرشتهها این ملکوت را سرشار کنم
و از این سبزهها این باغ را بیارایم.
دی ۴۷
📚 #مجموعه_اشعار
📝 استاد علے صفایے حائرے
#️⃣ #متن #سفر