#رصد
🔹میدان و بایدن؛ گزارش یک نامعادله
#محمد_ایمانی
🔸 1- صحنه پیاده شدن جو بایدن در فرودگاه «بن گوریون» تلآویو، تمثیلی از وضعیت آمریکاست. او در حالی که مشکل ناتوانی ذهنیاش دوباره بروز کرده، میپرسد: «من الان چکار کنم؟!» و چند نفر با عجله پیش میدوند تا او را از حیرت درآورند و بگویند کجا بایستد و چه بکند؟ بایدن، دو روز در تلآویو اقامت داشت و پس از آن، عازم ریاض شد. این که در این سفر نمایشی، کدام طرف درمانده قرار است عصاکش
دو درمانده دیگر شود، از عجایب روزگار است.
2- رژیم صهیونیستی در اثر درگیری با بحرانهای ترکیبی بیسابقه، ظرف چهار سال گذشته، چهار بار با انحلال دولت و پارلمان دست به گریبان بوده و اکنون توسط «نخستوزیر موقت» (لاپید) اداره میشود. شکست در جنگ غزه، گسترش توانمندیهای تهاجمی حزبالله، گسترش اقتدار منطقهای ایران، و تشدید دوقطبی در داخل رژیم صهیونیستی، موجبشده تا دو نخستوزیر سابق (ایهود باراک و نفتالی بنت) هشدار دهند اسرائیل گرفتار نفرین هشتادسالگی شده و احتمالا پایان دهه هشتم حیات خود را نخواهد دید. در گزارشهای امنیتی اسرائیل، از وضعیت بهشدت دوقطبیشده در درون این رژیم، به عنوان تهدیدی بزرگ یاد شده و به همین دلیل، در سفر بایدن تلاش شد با جمع کردن همه سیاسیون و گرفتن عکس یادگاری، از این فضای دوقطبی کاسته شود؛ اما نکته این است که خود آمریکا، با وضعیت دوقطبی بیسابقه دست و پنجه نرم میکند.
3- واقعیتهای میدانی، ظرف دو دهه اخیر خلاف آرزوهای آمریکا و اسرائیل پیش رفته، و ایران در انتقال محور قدرت جهانی از غرب به شرق، نقش منحصربهفردی را ایفا کرده است. دو دهه پس از آن که آمریکاییها، قرن جدید میلادی را «قرن جدید آمریکایی» نامگذاری کردند، سیاستمداران بسیاری در غرب میگویند جهان، شاهد ظهور «قرن جدید آسیایی» است:
- فدریکا موگرینی: «قدرت رهبری آمریکا در حال زوال، و قدرت او در حال کاهش است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبیشده و بیثبات ندیده بودم»....
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/245631
@SajIRAN
#رصد
🔹 کیمیای کربلا و مغناطیس آزادگی
#محمد_ایمانی
🔸 1- از شرق تا غرب عالم، هر جا از عوام و خواص نظرسنجی کنید که بالاترین ارزشها کدام است، بیتردید «اختیار و آزادی»، از پرتکرارترین پاسخها خواهد بود؛ فارغ از این که مراد آنها، «آزادی از چه و برای چه» باشد. در عین حال، آنها که عمیقتر و انسانیتر درباره آزادی و اختیار سخن گفتهاند، تصریح کردهاند که آزادی بدون مسئولیتپذیری، نه تنها ارزشمند نیست بلکه مصیبت است. آزمون حقیقی، و مرز واقعی بدویت و مدنیت را باید در همینجا جستوجو کرد: بدمستی و کام جویی و افسارگسیختگی به نام آزادی، یا احساس مسئولیت و در اختیار گرفتن تمناها و دلخواهها.
2- انبیا و اولیای الهی، در میدان مجاهدت، طعنه و توهین و تهمت و آزار فراوان به جان خریدند اما پا پس نکشیدند. خداوند اراده کرده بود بندگانش، گوهر وجود را به دست خویش بتراشند و بسازند. آزمون حضرت ابراهیم(ع)، تا میانه آتش بود و آزمون حضرت موسی(ع) تا کرانه دریا. حضرت ابراهیم(ع) تا پای آتش رفت؛ آتشی چنان شعلهور که اطرافیان نمرود، مجبور شدند ابراهیم را با منجنیق به درون آتش پرتاب کنند. اما وقتی ابراهیم(ع) استقامت و اخلاص نشان داد، آتش به اذن الهی بر او سرد و سلامت شد. حضرت موسی(ع) و قوم او نیز، تا لب دریای نیل و محاصره لشکر فرعون آزموده شدند و پس از آن، دریا به اذن الهی شکافته شد و پس از نجات یاران موسی، فرعون و لشکرش غرق شدند.
3- اما قله تمدنسازی، ماجرای کربلاست که خداوند با آراستن آن در اوج تقابل خیر و شرّ، حجت را بر همه آنها که در دامنه قدم میزنند، تمام کرده است. کسی نمیتواند بگوید که عوام و خواص معاصر امام حسین علیهالسلام، اختیار و آزادی داشتند و او نداشت. او هم میتوانست مانند خیلیهای دیگر، مسیر کنار آمدن با دربار یزید را انتخاب کند. اما چنین نکرد، چون خدا و پیامبر و مومنان، ابا داشتند: «أَلا وَ إِن الدعِی بْنَ الدعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ: بَینَ السلهًِْ وَالذلهًْ، وَ هَیهاتَ مِنا الذلهًْ، یأْبَی اللهُ لَنا ذلِک وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیهًْ وَ نُفُوسٌ أَبِیهًْ؛ آگاه باشید که زنازاده فرزند زنازاده، مرا بین دو چیز مخیّر کرده است: شمشیر و ذلت. و ذلت و خواری هرگز؛ زیرا خداوند و رسول او و مؤمنان ودامنهای پاک و افراد با حمیت و نفوس با غیرت، آن را نمیپسندند».
4- امام، هنگام عزیمت به سمت عراق، وقتی زنهار از روی خیرخواهی برادرش، محمد حنفیه را شنید، فرمان رسول خدا(ص) را بازگو کرد: «يا حسين اُخرُج الى العراق فإن الله قد شاء ان يراك قتيلا.
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/246727
@SajIRAN
#رصد
🔹 رفتار هیستریک غرب واکنش به کدام موفقیتهاست؟
#محمد_ایمانی
🔸 بلوک غرب، در سه دهه پس از فروپاشی شوروی عادت داشت
در دیگر مناطق دنیا بحران بسازد و از آب گلآلود جنگ و آشوب، ماهی بگیرد. اما چند سالی است که نهتنها اراده این قدرتها پیش نمیرود، بلکه آتش بحران کمانه کرده و در دامن خود آنها افتاده است. ایران بهعنوان پیشتاز جبهه مقاومت اسلامی، در این میان توانسته ضمن خنثیسازی بمب «مدیریت اشرافی غربگرا»، مسیر پیشرفت و اثرگذاری فعال در تغییر نقشه سیاسی دنیا را طی کند. مرور برخی ابعاد این روند، روشن میکند که چرا جبهه غرب، تدارک گسترده و پیچیدهای برای ایجاد آشوب انجام داد، اما با بیمحلی قاطبه ملت 85 میلیونی ایران (جز یک گروه چند دهم درصدی) روبهرو شد.
1) غربگراهای ایرانی در حالی آدرس اعتماد به آمریکا را میدادند که اتفاقات اوکراین برای چندمینبار نشان داد آمریکا، حتی متحدان نزدیک اروپایی را قربانی مطامع خود میکند؛ همچنان که اروپای غربی، بارها همین معامله را با اروپای شرقی کرده است. آمریکا و اروپا در 74 سال گذشته، بالغ بر بیست جنگ را به منطقه ما تحمیل کردهاند. اروپاییها پس از جنگ جهانی دوم سعی کردند آتش جنگ را تا دههها از منطقه خود دور کنند و به دیگر مناطق بکشانند. اگر هم در اروپا جنگی
رخ میداد، در حوزه اروپای شرقی بود. ناتو از مارس تا ژوئن ۱۹۹۹ میلادی، به بهانه کوزوو، یوگسلاوی را که از متحدان شوروی سابق بود، مورد حمله قرار داد. آمریکا و اروپا پس از فروپاشی شوروی، دائما در حال دستدرازی به شرق اروپا، تجزیهطلبی، کودتای مخملین، الحاق کشورها به ناتو و پیشروی به سمت مرزهای روسیه بودند. واکنش روسیه به این پیشروی، با سه دهه تاخیر انجام شد. آمریکا و اروپا، به روسیه منفعل عادت کرده بودند. اما روسیه سرانجام در برابر گسترش پایگاههای نظامی و جاسوسی آمریکا در همسایگی خود دست به دفاع زد. برای اولینبار پس از جنگ جهانی دوم، ترکشهای ویرانگر جنگ تا آلمان و فرانسه و انگلیس رسید...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/251381
@SajIRAN
#رصد
🔹 پریشانحالی غرب و فلاکت اپوزیسیون ایرانی
#محمد_ایمانی
🔸 آمریکا، برخی دولتهای اروپایی و رژیم صهیونیستی، مدتهاست بیآنکه اختیارش را داشته باشند، با یکدیگر در زمینه نمایش بدحالی و بحرانزدگی مسابقه گذاشتهاند. طبیعی است که این پریشان حالی، از پدر و مادر غربی به فرزندان آنها (اپوزیسیون غربگرای ایرانی) منتقل شود. هرقدر که غرب بیشتر در بحران دستوپا میزند، سرشکستگی اپوزیسیون هم شدت میگیرد.
1) در آمریکای مدعی «قرن جدید»، دیوانه ششدانگی به نام ترامپ توانست با رودست زدن به دموکراتها، سر کار بیاید و ایالاتمتحده را گرفتار دوقطبی کند. کار به جایی رسید که صفحات پرزیدنت ترامپ را در شبکههای اجتماعی بستند و او را تحت تعقیب قرار دادند تا نتواند دوباره برگردد. اما بعد از او، پیرمردی دچار زوال عقل سر کار آمده که قادر مدیریت بحران در دوران قدرت گرفتن رقبای جهانی نیست. او غیر از زوال عقل، میراثدار شکستهای پنج دولت است که بدهی 31 هزار میلیارد دلاری را برجا گذاشتهاند. در همین حال به تصریح کسانی مانند جوزپ بورل، روند انتقال محور قدرت جهانی از غرب به شرق، سرعت گرفته است. تصورش را بکنید که فرد گیج و منگی مثل بایدن، به جای آمریکا، رئیسجمهور ایران، روسیه، چین و یا کشور شرقی دیگری بود: با افراد خیالی دست میداد، یادش میرفت کجاست و چگونه باید از پشت تریبون پایین بیاید و به کجا برود. پروپاگاندای غربی قطعا از چنین زمامداری، تصویر یک دلقک را میساخت و هو میکرد!
2) در رژیم امنیتی و پادگانی اسرائیل، پارلمان و دولت در اثر تشدید بحران و اختلافات، ظرف چهار سال، پنجبار منحل شده است. «یوال دیسکن» رئیس اسبق شاباک (سرویس امنیت داخلی اسرائیل) به تازگی در روزنامه «یدیعوت آحارونوت» هشدار داد: «اسرائیل در آستانه جنگ داخلی و لبه پرتگاه قرار دارد...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/251993
@SajIRAN
#رصد
🔹 فوّاره واژگون فشار حداکثری و جنگ ترکیبی
#محمد_ایمانی
🔸 1) روند دشمنیهای رژیم آمریکا با ملت ایران را در دو دهه اخیر مرور کنید. در دولت بوش، دو کشور همسایه ایران را ظرف سه سال اشغال کردند و رسماً گفتند ایران در نوبت بعدی است. آن زمان، بخش مهمی از دولت و مجلس موسوم به اصلاحات را هم سرمایه خود میدانستند. به واسطه همینها بود که به آشوب تیرماه 1378 دامن زدند، جنگ روانی را به داخل کشاندند و تحریم انتخابات مجلس هفتم را به همان عناصر داخل حاکمیت دیکته کردند.
2) دولت بعدی آمریکا (اوباما) با کمک افراطیون مدعی اصلاحات، ابتدا ایجاد آشوب، و سپس ترور و خرابکاری و تحریمهای فلجکننده را بهکار بست که در روی کار آمدن دولت غربگرا و اصرار بر تدارک توافقی نامتوازن موثر بود. دولت اوباما تصور میکرد برجام، به عنوان زیرساختی برای مهار، و به موازات تشدید تحریمها (آیسا، سیسادا، ویزا)، میتواند طرف ایرانی را وادار به پذیرش دیکتههایی در قالب برجام دو و سه کند. آنها در این جنگ ترکیبی و در کنار تحمیل آشوب و تحریم و ترور، گزینه جنگ نیابتی را هم روی میز گذاشتند و ضمن فربهکردن داعش در عراق و سوریه، کوشیدند آرزوی شکستخورده دولت بوش را با جنگ نیابتی عملی کند. همزمان، چراغ سبز حمله عربستان به یمن و اسرائیل به غزه را هم داده بودند؛ اما برآیند کار، ناکامی بود.
3) هنگامی که ترامپ سر کار آمد، «فشار حداکثری» را در دستور کار قرار داد. دولت ترامپ، هنگامی که میزان اتکای برخی مدیران دولت روحانی به برجام را دید و مطمئن شد آنها گروگان برجام باقی میمانند، زیر تعهدات آمریکا زد و تحریمهای بیشتری را به اجرا گذاشت. او امیدوار بود و دائماً میگفت که مقامات ایرانی تا چند هفته دیگر درخواست مذاکره برای توافق جدید میکنند. اغتشاشات دیماه 96 و آبان 98، در حالی طراحی شد که آمریکا و اسرائیل، نقشه مشابهی را در عراق و لبنان به اجرا گذاشته بودند. سپس، سردار سلیمانی را ترور کنند. اما برآیند همه این تحولات، شکستهای پیاپی رژیم آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی و متحدانش بود. بعدها مقامات دولت آمریکا تاکید کردند «راهبرد فشار حداکثری علیه ایران، شکست فاحشی خورده است»....
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/253107
@SajIRAN
#رصد
🔹 ملاحظات و موفقیتها در کارنامه اقتصادی دولت
#محمد_ایمانی
🔸 1) یکی از گزارههای اصلی دولت قبل هنگام آغاز کار، این بود که میخواهد «سایه جنگ» را از سر کشور بردارد، اما در کنار گسترش جنگ در ابعاد سیاسی و امنیتی، در سالهای پایانی، مکررا از آقای روحانی شنیدیم که کشور درگیر جنگ اقتصادی بیسابقه شده است. برآیند چرخه معیوب و نامتوازن برجام، نهتنها تحریمها را دو برابر کرد، بلکه سایه ادعایی هم، تبدیل به خود جنگ شد. دولت آقای رئیسی، در میانه این جنگ اقتصادی سر کار آمد و میراثدار دولت آقای روحانی شد. بنابراین، حرکتش را نه در خلأ یا فضایی آرام، بلکه در فضای اقتصادی متلاطم آغاز کرد. در اولین جلسه آقای رئیسی با وزرایی که تا تشکیل دولت جدید سر کار بودند، وزرا گزارش دادند پولی برای پرداخت حقوق مردادماه کارکنان وجود ندارد! گزارشها همچنین نشان میداد در پنجمین ماه سال، همه بودجه ارزی سال مصرف شده است. این نکته را هم در نظر بگیرید که غالبا پنج- شش ماه زمان میبرد تا مدیران جدید، به همه جزئیات حوزه مدیریتی اشراف کامل پیدا کنند.
2) مسئولان، بهعنوان خدمتگزار مردم، هر قدر هم موفقیت کسب کنند، باز هم بدهکار مردمند. موفقیت کامل در حوزه اقتصاد، متوقف به این است که گرههای معیشتی مردم برطرف شود.دولت بر این مبنا، هنوز راه بسیاری برای پیمودن دارد. در عین حال، اگر برخی تحولات اقتصادی 15 ماه گذشته را مرور کنیم، مسیر پیموده شده، با وجود برخی نواقص، امیدوارکننده بوده است. در حالی که مردم در دو سال گذشته و با اوجگیری شیوع کرونا، همزمان گرفتار غم نان و جان شده و روزانه بالغ بر 700 قربانی را تجربه میکردند، اکنون غالبا یادمان نمیآید که با چنان بلای فراگیری دست به گریبان بودیم. کرونا اکنون در برخی کشورهای پیشرفته غربی، بالای صد تا صدوپنجاه نفر و بیشتر قربانی میگیرد. اما بحمدالله، این بحران بزرگ که به تشدید رکود و بیکاری و تورم کمک میکرد، مهار شد؛ آن هم در شرایط خالی بودن خزانه و تحریمهای ظالمانه.
3) مسئله فوریتدار بعدی، که بلافاصله گریبان دولتمردان جدید را گرفت، میراث کسری بودجه 480 هزار میلیارد تومانی بود. برای مقایسه دقیقتر، باید یادآور شد رقم کسری بودجه در سال 1392
(آغاز به کار دولت روحانی) 53 هزار میلیارد بود...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/253628
@SajIRAN
#رصد
🔹 معمای یک عروسی و درس روسیه برای چین
#محمد_ایمانی
🔸 1) دهه ها طول می کشد تا نظم جهانی مستقر شود یا تغییر کند. آمریکا پس از فروپاشی بلوک شرق (سال 1991)، از نظام تک قطبی خبر داد. اما سی سال بعد، سیاستمداران بسیاری در غرب اتفاق نظر دارند که نظم آمریکایی به سر آمده و محور قدرت، در حال انتقال از غرب به آسیاست. سفر رئیس جمهور چین به عربستان، در بستر این تغییر نظم جهانی اتفاق افتاده است. اگر مصاف چین و آمریکا را به مثابه یک رقابت کُشتی در نظر بگیریم، چین مدت هاست یک خم آمریکا را در برخی حوزه ها گرفته است. آمریکا در مقابل، با وجود ضعف و ناتوانی بی سابقه، در صدد است به این رقیب (و رقبایی چون روسیه و ایران و حتی برخی دولت های اروپایی) فن بدل بزند.
2) گسترش روابط چین و عربستان بیش از آن که چالشی برای ما باشد، چالشی راهبردی برای سیطره بلا منازع آمریکاست. چین در حال ورود به جایی است که همواره «حیاط خلوت، گاو شیرده و یکی از دو رکن سیاست دو ستونی آمریکا در منطقه» محسوب می شد.
کاخ سفید، دو دهه بعد از اعلام «قرن جدید آمریکایی» و طرح «خاورمیانه جدید»، قادر نیست حتی رژیم سعودی را در قبضه نگه دارد. در قطعیت تغییر نظم آمریکایی، همین بس که حتی گاو شیرده هم مثل گذشته تمکین نمی کند. این عدم تمکین، در هماهنگی عربستان با روسیه برای پایین نگاه داشتن عرضه نفت آشکارتر شد. نمونه دیگر را می توان با مقایسه دو نوع استقبال متفاوت مقامات سعودی از
جو بایدن و شی جین پینگ مشاهده کرد. همچنین، استقبال عربستان از پیشنهاد معاملات نفتی با یوان چین به جای دلار، ضربه مهمی است که مقامات آمریکا را نگران کرده است.
3) اخیرا وبسایت کانال یک تلویزیون آلمان، در پاسخ این سوال که «دیدار شی از عربستان، چه پیامی برای آمریکا دارد؟»، نوشت: «این سفر، بخشی از اقدام تهاجمی چین است. پیام چین به آمریکا واضح است. ناظران، این سفر را نه تنها به لحاظ اقتصادی مهم می دانند، بلکه آن را پیام واضح ژئوپلیتیک عربستان و چین به آمریکا می شمارند. چین این پیام را می رساند که وارد حوزه نفوذ آمریکا شده است. در سال های اخیر، روابط آمریکا و عربستان سردتر از پیش شده. عربستان، از عقب نشینی قدم به قدم واشنگتن از خاورمیانه ناراحت است و تضمین امنیت خود را در خطر می بیند. آمریکا نیز ناراحت است که عربستان، درست پیش از انتخابات کنگره، از کاهش تولید نفت خبر داده و بایدن را در مبارزات انتخاباتی در وضعیت بدی قرار داد»....
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/255704
@SajIRAN
#رصد
🔹 معمای اعتماد موساد به یک حلقه سیاسی
#محمد_ایمانی
🔸 برخی جریانات سیاسی کجکارکرد و مقصر در نارضایتی مردم، موضوعات سیاسی را تحریف و مصادره به مطلوب میکنند. یکی از نشریات زنجیرهای، اخیرا ضمن تحلیلی کوشید اغتشاشات سازماندهیشده را امری اجتماعی وانمود کرده و به کاهش میزان مشارکت انتخاباتی نسبت دهد. در تحلیل این روزنامه با عنوان «مشارکت کمتر، اعتراض بیشتر» آمده است: «کاهش مشارکت سیاسی نقش مهمی در ایجاد اعتراضات پس از فوت مهسا امینی داشت. شهرستانهایی در اعتراضات فعالتر بودهاند که در حدفاصل سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ به لحاظ سیاسی، ناامیدتر شده و مشارکت کمتری در انتخابات ریاستجمهوری داشتهاند. نتایج یک تحقیق، شهرهای کشور براساس اخبار منتشرشده درباره اعتراضات را به شهرهای دارای اعتراض و بدون اعتراض تقسیمبندی کرده است. در شهرستانهای دارای اعتراض، رای نامزد نخست انتخابات ۱۴۰۰ نسبت به سال ۱۳۹۶، بهطور متوسط
۲۲.۶ درصد کمتر از شهرهای بدون اعتراض بوده است».
بیتردید، مشارکتهای انتخاباتی با درصد بالا، مطلوب همه نظامهای سیاسی در دنیاست. اما باید علل نوسان مشارکت را به شکل علمی بررسی کرد و توجه داشت اینکه این بحث، با پاسخ تکبعدی قابل تحلیل نیست. مرور برخی واقعیات میتواند به عیارسنجی ادعای روزنامه مذکور کمک کند.
۱) میزان مشارکت انتخاباتی در کشورهای مختلف، از ۲۵ تا ۷۰ درصد (و به ندرت بیشتر) در نوسان است. در برخی از این کشورها، حتی با میزان مشارکت 30 یا 25 درصد، اعتراض (اغتشاش) رخ نداده است. در مقابل، در برخی کشورهای دیگر که مشارکت بالا هم رقم خورده، شاهد اعتراض و اغتشاش بودهاند. به عبارت دیگر، صرف میزان مشارکت بیشتر، به خودی خود، الزاما نشانه رضایت بیشتر، و مشارکت کمتر نشانه رضایت کمتر (اعتراض بیشتر) نیست.
۲) در تحلیل روزنامه مورد بحث، عمداً نقش سوءعملکرد دولت قبلی در سرخورده کردن مردم و کاهش مشارکت انتخاباتی کتمان شده است. ضمناً اصلاحطلبان، در انتخابات مجلس اخیر سه لیست، و در انتخابات ریاستجمهوری دو نامزد معرفی کرده بودند و همچنین خاتمی و کروبی و ۱۶ گروه اصلاحطلب از آقای همتی حمایت کردند. اما نتیجه، صرفا اقبال 2/4 میلیون نفر از مجموع ۵۹ میلیون نفر (3/6 درصد واجدان حق رای) بود...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/256124
@SajIRAN
#رصد
🔹 فهم پویا از مسئولیت و حاکمیت در مکتب سلیمانی
#محمد_ایمانی
🔸 ۱) «آیا ما همه مسئولیتمان را انجام میدهیم؟» اجازه بدهید این پرسش شهید سلیمانی را، کوچک و بزرگ، به خودمان بگیریم. مگر نه اینکه او، مکتب و اسوه است؟ حاج قاسم که خود را «سرباز» میدانست، چگونه توانست کارهایی معجزهآسا بکند؟ هیچ تحلیلگری نمیتواند نقش او در پایهگذاری نظم در حال وقوع در جهان را انکار کند؛ از عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن تا ونزوئلا و روسیه، جای پای تاثیرگذار او پیداست. آمریکا میگفت اسد و مادورو باید بروند، اما آنها ماندند، چون پای شهید سلیمانی و همرزمانش به سوریه و ونزوئلا باز شده بود. آقای مادورو رئیسجمهور ونزوئلا میگوید: «من مارس و آوریل ۲۰۱۹ با سردار سلیمانی آشنا شدم. او زمانی به ونزوئلا آمد که از حملات سایبری آمریکا علیه تأسیسات برق رنج میبردیم. من واقعاً نمیدانستم او چقدر عالی است، اما صحبتی که با او داشتم بسیار دلنشین بود. پیشنهاد کمک داد و دو یا سه روز بعد، کارشناسان ایرانی برای تعمیر تأسیسات برق به ونزوئلا آمدند». به فهرست موفقیتها باید پیروزی ائتلاف مقاومت در انتخابات عراق را اضافه کرد؛ و اینکه حزبالله در لبنان، انصارالله در یمن، و جهاد و حماس در فلسطین، قدرتمندتر از همیشه هستند.
۲) ما جنگ را انتخاب نکردیم، بلکه جنگ پشت جنگ، به ملت و منطقه ما تحمیل شد. کسانی ادعا میکردند میخواهند سایه جنگ را به واسطه مذاکره و بستن با کدخدا(!) دور کنند؛ اما سال گذشته، کتابی را با عنوان «بدون دود و آتش و خون» منتشر کردند که در آن آمده بود: «واژه جنگ اقتصادی را اسحاق جهانگیری خلق کرد و پس از او بیشتر چهرههای دولتی برای توصیف شرایط، بارها از جنگ اقتصادی استفاده کردند». جهانگیری گفته بود: «دولت، تمام توانش را گذاشت که در جنگ اقتصادی دو کار مهم انجام دهد؛ اداره اقتصاد و دور زدن تحریمها... مگر در مورد شرایط عادی صحبت میکنیم. ما وسط میدان جنگ بودیم... اسفند سال ۹۶، کل ذخایر اسکناس بانک مرکزی به کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار رسیده بود». آقای روحانی هم بارها تعبیر «جنگ اقتصادی بیسابقه» را تکرار کرد و این، با وجود پرداخت هزینههای گزاف در برجام بود. بنابراین، اکنون برخلاف گذشته، دیگر کسی واقعیت جنگ را انکار نمیکند؛ با این تفاوت که برخی مدیران سابق، درست در بحبوحه جنگ ترکیبی دشمن، منکر ماجرا بودند و دم از مسالمت و شراکت با دشمن میزدند! نتیجه چه شد؟ همانها که تا پایان هشت سال مدیریت، تقصیرها را گردن «دولت قبل» میانداختند، بعدها اذعان کردند آرزوی برآوره نشدهشان، بازگشت به رشد اقتصادی سال 1390 (دو سال قبل از تشکیل دولت مدعی تدبیر) است! روزنامه هممیهن متعلق به آقای کرباسچی، همین دیروز تیتر زد: «کاش به عقب برگردیم؛ جا ماندگی
60 درصدی از اقتصاد سال 1390»!...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/257076
@SajIRAN
#رصد
🔹خودزنی اروپا پایان خویشتنداری ایران
#محمد_ایمانی
۱) از هر زاویه که به مقابلهجویی غرب با جمهوری اسلامی ایران نگاه کنید، درماندگی پدیدار است. با وجود حضور یک میلیون و دویست هزار ایرانی در اروپاُ گروههای اپوزیسیون مورد حمایت غرب، سه ماه قبل توانستند فقط 35 هزار نفر را در نمایش برلین دور هم جمع کنند که بخشی از آنها هم آفریقایی تبار یا برخی شهروندان اروپایی بودند. در تجمع اخیر استراسبورگ هم، دو تا سه هزار نفر حضور داشتند و همان جمعیت قبلی هم آب رفته بود.
۲) «استراسبورگ» مرکز ایالت آلزاس، که بارها طی جنگ، میان آلمان و فرانسه دست به دست شده، ۴۰۰ کیلومتر تا پاریس فاصله دارد. اما لازم نیست نمایندگان پارلمان اروپا از استراسبورگ به پاریس بروند تا وضعیت آشوبزده پایتخت فرانسه را ببینند. فضای رسانهای در چند هفته اخیر، انباشته از فیلمهای اعتراض مردم فرانسه با چاشنی زد و خورد، آتشسوزی و سرکوب است. پاریس و شهرهای دیگر، همین چند روز پیش، شاهد تظاهرات چند میلیونی مردم بود که از سیاستهای نظامی و اقتصادی و امنیتی دولت به تنگ آمدهاند. نمایندگان پارلمان و شورای اروپا اگر درایت کافی داشته باشند، تجمع دو- سه هزار نفره اپوزیسیون جمهوری اسلامی و جمعیتهای میلیونی معترضان در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی را مقایسه میکنند و به جای خبطهایی مانند تشدید تنش با ایران، فکری برای بحران فزاینده در قلمروی خود میکنند، نه این که از باتلاق بحران اوکراین در نیامده، دردسر دیگری برای خود فراهم سازند...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/258626
@SajIRAN
#رصد
🔹میزی که ایران چید؛ همه منهای آمریکا
#محمد_ایمانی
1- شش سال فاصله است، از روزگاری که رئیسجمهور آمریکا گفت «عربستان گاو شیرده ماست»، تا پریروز که نیویورک تایمز نوشت «آمریکا پشت درِ مذاکرات ایران، چین و عربستان ماند». ادبیات ترامپ، توهینآمیز بود، اما او صرفا با صدای بلند فکر میکرد و باطن نگرش آمریکا به دیگران در طول دههها را بیرون میریخت. ترامپ گفته بود: «عربستان برای ما مانند گاوی شیرده است که هر وقت دیگر نتواند دلار و طلا بدهد، دستور ذبح آن را صادر میکنیم و این واقعیتی است که همه دوستان و دشمنان آمریکا به ویژه خود مقامات سعودی از آن آگاهند. عربستان، باید سه چهارم ثروتش را به آمریکا بابت حمایتهای ما بپردازد». اما شش سال بعد، روزنامه نیویورک تایمز خبر میدهد آمریکا در مذاکرات ایران و عربستان با میزبانی پکن، پشت در مانده است.
۲- رفتار درست و رو به جلوی عربستان را با ادبیات برخی سیاسیون غربگرا در ایران مقایسه کنید که بلافاصله پس از انتشار خبر توافق نوشتند و گفتند ایران باید بدون فوت وقت سراغ مذاکره با آمریکا درباره برجام و FATF و اوکراین برود و گرنه توافق با دیگران بیفایده است(!) اینها همان جریان سیاسی هستند که اواخر شهریور 1399 در نشریه «صدا» و درباره مذاکره توهینآمیز ترامپ با رئیسجمهور صربستان نوشتند: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساری دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده نشسته؛ اگر منافع، چنین اقتضایی كند، بايد آن را تمسخر كرد، يا عقلانيتي سياسي خواند؟»! آنها همان روز برای رویکرد موهن دولتمردان آمریکایی جیغ و هورا کشیدند و سیگنال دادند که حاضرند گاو شیرده و راهی مذبح باشند. (بماند که برخی بیمایگان غربزده، بارها در فضای مجازی نوشتند: «کاش گاوی بودم در مزارع سوئیس تا اینکه انسانی در ایران»، ...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/261886
@SajIRAN
#رصد
🔹طالبان تا کجا در نقشه آمریکا بازی میکند؟
#محمد_ایمانی
۱- ممکن است برخی حاکمان در میان کشورهای همسایه نفهمند
یا اجازه نداشته باشند که بفهمند. اما جمهوری اسلامی به اقتضای شرع و عقل، همسایگی را فرصت همکاری و همافزایی برای پیشرفت کشورهای منطقه میداند. این رویکرد، نقطه مقابل سیاست انگلیس و آمریکا و صهیونیسم بینالملل است که برای غارت کشورهای منطقه، تخم تفرقه کاشته و با استفاده از عوامل خود، دو بههمزنی کردهاند. راهبرد «صهیونیسم مسیحی»، جنگافروزی و شرارتافکنی نیابتی در منطقه است و مهرههایی مانند صدام و داعش و برخی دولتهای مرتجع هم به عنوان بخشی از واقعیت منطقه، کم شرارت نکردهاند. اما برآیند نگاه تمدنساز و امنیتآفرین جمهوری اسلامی، تهدیدزدایی صبورانه و فرصتسازی برای تعمیق پیوند ملتها در جهت پیشرفت همافزا بوده است.
۲- همسایگان به گردن هم حق دارند. اما افغانستان و ایران، فقط همسایه نیستند. افغانستان، قرنها پاره تن ایران بوده، و فرهنگ و مردمش، با ما عجین بودهاند. دست استعمار انگلیس، میان ما و افغانستان جدایی انداخت، چنانکه میان بسیاری از ملتهای منطقه. افغانستان، دههها مستعمره انگلیس بود؛ تا اینکه پای شوروی و آمریکا به این کشور باز شد. چند بار هم در دو دهه اخیر، میان طالبان و دولت غربگرا دست به دست شد. با وجود همه این تحولات، تنها حاکمیتی که در دوران طولانی رنج و ناامنی، در کنار ملت افغانستان ایستاد و در حد توان از آلام آنها کاست، جمهوری اسلامی ایران بود. ایران تنها کشوری است که برادری خود را با ملت افغانستان ثابت نموده و حتی برای آن، هزینه پرداخته است.
۳- درباره گروه طالبان، بحثهای دامنهداری در میان کارشناسان مطرح بوده، مبنی بر اینکه آیا یک جریان مستقل است، یا وابسته به برخی دولتها مثل آمریکا، انگلیس، پاکستان، عربستان، امارات و قطر؟ گروهی واحد و متمرکز و منسجم است، یا دو پارگی و چنددستگی در آن جریان دارد؟ شرور و ستیزهجو و مسئولیتگریز است، یا میخواهد به عنوان دولتی مسئولیتپذیر و قائل به تعامل سازنده با همسایگان پذیرفته شود؟ در این باره، شواهد متناقضی از سوی طرفداران هر یک از دو دیدگاه ارائه میشود. برخی گروههای منتهی به تاسیس طالبان، توسط سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و پاکستان و با دلارهای سعودی و مدارس وهابی (تکفیری)، تعلیم و تجهیز شدند.
۴- هنگامی که مجاهدان افغانستانی با اشغالگران شوروی میجنگیدند، آمریکا (با کمک انگلیس) سران بخشی از جنگجویان را که طالبان بعدی را تشکیل دادند، تحت حمایت گرفت و آنها نیز «نه» نگفتند. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، سال ۲۰۰۹ در یکی از کمیتههای کنگره گفت: «طالبان و القاعده که اکنون در حال جنگ با آن هستیم، ۲۰ سال پیش با حمایت ما شکل گرفت. ما نمیخواستیم شوروی بر آسیای میانه مسلط شود. با عربستان و پاکستان و دیگران همکاری کردیم و اسلام وهابی را وارد افغانستان کردیم. میلیاردها دلار سرمایهگذاری کردیم و گفتیم فروپاشی شوروی، ارزشش را داشت».
اشاره او به تلهگذاری علیه شوروی بود؛ همان که زبیگنیو برژینسکی (مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) خرداد ۱۳۹۶ در گفت و گو با نشریه نوول ابزرواتور و با جزئیات بیشتر فاش کرد: «در روایت رسمی گفته میشود سازمان سیا، کمک به مجاهدان را بعد از اینکه ارتش شوروی، افغانستان را در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ اشغال نمود، آغاز کرد. اما شش ماه قبل از اشغال بود که کارتر، اولین کمک مستقیم و مخفیانه را برای مخالفین رژیم هوادار شوروی در کابل فرستاد. من به پرزیدنت کارتر نوشتم کمکها، ارتش شوروی را به دخالت تحریک میکند. عملیات سرّی، این تاثیر را داشت که شوروی را با پای خود به تله بیندازد. روزی که روسها از مرز گذشتند، من به کارتر نوشتم ما این فرصت را داریم که به روسها «جنگ ویتنامشان» را نشان دهیم. برای ۱۰ سال، مسکو مجبور بود در جنگی وارد شود که توانایی پیشبرد...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/266001
@SajIRAN